هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 چرا معلم شدهاى؟
✍🏻 عینصاد
❞ چرا معلم شدهاى؟ انگيزه و نيت تو براى انتخاب اين كار چه بوده است؟
آيا معلمى را به عنوان يك «شغل» همانند ساير شغلها، براى كسب درآمد گزيدهاى؟ آيادر طلبِ يك كار به اصطلاح بىدردسر و با چند ماه تعطيلى با مزد و مواجب، بودهاى؟
اگر چنين است، در خويش، تجديد نظر كن و مسئوليت خدايى و انسانىات را به خاطر آور، كه تو همانند يك كارمند اداره نيستى.
تو با «انسانهايى» سر و كار دارى كه بسيارى از مسائل «زندگى» شان را از تو مىآموزند، اعمال و حركات تو را الگو قرار مىدهند. بخش عظيمى از شخصيتشان را «حرفها» و «رفتار» «تو» مىسازد.
اگر فاسد باشى، نسلهايى را فاسد كردهاى و اگر صالح باشى، نسلها را اصلاح كردهاى.
📚 #تربیت_کودک | ص ۹
#️⃣ #متن #بریده_کتاب #تربیت
#عین_صاد | عضو شوید
👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
هدایت شده از استاد علی صفایی حائری
📜 استاد و شاگرد
✍🏻 عینصاد
❞ استاد بايد ملاکها را براى محصل مشخص كند و برايش توضيح بدهد كه دادهها ملاک نيست و سودها هم ملاک نيست.
دادهها از خداست و سودها از سرمايهها. نه مقدار سرمايه مهم است و نه مقدار سود، بلكه نسبت سود به سرمايه مهم است.
ده تا آجرى را كه يك پير زن با كم كردن غذاى خود به مسجدى کمک كرده است نمىتوان با ده ميليون تومان کمک تاجرى مقايسه كرد؛ چون تاجر از غذايش كم نشده و نسبت به سرمايهاش كارى نكرده است.
مهم مبلغ سرمايهاش و يا مبلغ كمكش نيست؛ كه سرمايه از ديگرى است و کمک هم مربوط به سرمايه است. آنچه براى اوست مقدار كوششى است كه بر روى سرمايه دارد.
اگر اين ملاکها روشن شود ديگر درسها و علوم بت شاگرد نمىشود و مِراء و رياء بوجود نمىآورد كه هر چقدر بيشتر بيابد بيشتر بايد بكوشد در حالى كه نه به يافتههايش نگاه مىكنند و نه به كوششهايش، بلكه به نسبت اين دو با هم. و مهمتر به جهت اين نسبت، كه براى چه كسى و در چه راهى اين همه كوشش كرده و خود را به زحمت انداخته است.
📚 #استاد_و_درس #روش_آموزش| ص ۶۵
#️⃣ #متن #بریده_کتاب #دین_شناسی
#عین_صاد | عضو شوید
👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
هدایت شده از کتاب رویش|عین صاد
📜 اسیرِ پوچیها
✍🏻 عینصاد
❞ انسان براى مسألهاى بالاتر از شكل گرفتن و تكامل يافتن بايد بكوشد، چون تنها اين كافى نيست كه شكل بگيريم و در ابعاد وسيع ماده و معنا تكامل پيدا كنيم، زيرا با اين تكامل يافتن، مسألهى بنبست و عبث و پوچى زودتر پيش مىآيد و عميقتر، مطرح مىگردد.
كسى كه بهترين ماشين را و شكل گرفتهترين وسيلهها را و تكامل يافتهترين مركبها را با خود دارد مسألهى بنبست و ترافيك و محدوديتها را بيشتر احساس مىكند و عميقتر مىفهمد.
انسانى كه در دو بُعد ماده و اخلاق شكل گرفته و به تكامل رسيده، اما جهت ندارد و راه ندارد، به بنبست و عبث و پوچى عميقترى گرفتار خواهد شد و اين بنبست و عبث و پوچى را ديگر نمىتوان با عرفان شرق هم درمان كرد و با هيپىگرى مداوا نمود، چون اين عرفان، خود يك نوع تكامل براى استعدادهاى عظيمتر انسان است كه پس از شكل گرفتن و تكامل يافتن، بايد به دنبال راهى بزرگتر براى حركت كردن و جهتى برتر براى دويدنش بود.
براى اين انسان مسألهى جهت و صراط و مركبها و رهبرىها و روش حركت و منزلها، مطرح مىشوند و تنها استعدادهاى تكامل يافته در دو بُعد ماده و اخلاق مسألهاى را حل نمىكنند.
... انسان هنگامى آدم مىشود كه به استعدادهاى شكل گرفتهاش جهت بدهد. براى اين انسان، مكتبى، مكتب مىشود، كه جهت حركت و صراط و روش حركت را به او ياد بدهد و بياموزد، بدون آنكه او را مسخ كند و او را در راه بغلطاند و يا بغل بگيرد.
📚 #رشد | ص ۲۱
#️⃣ #متن #بریده_کتاب #تربیت