eitaa logo
تأملات طلبگی
1.4هزار دنبال‌کننده
672 عکس
709 ویدیو
20 فایل
⚜️ فَبشِّرْ عِبادِ، الَّذينَ یَسْتمِعونَ الْقَولَ فَیَتَّبعونَ أَحْسنَهُ. (۱۷،۱۸ زمر) 🔊 مطالب دینی، مباحث حوزوی، کلام بزرگان، نقد و تحلیل، علوم انسانی، مسائل سیاسی. ⚖️ نَحْنُ أبْناءُ الدَّلیل نَمیلُ حَیْثُ یَمیلُ. ارتباط با ادمین: @Amirhossein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️علوم انسانی دینی 🔹پیش‌از نظریه‌های علمی فلسفه‌ای حاکم است که این فلسفه به بیان هستی‌شناسی و انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی و روش‌شناسی می‌پردازد. بعد از شکل‌گیری فلسفه و نظام انسان‌شناسی عام و خاص (انسان مطلوب اقتصادی، سیاسی، جامعه شناختی، روانشناختی و ...) یک مدل عقلانیت تحقق می‌یابد و سپس نظریه‌ها نسبت‌ به واقعیت شکل می گیرد و از مجموعه نظریه‌ها علوم انسانی یا دانشی از علوم انسانی پدید می‌آید. 🔸بنابراین اگر عقلانیت و روش‌شناسی دینی و غیردینی معنا داشته باشد علوم انسانی دینی و غیردینی نیز معنادار خواهد بود. ♻️فرایند منطقی شکل‌گیری نظریات در علوم انسانی: فلسفه‌ی مطلق(دربردارنده‌ی فلسفه‌های مضاف به حقایق و مشخص شدن مبانی هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی، انسان‌شناختی، روش‌شناختی و غیره)⬅️ شکل‌گیری نظام ارزشی و الگوی انسان بایسته و بایدها و نبایدهای انسانی (حقوق و اخلاق)⬅️ شکل‌گیری نظام انسان‌شناسی یا انسان شایسته و انسان مطلوب ⬅️ دستیابی به نظام و مکتب رفتاری و اجتماعی ⬅️ تدوین نظام روش‌شناسی⬅️ تولید نظریه 👇👇 @Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
🔸علوم انسانی را باید در سه مقوله؛ توصیف انسان مطلوب، توصیف انسان محقَّق و تغییر انسان محقق به انسان
🎙روش‌شناسی حکمی-اجتهادی علوم رفتاری اجتماعی 🔹مقدمه: اجتهاد سه قسم است: 🔸اجتهاد قسم اول همان اجتهاد مصطلح است یعنی کشف کلیات متون دینی و انطباق بر مسائل جزئی. این روش در مقابل اخباری‌گری قرار دارد. این روش قواعد اصول و کلیات را از متون دینی استخراج نموده و بر مصادیق و جزئیات و فروع تطبیق می‌کند. 🔸 اجتهاد قسم دوم عرضه پرسش‌های برگرفته از جوامع و مکاتب جدید بر متون دینی جهت کشف پاسخ‌های دینی آن‌هاست که از سنخ عرضه پدیده بر دین است. شهید صدر این روش را با عنوان «تفسیر موضوعی» معرفی کرده‌است. در این روش پرسش‌های مطرح ازسوی مکاتب و جوامع جدید شرق و غرب را به متون دینی عرضه و متون دینی را مورد استنطاق قرار می‌دهیم. 🔸اجتهاد قسم سوم به‌معنای عرضه پرسش‌های برگرفته از متون اسلامی و منظومه معرفتی اسلامی بر جامعه تحقق یافته جهت کشف پاسخ‌های عینی آن‌هاست که از سنخ عرضه دین بر پدید است. این قسم نیز نوعی اجتهاد است اما نه اجتهاد به سوی متن دینی بلکه اجتهاد از متن دینی به سوی انسان محقق یعنی عکس کاری که در مرحله دوم صورت می‌گیرد. ♻️حال در سه ضلع علوم رفتاری اجتماعی: 1⃣ در توصیف انسان محقق باید از روش تبیینی-اجتهادی بهره گرفت که منظور از تبیین در این‌جا نظریه تأیید گرایی تجربی، آماری، فلسفی است و اجتهاد نیز از نوع سوم است. 2⃣ در توصیف انسان مطلوب باید از روش برهانی-اجتهادی استفاده شود و منظور از اجتهاد، اجتهاد نوع اول و دوم است. 3⃣ در نقد و تغییر انسان محقق به انسان مطلوب از روش انتقادی-اجتهادی استفاده می‌کنند که اجتهاد نوع اول و دوم مراد است‌. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍علوم انسانی رفتاری اجتماعی متعارف در غرب دارای سه ضلع است: 🔹 یک ضلع آن با روش‌های مختلف تبیینی، تفسیری، انتقادی، ساختارگرایی و گفتمانی به توصیف انسان تحقق یافته می‌پردازد. 🔹در ضلع دیگر انسان مطلوب را بیان می‌کند. این انسان مطلوب از انسان‌شناسی معینی گرفته شده‌است‌. 🔹ضلع سوم علوم انسانی توصیه‌هایی است که می‌خواهد انسان تحقق یافته را به انسان مطلوب نزدیک کند. این توصیه‌ها در چهارچوب نظام حقوقی و اخلاقی است. انسان مطلوبی که در این علوم ترسیم می‌شود برگرفته از انسان‌شناسی خاص آن‌هاست. این انسان‌شناسی خاص برگرفته از فلسفه انسان و فلسفه انسان نیز از فلسفه ای هستی و فلسفه معرفت گرفته شده‌است. علوم انسانی متعارف بایدها و نبایدهایی را بیان می‌کند تا انسان موجود به انسان مطلوب تغییر پیدا کند که مبتنی بر یک نظام ارزشی و رفتاری است. 🔸 برای شناخت بایدها و نبایدهای توصیه‌ای باید به وسیله روش‌شناسی اجتهادی دقیقاً از فقه اخلاق و عرفان اسلامی به‌عنوان منبع استفاده شود که از آن به هرمنوتیک اجتهادی تعبیر می‌کنیم. 👇👇 @Taammolate_talabegi
🎙استاد پارسانیا 📚اگر عقبه نظری و فلسفی پوزیتیویسم، پراگماتیسم و یا فلسفه‌های قاره‌ای با صرف نظر از صحت و سقم آنها بتوانند بر علوم تجربی و از جمله بر جامعه شناسی اثر بگذارند و جامعه شناسی پوزیتیویستی، پراگماتیستی، قاره‌ای و مانند آن تولید کنند دین و یا فرهنگ دینی هم به لحاظ تاریخی باید بتواند بر ابعاد تجربی علوم و نیز بر علم جامعه شناسی تاثیر گذارده و در قبال رویکردهای سکولار، جامعه شناسی دینی تولید کند‌. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ چهار نوع معرفت از واقعیت می‌توان داشت: 1⃣ معرفت فلسفی از واقعیت که عبارت است از شناخت هستی‌شناختی، معرفت‌شناختی و انسان‌شناختی از واقعیت. 2⃣ معرفت پارادایمی از واقعیت که عبارت است از شناخت مجموعه پیش فرض‌های فلسفی و اصولی و اینکه چگونه می‌توان درباره جهان تحقیق کرد. 3⃣ معرفت علمی عام و خاص که عبارت است از شناخت قانون عام حاکم بر واقعیت (نظریه) و شناخت قانون خاص حاکم بر واقعیت (مدل). 4⃣ معرفت الگویی که عبارت است از شناخت سلسله معرفتی و روابط سه نوع معرفت فلسفی و معرفت پارادایمی و معرفت علمی عام و خاص که شناختی؛ مرتبه دوم است. ‏ 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ درگیری سوژه و ابژه در علوم انسانی 🔹در علوم پایه، فنی مهندسی و علوم پزشکی و به صورت مختصر علوم غیر انسانی، متعلق علم و شناخت عالم که از آن به ابژه تعبیر می شود؛ امری غیر از خود انسان است. اگر عالم به این علم که از آن به سوژه تعبیر می شود دچار خطا و فهم اشتباهی در شناخت و اعمال نظر در ابژه غیر انسانی بشود، مشکل چندانی رخ نمی دهد؛ چرا که به دنبال کشف قوانین طبیعت بوده و تصرف در طبیعت کرده است و بحث کارکرد این علم مطرح است که نهایتا در آزمون های دیگر قابل رفع خطاست. 