eitaa logo
• تَــــࢪنّـمـــــــات • 🌿|•°
4.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
531 ویدیو
15 فایل
حرفٌ في گلبٍ "ھ.." 🌿 "جَهادٌ حتی الشَّهادة" جنگلِ‌حالِ احوالاتِ‌ فکرِشیخِ‌ترنّمات لي مع أللهِ حالةٌ .. هامَ قَلبي إلى سيّد الشُهداء.. کلبه‌مون؛ @taranom_pm کپی: به دلت رجوع کن .. آقایِ‌تنها.. @Tarannomat_admin کتابخوان‌مون؛ @book_eat
مشاهده در ایتا
دانلود
ساعتی ویژه از شبانه روزِ خودش ، به زمین بسیار نزدیک است.. زمانِ ملاقاتِ معنویِ عشاق در مرحله‌ی دنیایی‌اش است ‌‌.. ،آن‌ها دنیای‌ِشان هَم طَعمِ آخرت می‌دهد ‌..‌ _ماه‌وقتی به زمین نزدیک است بسیار بزرگ است .. و این بزرگیِ ذاتی اش همان آیینه‌ی قلب محبوبی است که از بالا تماشا‌یش می‌کند ‌‌..
stahasedaghat-۲۰۲۳۱۲۲۱-0004_۱۱۰۱۲۰۲۴.mp3
947.3K
هر قلبی در تاریکی های‌پیشِ رو احتیاج به یک قمر دارد تا با آن از چاله‌های نفس در مسیر آگاه شود .. و از وسوسه‌های نفس به چشمانِ زیبای ماه پناه ببرد ‌‌..
خوشا محبوبی که عطر حضورش مشام روح و تن را پر کرده است .. شاید چشم‌ها هنوز از چشیدنِ وجودش محروم باشند اما روح و قلب خوب او را لمس می‌کنند .. ‌
IMG_20240919_195158_238-mc.mp3
512.9K
‌ _همین چند ثانیه رو یه گوشه‌ی خلوت با هندزفری گوش بده .. برای وقتیِ که حس می‌کنی هیچ پناهی نداری و قلب‌ت سنگین می‌شه .. ‌ خدایا ، سینه ام تنگ شده و نمی دانم با کدامین دوا گناهم را درمان کنم.. ؟
دلتنگِ خیس شدن زیر باران‌م .. حواس‌َت هست .. ؟
با حضورِ تمامِ وجودت زمستان‌م اردیبهشت شده بود ، لبخند‌هایت، اشک‌های‌ت ، قدم‌هایت، سلانه سلانهِ نماز شب‌هایت ، آغوشِ نگاه‌ت ، همه‌ی اردیبهشتِ من بود .. ! آن‌را خزان کردند ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با نگاه تو و‌ تکیه‌های من به توست که قلب آهسته و آرام از نوازشی زیبا میان تلاطمِ موج‌های پریشانِ گیسوانِ دریا ، بین رنج‌وتکلیف‌و سختی، از خود تهی و از تو پُر می‌شود .. و چه زیباست که این ملاقات‌ها انتها‌ی‌ش در بی‌نهایت‌ی‌ است ..
نبض ریزِ پنهان اما شیرینِ ناشناخته‌ای از حضورش بعد از ملاقات‌ها میان قلب حس می‌شود که می‌خواهد مثل یک پیچک تمامِ اندام‌های روح را در آغوش گیرد .. !
بعدِ آن لمسِ سلانه سلانه‌ی کاشی‌های حرم و آیاتِ او و شبکه‌های ضریح‌، نبض ریزی از او را در میان قلب و روح‌ حس می‌شود .. ! گویا چشم‌ها و انگشتان دست‌ش چشیده‌اندطعم رطبِ حرم‌‌ش را ، بعد از آن نوک انگشتان‌‌ش را می‌نگرد، گاهی آن‌‌ها را می‌بوسد ، گاهی مثل نسیم لطیفی آن‌ها را نوازش می‌کند.. اثر انگشتان‌‌، شناسنامه‌ی وجودی هر شخصی‌ است، گاهی آن‌ را عمیق می‌بوید چون بوی عطر کودکانه‌‌ و طفل شیرخواره می‌دهد .. ! این آغاز ماجرای دست‌ها بود .. ! ذکر‌ها تازه با انگشتان رنگ و معنا می‌گرفت .. ! مثل تولدی‌ست در وجود که باید برای‌ش پدر و مادر بود .. ! جالب است که گاهی میان چشم‌ها حاضر می‌شود ، گرمای‌ حضور آشنای‌ش را انگشتانِ دست خوب می‌فهمد .. ! آن‌ها معجزه می‌کنند .. ! ماجرای
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتماً می‌داند که او به گونه‌ای وصف ناپذیر شیفته‌ی ماه هست .. بطوری‌که آنانی‌ که با او و حالِ فکر‌ش در مراوده‌اند نیز ناخداگاه عاشق ابر‌ و ماه می‌شوند .. او دانه‌های نگاه‌ش را در تمام اندام‌های روحی و‌ فکری و قلبی کسانی که از او می‌خوانند ، مثل یک بذر عمیق، کاشته است .. ، روح‌های به دنبال تو ، آن‌ها که جهاد مستمر امضای زندگی‌شان شده، خیلی شبیه هم شده‌اند، شاید شبیه شبکه‌های قلب تو شده‌اند .. !
بار این آغوش را امانت به غم‌های‌ش سپردم ، تا این شکستگی‌هایِ دنیا ، روح‌م‌ را پرواز دهد ..