فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
✦ امالبنین دیگری میباید،
تا عباسش در لابلای رقص شمشیرها، تمام اهل زمین را، ادب بندگی بیاموزد!
#مادر_ادب
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
📔 از چیزی نمیترسیدم 💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی 2️⃣ نوجوان پرتلاش 💶 پدرم
📔 از چیزی نمیترسیدم
💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی
3️⃣ خودساخته
🌙 شب، در خانه عبدالله، تخم مرغ گوجه درست کردیم و خوردیم. عبدالله معتقد بود من نمیتوانم این کار را ادامه بدهم. باید به دنبال کار دیگری باشم. یک بار پول هایم را شمردم. تا نهصد تومان هنوز خیلی فاصله داشت. یاد مادرم افتادم و خواهران و برادرانم. سرم را زیر لحاف کردم و گریه کردم. در حالت گریه به خواب رفتم.
📿 صدای اذان بلند شد. از دوران کودکی نماز می خواندم؛ اگرچه خیلی از قواعد آن را درست نمیدانستم. صدای نماز پدرم یادم است، همراه با دعای پس از سجده که پیوسته زمزمه می کرد:
الهی به عزتت و جلالت، خوارم مکن
به جرم گُنَـه شرمسارم مکن
مرا شرمساری به روی تو هست
مکن شرمسارم مرا پیشِ کس
🤲 نماز خواندم. به ياد زیارت «سید خوشنام، پیر خوشنام» دهمان افتادم. از او طلب کردم و نذر کردم: اگر کار خوبی گیرم آمد، یک کله قند داخل زیارت بگذارم.
☀️ صبح به اتفاق تاجعلی و عبدالله راه افتادیم. به هر مغازه، کافه، کبابی و هر در بازی میرسیدیم سرک می کشیدیم: «آقا، کارگر نمیخوای؟» همه یک نگاهی به ما دو تا میکردند: مثل دو تا کره شیرنخورده، ضعیف و بدون ریخت! میگفتند: «نه!» یک کبابی گفت: «یک نفرتان را میخواهم، با روزی چهار تومان.» تاجعلی رفت و من ماندم. جدا شدنم از او در این شهر سخت بود، هر دویمان مثل طفلان مسلم به هم نگاه کردیم. گریهام گرفته بود. عبدالله دستم را کشید. راه افتادم. تا آخر خیابان به عقب سرم نگاه میکردم. نمیخواستم آدرس او را گم کنم. تاجعلی گریه میکرد. صدا زد: «قاسم، رفيق...» ادامه حرفش را نشنیدم.
❓ مجدد، پرس و جو شروع شد. حالا سه روز بود از صبح تا شب به هر در بازی سر میزدم. بعضی درها که یادم میرفت، چند بار سؤال میکردم.
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
📔 از چیزی نمیترسیدم 💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی 3️⃣ خودساخته 🌙 شب، در خا
🛎️ رسیدم داخل یک خیابان که تعدادی هتل و مسافرخانه در آن بود. یکی یکی سؤال کردم. اول قبول میکردند. بعد از یک ساعت رد میکردند! به آخر خیابان رسیدم. از پلههای یک ساختمان بالا رفتم. صدای همهمه زیادی میآمد. بوی غذا آنچنان پیچیده بود که عنقريب(نزدیک) بود بیفتم. سینیهای غذا روی دست یک مرد میانسال، تندتند جابهجا میشد، مرد چاقی پشت میز نشسته بود و پول میشمرد: یک دسته پول! محو تماشای پولها بودم و شامهام مست از بوی غذا.
🔺 مرد چاق نگاهی کرد. با قدری تندی سؤال کرد: «چه کار داری؟» با صدای زار گفتم: «آقا، کارگر نمیخوای؟» آن قدر زار بودم که خودم هم گریهام گرفت. چهره مرد عوض شد. گفت: «بیا بالا.» از چند پله کوتاه آن بالا رفتم. با مهربانی نگاهم کرد. گفت: «اسمت چیه؟»
گفتم: «قاسم.»
- فامیلیت؟
- سلیمانی
- مگه درس نمیخونی؟
- چرا آقا؛ ولی میخوام کار هم بکنم.
🔊 مرد صدا زد: «محمد، محمد، آمحمد.» مرد میانسالی آمد. گفت: بله، حاجی.» گفت: «یک پرس غذا بیار.» چند دقیقه بعد یک دیس برنج با خورشت آورد. اولین بار بود میدیدم. بعداً فهمیدم به آن چلو خورشت سبزی میگویند. گفت: «بگذار جلوی این بچه.»
