eitaa logo
تماشاگه راز
279 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
صورتی پیدا کند بر یاد او جذب صورت آردت در گفت و گو رازگویی پیش صورت صد هزار آن چنان که یار گوید پیش یار @TAMASHAGAH
هزار مرتبه بدتر زِ دشمن است آن دوست که ترکِ دوست به هنگام بی‌نوایی کرد ,,, [[جناب صائب تبریزی]] @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیدلی درهمه احوال خدا بااوبود اونمی دیدشو وازدورخدایا میکرد @TAMASHAGAH
ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز کاشانهٔ ما رفت بتاراج غمان خیز از ناله مرغ چمن از بانگ اذان خیز از گرمی هنگامه آتش نفسان خیز از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز خورشید که پیرایه بسیمای سحر بست آویزه بگوش سحر از خون جگر بست از دشت و جبل قافله ها رخت سفر بست ای چشم جهان بین بتماشای جهان خیز از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز خاور همه مانند غبار سر راهی است یک ناله خاموش و اثر باخته آهی است هر ذره این خاک گره خورده نگاهی است از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز دریای تو دریاست که آسوده چو صحراست دریای تو دریاست که افزون نشد و کاست بیگانهٔ آشوب و نهنگ است چه دریاست از سینه چاکش صفت موج روان خیز از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز این نکته گشاینده اسرار نهان است ملک است تن خاکی و دین روح روان است تن زنده و جان زنده ز ربط تن و جان است با خرقه و سجاده و شمشیر و سنان خیز از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز ناموس ازل را تو امینی تو امینی دارای جهان را تو یساری تو یمینی ای بندهٔ خاکی تو زمانی تو زمینی صهبای یقین در کش و از دیر گمان خیز از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز فریاد از افرنگ و دلآویزی افرنگ فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ عالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگ معمار حرم باز به تعمیر جهان خیز از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز @TAMASHAGAH
22.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را؟ که به شُکرِ پادشاهی ز نظر مران گدا را ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را مژهٔ سیاهت ار کرد به خون ما اشارت ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا دل عالمی بسوزی چو عِذار برفُروزی تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی به پیام آشنایان بنوازد آشنا را چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی؟ دل و جان فدای رویت بنما عِذار ما را به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز که دعای صبحگاهی اثری کند شما را @TAMASHAGAH
فی بعدها عذابی فی قربها سلامه حافظ باخون دل نوشتم نزدیک دوست نامه 🍃🍃
گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو گفتم که صد سالِ دگر امروز و فردا می‌کنم قشنگه قشنگه😍 @TAMASHAGAH
🍃هوالنور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من! سوره مهربانی و آیه های همزبانی را در ضمیر جانم ، می کارم و با سرشک اشتیاقم سیرابش می کنم . مهربانا ؛ محصول این مجال را در باورم بی زوال گردان! جان من! جز شما مرا یاور و دستگیری نیست. هرچه دارم و هر چه هستم، از الطاف بیکران و نگاه مهربان توست . سپاسگزارم ای عشق سپاسگزارم🙏
