♨️ترورهای سه گانه شهید حجت الاسلام و المسلمین رازینی!
1⃣ شهید رازینی که پیش از این ۲ بار مورد ترور ناموفق قرار گرفته بود، صبح امروز به شهادت رسید.
2⃣ اولین ترور در سال ۱۳۷۷ رخ داد؛ هنگام خروج شهید رازینی از محل کارش با نصب بمب آهن ربایی به خودروی حامل وی توسط موتورسواران مورد سوءقصد قرار گرفت اما جان به سلامت برد.
3⃣ پس از دستگیر شدن افرادی که در ترورش دست داشتند، با ارسال دست نوشتهای به مقام معظم رهبری از ایشان درخواست عفو مهاجمان را کرد که مورد تایید رهبر انقلاب قرار گرفت.
4⃣ عامل ترور حجت الاسلام و المسلمین رازینی به زندان منتقل شد و در طول تحمل حبس هنگامی که به مرخصی آمده بود از کشور گریخت.
5⃣ مرحوم رازینی بار دیگر مورد سو قصد قرار گرفت و این بار خانمی که خود را خبرنگار معرفی کرده بود و بارها درخواست مصاحبه با وی را داشت، با حضور در منزل ایشان سرانجام فرصتی پیدا کرد تا نیت شوم خود را عملی کند.
6⃣ او که از طرف گروهک مجاهدین خلق مامور به انجام این ترور شده بود، هنگامی که آماده مصاحبه میشد، دست خود را به مدت طولانی درون کیف خود نگاه داشته بود که همین موضوع مرحوم رازینی را به این فرد مشکوک میکند.
مرحوم رازینی هنگامی که به سمت این زن میرود و می بیند که نارنجکی را در دست دارد که ضامن آن کشیده شده، هر دو دست این منافق را میگیرد تا اهرم نارنجک رها نشود و در این هنگام آن زن دستگیر میشود. اما امروز سومین ترور روی داد و فرجامی خونین رقم زد (با تشکر از گروه تاریخ شفاهی قم)
🌐 کانال اسرار تاریخ
@Tanbiholomah
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📛اسب بازنده
🖊حسین محمودزاده
۴۰-۵۰ برابر تلفاتی که دادند، از دشمنشان تلفات گرفتند،
اسرای خود را پس گرفتند،
فرماندهان اصلی دشمنشان را حذف کردند و به قول خودشان ساختار فرماندهی را سر بریدند،
سرزمین دشمنشان را به ویرانهای بدتر از عصر حجر تبدیل کردند،
اما در جلسهی امضای صلح و پایان جنگ، گریه میکنند؛
چرا؟
چون بهتر از هرکسی میدانند که ضربهی مهلک ترمیم ناپذیر خوردهاند و این آغاز افولشان است.
غرب و پادوهای منطقهای غرب روی بد اسبی شرط بستهاند.
@Tanbiholomah
﷽
❇️باز تعریف عنوان فقهی «سفاهت» در حوزه سیاست
🖊محمد متقیان تبریزی
1️⃣نکته اول:
فقها در باب معاملات و حوزه حقوق خصوصی، برخی صنوف را از تصرف در اموال خود منع کرده و آنها را ذیل عنوان «محجور» قرار داده اند که یکی از آنها شخص «سفیه» است. محجوریت سفیه، مستند به آیات و روایاتی است که از اعطاء مال به شخص سفیه منع میکند. لغویان آن را «ضد الحلم» دانسته و اصلش را به معنای «خفة» و «سخافة» بازمیگردانند. (الصحاح، ج6 ص 2234/ معجم مقائیس اللغة، ج3 ص 79). در استعمالات قرآنی نیز همین معنا (خفة عقل) به کار رفته است، مانند آیه 130 سوره مبارکه بقره: «وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ». ترجمه این آیه با توجه به معنای لغوی چنین میشود: چه کسی از آیین ابراهیم رویگردان میشود، مگر آن کسی که نفس خودش را سبک کرده است.
2️⃣نکته دوم:
مهمترین مستند در محجوریت سفیه از تصرفات مالی، آیه 5 سوره مبارکه نساء است:
«وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماَ»
فقها پیرامون این آیه در محجوریت سفیه مباحث مختلفی را انجام داده اند اما همه آن مباحث در حوزه حقوق خصوصی و روابط فردی طرح شده است و به نظر میرسد، هیچ منعی از طرح این بحث در حوزه حقوق عمومی و مباحث حوزه سیاست و حکومت وجود ندارد. همانطور که آیت الله مؤمن قمی همین استفاده سیاسی را از آیه برداشت کرده است:
«اموالی که در آیه آمده است به مخاطبین اضافه شده که عامه مسلمین یا عامه ناس باشند. و هیچ شکی نیست که شامل اموالی که مصرفِ آن در امور عامه است میشود. پس، خداوند متعال از واگذاری اموال عامه به اختیار سفیهان نهی کرده و این آیه به وضوح دلالت دارد بر این که تسلیط سفیهان بر اموال عامه جایز نیست».
📚الولایة الالهیة الاسلامیة، ج3 ص 124
علامه طباطبائی نیز بر این است که این آیه دلالت بر حکم عامی دارد که به «مجتمع» توجه دارد. و آن حکم این است که مجتمع دارای شخصیت واحدی است که همه مال و ثروتی که خداوند متعال برای قوام آن قرار داده است، برای آن مجتمع میباشد. پس لازم می آید که مجتمع آن مال را تدبیر کرده و در معرض نماء و رشد قرار داده و با آن ارتزاقی معتدل و مقتصد داشته باشد و آن را از تضییع و فساد حفظ نماید. از فروع این اصل هم وجوبی است که متوجه اولیاء میشود که باید امر سفیهان را بر عهده بگیرند و اموال ایشان را به آنها ندهند تا ضایع نگردد.
📚المیزان فی تفسیر القرآن، ج4 ص 170
3️⃣نکته سوم:
شاید بتوان گفت، مقصود از اعطاء «اموال» صرفاً دارایی های منقول و غیرمنقول نیست، بلکه عدم جواز تسلیط سفیهان شامل «اعمال» نیز میگردد. به این معنا که نباید اجازه داد شخص سفیه با برخی اعمال خودش، اموال عمومی را هدر کند. مثلاً سفیه اجازه ندارد طرف قرارداد و معاهده باشد که به سبب انعقاد قرارداد و معاهداتِ بین المللی یا داخلی، به اموال عمومی آسیب بزند. این معنا در بیانِ محقق خوئی - البته با نظر به حقوق خصوصیِ سفیه- آمده است که مانعی از سریان آن به حقوق عمومی و امور عامه ندارد:
«و اما سفیه، محجوریتش ناشی از قصوری است که به خاطر سفاهت و خفت عقل و ضعف ادراک در ذات او وجود دارد که موجب اتلاف مال و تبذیر و صرف آن در غیر از محل واقعی آن میگردد. این لازمه نیز به دلیل جهل او به مصالح و مفاسد است. چه بسا او آنچه را که مساوی با 50 درهم است به یک درهم میفروشد و همین علت، هم در اموال و هم در اعمال مشترک است.... پس فرقی بین مال و عمل در علتی که مقتضی حجر است وجود ندارد و همانطور که حفظ مصالح او در اموالش مستدعی نصب ولی است، همچنین در اعمال نیز باید ولی داشته باشد»
📚موسوعة الإمام الخوئي، ج30، ص: 52
⬅️خلاصه سخن آنکه، با استناد به برخی نصوص، میتوان ممنوعیت تصرفِ سفیهان در اموال عامه را استفاده نمود. و اینگونه هم نیست که شخص سفیه، شبیه به «مجنون» بوده و نمیتواند از اهل علم و دانش باشد. بلکه همانطور که از معنای لغوی و بیان محقق خوئی روشن شد، سفاهت ویژگی خاصی است که ممکن است کسانی که دارای مدارک بالای تحصیلی نیز هستند مبتلا به آن باشند. به این معنا که در برخی امور سبک عقلی داشته و قدرت تشخیص مصالح و مفاسد را نداشته و موجبات اتلاف اموال عمومی را فراهم میسازند. از این رو، چنین افرادی نباید متصدی اداره دولت اسلامی شده و در مناصبی که تأثیر مستقیم بر اموال عمومی و سرمایه های کشور دارد قرار بگیرند. علی الخصوص افرادی که بدون توجیهات عقلائی روشن، اصرار بر انعقاد قرارداد با دولتی را داشته باشند که پایبند به معاهدات نبوده و اراده جدی در تحقق مفاد قرارداد ندارد، داخل در عنوان «سفیه» بوده و باید ممنوع از ورود در این امور گردند.
https://eitaa.com/Tanbiholomah/929
﷽
#بازنشر
🔹 قرارداد عوامانه یا برداشت عالمانه؟!