🍽️ طبع عشایریام و مناعتطبع(عزت نفس) پدر و مادرم اجازه نمیداد این جوری غذا بخورم. گفتم: «نه، ببخشید. من سیرم.» درحالی که از گرسنگی و خستگی، نای حرکت نداشتم. حاجی که بعداً فهمیدم حاج محمد است، با محبت خاصی گفت: «پسرم، بخور.» ظرف غذا را که تا ته خوردم و یک نوشابه پِپسی که در شهر دیده بودم راسر کشیدم.
🌺 حاج محمد گفت: «میتونی کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا بخوری. روزی پنج تومان به تو میدهم. اگر خوب کار کردی، حقوقت را اضافه میکنم.» برق از چشمانم پرید. از زیارت «سید خوشنام، پیر خوشنام» تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
❤️ #رفیق_خوشبخت
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
سلام رفیق خوب خدا..☺️ صبح زیبای آدینهتون بخیر و خوشی باد🌺
امیدوارم حال دلتون خوبِ خوبِ خوب باشه ان شاءالله...
🌓شب و روز جمعه بهار صلوات است ،🌺
✍امام صادق علیهالسلام میفرمایند ؛
🔚در قيامت "روز جمعه" مانند عروسي صاحب كمال و جمال جلوي بهشت مي ايستد و ساير روزها پشت سر او قرار ميگيرند آنها شهادت مي دهند و روز جمعه فقط كساني را شفاعت ميكند كه بر محمد و آل محمد صل الله عليه و آله و سلم بسيار #صلوات فرستاده اند♥️
[◇امروز #جمعه است صلوات زیاد یادت نره مومن :)🌿¡•••]
❄️صبح سرد زمستانی مان را گرم میکنیم با صلوات بر محمد و آل محمد
❄️و خاندان پاک و مطهرش
❄️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهم
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
🌷 #حدیث_روز
✨ امام رضا «علیه السلام»⇩:
↫✙👈🏻به خدا سوگند چشمان شما به مهدی
نمی افتد ، مگر اینکه آزمایش شده و
خالص سازی شوید، و از یکدیگر متمایز
شوید، تاجایی که از شما نمی مانند مگر
بسیار کمیاب و کمیاب ترین و نادرترین.👌💯
📗{غیبت نعمانی ص۲۰۸}
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 بیطرف نداریم!
🔻شرط مهمی که قبل از ظهور تحقق پیدا میکند!
🔻مژده امام صادق(ع) در مورد امتحانات آخرالزمان
➕عاقبت عجیب مردمی که نه طرفدار یزید بودند و نه طرفدار سیدالشهدا(ع)
#استاد_پناهیان
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
🔸یه نکته بسیار مهم رو عرض میکنیم امیدوارم شما سرورانم کاملا توجه داشته باشید.
چرا امام زمان در آخرین سخنانشون به اسحاق بن یعقوب فرمودند:
🔶 اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا، فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَاَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ...
در رویدادهای زمانه، به "راویان حدیث ما" رجوع کنید.
آنان،حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم.
❇️ چرا فرمود به راویان احادیث ما مراجعه کنید؟
🔹چرا نفرمود ای مردم بعد از من به خود روایات ما مراجعه کنید؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال امام صادق ع از شیعیان!
.
روایتی از امام صادق علیه السلام در مورد ثروت پنهانی که
در موردش بی خبریم...
🎧 #حاج_آقا_عالی
┏━━✨✨✨✨✨✨━━┓
ترک گناه=اغوش امام زمان
┗━━✨✨✨✨✨✨━━┛
•••═❈🍃🌸🍃❈═•••
#تنهامسیرخراسانرضوی
@Tanha_masir_Razavi_Kh
3412337014.mp3
3.7M
#معارف_مهدوی
#وظایف_منتظران
🔴 قسمت بیست و یکم وظایف منتظران
🔵 شناختن نشانه های ظهور امام زمان عج
🎙️#ابراهیم_افشاری
اموزش معارف مهدویت
|🕊|🍃|@montzer_ta_zohor
•••═❈🍃🌸🍃❈═•••
#تنهامسیرخراسانرضوی
@Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
🔸یه نکته بسیار مهم رو عرض میکنیم امیدوارم شما سرورانم کاملا توجه داشته باشید. چرا امام زمان در آخری
🔶 دلیل این موضوع اینه که یک حرف خوب اگه درست و بجا و با تمام جوانبش گفته نشه خیلی وقتا اثر معکوس داره.
حرف خوبی هست ولی موجب خراب شدن خیلی از زندگی ها میشه.
🔺 شما اگه مستقیما حتی سراغ روایت بری و سراغ راویان حدیث نری ممکنه به خاطر اینکه روایت رو درست متوجه نشده باشی دچار انحراف هم بشی.