به مقام خاک بودی سفر نهان نمودی چو به آدمی رسیدی هله تا به این نپایی تو مسافری روان کن سفری بر آسمان کن تو بجنب پاره پاره که خدا دهد رهایی جان @TAMASHAGAH
سخن اندک و مفید، چنان است که شمعی افروخته، شمعی نا افروخته را بوسه داد و برفت. @TAMASHAGAH
ار در او کشته شود حضرت او را 🔥 @TAMASHAGAH
«حدیث حضرت معشوق» آن کس که مرا طلب کند، مرا می یابد و آن کس که مرا یافت، من را می شناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست می دارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق می ورزد .. و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می ورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را می کُشم و آن کس را که من بکُشم، خون بهای او بر من واجب است و آن کس که خون بهایش بر من واجب شد، پس خود من خون بهای او هستم. خوشا ان کس که خونبهایش حضرت معشوق باشد. 🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنان غزه، این روزها پا به پای مردان مقاومت دارند میجنگد... تو میگویی کجا؟ با کدام اسلحه و از طریق سنگرهای زمینی یا موشک های هوایی؟ من میگویم، از طریق حفر تونل های عشق و ایمان و صبوری در دل آدم های اطرافشان. زن اگر تسلیم نشود، زن اگر ناشکری و کم صبری نکند، زن اگر در پیچ و تاب ناملایمات های روزگار مدام نشکند و فرونریزد، زن اگر مونس و لطیف و صاحب یک روح قوی باشد، مردان آن خاک همیشه سرشان بلند است وبچه های آن سرزمین همیشه استوارند... نه پر از کمبود و ترس و وادادگی و اضطراب و حتی برای یک امتحان و درس ساده... این مادر فلسطینی را ببینید؛ کارگاه آموزشی عزت‌نفس، شجاعت، امیدواری، توکل، حق‌طلبی و آرامش وسط طوفان را ببینید! چند نفر از ما این‌گونه وسط طوفان حوادث و سختی ها وسط رنج ها استواریم؟ و تمثیل روح سرشار از آرامش مؤمنانه، جلوی چشم فرزندان و دوستان و عزیزانمان هستیم؟ دنبال کدام دوره‌ی پرهزینه‌ی آموزش آرامش و صبر هستید؟ آرامش همینجاست... همین لحن لطیف مادرانه ای که ماهرانه بغض ها و دلتنگی ها را کنار میزند و بی لرزش صدا، موج کلمات آرامش بخش را بر دل فرزندش میریزد... زن... زن فلسطینی این روزها دارد با سلاح صبر میجنگد؛ صبوری در صف کفن پیچ شدن فرزند... صبوری کنار شانه های لرزان مردش... صبوری در زیر آوار خانه‌ای که خشت خشتش را با هزار امید چیده بود... ما هرگز هرگز... هرگز... تسلیم نمی‌شویم! ما بر یهود پیروزیم و ان‌شاءالله برمی‌گردیم!...
از سرِ تعمیرِ دل بگذر که معمارانِ عشق روزِ اول رنگِ این ویرانه، ویران ریختند درعشق زنده باید کز مرده هیچ ناید دانی که کیست زنده آن کو ز عشق زاید جان @TAMASHAGAH
فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و تناول می کرد. ابلیس نزدیک او آمد و گفت :هیچ کس تواند این خوشه انگور تازه را مروارید سازد؟ فرعون گفت: نه. ابلیس به لطایف سِحر آن خوشه انگور را خوشه مروارید ساخت. فرعون تعجب کرد و گفت: عجب استاد مردی هستی! ابلیس سیلی بر گردن او زد و گفت: " مرا با این استادی به بندگی قبول نکردند، تو با این حماقت دعوی خدایی چگونه می کنی؟" عوفی @TAMASHAGAH
