eitaa logo
تنبیه الأمة
2.3هزار دنبال‌کننده
124 عکس
53 ویدیو
16 فایل
تنبیه الأمة، #جهادی است در راستای #تبیین حقایق، کوششی در دفاع از حریم دین و مقابله با انحرافاتی که به نام دین رقم می‌خورد. مدیر کانال: @MohamadMahdi63
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨ اسعدالله ایامکم✨✨✨ 🌟🌟ولادت باسعادت پیامبر اعظم خاتم المرسلین حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و آقا امام صادق (علیه السلام) بر تمام مسلمانان و دلدادگان خاندان نبوت مبارک باد.🌟🌟 @Tanbiholomah
❇️ عدم امکان اثبات قتل (۱) 📝 ردیه بر ادعای سروش محلاتی 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔸 آقای سروش محلاتی، ناظر بر حادثه‌ای که در کشور اتفاق افتاد (فوت خانم مهسا امینی)، به دو روایت و یک قول فقهی استناد کرده و موضوع «قتل» آن خانم را منتفی نمی‌داند. 🔹 کوتاه، درباره آن دو روایت و قول فقهی، نکاتی تقدیم می‌گردد: 1⃣ آقای سروش محلاتی، ابتدا سعی می‌کند با استناد به روایتی، پلیس را ضامن جان آن فرد معرفی نماید. برای اثبات ضمان به روایت عَمْرِو بْنِ أَبِي المِقْدامِ استناد می‌کند که بخشی از مضمون آن مورد استدلال فقها قرار گرفته: «...قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص كُلُّ مَنْ طَرَقَ رَجُلًا بِاللَّيْلِ فَأَخْرَجَهُ مِنْ مَنْزِلِهِ فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ إِلَّا أَنْ يُقِيمَ الْبَيِّنَةَ أَنَّهُ قَدْ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِه...» ( الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۷، ص ۲۸۷) 🔺 در دلالت این روایت، بر ضمان نیروی انتظامی به مثابه مجری قانون و تطبیق آن بر حادثه مذکور، اشکالاتی است که گفته می‌شود: ➖ موضوع روایت «اخراج الرجل باللیل» است و «لیلیت» در مسئولیت فرد و ضمان او در قبال سلامتی شخص خارج، دخالت دارد و به قول علامه حلی، همین قید، موضع اتهام نسبت به شخص مُخرِج است. (مختلف الشیعة، ج ۹، ص ۳۵۶) و این در حالی است که، در حادثه مذکور، شخص نه در شب بلکه در روز و در انظار عموم، و نه از خانه‌اش بلکه از خانواده‌اش جدا شده و به مقر پلیس هدایت می‌شود. ➖ همچنین در موضوع آمده: «کل من» که شبهه می‌شود «عموم» این تعبیر، هر فردی و هر منصبی را شامل می‌شود حتی حاکم شرع یا مأمور اجرای حکم شرعی را!! درحالی که، نظر مشهور فقها این است که، اگر حاکم کسی را تعزیر کند یا اقامه حد بر او نماید و او جانش را از دست بدهد، حاکم ضامن نیست. (فقه الحدود و التعزيرات، ج ۲، ص ۶۹۲) یکی از روایاتی که از این نظر مشهور پشتیبانی میکند، صحیحه ابی الصباح الکنانی است: «عن أبي عبد اللّه عليه السلام، في حديث قال: «سألته عن رجل قتله القصاص، له دية؟ فقال: لو كان ذلك لم يقتصّ من أحد، و قال: من قتله الحدّ فلا دية له» (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۷، ص ۲۹۰) 👈🏻 با این وصف، معلوم می‌شود که نیروی انتظامی، از دلالت روایت بالتخصیص بیرون بوده، و امکان تطبیق روایت نیز بر حادثه مورد نظر، با توجه به قید «اخراج باللیل»، وجود ندارد. 2⃣ آقای سروش محلاتی، در مرحله بعد، برای اثبات ضمان بر عهده‌ی حاکم، به روایتی دیگر استناد کرده که درباره قضاوت خلیفه ثانی است؛ یعقوب بن سالم از امام صادق سلام الله علیه نقل می‌کند: «قَالَ: كَانَتِ امْرَأَةٌ بِالْمَدِينَةِ تُؤْتَى فَبَلَغَ ذَلِكَ عُمَرَ فَبَعَثَ إِلَيْهَا فَرَوَّعَهَا وَ أَمَرَ أَنْ يُجَاءَ بِهَا إِلَيْهِ فَفَزِعَتِ الْمَرْأَةُ فَأَخَذَهَا الطَّلْقُ فَانْطَلَقَتْ إِلَى بَعْضِ الدُّورِ فَوَلَدَتْ غُلَاماً فَاسْتَهَلَّ الْغُلَامُ ثُمَّ مَاتَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ مِنْ رَوْعَةِ الْمَرْأَةِ وَ مِنْ مَوْتِ الْغُلَامِ مَا شَاءَ اللَّهُ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَا عَلَيْكَ مِنْ هَذَا شَيْ‏ءٌ وَ قَالَ بَعْضُهُمْ وَ مَا هَذَا قَالَ سَلُوا أَبَا الْحَسَنِ فَقَالَ لَهُمْ أَبُو الْحَسَنِ ع لَئِنْ كُنْتُمُ اجْتَهَدْتُمْ مَا أَصَبْتُمْ وَ لَئِنْ كُنْتُمْ قُلْتُمْ بِرَأْيِكُمْ لَقَدْ أَخْطَأْتُمْ ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ دِيَةُ الصَّبِيِّ.»( الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۷، ص ۳۷۴) 👈🏻 باوجود موثقه بودن روایت، نمی‌توان به آن استناد کرد، چرا که، روایت مذکور، قضیه خارجیه بوده و هیچ بیان قاعده‌ای ندارد و «مفتی به» اصحاب هم نبوده، و برخلاف روایات و قاعده عدم ضمان حاکم است. علاوه اینکه، موضوع روایت دیه‌ی صبی است؛ نه دیه‌ی خود مجرم؛ لذا استفاده‌ی حکم ضمان نسبت به خود مجرم از این روایت بلاوجه است. 📌 ادامه دارد... @Tanbiholomah
❇️ عدم امکان اثبات قتل (۲) 📝 ردیه بر ادعای سروش محلاتی 🖋 محمد متقیان تبریزی 3⃣ روشن شد که این دو روایت، هیچ دلالتی بر ضمان مجری قانون ندارد. طبعاً آخرین تلاش آقای سروش محلاتی این است که، مجری قانون را مُسبِّب فوت آن خانم معرفی نماید. وی در این مرحله، از کلام محقق حلی استفاده می‌کند: «من صاح ببالغ فمات فلا دية‌، أما لو كان مريضا أو مجنونا أو طفلا أو اغتفل البالغ الكامل و فاجأه بالصيحة لزمه الضمان»(شرائع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام، ج ۴، ص ۲۳۲) 👈🏻 نکته‌ی این بیان محقق حلی، «سببیت در تلف» با استفاده از صیحه (فریاد) و اخافه (ترساندن) است. پرواضح است که این بیان، هیچ ارتباطی با حادثه‌ی مذکور (فوت خانم امینی) ندارد. چرا که اگر هم به دلیل زمینه‌ی بیماری، احتمال مرگ وجود داشته باشد، باید قصد شخص مجری، در اخافه احراز گردد، و اگر قصد او احراز نشود، اصل بر عدم سببیت و عدم ضمان مجری است. و در برخورد پلیس با آن فرد نیز گزارشی که موجب احراز صدق صیحه یا اخافه گردد وجود ندارد. ✅ خلاصه اینکه: نه دلیلی بر ضمان نیروی انتظامی در مقام اجرای تعزیرات حکومتی وجود دارد و نه عنوان فقهی مطرح‌شده در کلام ایشان، مُثبِت «قتل» در حادثه مذکور می‌باشد. ♨️ امیدواریم، نگاشته‌ی وی از کم‌دقتی در فهم نصوص و اقوال باشد، و پناه می‌بریم به خداوند متعال از اینکه روش فقاهت، وسیله‌ای باشد برای ابراز بغض و کینه نسبت به نظام مقدس اسلامی. @Tanbiholomah
❇️ غلط‌نویسی‌های عجیب سروش محلاتی 🖋 محمد جعفری 🔸 آقای سروش محلاتی اخیرا متنی با این عنوان نوشته‌اند: اینگونه مردن، قتل است یا مرگ؟ 🔹 مختصرا متن و فرامتن ایشان را بررسی میکنیم. 🔺بحث ایشان در متن مورد اشاره، راجع به دیه این خانم است که بر عهده حاکمیت یا ... است. 🔻اما فرامتن چیز دیگری است؛ 1⃣ در عنوان نوشته ایشان واژه قتل استفاده شده و همانطور که می‌دانیم این واژه در عرف ما (و بر خلاف اصطلاح فقهی‌اش) ظهور در قتل عمد دارد (مانند واژه جنایت). در مطالبی هم که این روزها بر سر زبان همفکران سیاسی ایشان است، تقابل مرگ و قتل به همین معناست. نویسنده مذکور -اگر بنابر رعایت انصاف می‌بود- می‌توانست عنوان متنش را این بگذارد که دیه این خانم بر عهده حاکمیت است یا خیر؟ ➖ اساسا آیا نویسنده اطلاعی از تصمیم مسئولین بر عدم پرداخت دیه دارد که وارد میدان شده است؟! یا اینکه نوشته مذکور در واقع به دنبال مطلب دیگر (جا انداختن واژه قتل در این واقعه) است؟! چنانچه گفتیم برداشت عرف عام از این واژه، با معنای فقهی‌اش، متفاوت است. ➖ اگر واقعا مطالب ایشان فقهی است، چرا ادبیاتش ژورنالیستی است؟! 2⃣ درباره روایت «کل من طرق رجلا باللیل ...» صاحب جواهر ره فرموده: يختص الحكم بالليل لاختصاص النصوص و فتوى الأصحاب به اقتصارا فيما خالف الأصل على المتيقن. (ج ۴۳، ص ۸۰) علاوه بر اینکه دو واژه «لیل» و «طرق» که بی‌جهت در کلام حضرت مطرح نشده‌اند. پس چگونه نویسنده، روایت را به این مورد تعمیم داده است؟! حتی اگر هم بتوان روایت را به «روز» تعمیم داد، به مواردی قابل تعمیم است که