🖌 محمد مهدی عظیما
چند روز قبل، آقای دکتر ظریف در ضمن گفتگوهای انتخاباتی به آیاتی از قرآن کریم تمسک و بر اساس آن ادعا کردند که طبق نظر قرآن کریم، حتی اگر دشمنان ما مکررا هم نقض عهد کردند ولی باز از ما تقاضای توافق جدیدی کردند ما باید آن را بپذیریم و با توکل بر خدا، چشم بر بدعهدی گذشته آنها بپوشیم و دوباره توافق کنیم. (پیشینه این استدلال در سخنان آقای حسن روحانی نیز می باشد)
برای بررسی این نظریه، باید مجموعه آیات قرآن خصوصا آنجاها که خدای متعال در مقام بیان ضابط کلی است را مد نظر قرار داد.
الف) در آیه 12 و 13 توبه می خوانیم: وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في دينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ (12) أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (13)
علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرماید: « منظور در آيه مورد بحث قومی است كه با زمامدار مسلمانان عهدى داشته و آن را شكستهاند، و خداوند پیمانهایشان را لغو دانسته و دستور مىدهد كه با آنان كارزار كنيد .»
می بینید تعلیلی که خدای متعال برای مقابله با این کفار ذکر می کند، بدعهد بودن و بی وفایی به تعهداتشان است. (انهم لا ایمان لهم)
ب) در ذیل آیه 8 توبه ( كَيْفَ وَ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فيكُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَكْثَرُهُمْ فاسِقُون) نیز ایشان می فرماید: «معناى آيه شريفه چنين است: چگونه مشركين در نزد خدا و رسول عهدى دارند و حال آنكه اگر بر شما دست يابند در باره شما عهد و قرابت را رعایت نخواهند كرد، امروز شما را با چرب زبانى راضى مىكنند ليكن دلهايشان به گفتههايشان ايمان نداشته و بيشترشان فاسقند .»
یعنی باز بدعهد و پیمان شکن بودنشان را دلیل مقابله با ایشان شمرده است و باز در آیه 10 خدای متعال تاکید می کند که لا يَرْقُبُونَ في مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ.
آیت الله جوادی آملی می فرماید: «در بخشی از آیات قرآن دارد بالأخره بعضی ها كافر هستند ولی با شما كاری ندارند شما هم با آنها كاری نداشته باشید، با این كفار می توانید زندگی مسالمت آمیز داشته باشید. این مربوط به کفار است؛ اما مستكبر، غیر از كافر است؛ فرمود: ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ﴾ برای اینكه ﴿إِنَّهُمْ لاَ أَیمَانَ لَهُمْ﴾ نه «لا اِیمان لهم» یعنی نه چون ایمان ندارند و كافر هستند با آنها بجنگید چون خیلی ها ایمان ندارند و كافرند ولی می شود با آنها زندگی كرد و كنار آمد؛ اما كسی كه اَیمان ندارد _ «اَیمان» جمع «یمین» است _ یعنی قطعنامه, سوگند, توافق, موافقت نامه، هیچ چیزی را به رسمیت نمی شناسد، خب شما با چنین آدمی چگونه می توانید زندگی كنید؟! فرمود: ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیمَانَ لَهُمْ﴾؛ اینها قطعنامه شان, توافقشان, امضایشان را به رسمیت نمی شناسند، اینها ﴿لاَیرْقُبُونَ فِی مُؤْمِنٍ إِلّاً وَلاَ ذِمَّةً﴾، خب چگونه می توانید با اینها زندگی كنید؟! امروز امضا میكنند فردا انكار می كنند, امروز توافق میكنند فردا انكار می كنند! برهان قرآن كریم این است كه "لا اَیمان لهم".»
