بشر حافی گوید :
از بازار بغداد می گذشتم ...
یکی را هزار تازیانه بزدند که آه نمی کرد . او را به زندان بردند .
از پی وی برفتم ، پرسیدم این زخم بهر چه بود ؟
گفت : از بهر آنکه شیفتۀ عشقم !
گفتم چرا زاری نکردی تا تخفیف دهند ؟
گفت : معشوقم به نظاره بود !
به مشاهدۀ معشوق چنان مستغرق بودم که پروای آزار بدن نداشتم .
گفتم آن دم که به دیدار بزرگترین معشوق رسیده بودی ،
چون بودی ؟
همان دم نعره ای زد و جان نثار این سخن کرد !
#کشف_الاسرار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عاشق آن است که بی خویشتن از ذوق سماع
پیش شمشیر بلا رقصکنان میآید
اندرون با تو چنان انس گرفتهست مرا
که ملالم ز همه خلق جهان میآید
شرط عشق است که از دوست شکایت نکنند
لیکن از شوق حکایت به زبان میآید
#سعدیا این همه فریاد تو بی دردی نیست
آتشی هست که دود از سر آن میآید
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🔹 گفت:
حق در دل دوستان آتشی پدید کرده است از شوق،
که اگر ذرهای بیرون آید، از عرش تا ثری بسوزد
و در دلِ دوستان آبی پدید کرده است از محبت،
که اگر قطرهای بیرون آید همه عالم پر شود،
همچون سبویی...
🔰شیخ ابوالحسن خرقانی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
چون عاشقی آمد
سزاوار نباشد این گفتار که :
خدا در قلب من است
شایسته تر آن که گفته آید :
من در قلب خداوندم ...❤️
#جبران_خلیل_جبران
https://eitaa.com/TAMASHAGAH