فرد در معرض دید کسی نیست. و الا معاذ الله استفاده از این دو واژه، لغو خواهد بود. و لااقل این دو واژه، مانع اطلاق روایت نسبت به مورد بحث است. قاعدةً نویسنده با این مطالب پیش پا افتاده (در بین حوزویان) آشنا هست، پس چه چیز او را به این غلط‌نویسی‌های عجیب کشانده است؟! 3⃣ محقق حلی ره در همین بحث فرموده: إن وجد ميتا ففي لزوم الدية تردّدٌ و لعل الأشبه أنه لايضمن. (شرایع الاسلام ج ۴، ص ۲۳۵) حتی همین را هم را نسبت به مورد روایت (من طرق رجلا باللیل) فرموده است. (چه رسد به موردی که واقعه در روز و در معرض دید دیگران باشد). اصل هم که بر برائت است. همان اصلی که در موارد دیگر بسیار مورد تأکید این نویسنده و همفکران اوست. در انتهای این نوشته نیز پاسخ مشترکی به ادله نویسنده خواهیم داد. 4⃣ حال فرض کنیم این روایت شامل این مورد نیز بشود، این حکم در صورتی است که اسناد محکمه‌پسند نسبت به رفع اتهام اقامه نشود. آیا فیلم‌های ارائه‌شده و نظر تخصصی و دقیق پزشکان متخصص دلیل محکمه‌پسند نیست؟! فیلم اعتراف پدری که تا جایی که توانست حقیقت را کتمان کرد، چه؟! مطالب ذیل شماره ۳ این نویسنده، اکنون و بعد از علنی‌شدن اعتراف پدر متوفّی و بعد از اعتراف وکیل ایشان، قابلیت نقد ندارد. 5⃣ نویسنده برای بار دوم، ذیل شماره ۴ با تعبیری ژورنالیستی احتمال وجود ضربه را القاء می‌کند! بحث ادبیات فقهی و ژورنالیستی به کنار. آیا این شیوه مسلمانی است؟! 6⃣ اما نکته عجیب دیگر اینکه این نویسنده اخیرا، سخن از جای خالی مبانی فقهی مرحوم امام و کم‌اطلاعی برخی حوزویان از این مبانی داشت، اما اطلاعی از مطالب مرحوم امام در این بحث ندارد! یا دارد و ...؟! مرحوم امام در تحریر الوسیله در بحث امر به معروف و نهی از منکر فرموده: لو انجرت المدافعة إلى وقوع ضرر على الفاعل (فاعل منکر) ككسر كأسه أو سكينه بحيث كان من قبيل لازم المدافعة فلا يبعد عدم الضمان، و لو وقع الضرر على الآمر و الناهي من قبل المرتكب كان ضامنا و عاصيا. 7⃣ نویسنده به دو روایت و یک متن فقهی تمسک کرد تا ثابت کند دیه‌ی این خانم بر عهده حاکمیت است. (گرچه شاید سعی بر القاء مطالب دیگری هم بوده و بلکه همانها هم غرض اصلی از متن بوده است). اگرچه به احتمال قوی، نظام دیه این خانم را متقبل شده یا می‌شود، اما از لحاظ فقهی این ادله قاصر از مدعای نویسنده است: ➖ روایت اوّل، علاوه بر آنچه در پاسخ گفتیم، شامل مورادی که شرع به عنوان نهی از منکر مجوّز جلب فرد گنهگار را داده، نمی‌شود؛ لااقل شبهه انصرف دارد. متن شرایع (من صاح ببالغ ... اما لو کان مریضا...) نیز شامل این فرض نیست. ➖ اما روایت دیه جنین، در مورد زنی است که اولا مشخص نیست گناهکار بودنش برای عُمَر از طریق شرعی ثابت شده بود یا نه (گرچه امام صادق سلام الله علیه علم به گناهکار بودن او دارند) و ثانیا روشن و مشخص بوده که او باردار است (خصوصا که پسرش به حدی بوده که بعد از به دنیا آمدن، گریه کرده) و لااقل این احتمال قابل دفع نیست. فلذا قابل تعمیم به مورد بحث ما نیست. والسلام علی من اتبع الهدی @Tanbiholomah
❇️ استکبار ستیزی و ارتجاع مدرن (۱) 🖋 محمدحسین رضازاده 🔸 بدون شک استکبار ستیزی و مجاهده در این راه یکی از ارزش‌های اسلامی است که قرآن و سنت بارها و بارها بر آن تأکید داشته‌اند. 🔹 نص صریح قرآن امر به مقاتله با پیشوایان کفر کرده است: «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ» (توبه/۱۲) و به پیامبر صلی الله علیه و آله حتی در وضعیتی که به‌ظاهر شرایط برابر بین لشگر اسلام و کفر وجود ندارد دستور می‌دهد مؤمنین را تشویق به جنگ کند: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ» (الأنفال/۶۵) 🔹 و اساساً منطق «بیزاری و دشمنی» نسبت به دشمنان خداوند متعال فرهنگ دینی همه ادیان الهی و تأکیدشده توسط اسلام عزیز است: «قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‏ إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ» (ممتحنه/۴) ♨️ هدفگذاری این راهبرد اساسی نیز رسیدن به پیروزی‌های کوچک و کوتاه‌مدت نیست بلکه هدف پیروزی و غلبه اسلام بر همه تفکرات الحادی است: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ بَصيرٌ» (انفال/۳۹) 🔹 این منطق روشن قرآنی در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز پژواک پیدا کرده است و به روشنی همین خط مورد تأکید قرار گرفته است: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ الْخَيْرُ كُلُّهُ‏ فِي‏ السَّيْفِ‏ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّيْفِ وَ لَا يُقِيمُ النَّاسَ إِلَّا السَّيْفُ وَ السُّيُوفُ مَقَالِيدُ الْجَنَّةِ وَ النَّار.» (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۵، ص ۲) 🔹 امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس از روی بی‌رغبتی به جهاد در راه خدا آن را ترک کند به ذلت و خاری می‌افتد و مغلوب دشمن می‌شود و بلکه حضرت تأکید می‌فرمایند که باید حرکت پیش دستانه انجام داد و ابتکار عمل را در دست گرفت: «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ‏ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ سَوَّغَهُمْ كَرَامَةً مِنْهُ لَهُمْ وَ نِعْمَةٌ ذَخَرَهَا وَ الْجِهَادُ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ فَارَقَ الرِّضَا وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْأَسْدَادِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ- وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمْ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ فَوَ اللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا» (الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۵، صص ۴ و ۵) ✅ خلاصه آنکه جهاد با دشمنان خداوند و دین و مبارزه با سردمداران کفر از آموزه‌های صریح و غیر قابل تردید دین است که صدها آیه و روایت بر آن دلالت دارد. 🔻 نکته مهم این است که حتی در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نیز در صدد بودند تا مانع گسترش و تعمیق این فرهنگ مترقی در جامعه اسلامی شوند. یکی از خطوطی که جریان نفاق دنبال می‌کرد این بود که می‌گفتند حکومت اسلامی به ما وعده زندگی خوب داده است ولی الآن باید دائم با دشمنان این دین بجنگیم. می‌گفتند خدا و پیامبرش ما را فریب داده‌اند و برای ما جز مشکلات و درگیری با اقوام و ملت‌های دیگر چیزی به ارمغان نیاورده‌اند: «يَأَيهَُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكمُ‏ْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِْمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا(۹) إِذْ جَاءُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَ إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا(۱۰) هُنَالِكَ ابْتُلىِ‏َ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُواْ زِلْزَالًا شَدِيدًا(۱۱) وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِينَ فىِ قُلُوبهِِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا(۱۲) احزاب 📌 ادامه در پست بعد... 👇🏻 @Tanbiholomah
❇️ استکبار ستیزی و ارتجاع مدرن (۲) 🖋 محمدحسین رضازاده 🔻 یکی از استدلال‌های جریان نفاق برای بازداشتن مردم از جهاد و مبارزه با مستکبرین و کفار این بود که ما در حال حاضر توان مقابله با آنها را نداریم؛ لذا منطقی نیست که به این مبارزه بپردازیم. البته اینها بهانه بود و انگیزه اصلی ایشان در این موضع انحرافی، اموری نظیر ترس و یا منافع مادی بود: «وَ إِذْ قَالَت طَّائفَةٌ مِّنهُْمْ يَأَهْلَ يَثرِْبَ لَا مُقَامَ لَكمُ‏ْ فَارْجِعُواْ وَ يَسْتَْذِنُ فَرِيقٌ مِّنهُْمُ النَّبىِ‏َّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِىَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا(۱۳) أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاءَ الخَْوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كاَلَّذِى يُغْشىَ‏ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الخَْوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلىَ الخَْيرِْ أُوْلَئكَ لَمْ يُؤْمِنُواْ فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ يَسِيرًا(۱۹) احزاب. 