اینکه میبینید خیلی از فرقه های گمراه درست میشن ریشه در همین موضوع داره.
💢 یه دونه روایت رو دستش میگیره و میخواد تمام حرفا رو با همون روایت بسنجه و آخرش هم به نتیجه غلط میرسه.
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
🔸 تا بهش میگی آقا فلان کارت غلط هست زود میاد میگه ببین اینجا روایت گفته باید این کار رو بکنید!
💢 بزرگوار درسته این روایت اینو گفته ولی منظور روایت مال یه زمان خاصی بوده نه اینکه همیشه و همه جا فلان کار باید انجام بشه!
هر روایتی جا و مکان خودش رو داره. خیلی از روایات عام هست و خیلی ها هم خاص. برخی روایات میان و برخی دیگه از روایات رو تخصیص میزنند و...
🔹خلاصه علم حدیث و علم رجال برای خودشون کلی مطلب و نکته دارن.
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
🔶 خیلی از این مطالبی که در شبکه های اجتماعی میبینید که به ظاهر حرفای خوبی هستند در واقع کاملا غلط هستن و موجب خراب شدن زندگی انسان میشن.
ما که میخوایم به درستی هدایت بشیم باید سراغ عالمان دینی و متخصصان و روایت شناسان بریم.
🌹 مثلا اگه دقت کرده باشید استاد پناهیان وقتی یک روایتی رو مطرح میکنند گاهی یک ساعت جوانب اون روایت رو توضیح میدن تا بحث کاملا جا بیفته.
❇️ ایشون به عنوان یک روایت شناس بسیار قوی همیشه سعی میکنند روایات رو درست بفهمند و درست نتیجه گیری کنند و به زیباترین و دقیق ترین شکل ممکن برای مردم توضیح بدن
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک پیشنهاد شغلی خاص!
🔺 بین مردم رفتیم و برای یک موقعیت شغلی خاص با حقوق دلخواه به اونها پیشنهاد کار دادیم. جوابهاشون دیدنیه.
🎤 شما حاضرید قبول کنید؟ چرا؟
#حاج_قاسم
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
💖تنها مسیری های استان خراسان رضوی
📔 از چیزی نمیترسیدم 💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی 3️⃣ خودساخته 🌙 شب، در خا
📔از چیزی نمیترسیدم
💌 برشهایی از زندگینامه خودنوشت #حاج_قاسم_سلیمانی
4️⃣ جهانپهلوان
🏃 پس از بازگشت، شروع به ورزش کردم؛ اول به گودِ زورخانه عطایی رفتم. بعد هم به زورخانه جهان. خدا رحمت کند آقای عطایی را. خودش هر عصر بود. بهرغم اینکه هیکل ورزشکاری داشت، اما به دلیل پادرد ورزش نمیکرد. همه از من بزرگتر بودند.
💪 در باشگاه جهان، ورزشکاری قوی هیکل بود که بعداً پس از انقلاب از دوستانم شد، به نام عباس زنگی آبادی، بیش از پنجاه تا سنگ میزد و صد تا شنا میرفت. رفیق دیگری داشتم بهنام عطا راننده تاکسی بود. اگر مچ دستت را میگرفت، نمیتوانستی خودت را از دست او رها کنی. اولین کلاس کاراته در کرمان، برای اولین بار، توسط مرحوم وزیری تأسیس شد. من جزو جوانهایی بودم که وارد شدم. سرجمع سی نفر بودیم. کمربند سبز را پشت سر گذاشتم. در بین این دو ورزش، هفتهای دو روز هم وزنهبرداری و زیباییاندام کار میکردم.
🏠 کمکم به فکر اجاره خانه افتادم. به اتفاق احمد و علی محمدی که حالا در هتل به من پیوسته بودند، یک اتاق از یک پیرزنی به نام آسیه در خیابان ناصريه آن روز (شهید باهنر امروز) ماهی ده تومان اجاره کردیم.
🎖️ ورزش و اعتقاد به ودیعه (امانت الهی) گذاشته دینی از پدر و مادرم، باعث شد بهرغم شدت فساد در جامعه، اما به سمت فساد نروم.
🏆 ... اساساً تأثیر زیادی بر اخلاق دینی من داشت و یکی از مهمترین عواملی که مانع مهمی در کشیده نشدم به مفاسد اخلاقی بود، بهرغم جوان بودن، ورزش بود؛ خصوصاً ورزش باستانی که پایه و اصول اخلاقی دینی دارد.
❤️ #رفیق_خوشبخت
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
📝 #یادمون_باشه
حاضر نیستم، حتی اتفاقی، ببینمش!