🔸اما در علوم انسانی که ابژه آن خود انسان است، اگر سوژه دچار فهم و تحلیل غلطی باشد و بر اساس مبانی اشتباهی کرده و در ابژه تصرف کند، چون خودش ابژه این سوژه است دچار تغییر ماهیت می شود. به عبارتی در علوم انسانی درگیری سوژه و ابژه مطرح است که به دنبال "ما چه هستیم و چه چیزی می توانیم بشیوم" هستیم. لذا خطای سوژه در این علوم تبعات تحولی در ذات خودش را در پی دارد و اهمیت مبانی معرفت شناسی در این علوم بدین جهت، دو چندان است. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ منبر و حل مسئله اجتماعی 🎙از دوران مقدمات که مشغول تحصیل دروس حوزه بودم، دغدغه حل مسأله از زندگی و جامعه را داشتم. ابتدا فکر می کردم با همین نگاه های فردی و برنامه های فردگرایانه فقهی که در منبر ها به مردم ارائه می شود می توان زندگی اجتماعی مردم را مدیریت کرد. بعد از چندسال پی بردم این نگاه تک بعدیِ منبری ارتباط چندانی با زندگی اجتماعی مردم ندارد و گسست های فراوانی در بین هست. جامعه انسانی و زندگی اجتماعی پیچدگی خاص خود را دارند و اموری مرکب هستند که با جزئی نگری و نگاه های فردگرایانه مسائل آن قابل حل نیست. 🔸وقتی کسی از علل بیکاری می پرسد، ما آن را به سادگی به «ساختار اقتصادی»، «سیاست‌های دولت» ، «بازار» یا «نظم جهانی» نسبت میدهیم و دیگر کسی آن را عذاب الهی یا بی عرضگی بی کاران تبیین نمی‌کند. همچنین وقتی از مشکلات روحی افراد سخن به میان می آید دیگر کسی مردم را مجنون یا جن زده خطاب نمی کند بلکه از «افسردگی اجتماعی» ، «کاهش انسجام اجتماعی» ، «فردگرایی» «رشد مسائل اجتماعی» ، «شهرنشینی» ، «صنعتی شدن» و امثال اینها صحبت می‌شود. این صحبت ها نه در دنیای آکادمیا بلکه در مطبوعات یا حتی گفت و گوهای ساده داخل تاکسی نیز ممکن است رخ دهد. از این رو، علوم اجتماعی و انسانی به نحو پنهان اما عمیقاً تأثیر گذار و به تدریج در حال تبدیل شدن به بخش مهمی از گفتمان عمومی جامعه شده و می شود. اکنون ما به کمک علوم اجتماعی و انسانی به نوعی شناخت خودآگاهانه از هستی مشترک جمعی و حتی وجود آدمی خود دست یافته ایم. علوم اجتماعی و انسانی راهی برای تحقق تفهم و درک جهان هستی و واقعیت امروز ماست. 🔸بسیاری از محققان به دلیل تشخیصی که در حوزه معرفتی شان داشته‌اند در زمره اندیشمندان درآمدند. نظریه پردازی در دانش‌های انسانی و اجتماعی چیزی نیست جز تشخیص مسئله یا ارائه روایتی صورت‌بندی شده از واقعیت فرهنگی و اجتماعی به مثابه مسئله. تشخیص مسئله همان بیان دیگری از خلق نظریه در علوم اجتماعی و انسانی است. 🔹مسئله سرمایه‌داری (مارکس)، مسئله بیگانگی(زیمل)، مسئله عقلانیت (وبر) ، مسئله خشونت نمادین (بورديو) ، مسئله فرا واقعیت (بودریار) ، مسئله مرگ سوژه (فوکو) ، مسئله ناخرسندی فرهنگ مدرن (فروید) ، مسئله انسان تک ساحتی (مارکوزه) ، مسئله صنعت فرهنگ (آدرنو) ، مسئله ایدئولوژی (آلتوسر) ، مسئله توليد فضا (لوفور) ، مسئله آنومی (دورکیم) ، مسئله هستی (هایدگر) ، مسئله روش (گادامر) ، مسئله علوم انسانی (دیلتای) و مسئله های دیگر که در زبان شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، انسان شناسی و امثال اینها مسئله هایی هستند که اندیشمندان مسئله شناس تشخیص داده اند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
