هدایت شده از گفتاری در فرهنگ | محمد رحمانی
روایت آقای #حامد_تقدیری
1
عشق نگاری دیدار حضرت آقا با فعالان تعلیم و تربیت
رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست
کَرَم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست
به لطفِ خال و خط از عارفان ربودی دل
لطیفههای عجب زیرِ دام و دانهٔ توست
دلت به وصلِ گل ای بلبل صبا خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانهٔ توست
وقتی دل به زیارت عشق گره زدی، دیگر همه وجودت لحظه شماری وصال می کند. تقصیر ماست که به دلمان صبر نیاموختیم و تقصیر دلمان است که کرونا را نمی فهمد و در این چند سال وعده ی دیدار عقب مانده ، خون ها خورد.
.
ته دل بی قرار مان نگران تأخیر در وعده دیدار بودیم اما این بار خبر ها از زیارت آقای عشق حکایت می کرد.
ساعت ده و نیم بود که دور هم در محدوده دفتر رهبری جمع شدیم. کمی حرف زدیم و هماهنگی کردیم و برای نماز به سمت اتاق محل قرار حرکت کردیم. درب ها را یکی یکی سپری کردیم. در هر بازرسی رفقای تعلیم و تربیتی داشتند از هم خبر می گرفتند و حال و احوال می کردند. گاهی رفیقی را جلو می انداختم تا عزیز دیگری را هم ببینم و از فرصت بهره ببرم.
.
وارد حیاط آخر بیت شدیم. همان حیاطی که با عکس حاج قاسم برای ما ماندگار شد. همان حیاطی که من با دستان آقایم ملبس به لباس پیامبر شدم.
.
صف های نماز شکل گرفته است. صدای اذان بلند می شود. کمی بعد حضرت آقا وارد میشوند و یکی یکی با همه سلام می کنند. جمعیت هنوز در شوک دیدار است. حضرت آقا از میان همه عبور می کنند و در صف اول می ایستند و صف ها کامل میشود.
.
@hamedtaghdiri