✍️ آیا خداوند می تواند جسم باشد
شاید در بدو امر جواب این سوال روشن باشد.خدا نمی تواند جسم باشد چرا که لازمه جسمانیت مرکب و حادث بودن و در نتیجه نیازمند بودن ذات الهی است و این با واجب الوجود بودن سازگاری ندارد.
🔹 جمعی از اهل حدیث اهل سنت قائل به جسمانیت خدا هستند اما برای فرار از تبعات و لوازم این قول، نظریه الله جسم لا کالاجسام (خدا جسم است ولی جسم او با بقیه اجسام فرق دارد) را ارائه کرده اند.
🔸جالب اینکه مرحوم ملاصدرا در شرح خود بر اصول کافی اذعان می کند که خداوند می تواند جسم باشد ولی جسمی الهی که لایق ذات خود است و در بقیه اشیاء شبیه او وجود ندارد .
💠متن کلام ملاصدرا چنین است :
شرح أصول الكافي (صدرا) ؛ ج3 ؛ ص207
فاذا تصورت هذه المعاني و انتقشت في صفحة خاطرك علمت ان المعنى المسمّى بالجسم له انحاء من الوجود متفاوتة في الشرف و الخسّة و العلو و الدنو من لدن كونه طبيعيا الى كونه عقليا، فليجز ان يكون في الوجود جسم إلهي ليس كمثله شيء و هو السميع البصير المسمّى بالاسماء الالهية المنعوت بالنعوت الربانية، على ان الواجب تعالى لا يجوز ان يكون له في ذاته فقد شيء من الاشياء الوجودية و ليس في ذاته الاحدية جهة ينافي جهة وجوب الوجود و ليس فيه سلب الا سلب الاعدام و النقائص.
🔻گویا بخاطر این سخنان و امثالش است که برخی گفته اند اولین کسی که اصول کافی را به کفر شرح داده ملاصدرا بوده است :
و من تصانيفه شرح أصول الكافي، شرحه على مذاقه و عقائده و أصوله و مطالبه، فاستحسنه من استصوبها، و استحقره من استضعفها، بل في الروضات: فمنهم من ذكر في وصف شرحه على الأصول:
شروح الكافي كثيرة جليلة قدرا و أوّل من شرحه بالكفر صدرا
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ الخاتمةج2 ؛ ص241
#توحید
#جسم_الهی
#ملاصدرا
#فلسفه
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍️اصالتِ شر
♦️در یک تقسیمبندی متداول، شر را از جهت مصداق، به دو دسته تقسیم میکنند: شر اخلاقی و شر طبیعی.
شر اخلاقی، شری است که با یک فعل و مستقیماً در نتیجه عمل ناپسند (انسانی و غیر انسانی) به وجود میآید؛ همانند قتل، دزدی، غارت و تجاوز و ...
و شر طبیعی، شری است که بدون فعل، و ظاهراً در فرآیند طبیعت، رخ میدهد؛ همچون زلزله، آتشفشان، سیل، طوفان، مرگ، امراض و ...
البته، شر را به اشکال غیربشری حیات نیز، بسط دادهاند، تا شامل زجر حیوانات از شرور طبیعی و ستمهای بشری علیه آنان نیز بشود.
♦️سه حالت، متصور است:
۱- شر وجود دارد؛ و خير، «عدم شر» است؛ و اصالت با شر مىباشد.
۲- خیر وجود دارد؛ و شر، «عدم خیر» است؛ و اصالت با خیر مىباشد.
۳- هم شر و هم خیر، هر دو وجود دارند، و هیچکدام، عدم دیگری نیستند؛ و هر دو، اصالتِ مستقل دارند.
♦️اگر فرض بگیریم که شر، وجودِ مستقل دارد؛ از دو حال خارج نیست:
الف. شر، مخلوق خداوند است.
ب. شر، مخلوق خدا نیست.
هر دو حالت بالا، در کلام اسلامی و غير اسلامى، کفر و ناسزا محسوب میگردد؛ و به همین خاطر، متکلمین اديان، تلاش دارند تا شر را «اصیل» ندانند؛ و آن را عدم خیر تصور و تعریف نمایند.
💠نکته
مسئله شر، پرسش از چگونگی وفقدادن وجود شر با «خدایِ قادر ِمطلق» و «خیرخواه مطلق» و «دانای مطلق» است.
یک مدل از برهان شر، ادعا میکند که، چون شر وجود دارد، یا خدا وجود ندارد، یا خدا همه آن سه ویژگی بیانشده را ندارد.
مسئله شر، یکی از جدّیترین و خطیرترین ایرادهایی به شمار میرود که در خصوص اعتقاد به وجودِ خدایِ خداباوران، صورت گرفته است.
حتی برخی، میگویند که از تمام براهین خداناباورانه، فقط «برهان شر» است که سزاوار است واقعاً جدی گرفته شود.
#تأمل
#کلام
#کلام_جدید
#شرور
#توحید
#خداشناسی
👇👇
@Taammolate_talabegi