🔻 این تفکر پوسیده که اسلام آن را کنار زد و پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام به تبیین نادرستی آن پرداخته‌اند امروز شکل مدرن و جدیدی به خود گرفته است و باز به جان ملت مسلمان و بلکه به جان حوزه‌های علمیه افتاده‌اند. ♨️ مارهای خوش خط و خالی که عمامه بر سر گذاشته‌اند و در کلام و بیان خود، قرائت انقلاب اسلامی را تفکر زیدی می‌نامند و با تحریف حقیقت تقیه تلاش می کنند تا روش اهل بیت علیهم السلام را مدارا با مستکبرین نشان دهند و نه مبارزه با آنها. ➖ جماعتی که خود را مصلحان اجتماعی نشان می‌دهند و حتی علمای اسلام را دعوت به اعتراض نسبت به مشکلات حکومت اسلام می‌کنند؛ اما همینکه به شعار مرگ بر آمریکا می‌رسند سخن در دهانشان یخ می‌زند و لکنت می‌گیرند و نسبت به أم‌ الفساد و رأس الاستکبار دعوت به خویشتنداری و زندگی مسالمت‌آمیز دارند. ➖ قماشی که فقه را نیز بازیچه گرفته اند و با سرهم‌بندی‌ها و لفاظی‌های سبک‌سرانه مقاله می‌نویسند و حکومت اسلام را به جهت یک مرگ مشکوک، متهم و بلکه مجرم می‌نامند؛ ولی زمانی که جوانان متدین را کف خیابان سلاخی می‌کنند گویا مادرزادی لال به دنیا آمده‌اند و گویا فقهی نبوده است و فقهی نیامده است. ➖ بی‌سوادهای مضحکی که منتظرند ببینند کارفرماهای سیاسی‌شان چه کلیدواژه‌ای را دست‌آویز قرار می‌دهند تا آنها نیز با دست‌پاچگی بنشینند و برایش مقاله بنویسند و سمینار برگزار کنند و «یحرفون الکلم عن مواضعه» را تحقق بخشند، یک روز نان در «مذاکره» است و روزی دیگر در «اسلام رحمانی» و روز دیگر در عنوانی دیگر؛ اما دریغ از آنکه بینات قرآن کریم مانند وجوب حجاب را تبیین کنند و برای جامعه بازگو نمایند!! ✅ در مقابل این جریان، فرزندان اصیل حوزه و فضلای متعهد به اسلام، پای کار اسلام ایستاده‌اند و با این «نمایش‌های درخواستی» از میدان به در نمی‌روند. سر اسلام و احکام اسلام و دفاع از قرائت صحیح از اسلام با هیچ کس شوخی ندارد و با هیچ جریانی معامله نخواهد کرد. «ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُوا۟ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَاۤ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُوا۟ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡا۟ أَجۡرٌ عَظِیمٌ (۱۷۲) ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُوا۟ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَـٰنࣰا وَقَالُوا۟ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِیلُ (۱۷۳) فَٱنقَلَبُوا۟ بِنِعۡمَةࣲ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلࣲ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوۤءࣱ وَٱتَّبَعُوا۟ رِضۡوَ ٰ⁠نَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ(۱۷۴)» آل عمران و العاقبة للمتقین. @Tanbiholomah
❇️ نقش فقه سکولار در بحرانهای اجتماعی 🖋 صالح رحمتی 🔸 فقه سکولار، گرایشی است که، مأموریت فقه را «تحقق حاکمیت اسلام» ندانسته و نه تنها برای اقامه دین در سطح جامعه، برنامه‌ای ندارد، بلکه سعی دارد از تمام ظرفیت فقه برای مقابله با این هدف استفاده نماید. 🔹 این گرایش، چنین القاء می‌کند که، به دلیل اعراض و چشم فروبستن از جامعه پردازی، نقشی در حوادث و بحرانهای اجتماعی ندارد؛ اما به نظر می رسد که چنین نباشد. توضیح مطلب اینکه: 🔻 فقه سکولار، دوگونه موضع‌گیری دارد: 1⃣ موضع‌گیری در صحنه جهانی: این گرایش، در صحنه جهانی، توصیه به سپرانداختن در برابر نظام سلطه و کنارگذاشتن «اندیشه مقاومت» می‌کند. این توصیه، یا بدان خاطر است که، تحلیل درستی از صحنه جهانی و حقیقت «حکمرانی» ندارد و نمی‌داند صحنه جهانی، صحنه روابط میان دولتها و حکومتها و بستر «موازنه قدرت» است، و هر دولتی در این صحنه، یا صاحب قدرت مستقل است یا تابع و پیرو قدرتهای مستقل. و یا اینکه، آشنایی با حقیقت حکمرانی در دنیای امروز دارد، لیکن مرعوب نظام سلطه بوده و واهمه از مواجهه دارد. بنابراین، تمامیت نظام سلطه و حاکمیت ساختارهای آن را پذیرفته، و احکام صادره از سازمانهای بین المللی کفار را نسبت به حدود مسلمین نافذ می‌داند. 2⃣ موضع‌گیری در امور داخلی: در امور داخلی کشور نیز امتداد نظام سلطه را پذیرفته و همه ساختارهای برآمده از نظام سلطه؛ سازمانهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را امضاء می‌کند. آنها را محصولات عقلاء بشری می‌داند که باید پذیرفت و اقتضائات آنها را بر فقه غالب نمود. درست، در همان نقطه که فقه اصیل، سعی بر ایستادن بر مبانی و موازین فقاهت و تعبد به اقتضائات ادله و نصوص دارد، فقه سکولار، به فرآیند سازش فقه با مدرنیته اندیشیده و در این سازش، به نفع مدرنیته از فقه کاسته و آن را تابع شرایط مستحدثه تنظیم می‌نماید. این فقه، بیش از آنکه متعبد به کلمات وحی باشد، تابع و مرعوب عرف جهانی است. 🔹 با توجه به حقیقت حکمرانی در مقیاس جهانی، و واقعیت دنیای امروز که، نگارش برنامه‌های توسعه مانند سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ از آن موارد است، تسلیم در برابر نظام سلطه به سازش با آن نخواهد انجامید بلکه، زمینه نفوذ حداکثری آنها را در امور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جوامع اسلامی فراهم خواهد ساخت. و از آنجا که، نظام سرمایه‌داری، هویت ملتها را منهضم در دهکده جهانی نموده و استقلال رأی و شخصیت آنها را از بین برده، ملتها را تحقیر کرده، سرمایه‌های سرزمینی آنها را به تاراج برده، کار و سرمایه‌های آن را در فرآیند اقتصاد جهانی به نفع صاحبان قدرت مصادره می‌کند، پس اساس و بنیان بحرانهای اجتماعی است و واقعیت امروز دنیا نیز این نکته را تأیید می‌نماید. 🔻 چون فقه سکولار، با امضاء نظام سرمایه‌داری، بستر ورود آن را در روابط درونی زندگی مسلمین فراهم ساخته و فقه امامیه را که در طول تاریخ سرپرستی حیات مسلمین را بر عهده داشت تابع تغییرات محیط بین المللی، تنظیم می‌نماید، و با نفی مقاومت در برابر نظام سلطه، جهان اسلام را از موقعیت «اقتدار» تنزل می‌دهد، زمینه شکل‌گیری بحرانهای اجتماعی را فراهم می‌سازد؛ بحرانهایی که از فشارهای بیرونی آغاز شده و با امتداد آن در درون - از طریق نظامات غربی- قوت می‌گیرد. یعنی، آن فشار حداکثری که از نظام سلطه وارد می‌شود، نیاز به ابزار درونی مانند نظام بانکی دارد تا بتواند مردم را در برابر نظام اسلامی قرار دهد. ✅ از این روی روشن می‌گردد، تنها فقهی که می‌تواند فشار جهانی را دفع نموده و بحران اجتماعی را مدیریت نماید، فقهی است که، در سطح موازنه قدرت، به «حکومت جهانی» بیاندیشد و در مقیاس داخلی نیز را برپا دارد. نظاماتی که، امنیت بلاد را تأمین نموده، قسط و عدالت اجتماعی را محقق ساخته و محیطی آماده برای رشد ایمانی فراهم می‌سازد. 🔺 این فقه، که امروزه از آن به «فقه حکومتی» تعبیر می‌شود، ریشه در «فقه سنتی جواهری» دارد که با تعبد به کلمات وحی، خواهان اعتلاء کلمه اسلام در صحنه جهانی و اجرای احکام الهی در جامعه اسلامی است. @Tanbiholomah
