🔹از نظر اگست کنت پدر جامعه شناسی، علوم از ساده به پیچیده دارای سلسله مراتب است.
ریاضی⬅️ نجوم⬅️ فیزیک⬅️ شیمی⬅️ زیست⬅️ جامعه شناسی
🔸۴ علم اول علوم تحلیلی(غیر ارگانیک) هستند که جزء مهمتر از کل است.
🔸زیست و جامعه شناسی علوم ترکیبی هستند و موضوع آن دو موجود زنده(ارگانیک) هست که کل مهمتر از جزء است.
#جامعه_شناسی
#فلسفه_علم
#علوم_انسانی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ چهار نوع معرفت از واقعیت میتوان داشت:
1⃣ معرفت فلسفی از واقعیت که عبارت است از شناخت هستیشناختی، معرفتشناختی و انسانشناختی از واقعیت.
2⃣ معرفت پارادایمی از واقعیت که عبارت است از شناخت مجموعه پیش فرضهای فلسفی و اصولی و اینکه چگونه میتوان درباره جهان تحقیق کرد.
3⃣ معرفت علمی عام و خاص که عبارت است از شناخت قانون عام حاکم بر واقعیت (نظریه) و شناخت قانون خاص حاکم بر واقعیت (مدل).
4⃣ معرفت الگویی که عبارت است از شناخت سلسله معرفتی و روابط سه نوع معرفت فلسفی و معرفت پارادایمی و معرفت علمی عام و خاص که شناختی؛ مرتبه دوم است.
#علوم_انسانی
#فلسفه_علم
#علم_دینی
#معرفت_شناسی
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi
✍ تاریخنگاری غربی تا مطالعات منطقهای؛ سازماندهی دانش اجتماعی/ مهدی نظری
💡سازمان دانش اجتماعی در غرب همواره بر محور خودمرکزبینی استوار بوده است. غرب نه تنها در سیاست و اقتصاد، بلکه در تولید دانش نیز خود را مرجع تعریف کرده و به گونهای نظاممند سایر جوامع را در نسبت با خود سنجیده و طبقهبندی کرده است. این نگاه در قالب علم نیز بازتولید شده و علوم اجتماعی را بر مبنای نسبت موضوع با غرب یا غیرغرب سازماندهی کرده است.
میتوان سازماندهی علوم اجتماعی در سنت غربی را در دو دسته کلی تقسیمبندی کرد:
الف) مطالعه غرب(آمریکای شمالی و اروپای غربی شامل فرانسه آلمان انگلیس ایتالیا):
🔹اگر مربوط به گذشته باشد این حوزه به علم تاریخ تعلق دارد.
🔹اگر مربوط به وضعیت حال باشد:
موضوع دولت باشد: علوم سیاسی
موضوع بازار باشد: علم اقتصاد
موضوع جامعه باشد: جامعهشناسی
ب) مطالعه غیرغرب:
🔹جوامع مورد مطالعه فاقد تمدن یا نظامهای کلان اجتماعی تلقی شوند: این مطالعه ذیل مردمشناسی (Anthropology) جای میگیرد.
🔹اگر دارای تمدن باشند: در قالب شرقشناسی (Orientalism) مورد مطالعه قرار میگیرند.
🔸مفهوم شرقشناسی که در ظاهر به مطالعه فرهنگها و تمدنهای غیرغربی میپردازد، در عمل تبلور نگاه استعماری و سلطهجویانه غرب به "دیگری" است. این نوع نگاه، سوژه غیرغربی را نه بهمثابه یک فاعل مستقل، بلکه بهعنوان موضوعی برای شناخت، طبقهبندی و در مواردی مدیریت، تلقی کرده است.
🔸در ادامه این مسیر، با افزایش پیچیدگیهای جهانی و تحولات پسااستعماری، غرب به این نتیجه رسید که برای شناخت دقیقتر جوامع غیرغربی به ابزارهایی فراتر از شرقشناسی و مردمشناسی نیاز دارد. این نیاز، به پیدایش مطالعات منطقهای (Area Studies) منجر شد.
〽️ مطالعات منطقهای گرچه در ابتدا با انگیزههایی امنیتی، استراتژیک و مدیریتی نسبت به مناطق جهان سوم شکل گرفت، اما به مرور به بستری برای تولید دانش بومی و بازنگری در سوژههای غیرغربی تبدیل شد. این رشته را میتوان تلاشی برای رهایی از چارچوبهای شرقشناسی دانست، گرچه هنوز نیز چالشهای پسااستعماری در آن باقی است.
#علوم_انسانی
#جامعه_شناسی
#مطالعات_منطقه
#فلسفه_علم
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi