eitaa logo
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
132 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
830 ویدیو
124 فایل
انسان تنها موجودیست که تنها به دنیا آیَد، تنها زندگی کُند و تنها از دنیا رَوَد. در این میان، تَن ها فقط تنهاترش کُنند... . « #یک_محمد_غریبه » شخصی: @yekmohammadeqaribeh لینک ناشناس: https://daigo.ir/secret/7904779880
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز در کوچه‌ای شاهد صحنه‌ای در لحظه‌ای بودم که هنوز هم در آن لحظه مانده‌ام و نمی توانم از آنجا بیرون بیایم... صحنه اینگونه رقم می خورَد که: یک پسر ویلچریِ حدودا هفده ساله کنار دیوار روبرویی مسجدُ النّبی دارد آدامس و جوراب می فروشد... یک پسر بچه‌ی دبستانی از مسجد خارج می شود ولی ظاهرا گریه می کند... پسر ویلچری از او می پرسد که آقا پسر؟! چرا گریه می کنی؟... پسر بچه‌ی دبستانی هم در حالی که دارد اشک چشم هایش را پاک می کند، پاسخ می دهد که نه! گریه نمی کنم... و می رود... برای آن پسر بچه‌ی دبستانی چه اتفاقی افتاده که آنگونه ناراحت است و اشک می ریزد؟... بچه های مدرسه اذیتش کرده‌اند؟... امتحان مدرسه را خراب کرده است؟... وسیله‌ای دوست داشتنی در بازار دیده و چون میدانسه نمی تواند بخرد گریه کرده است؟... و و و... چرا و چرا و چرا؟... از دلایل گریه کردن پسربچه‌ی دبستانی که بگذریم، من هنوز به آن پسر ویلچری فکر می کنم... این که حال آن پسر بچه‌ی دبستانی برای او مهم است... با این که خودش وضع جسمانی مناسبی ندارد و روی ویلچر دارد دست فروشی می کند، هنوز هم به همسن و سال های خودش توجه می کند و دلیل گریه کردنشان را می پرسد... شاید پسر ویلچری، غمخواری ندارد که غمگین بودن آن پسر بچه را تاب نمی آورد و می خواهد از دلش در بیاورد... مطمئنم که اگر پسر بچه‌ی دبستانی در آن لحظه بر می گشت و پیش پسر ویلچری می رفت، او برایش از آدامس هایی که کل دارایی‌اش بودند هدیه می داد و با زبان خودش به او می فهماند که گریه نکن!... بیا باهم رفیق باشیم و بخندیم... همین... @Tanhatarinhaa
🇱🇧تَنْهٰاتَرینْ‌هٰا🇵🇸
#بیکلام_گفت
یه حس نوستالژی مث دویدن توی دالان قدیمی خونه‌ی مادربزرگ داره... که دیگه نه مادربزرگ هست و نه بچگی و نه اون دالان...
من از تمام جهانم فقط تو را دارم... ...
همیشه در برابر مرگ، بُهت زده شده‌ام و این مخلوقِ سراسرْ رمز و راز خدا را ستایش کرده‌ام... حقیقت این است که ما روزی می میریم و آن روز، حقیقت را در می یابیم...
امروز سه شنبه_ ۲۶/عشق/۰۱ 🍂❤️
23.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اول چند بار تکرار کنید(امیر، امیر، امیر)... دوم چند بار وضعیت سفید را تماشا کنید... در مرحله‌ی سوم نباید امیر را شناخته باشید... چون امیر شناختنی نیست... امیر را نمی توان شناخت‌... امیر غرق در شخصیت ایده آل خود است... شخصیت ایده آل او اتفاقا محو شدن در کلافگی ها و گم شدن ها و شکست خوردن هاست... مخصوصا نرسیدنش... نرسیدن به شیرین( دختری که امیر عاشق اوست)... امیر ها اما کم نیستند... حداقل یک امیر در هر فامیل وجود دارد... ولی ما آنها را نمی بینیم... اگر هم ببینیم میگوییم همان بچه‌ی ساده لوح را می گویی؟... بله امیر ها ظاهراً ساده لوح هستند... شاید هم واقعا ساده لوح باشند ولی آنها جهان را به شکل و شمایل دیگری می بینند... آنها زود عصبانی میشوند، زود خسته میشوند... عمیقا عاشق میشوند و حرف هایشان را بدون سیاست و پدرسوختگی بیان میکنند... و بخاطر همین است که از دید ما ساده لوح انگاشته میشوند... ___________________________ هر کسی در یک فیلم (مخصوصا سریال) با یک شخصیت، انس میگیرد... من تنها با امیر انس گرفتم... @Tanhatarinhaa
آتشی در دلِ طوفانی ما شعله ور است...
امروز چهارشنبه_ ۲۷/عشق/۰۱🍂❤️
11.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شكست خورده ترين قبر بى نشانه منم جدا و دل زده و خسته از زمانه منم اگر تو يار ندارى به يادها هستى اگر تو شعله ور از غم شدى زبانه منم رهايى تو كجا و غم رهايى من تو گير يك گرهى و هزار شانه منم براى آنكه جدا مانده عاشقانه نخوان تكان دهنده ترين شعر عاشقانه منم اگر تو گاه به گاهى حماقتى كردى رئيس مكتب افكار احمقانه منم براى من كه پرم از فراق قصه نگو اگر كتاب تو باشى كتابخانه منم دواى درد تو اغوش گرم همدرديست آهاى موى پريشان بيا كه شانه منم @Tanhatarinhaa
امروز پنجشنبه_ ۲۸/عشق/۰۱ 🍂❤️