❇️ الگوی مواجهه مردم با حکومت اسلامی از منظر منابع دینی (۱) 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔸 با نظر به آیات و روایات، الگویی از مواجهه مردم با حکومت و تصمیمات آن، به دست می‌آید که فارغ از وظیفه‌ای که مردم نسبت به حاکمیت داشته و باید از قوانین و دستورات حکومت اسلامی اطاعت کنند، می‌تواند مواجهه مردم را فعال نموده و حکمرانی کشور اسلامی را متأثر از نقش‌آفرینی مردم سازد. 🔺 در این الگو، سه گونه رفتار در مواجهه با سیاستها، راهبردها و برنامه‌های اجرایی حکومت مطرح می‌شود: 1⃣ امر به معروف و نهی از منکر 2⃣ نصیحت 3⃣ مشورت 🔰 امر به معروف و نهی از منکر این دو فریضه الهی، نه تنها در رابطه میان آحاد مردم با همدیگر بلکه در نسبت میان مردم با حاکمیت نیز مصداق پیدا می‌کند. صاحب جواهر براساس همین ارتکاز، یکی از روایاتی را که در کتاب امر به معروف و نهی از منکر، نقل می‌کند در مواجهه با سلطان جائر است: «و قال الباقر عليه السلام أيضاً: «من مشى إلى سلطان جائر فأمره بتقوى اللّٰه و وعظه و خوفه كان له مثل أجر الثقلين: الجن و الإنس، و مثل أعمالهم إلا الإمام عليه السلام»‌»(۱) پرواضح است تحقق این دو فریضه منوط به ترک واجب و یا ارتکاب به حرامی از ناحیه مسئولین حکومتی است که در این صورت، مکلفین باید قیام به انجام این دو فریضه در برابر حاکمیت نمایند، و روشن است که برای انجام این دو تکلیف الهی نیز نیاز به علم به واجبات و محرمات دارند. 🔰 نصیحت محدث کلینی(رضوان الله علیه) در کافی شریف، بابی با عنوان «مَا أَمَرَ النَّبِيُّ ص بِالنَّصِيحَةِ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ اللُّزُومِ لِجَمَاعَتِهِمْ وَ مَنْ هُم‏» باز نموده و روایاتی را با عنوان «نصیحت» نقل کرده است، مانند: «عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ النَّاسَ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ فَقَال‏...ثَلَاثٌ لَا يُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ وَ النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِم‏...»(۲) یا «َعَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا نَظَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى وَلِيٍّ لَهُ يُجْهِدُ نَفْسَهُ بِالطَّاعَةِ لِإِمَامِهِ وَ النَّصِيحَةِ إِلَّا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى.»(۳) در کتب لغت متقدم، ماده «نصح» را به «خیاطت» معنا کرده‌اند و ناصح را به خیاط.(۴) و همچنین در کتب متأخر، نصح را به اخلاص و شفقت معنا نموده‌اند.(۵) با این وصف اینگونه به ذهن می‌رسد؛ شخص ناصح، از روی اخلاص و دلسوزی، آنچه را که اشکال و عیب می‌بیند، خیاطت کرده و ترمیم می‌نماید. و رفتار ناصحانه مردم با حکومت اسلامی، به اینگونه است که شکافها و خرقهایی که صورت گرفته را با اخلاص‌ورزی و صداقت نسبت به حکومت اسلامی، ترمیم می‌نمایند. ترمیم شکافها از ناحیه مردم، به معنای توجیه و سرپوش گذاشتن بر آنها نیست، بلکه به معنای کمک به حاکمیت و چاره‌اندیشی در راستای تبدیل تهدیدها به فرصتهاست. 🔰 مشورت دو آیه شریفه در قرآن به موضوع «مشورت» پرداخته است: وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُمْ (۶ و ۷) آیه اول تناسب بیشتری با وظیفه حاکمیت دارد. در این آیه، خطاب به وجود مقدس نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) دستور به مشورت با مردم در مطلق امر شده است. روشن است که، امورات دینیه و تکالیف عبادیه، تخصصاً از دایره «امر» بیرون است و این کلمه، مشیر به امور اجتماعی و سیاسی است. حضرت امیرالمؤمنین علی(سلام لله علیه) در خطبه ۲۱۶ در حقوق والی و رعیت نسبت به یکدیگر، درباره حقوق والی بر رعیت چنین می‌فرماید: «...فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَةٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی...»(۸) از گفتار حق، یا از مشورت در عدالت خوددارى نکنید، زیرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمى‏دانم، مگر آن که خداوند - کسی که به من از خودم مالک‌تر است- مرا حفظ فرماید. همانگونه که، حضرت ختمی مرتبت، نیاز به مشورت نداشته و آیه شریفه به عنوان بناگذاری یک روش صحیح در تخاطب با نبی گرامی، نازل شده، در این کلام نیز حضرت، نه آنکه عصمت خویش را زیر سؤال ببرند بلکه، به نیاز هر حاکمی به «مقالة بحق» و «مشورت بعدل» اشاره می دارند که آن جایگاه، چنین اقتضائاتی را در بردارد. 📌 ادامه در فرسته‌ی بعد... @Tanbiholomah
