اگر توانگرى و درويشى قصد عالم عشق كند،
مثلا در دست توانگر چراغى بود افروخته
و در دست درويش هيزم نيم سوخته،
نسيمى كه از آن عالم بوزد،
چراغ توانگر را بنشاند
و هيزم درويش را برافروزاند،
بحكم سر چوگان
«انا عند المنكسرة قلوبهم
و عند المندرسة قبورهم».
بردند شكستگان ازين ميدان گوى
#لمعات
#شیخ_فخرالدین_عراقی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
خداوند قلبم را نورانی کرد
و پروردگارم مرا به راه مستقیم هدایت کرد
و بر بصیرتم باب ملکوت آسمان ها
و زمین را با کلید معرفت نفس گشود ؛
پس به درستی که معرفت نفس
کلید گنجینه های ملکوت است.
#حکیم_ملاصدرا
اسفار
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃
🍃🍂🍀🍃🍂
🍂🌺🍂
🍀 🍂
🌺
🍀
به یکدیگر مِهر بورزید،
اما از مِهر بند نسازید.
بگذارید که مِهر دریای مواجی باشد
در میان دو ساحل روح های شما.
جام یکدیگر را پُر کنید،
اما از یک جام منوشید.
از نان خود به یکدیگر بدهید،
اما از یک گرده نان مخورید.
با هم بخوانید و برقصید و شادی کنید
ولی یکدیگر را تنها بگذارید
همانگونه که
تارهای ساز تنها هستند
با آن که از یک نغمه
به ارتعاش در می آیند...
جبران خلیل جبران
☘
🌺🍂
🍂🍀🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃
🌹
چونک عاشق اوست تو خاموش باش
او چو گوشَت می کشد تو گوش باش
#مثنوی_معنوی
#دفتر_اول
جریان لطیف عشق فرآیندی دوطرفه است
که با کشف از جانب عاشق آغاز می شود
و پس از آن تماشاها و
کشف های مکرر رخ می دهد.
چون دو آینه که وقتی مقابل هم قرار می گیرند
تصاویر متعددی تا بی نهایت خلق می کنند.
کشف و تماشایی چنین شورانگیز
به نقطه اتحاد عاشق و معشوق و عشق
منجر می شود. در این نقطه هر یک
هم عاشق هستند و هم معشوق و
این لحظه های مکرر عاشقی و معشوقی
گویی عشق محض است.
در عشق الهی نیز سالک در جریان
کشف و تماشاهای مکرر اندک اندک
خود به عشق بدل می گردد و هر لحظه
طعم عاشق بودن حق را می چشد.
مولانا به چنین سالکی می گوید که
چون به لحظه ای رسیدی که
دریافتی او عاشق است از هر
کوشش و تقلایی دست بردار این نقطه،
نقطه خاموشی است.
اینجا لحظه ای است که او گوشتَ را کشیده
و به سوی خود می برد.
لحظه ای است که او تو را
به سوی خود می خواند.
حالا باید تمام وجودت گوش باشد
تا کلمات متبرک او را جرعه جرعه بنوشی.
#علی_منهاج
🌹
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"خانه و صاحبخانه"
گر شبی در خانه جانانه
مهمانت کنند
گول نعمت را مخور
مشغول صاحبخانه باش
#فروغی_بسطامی
عاشقان صاحبخانه را میجویند
و از او تمنّایی جز او ندارند
چنانکه رابعه عدویه گفت:
اگر تو را از بیم دوزخ عبادت میکنم،
مرا در آتش بسوزان و
اگر به طمع بهشت عبادت میکنم،
از بهشت بیرون کن،
و اگر تو را از این حیث که
شایسته پرستشی عبادت میکنم،
جمال خود را از من دریغ مدار.
هر کسی را سر چیزی و تمنّای کسی است
ما به غیر از تو نداریم تمنّای دگر
#سعدی
به قلم دکتر الهی قمشه ای
تصویر: مجلس بزم، کاخ چهلستون
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در میان جمع تنها نشسته بودم
که سخن خداوند به من رسید
همان دم چشم های تاریک من فروغ یافت
و شعله ای از آتش بر دهان من نهادند
اکنون می خندم و فریاد می زنم
که چقدر زندگی خوب و زیباست
اگرچه پای مرا در راهی
خلوت و خاموش نهاده اند
به شادی جمع را ترک می گویم
تا در باغ خویش گشت و گذار کنم
و در این گردش دستهایم را از
میوه ها و گلها پر می کنم
و با دلی پرنشاط به خورشید سلام می کنم
که سرتاسر باغ را برافروخته است
همراه بادها می روم
که بوی خوش گل و یاسمن را
تا گرداب ها با خود می برند
سرانجام به جایی می رسم که
یاسهای بلند می رویند
و چهره های خود را چون قدیسان
سفیدرو به سوی خدا می کنند
و هنگامی که یاسها
به نماز و نیایش می آیند
من نیز با آنها بر زمین زانو می زنم
زیرا خود را در
پرستشگاه قدس الهی می یابم.
هلن کلر
باغ خداوند🌺
ترجمه دکتر الهی قمشه ای
https://eitaa.com/TAMASHAGAH