✍ ابعاد علم دینی مقصود از علم دینی عبارت است از: 1⃣ علم دینی به معنای فرضیه سازی علمی توسط گزاره های دینی؛ 2⃣ علم دینی به معنای موضوع یابی توسط انگیزه های دینی؛ 3⃣ علم دینی به معنای جهت گیری علمی در راستای اهداف دینی؛ 4⃣ علم دینی به معنای تأثیر پیش فرض های متافیزیکی دینی بر انگیزه ها و نیازها و گردآوری اطلاعات 5⃣ علم دینی به معنای تأثیر پیش فرض های متافیزیکی دینی بر تغییر انسان و جامعه برای کشف قوانین جدید 6⃣ علم دینی به معنای تأثیر روش شناسی دینی بر مقام داوری علوم انسانی؛ همه این معانی در باب علم دینی میتوانند در جریان عقلانیت اسلامی مطرح باشند. 👇👇 @Taammolate_talabegi
🎙پارسانیا و پروژه‌ی فکری او 💡حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا از معدود کسانی است که طی سه دهه اخیر کوشیده است فارغ از مشهورات آکادمیک و شئونات حوزوی، «مسئله» داشته باشد؛ به این مسائل بیاندیشد، پاسخ هایی «تألیف» و در نهایت منتشر کند. حمید پارسانیا صاحب یک پروژه‌ی فکری است که از قضا بر مهمترین و موثرترین مسئله های فکری روزگار ما متمرکز بوده و به تألیف ایده های نابی منتهی شده است. برنامه فکری حمید پارسانیا سخت متأثر از مواجهه عالم اسلام با امر مدرن است. اگر مواجهه ما با مدرنیته نبود این مواجهه برای پارسانیا مسئله نبود. 📑 در این راستا سه رشته آموزشی که در سطح تحصیلات تکمیلی طراحی و تصویب شده و در دانشگاه های باقرالعلوم(ع)، تهران و موسسه امام خمینی(ره) قم در حال اجراست محصول همین کوشش هاست. این سه رشته که کوشش های عملی و پروژه‌ی فکری پارسانیا امکان طراحی آن را فراهم آورده عبارتند از «دانش اجتماعی مسلمین»، «فلسفه علوم اجتماعی» و «سیاستگذاری فرهنگی» که به ترتیب محصول و تداوم آموزشی بخش های سه‌گانه‌ی بازخوانی میراث، نقد تجدد و عطف به انقلاب اسلامی در پروژه‌ی فکری اوست. 👇👇 @Taammolate_talabegi
تأملات طلبگی
✍ ابعاد علم دینی مقصود از علم دینی عبارت است از: 1⃣ علم دینی به معنای فرضیه سازی علمی توسط گزاره ه
✍ با توجه به لحاظ موارد زیر می توان از علم دینی سخن گفت و علم را متصف به دینی و غیر دینی کرد: 1. موضوع: علم اگر موضوعاتی را در بر بگیرد که با مسائل دینی مرتبط هستند می‌توان آن را علم دینی تلقی کرد. 2. متافیزیک: متافیزیک علم اگر به گونه‌ای باشد که امکان زیستن دینی را فراهم کند و نظریات مطرح موجودیت دین را نفی نکند، می تواند علم دینی باشد. 3. روش: روش‌شناسی علم دینی باید با اصول دینی همخوانی داشته باشد. اگر از روش‌های تحقیق و تحلیل که با تعالیم دینی سازگارند، استفاده شود، امکان علم دینی مطرح می شود. 4. ساختار معرفتی: علم دینی باید دارای یک ساختار معرفتی باشد که به اصول و مبانی دینی پایبند باشد. این ساختار می‌تواند شامل شبکه‌ای از مفاهیم و نظریات باشد که به هم پیوسته و مرتبط با تعالیم دینی هستند. 5. عالم: عالم به عنوان حامل علم دینی باید خود دیندار و متعهد به اصول دینی باشد، علم تولیدی توسط چنین شخص متصف به دینی می شود. 6. فرهنگ و تمدن: علم در بستر فرهنگی و تمدنی خاصی شکل می گیرد که اگر با آموزه‌های دینی هم‌راستا باشد می‌توان آن را علم دینی محسوب کرد. 👇👇 @Taammolate_talabegi