17.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ندانی که شوریده حالان مست چرا بر فشانند در رقص دست؟ گشاید دری بر دل از واردات فشاند سر دست بر کاینات کسی که از موسیقی لذت نمی‌برد بهترین آدم است برای انواع خیانت و غارت و جنایت ... @TAMASHAGAH
هدایت شده از فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
اما... اما عطر ، فضای جهان را پُر کرده است. درست ببویید تا حس کنید! این عطر، از ملکوتِ آسمان می‌آید یا به ملکوتِ آسمان می‌رود، نمی‌دانم اما این را می‌دانم که درهای دنیای ما، دیگر، بر همان پاشنه که می‌گردید، نمی‌گردد؛ چرا که ایمان به آزادی، ایمان به نجات انسان، ایمان به تسلط عشق، سراسر جهان را خونباران کرده است... دیگر این آسیا نمی‌گردد مگر با خونِ من و شما، و خُرد نمی‌کند مگر استخوانِ ستمکاران را.... ✍نادر ابراهیمی @FORSAT_HOZOR
♥️عشق و لبخند خشم و ستم امید و آوارگی و زندگی و وطن... 🇵🇸 همه ی آنچه در یک عکس می بینید 🍃🍃
چون خیال او زجان مهجور نیست دور ازو گر زنده باشم دور نیست از رخ خوبان نبیند نور او هر که را در دیده ی دل نور نیست در نظر بازی ارباب نظر حسن زیبا منظران منظور نیست ترک سر چون لازم شوریدگی ست هر که را سر هست در سر شور نیست چون رخ خوبان و قد دلکشت آتش موسی و نخل طور نیست در برش ز اندیشه هجران سحاب از سرور وصل، دل مسرور نیست اصفهانی @TAMASHAGAH
سلااام به آنها که تمام نمی شوند...🌱✋
🔅 زين زهد و پارسايى، بگرفت خاطرِ من ساقى! پياله‌اى دِهْ تا دل شود گشاده محبوبا...! اين منم كه بى‌ديدار گل جمالت به سر مى‌برم و قدح ديده‌ی دلم را براى مشاهده‌ات آماده‌ ساخته‌ام. بهره‌مندم ساز و از فِراقم خلاصى ده. معشوقا...! از بس كه در فراقت طريق زهّاد و پارسايان را پيمودم و به عبادات قشرى پرداختم و از توجّه به فطرتِ‌خويش دور ماندم، خاطرم بگرفت، پياله‌اى از شراب مشاهده‌ات عنايتم فرما و به فطرتم متوجّه ساز، تا از قشر به لُبّ بازگردم و دلم گشاده گردد، و به امرِ «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً، فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها» عمل نمايم. منبع: ، ج۹، ص۲۴۸ (شرح عرفانی دیوان حافظ) @TAMASHAGAH
🍃نگاهی به بیت پنجم غزل حافظ🍃 تیری که زدی بردلم از غمزه .خطا رفت تا باز چه اندیشه کند رای صوابت تیری که با نازوغمزه(نگاه همراه با دل ربایی )به قصد کشتن من رهاکردی خطا رفت تا باردیگر اندیشه ی درست تو چه تدبیری برای صید دل ما بکند. ممکن است منظور حافظ این بوده که تیری که بردل من زدی مرا نکشت که از غم عشق خلاص شوم. باید ببینم چه تدبیر درستی می اندیشی که باتیرغمزه مرا از غم عشق حلاص کنی حافظ دربیت دیگری همین مضمون را آورده است.وازمعشوق خواسته است که باغمزه اورا هلاک کند تا از غم عشق رهایی یابد به دام زلف تودل مبتلای خویشتن است بکش به غمزه که اینش سزای خویشتن است حافظ درابیات دیگری به همین موضوع اشاره دارد. ۱-غمزه شوخ توخونم به خطا می ریزد فرصتش بادکه خوش رای وصوابی دارد ۲-خونم بریخت وزغم عشقم خلاص داد منت پذیر غمزه ی خنجرگذارمت ۳-بتا چون غمزه ات ناوک فشاند دل مجروح من پیشش سپر باد ✨✨✨ @TAMASHAGAH