آیاتی با این مضمون که در بیان قاعده کلی رفتار با عهدشکنان هست خط مشی اصلی قرآن کریم را در برابر اینان روشن می کند. علاوه بر اینکه این مسئله یک مسئله عقلایی روشنیست که وقتی با دشمن و حتی رقیب قراردادی میبندیم باید سابقه پایبندی به تعهداتش را دیده و ضمانت های لازم را گرفته و ساده اندیش نباشیم.
❇️ پس از این مقدمه آیات محل استشهاد برگردیم:
ادامه👇👇👇
@Tanbiholomah
👆👆👆ادامه
آیات 55 تا 62 انفال دال بر این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با گروهی از کفار چند مرتبه عهد بستند ولی اینها عهد را شکستند. خداوند متعال دستور میدهد که دیگر به ایشان مهلت نده و به گونه ای دمار از روزگارشان در بیاور که درس عبرتی برای افراد پشت جبهه شان شود. و اگر ترس این را داری که گروهی عهدشکنی کند (یعنی نشانه های عهدشکنیشان روشن شده است) توافق را به سوی او پرتاب کن و مثل خودشان با آنها رفتار کن! مبادا کفار گمان کنند که با این خیانتها از دست ما فرار کرده اند! آنها حریف ما نیستند. شما هم هرگونه که می توانید نیروی خود را برای ترساندن دشمنان آماده کنید. و اگر کافران مایل به تسلیم (یا صلح) بودند تو هم بپذیر و بر خدا توکل کن. اگر بخواهند به تو نیرنگ بزنند با نگران نباش چرا که خداوند برای تو کافی است.
همانطور که از این آیات روشن می شود خدای متعال در برابر عهد شکنان و حتی کسانی که نشانه های عهد شکنی شان روشن شده است بسیار با شدت برخورد می کند. به بیان مرحوم علامه طباطبایی آیات کریمه دو قانون الهی را در برابر عهدشکنان متذکر می شود:
1. اگر عهدشکنی کردند بر حاکم اسلامی لازم است بر ایشان سخت بگیرد
2. اگر به گونه ای رفتار میکنند که خوف عهد شکنیشان میرود نیز مثل خود آنها رفتار کرده و پیمان را به خودشان پرتاب کند.
⁉️ حال آیا معقول است که خدای متعال بفرماید اگر گروهی که با شما عهد بسته اند ولی ترس از عهدشکنی شان داری به واسطه شواهد و قرائن رفتارهایشان، عهدشان را ملغی کن ولی باز اگر گفتند می خواهیم عهدی ببندیم بپذیر! واضح است که به قرینه آیات بالا مراد این است که اگر گونه ای ابراز علاقه به صلح کردند که دیگر خوف از عهد شکنیشان نیست از آنها بپذیر نه در هر شرایطی! بلکه اساسا به احتمال قوی (همانطور که برخی مفسران هم گفته اند) مراد از سلم تسلیم شدن در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می باشد نه صرف معاهده.
همچنین در ابتدای آیات که می فرماید تو با اینها عهد بستی ولی هر بار عهد شکنی کردند قطعا به معنای این نیست که پیامبر اکرم دقتهای عاقلانه در اطمینان به دشمن را نداشته اند و راحت به حرف آنها اعتماد کردند بلکه به اصطلاح طلبگی موضوع آیات قضیه خارجیه است و ناظر به اتفاقی است که در آن پیامبر اکرم چند مرتبه با گروهی عهدی بستند (که آیه در مقام بیان آن و شرایطش و کیفیت آن و اینکه پیامبر در مقابل آنها چه تضمینی گرفتند و چه شرایطی بر معاهده حاکم بوده است نیست) ولی آنها عهدشکنی کردند.
✅ خلاصه اینکه از مجموع آیات به وضوح استفاده می شود که نباید به گونه ای با دشمن قرارداد بست که او بی دردسر و به راحتی عهد شکنی کرده و به ریش مسلمانها بخندد بلکه حتی اگر نشانه های بد عهدی آنها روشن شد باید با شدت مقابله به مثل نمود.
بله اگر گروهی که برنامه ظلم و تعدی به شما ندارند برقراری روابط عادلانه با آنها ایرادی ندارد (لا ینهاکم الله ) و ایشان هم تا زمانی که بر عهد خود استوار ماندند ما نیز موظف به حفظ پیمانیم (فمااستقاموا لکم فاستقیموا لهم) اما این به معنای انعقاد قراردادهای ضعیفی که دشمن بدون هزینه بتواند آن را نقض کند یا بستن دوباره قرارداد با همان دشمن وقتی که هنوز نشانه های بد عهدی در او باقی است نمی باشد.
