انسانی که مرزبندیهای فکری و
حسی و درونی نداشته باشد ، دچار
هر آفتی میشود .. از خودتان خوب
حراست کنید تا بتوانید از قلبهای
دیگران هم حراست کنید ..
پیغمبر هم از میان اینها برداشته بشود؛
در یک چنین شرایطی¹،خدای متعال قبول
نمیکند که مردم برگردند؛ اِنقَلَبتُم عَلی اَعقابِکُم؟ .. #استادسیدعلیخامنهای
¹؛ سالسومهجری،جنگاحد
اینجاست که وظایف فاطمی شکل
میگیرد برای تربیت و حفظ روحِ
مقاومت میان مردم و ارتباط با
آرمانهای حیاتیِ انقلاب اسلامی..
_رهبری هم نباشد مقاومت باید
ادامه یابد ..
انسان کاش یاد بگیرد با
رنجهایش کمی تنها شود .. !
ما شاید به صدایی از بند آمدن
نفسهایمان به علت شدت گریه
نیازمندیم ، کاش گاهی به آن غمها
سلام کنیم .. ! این ها ملاقاتهای
روح است ، این خلوتهایی که فقط
خودت از آن اطلاع داری و او البته
میداند اینها همه برای چشمهایش
است تو برای قوی شدن میجنگی ،
اینها حالِ نیمهشبهای شهرهای
برخی انسان هاست ..
حسها و باورهای من، نه نامهایست
که نوشته میشود ، نه کلماتی که کنار هم
قرار میگیرد .. نه وصفِ زیبایی که خلق
میشود، نه زمانیست که مرا فتح کرده،
بلکه شرطیست در این عالم که به شما
گره خورده و دلیلیست برای بودنِ اشک
و لبخند و دویدن و تلاش و جهاد ، تا
در سرزمین نگاهت به آغوشِ همان
ملاقاتی از جنس میقاتِ موسی برسم ..
#اینفسِعمیقم
#ایرویایِجمیل
اسمَت را طلبه¹ گذاشتهای ولی
هنوز یک بار(چندبار) فصل دوم
انقلاب، همان گام دوم انقلاب
را مطالعه نکردهای ..
¹؛ انقلابی،هیئتی،امامحسینیووو
#دغدغههایِظهور
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
باید وقتی را بگذاریم که گاهی به حال خویش گریه کنیم ..
برای اون حسهایی که تازه
متوجه شدی ، با اشتباهاتت
اونها رو متوقف کردی .. !
چه قدر باید درست حرکت
میکردی ولی نگاهِت به جای
اینکه به تکیهگاه عمیقی به
اسمِ خدا باشه ، به نگاهِ مردم،
به حرفها، حتی راحتیِ اشتباهی
بوده .. ! حسهایی که باید توی
دویدن برای تکالیف متولد میشدند ..
بسیاری از عقبگردها یا توقفها
چوب عدم اعتماد ما به نگاهِ عمیقی
هست که همیشه هوای ما را داشته
اما ما در حرکت میان وظیفهها به آن
اعتماد نداشتیم .. چون نداشتیم
اشتباه در مسیر دیگری قدم زدیم ..
برای راحتی خودمان و اینکه حال رنج
کشیدن نداشتیم ، بخدانید آیاتِ عذاب
تنبلی خواستن ، به فرار از تکلیفها
با بهانهها و توجیهات دینی و انسانی
و الهیاتی متوسل شدیم اما بیشتر
خسته شدیم ، بیشتر رنجِ اشتباه
کشیدیم و خودمان بلایی که خدا
هم راضی نبود بر خودمان تحمیل
کردیم ، این سرگردانی ادامه دارد تا
وقتی نگاهت به خودت ونقشهی راهت
اشتباه باشد ..
نمیشه همهی مسیرهایِ همهی هدفها
رو رفت .. ! باید تویِ یه قسمت و یه هدف
خیلی خوب حرکت کنی ، بین هزار تکلیف
یه تکلیف مهمِ توئه ، اینجا خدا خودش
حواسش به تو هست .. اگر انتخاب
کردی کامل و جامع براش تلاش کن .. !
این مهمترِ که تو انسان حس محور و
حال محور نباشی ! آخه توی هر کاری
بری یا خرابش میکنی یا ناقص رهاش
میکنی چون یهو وسط مسیر دیگه
میگی حال ندارم، نمیشه، نمیتونم،
در حالی که باید بدونی بخشی از
معنای جهاد و مبارزه دقیقا همینجاست
و تو باید با این حسهای اشتباهی که با
هیچ منطق و استدالای سازگاری نداره و
فقط یه وهم درونیِ که قوی شده ، مبارزه
کنی و حس های واقعی از انجام تکالیف
بسازی ، اینجاست که سختیها شیرینی
میسازه ، اشک خوب میسازه ، لبخند
میسازه ، نشدنیها شدن معنا میشه ..
خدا آهسته و آروم برات لوازم توی حرکتِ
تو رو هم فراهم میکنه ..
گاهی بیحالیها و تنبلیها و
خستگیها از اشتباهاتِ قبلیای
هست که هنوز ادامه داره ، گاهی
چون نمیدونیم ، نخوندیم، آگاهیِ
کاری و وظیفهای رو نداریم یا توش
کوتاهی کردیم و تویِ جایی هستیم
که نیازمندیِ اون جایگاه رو نداریم،
اینجاست تنبلی و کمکاری و بیحالی
و بهانهها ساخته میشه .. میخوای
طلبه باشی ، مهندس باشی ، دکتر
باشی ، معلم باشی ، مداح باشی ،
مسئول جایی باشی .. پس آهسته
به دنبال راه جبران باش تا دیر نشده ..
هدایت شده از •°• ترݩمـِ حزِیـݩ •°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما زخمهایی را می شناسیم
که عمریست گریه میکند و
جز با جهاد ومقاومت و عمل
درست و دقیق و مستمر ،
آرام نمیشود ..
هدایت شده از کلبهیترنّمات 🍊🌧🇵🇸🌑🇱🇧
میگفت میدانم یا من تنِ او را به آغوش
میگیرم ، یا او ما را با تربت سرزمین خویش
به آغوش میگیرد و این همان انا للهِ ماست..
خانه خلوت شده است ، دردهایم
در کدام گوشهی این خاطرات میتواند
آرام شود .. ! همینجا بود که نیمهشبها
برایش شعر میخواندم و او غرق در لبخند
میشد و من ذوق میکردم ..
#شبهاییکمردِآسمانی ..
تارِ پودِ فرشِ عشق را میان قلبم
با تمام ذرات وجودت ، لبخندها و
ذوقها، مرهم گذاشتن بر زخمهای
تنم ، پرستاریات از روح و قلبم،
بافته بودی .. حال آن فرشِ زیبا
از حضورت میان روحم وجود دارد
اما تو نیستی .. من به یک خیال
از خاطراتمان با هم اشک میریزم..
#شبهاییکمردِآسمانی
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
یک موزیک عالی از علیرضا قربانی.. برای رمضان . زین توبه که صد بار شکستم توبه! اللَهُمَّ اغفِر لِیَ ا
روح میان حوادث و اتفاقات و اضطرابها،
طنینِ لحنِ موسیقیِ وحی را در کوچههای
شهر خویش لمس میکند، وقتی امید را
با حرکت و تلاش مستمر در مسیری که
برایش مجهول است، باغبانی میکند
او یک حامل وحی است چون
هنوز اعتماد دارد ..این یک ملاقات
با طعم رطبهایی از گیسوانِ پریشانِ
نخلستان نجف است، وقتی تلاشها
برای رسیدن به حضور خویش است،
جوانهها بوی عطر مادر را میدهد ..