مازنده به آنیم که آرام  نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست اقبال لاهوری 🍃🍃🍃 اقبال درسال ۱۸۷۳ میلادی در سیالکوت پنجاب به دنیا آ مدو در سال ۱۹۳۸از دنیا رفت. اقبال در قالب های  مختلف شعر اعم از غزل  ،مثنوی، دوبیتی ، رباعی، وقطعه آثاری پدید آورده است . در غزل او درد و سوز عرفانی شعرای بزرگ ایران را می توان دید.. در مثنوی از مولوی و شبستری تاثیر گرفته است .درقطعات ومفردات از امیر خسرودهلوی در دو بیتی ها از اندیشه های فلسفی خیام الهام گرفته است. این فیلسوف وشاعر اندیشه های خیام را با سوز وگداز بابا طاهر درهم آمیخته است . اقبال شاعر حرکت ،تلاش ،کوشش از درون وبرون است  . شرایط جامعه ی آن روز حرکت و شورو شوق را ایجاب می کرد. . دربیشتر اشعارش  چون رود حرکت می کند وچون موج پرتلاش است. اقبال حتی به جوانان ایرانی هم نظرمساعدی دارد (ای جوانان عجم جان من وجان شما) می گوید:" هستم اگر می روم گر نروم نیستم" به قول استاد زرین کوب. :(شعر اقبال جوش وخروش عارفانه است، شوق سعدی است که از پرده نی مولوی می تراود .دردحافظ است که رنگ بیان عراقی رادارد.) اقبال درکتاب سیر فلسفه در ایران با روشی علمی تاریخ اندیشه های فلسفی را درایران بررسی می کند. ودرکتاب احیای تفکر اسلامی برای بیداری مسلمانان در عصر حاضر پیشنهادها وآرای ارزنده ای دارد. با دوبیتی ها اقبال همراه شویم دل من روشن از سوز درون است جهان بین چشم من از اشک خون است ررمز زندگی بیگانه تر باد کسی کو عشق را گوید جنون است شنیدم درعدم پروانه می گفت دمی از زندگی تاب وتبم بخش پریشان کن سحر خاکسترم را ولیکن سوز وساز یک شبم بخش بیا ای عشق ای رمز دل ما بیا ای کشت ما ای حاصل ما کهن گشتند این خاکی نهادان دگرآدم بنا کن از دل ما دلا رمز حیات از غنچه دریاب حقیقت درمجازش بی حجاب است زخاک تیره می روید ولیکن نگاهش برشعاع آفتاب است اقبال لا هوری @TAMASHAGAH
📚آشنایی با کتاب درپی آن آشنا مولف سید محمد راستگو ناشر ،نشر نی چاپ،1395 مولف می نویسد ،درپی آن آشنا،نام دفترهایی است درزمینه ی حافظ پژوهی وگزارش برخی ازدیدودریافت ها ،نظرونگرهاوپنداشت وبرداشتهای. ره آوردسروکله زدن چندین ساله با این ابررندروزگاران است. درمقدمه زیبایی شرح دلش را برای حافظ نوشته ای است وفهرستی از اندیشه های حافظ را نگاشته . از قول حافط می نویسد ،ای دل مباش یکدم خالی زعشق ومستی، عاشق شوارنه روزی کارجهان سرآید،و.... مولف دردرامدکتاب به مهندسی سخن حافظ پرداخته است. درادامه کتاب مفاهیمی چون آبروی ،سرمدی،بقا،بار،بام،جانان جوهر،جهان،چوگان،خیر ،دمادم، راحتی. رنگ،سابقه ،حق،شام وصدها لغتی را که حافط به کاربرده است در این کتاب مولف بررسی کرده است وبه معانی مختلف این واژه ها پرداخته است ومهمترین کارمولف این است که کاربردمعنی این لغت را درزمان حافظ بررسی کرده است وکاربردمعنی نادرست ان را در شرح های حافظ از نویسندگان معاصر نشان داده است با مثالها ونمونه ها ومنابع ومآخذ مستند این دوجلد کتاب برداشت مارا از اشعارحافظ به زمان خودش واقعی تر می کندوبه برداشت های حافظ ازاین لغت ها نزدیک تر امروزه هرکسی از ظن خودیارحافط می شود وایرادی بران نیست تمام شاهکارهای ادبی جهان همین خاصیت را دارند ایراددران است که کسی ادعاکندنظرمن بهترین وکامل ترین برداشت است. بایدسخن را با شعری از استادشفیعی به پایان برد آفاق ازچراغ صدای تو روشن است خاموشیت مبادکه فریادمیهنی خاموشیت مبادکه فریاد عالمی خاموشیت مبادکه فریادادمی هزاره ی دوم آهوی کوهی ص 53 @TAMASHAGAH