⚠️ در آخر توصیه ای به آقای دکتر ظریف دارم.
پیشنهاد میکنم اینجور مسائل که نیاز به تخصص در آیات مختلف قرآن دارد را از اهلش که تخصص لازم دارند بگیرند و الا به خطا و گمراهی میفتند.
توصیه میکنم این نکات مفسر عالی قدر آیت الله جوادی آملی دام ظله را همیشه آویزه گوش داشته باشند:
1⃣ «مذاکره با جهان، یک فهم و سواد بالغ سیاسی بینالمللی میخواهد، باید طرزی توافقها را نوشت که کسی نتواند زیر آن بزند و از آن خارج شود و از تعهد خود شانه خالی کند، اگر کشوری توانست یکطرفه و یکجانبه از توافق و قرارداد صورت گرفته خارج شود، این یعنی این قرارداد عوامانه نوشته شده است!»
2⃣« وقتی باطرف امریکایی دست می دهید،بعدش انگشتان خودرا بشمارید که کم نشده باشد! این را از سر شوخی نگفتم بلکه کاملا جدی بود.»
3⃣«به آنها گفتم اینها به هیچ وجه قابل اعتمادنیستند، ما در کودتای ۲۸مرداد آمریکاییها را دیدیم. سه سال قبل هم گفتیم که دیاثت سیاسی هم وجود دارد مواظب باشید. قبل از اینکه دیگران بگویند برجام خطر دارد ما به اینها گفتیم.»
https://eitaa.com/Tanbiholomah/931
🔹آیت الله جوادی آملی (دام ظله):
به آنها (مسئولان وزارت خارجه) گفتم اینها به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند....
@Tanbiholomah
🔹آیت الله جوادی آملی (دام ظله):
مذاکره با جهان، یک فهم و سواد بالغ سیاسی بین المللی میخواهد. باید طوری توافق ها را نوشت که کسی نتواند زیر آن بزند و....
@Tanbiholomah
﷽
♨️مذاکره، آب یا بنزین؟
🖋حسین محمودزاده
🔹مذاکره نه همیشه خوب است و نه همیشه بد. تاریخ برخی مذاکرات نجاتبخش را در صفحات خود ثبت کرده، ولی در عین حال پر است از مذاکرههای مهلکی که یا به خاطر اشتباهی محاسباتی، یا اجرای بد، یا همراه نبودن با پیوستهای لازم نظامی یا تبلیغاتی، یا مجموع اینها، سرنوشت خسارتبار و حتی گاهی مهلک را برای یک طرف داشتهاند.
🔹چمبرلین تصور میکرد با مذاکره با آلمان نازی، خطر را از اروپا دفع کرده، در حالی که در حقیقت خود او با همین مذاکره پیام ضعف را مخابره کرده بود.
مثال دیگر حدود دو سال بعد همان مذاکرات است که مارشال پتن فرانسوی به شکل واضحتری نسخهی قویتر همین پیام را به رایش سوم ارسال کرد.
✅ نکتهی عبرتانگیز از مذاکرات هلاکتبار این است که همهشان، سرکنگبینی هستند صفرا فزون. آنکه پیشقدم میشود برای مذاکره، تصور میکند مذاکره آبیست بر آتش جنگ، و شاید در کوتاه مدت هم چنین شود، اما گذر زمان روشن میکند که حتی پیشنهاد مذاکره، ریختن بنزین بر شعلههای زیادهخواهی طرف مقابل بود.
https://eitaa.com/Tanbiholomah/935
﷽
♨️کفار و استعمارگران در دروغ گفتن و فریب دادن ماهرند و ما در فریب خوردن!
🔹آیت الله بهجت (رضوان الله علیه)
🔸این همه بلاها که بر سر ما می آید، با دست خودمان به وجود آمده است و علت و سببش خود ما هستیم. خودمان نیزه به پهلوی خود میزنیم و آخ میگوییم و سپس از دست خود فغان و ناله میکنیم.