حاضر نیستم درموردش با من حرف بزنی!
حاضر نیستم حتی توی یه مهمونی که اون هست، منم حضور داشته باشم!
حاضر نیستم حتی اسمشو با خودم تکرار کنم!
و ......
همهی این "حاضر نیستم" ها، یعنی؛
اتفاقاً قلبِ شما بشدت درگیرِ همین آدمی هست، که حاضر نیستید ببینیدش!
و نَفْس شما، بطور ناخودآگاه، بواسطهی ایشون، تنگ شده!
این نَفْس تنگ، شبیه یه لباس تنگ، که راه تنفس آدمو میبنده، و راحتی رو ازش سلب میکنه؛
راه تنفس قلب شما رو میبنده و راه آرامش شما رو میبنده!
یه آدم اونقدرها نمیارزه، که بخاطر اشتباهات یا خیانتهاش، راه تنفس قلبِ خودتون رو ببیندید!
شما رهاش کنیــد ...
خدا که رهاش نمیکنه!
🌛 #شب_بخیر
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
هدایت شده از تنهامسیرآرامش 💞
#اطلاعیه
🔸 مسابقه بزرگ کتابخوانی کتابهای تنهامسیری😊
💥 ۱۰ جایزه ۵۰۰ هزار تومانی برای ۱۰ نفر به قید قرعه💥
جهت دریافت سوالات و خرید کتابها به آدرس زیر مراجعه فرمایید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3097231380C5f573e8025
💢 مهلت ارسال پاسخ ها تا ۲۹ دی ماه ۱۴۰۰
•┄❁بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ❁┄•
سلام و درود خداوند بر شما خوبان🌺😊
امیداورم حالتون خوب باشه
و اول هفته را پر نشاط و انرژی شروع کرده
و در کنار خانواده هفته خوبی را پیش رو داشته باشید🌺
شنبه ها روز تولد هفتههاست☺️
شاید امروز هم همون شنبهای هست که بارها به خودمون قول دادیم تا نقطهای کنار گذشته بذاریم و از سر خط شروع کنیم✍😊
شاید امروز روز تولد دوباره ماست 👌امیدوارم شروع هفته رو با یه دنیا امید و آرزو و یه عالمه علاقه به امام مهـدی آغاز کنید
#سلامتی_امام_زمان_صلواتـــــــ
اَللّھُــمَ صَّــلْ علٰـےمُحَمَّــدِﷺ وَآل مُحَمَّــدﷺ وَ؏َجْــل فَرَجَهُــم🌹
شروع هفتهتون عاااااالی🌸🍃
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
✨ #حدیث_روز
✍ پیامبر اکرم «صلّی الله عليه وآله»⇩:
↫✙👈🏻 کسی که دوست دارد عمرش طولانی و روزیش زیاد شود نسبت به پدر و مادرش نیکی کند و صله رحم بجای آورد👌
📚 {کنز العمال، ج ۱۶، ص ۴۷۵}
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
✅هر چه خداوند مقدر فرماید به خیر مومن است
✍️ #رهبر_انقلاب : عجباً للمؤمن لایقضی اللّه علیه قضاءً إلا کان خیراً له، سرّه او ساءه. إن ابتلاه کان کفّارةً لذنبه، وإن اعطاه وأکرمه کان قد حباه. (تحف العقول، ص 48)؛
هرچه را خداوند برای مؤمن مقدّر فرماید، خیر او است، خواه حوادثی که او را ناراحت میکند مثل بیماری و خواه اموری که او را خوشحال میکند.
🔸حوادث محزون کننده، کفاره گناهان و حوادث خوشحال کننده عطایای الهی است. این مضمون در اشعار حافظ هم آمده «در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر او است» لکن حافظ این معنا را مختص به سالک دانسته ولی این روایت، آن را درباره مطلق مؤمن بیان فرموده است.
۱۳۷۸/۸/۳۰
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 زندگی مادر دهه شصتی با ۹ فرزند☺️
🌹 زهرا صادقی، متولد ۱۳۶۴ و صاحب ۹ فرزند: امروز با ۹ فرزند با سنهای ۱۶، ۱۴، ۱۱، ۹، ۷، ۶، ۴، ۲ سال و ۵ ماه ، یکی از خوشحالترین آدمهای روی زمین هستم و هر شب قبل از خواب خدا را شکر میکنم که همسرم را دارم و فرزندانی سالم و صالح خدا به من عطا کرده است.
#فرزندآوری
┅═❈🍃🌸🍃❈═┅
#تنهامسیرخراسانرضوی⇩
@Tanha_masir_Razavi_Kh