❇️ الگوی مواجهه مردم با حکومت اسلامی از منظر منابع دینی (۲) 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔰 جمع بندی: براساس این الگو اگر مسئولین، مبتلا به ترک واجب و انجام حرام گشتند، باید با امر به معروف و نهی از منکر با آنها مواجهه پیدا کرد. و اگر هم شکافها و خرقهایی در حاکمیت پیش آمد، باید از موضع نصیحت، اقدام به ترمیم شکاف و التیام خرق نمود. و از آنجا که وظیفه مسئولین، استشاره از مردم می‌باشد، چنانچه حاکمیت ندای «أشیروا علیِّ» بلند نمود، مردم باید به او مشورت دهند. در این الگوی رفتاری، از ارتکاب به حرام و ترک واجب به واسطه «امر به معروف و نهی از منکر» جلوگیری شده، شکافها و چالشهای حکمرانی به واسطه «نصیحت» تبدیل به فرصت می‌شود و ابهامات و پرسشهای اداره کشور به واسطه «مشورت» وضوح و روشنی پیدا کرده و به اجماع ملی نزدیک می‌گردد. پرواضح است اگر این عناوین تبدیل به نهادهای مدیریتی در کشور گردند، آثار خود را در تصمیم سازی‌ها و تصمیم گیری‌های حکومتی برجای خواهند گذاشت. لیکن اگر چنین وضعیتی هم فراروی مردم وجود نداشته باشد، باز هم امکان امر و نهی، نصیحت و مشورت وجود دارد. ------------------------ ۱- جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج ۲۱، ص: ۳۵۲ ۲- الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏ ۱، ص ۴۰۳ ۳- همان ۴-كتاب العين، ج‏ ۳، ص ۱۱۹ ۵- المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، ج‏ ۲، ص ۶۰۷ ۶-آل‏ عمران : ۱۵۹ ۷- الشورى : ۳۸ ۸- نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص ۳۳۵ @Tanbiholomah
❇️ نفوذ حکم میرزای شیرازی در قضیه تحریم تنباکو 📝 حتی یک نفر هم سیگار نمی‌کشید! 🔸 در اواخر ربیع الثانی ۱۳۰۹ق در تهران شایع شد که حکمی از میرزای شیرازی در باب تحریم استعمال دخانیات صادر شده است. در اوایل جمادی الأولی با رسیدن محمولهٔ پستی به تهران صورتی از حکم در میان مردم منتشر شد با این توضیح که نسخهٔ اصلی آن را فقط میرزا حسن آشتیانی مشاهده کرده است. متن حکم چنین بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بِأَیِّ نحوٍ کان در حکم محاربه با امام زمان علیه السلام است. حرّره الأقل محمدحسن الحسینی» 🔺 کتاب روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه (اعتماد السلطنه مراغی وزیر انطباعات ناصرالدین شاه بود و در سال ۱۳۱۳ حدود یک سال قبل از کشته شدن ناصرالدین شاه از دنیا رفت) بخش مربوط به قضیه تنباکو خیلی جالب است. ♨️ این قسمت تاریخ معتبر قضیه تحریم تنباکو است، زیرا اعتماد السلطنه شب به شب و مخفیانه این مطلب را ضبط می کرد. 👤 وی نقل می‌کند: «چند سال بود که اسب‌دوانی تعطیل شده بود. جای بزرگی را برای مسابقه اسب‌سواری مهیا کردند. آن سال، سال افتتاح آنجا بود و معمولاً جوانها برای مسابقه و تماشا شرکت می‌کردند. حدود سی هزار نفر برای تماشا گرد آمده بودند. در میان آن سی هزار نفر یک نفر هم سیگار نمی‌کشید!» 🔺 همچنین اعتماد السلطنه از یکی از اشراف نقل کرده است: بنّایی داشتم. من سیگار کشیدم. عمله، کار را نیمه‌کاره رها کرد و از مزدش صرف نظر کرد و رفت! ✅ وقتی میرزای شیرازی حکم تحریم تنباکو را لغو کرد، تا مدّتی مردم، تنباکو استعمال نمی‌کردند، چون مطمئن نبودند این دستور میرزا است یا شایعه است. 📚 جرعه‌ای از دریا، ج ۳، ص ۳۱۴ @Tanbiholomah
❇️ تاریخ دخانیه 📝 به مناسبت سالروز حکم تاریخی تحریم تنباکو ♨️ کتاب «تاریخ دخانیه» یکی از مهمترین منابع در تبیین تاریخی حکم «تحریم تنباکو»، اثر شیخ حسن کربلایی از شاگردان میرزای شیرازی و هم‌مباحثه‌ی میرزای نائینی (رضوان الله علیهم) است. 🔺 مرحوم کربلایی، در این فرازها، به تاریخ صدور حکم اشاره می‌کند. @Tanbiholomah