این همه بلاها که از زمان مشروطه تا به حال بر ما و ملت ما وارد شده و میشود، همه به دست امثال خود ما است، و مولود مشروطه است، و به امضاء و تأیید خود ما به وجود آمده است.
🔸در مشروطه به دروغ و فریب چنین وانمود کردند که میخواهند احکام اسلام اجرا شود و در رأس مجلس شورا و تشکیلات قانون گذاری، شش نفر از فقهای طراز اول - که قوانین مجلس را با احکام شرع تطبیق مینمایند- خواهند بود. (البته برای تنفیذ احکام «شرع» نه «شرّ»!)
از سوی دیگر از زمان مشروطه تاکنون تبلیغ کردند که اسلام قابل اجرا نیست.
🔸کفار و استعمارگران در دروغ گفتن و فریب دادن ماهرند و ما در فریب خوردن! در نامه ای که مرحوم شیخ فضل الله نوری برای شهرستان ها نوشته بود، آمده است: ای مردم مسلمان، خود انصاف دهید آیا اخلاق ایرانی ها در دوران مشروطه عوض شد، یا نه؛ و فلان کار، تشبّه به اروپایی ها شده یا نه؟!
📚در محضر آیت الله بهجت، ج1 ص 117
https://eitaa.com/Tanbiholomah/936
♨️پرونده مذاکره
1️⃣باز تعریف عنوان فقهی «سفاهت» در حوزه سیاست
https://eitaa.com/Tanbiholomah/929
2️⃣قرارداد عوامانه یا برداشت عالمانه؟!
https://eitaa.com/Tanbiholomah/931
3️⃣مذاکره، آب یا بنزین؟
https://eitaa.com/Tanbiholomah/935
4️⃣کفار و استعمارگران در دروغ گفتن و فریب دادن ماهرند و ما در فریب خوردن!
https://eitaa.com/Tanbiholomah/936
📜محتوای این پرونده را در کانال نخبگانی تنبیه الأمة دنبال کنید⬇️
https://eitaa.com/joinchat/3310420148Ca673c3add8
❇️این مقطع 35 ساله
آیت الله خامنه ای (مدظله العالی)
🔹این مقطع سی و پنج ساله - از 148 تا 183 هجری- یعنی دوران امامت حضرت ابی الحسن موسی بن جعفر (علیه السلام) یکی از مهمترین مقاطع زندگی نامه ائمه (علیهم السلام) است. دو تن از مقتدرترین سلاطین بنی عباس - منصور و هارون- و دو تن از جبارترین آنان- مهدی و هارون- در آن حکومت میکردند. بسی از قیامها و شورشها و شورشگرها در خراسان، در افریقیه، در جزیره موصل، در دیلمان و جرجان، در شام، در نصیبیین، در مصر، در آذربایجان و ارمنستان و در اقطاری دیگر، سرگوب و منقاد گردیده و در ناحیه شرق و غررب و شمال قلمرو وسیع اسلامی، فتوحات تازه و غنایم و اموال وافر، بر قدرت و استحکام تخت عباسیان افزود.
🔹شعر و هنر، فقه و حدیث و حتی زهد و ورع، در خدمت ارباب قدرت درآمده و مکمل ابزار زر و زور آنان گشته بود. در این دوران، دیگر نه مانند اواخر دوران بنی امیه و نه همچون ده ساله اول دوران بنی عباس و نه شبیه دوران پس از مرگ هارون که در هر یک، حکوت مسلط وقت، به نحوی تهدید میشد؛ تهدیدی جدی دستگاه خلافت را نمی لرزاند و خلیفه را از جریان عمیق و مستمر دعوت اهل بیت (علیهم السلام) غافل نمیساخت.
🔹در این دوران، تنها چیزی که میتوانست مبارزه و حرکت فکری و سیاسی اهل بیت (علیهم السلام) و یاران صدیق آنان را مجال رشد و استمرار بخشد، تلاش خستگی ناپذیر و جهاد خطیر آن بزرگواران بود و توسل به شیوه الهی تقیه. بدین ترتیب است که عظمت حیرت آور و دهشت انگیز جهاد حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) آشکار میگردد.
📚کتاب انسان 250 ساله، فصل امام کاظم (سلام الله علیه)
@Tanbiholomah