#امام_حسین
#اسارت
#شام #مجلس_یزید
بفرمایید روضه، آدرس: دروازه ی ساعات
بعد از کوچه ی تنگِ یهودی ها
تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه
گرفته مجلسی ارباب در کاخ یزیدیّه
بفرمایید روضه با حضور قاتلان،شمر و سنان و حرمله امشب
بفرمایید روضه با حضور ذاکران
این بار چوب خیزران با لب...
بفرمایید روضه ،شام،بعدش هم به صرف شام
بفرمایید روضه شامیان،بعد از نماز مغرب و عشاء
بفرمائید روضه شامیان
با خطبه خوانی هایِ زین العابدین و زینب کبری
ندیدم مجلسی کامل تر از این مجلس روضه
نه بی خود نیست اربابم در آورده سر از این مجلس روضه
که در آن قاسم و عباس و اکبر بر روی نیزه،میان دارند
و در هر گوشه ی مجلس
شبیه عمّه ی سادات و طفلان،کربلایی های بسیارند
به نوبت راویان،شمر و سنان و حرمله از کربلا گفتند
تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند
ولی هر یک جدا از روضه ی سرهای از پیکر جدا گفتند
سپس بر منبرِ تشت طلایی
آن لب کرب و بلایی
آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد
تمام نکته ها را مو به مو در خواندن آیه رعایت کرد
حسین بن علی لب وا نکرده،ناگهان مجلس دگرگون شد
از این سو چشمِ زین العابدین
از آن طرف، زینب دلش خون شد
پس از لب خیزران برخواست آهسته
ولی با شدّت از دست یزید افتاد
رقیّه دید بالا رفت چوب خیزران،
امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد
همین که خیزران، این ذاکر معروف بالا
صدای جمع از این روضه ی مکشوف بالا رفت
زمینه ، نوبت جُندَب شد و
از داستان بوسه ی سرخ پیمبر خواند
زمینه ، نوبت جُندَب شد و
او هم دوباره روضه را از قسمت ِ سر خواند
ولیکن ، واحدِ سنگین آن مداح رومی ، چیزِ دیگر شد
خدا خیرش دهد او خواند و حال عمّه ی سادات بهتر شد
بکوب ای سینه زن در واحد شلاقیِ امشب
تو می کوبی به سینه ظاهرا،
امّا فقط شلاق ها را می خورد زینب
برای لطمه ی آخر ، فضا جور است در مجلس
سر زینب سلامت ، نوبت شوراست در مجلس
به شدّت خطبه خواندن های زینب،
شور می بخشد به این مجلس
خصوصاً موقعِ طرز ادای اسمِ ارباب جهان،
از بس حسین بن علی را می کشد با حس
دل سنگ آب می گردد
رقیّه بیشتر بی تاب می گردد
دل سنگ آب می گردد
دل سنگ آب شد امّا،
دل آب فرات آن روز ، سنگ و سنگ تر می شد
سَرِ ظهر عطش از شدت گرما و تیر و نیزه ها،
خون در رگ خون خدا پُر رنگ تر می شد
دل سنگ آب شد روزی ، دل سنگ آب می گردد،
دل سنگ آب خواهد گشت
زمان دیروز یا امروز یا فردا برای کربلا
بی تاب خواهد گشت
شما حالا بفرمایید روضه ، اهل بیت امّا به زور تازیانه ، راهیِ مجلس شدند آن شب
شما حالا بفرمایید روضه ، بچّه ها ، از بس که تازیانه خوردند از عدو، بی حس شدند آن شب
بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنی در مجلس از آغاز بسیار است
از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که زین العابدین بسیار بیمار است
یکی دیگر از این بسیار ها این که ، کمان حرمله ، بسیار در چشم همه مشغول ِآزار است
بفرمایید روضه تا که شام زینب کبری سحر گردد
بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان
از دعوتی های یزید بی مروّت بیشتر گردد
بفرمایید روضه تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها در وقت تازیانه مانند سپر گردد
بفرمایید روضه ، آدرس دروازه ی ساعات
بفرمایید روضه بچه ها ، تنها برای شادیه قلب حسین و عمّه ی سادات
#مهدی_رحیمی_زمستان
.
|⇦•جز حسین کیست....
#روضه و توسل به #حضرت_زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج سید ناصر کهربائی
●━━━━━━───────
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست
این حسینکیست که محبوب تمام دلهاست
او حسین است و حسین میوه ی قلب زهراست
فاطمه امّ ابیها به حسین می نازد
همه جا زینب کبری به حسین می نازد
هواتو کردم، اسیر دردم
بزار بیام منم حرم دورت بگردم
حسینجان! حالم عجیبه، دلمغریبه
فضای قلب من پُر از شمیم سیبه
تا کی صبوری، آخه چه جوری
خسته شدم دیگه از این فراق و دوری
ای سر بریده! موهام سفیده
با حسرت ِحرم ببین قَدّمخمیده
*اما حسینجان ! قامت خم من کجا و قامت خم اون مادری که امشب تو حرمت از این طرف به اون طرف هی دور قتلگاه راه میره هی صدا میزنه بُنَیَّ ..پسرم حسین..کجا*
مادری در طواف قربانگاه هی بُنَیَّ بُنَیَّ می گوید
تشنه ای زیر نیزه، گه مادر گه اُخَیَّ إلَیَّ می گوید
*هی صدا میزنه...حسینجان!*
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به به دنبال سرت باید بگردم
؟زینب صدا زد: حسین جان!..*
چه شد که از ته گودال سر در آوردی؟
تو زینت سر دوش پیمبرم باشی
داداش!
در این شلوغی گودالِ تنگ قول بده
کمی مراقبِ پهلوی مادرم باشی
جواب خندۀ دشمن به خواهرت با کیست؟
مگر تو قول ندادی برادرم باشی
چقَدر دور و بَر عمّه ی ما جار زدن
ساز با ناله ی طفلانِ عزادار زدن
چون نبودن مدینه بزنن فاطمه را
عوضَش فاطمه ها را سر بازار زدن
*این سرها بارها از روی نی افتاد اما اون سری که بیشتر از همه افتاد سر قمر بنی هاشم بود......*
بی سبب نیست بیافتد سر عباس زِ نی
آخه عمّه ام را جلوی چَشم علمدار زدند
*صدا زد: حسین جان! ماهِ من!..*
تکیه زدی بر لب دیوار چرا؟
آمدی دیدن زینب سر بازار چرا؟
مُردم و زنده شدم بس که نگاهم غم دید
چقدر خواهر تو مجلس نامحرم دید
*چهگذشت به زینب..کربلا یه طور، کوفه یه طور، شام یه طور، همین زینب برگشت کربلا یه نگاهی کرد به قبر حسینش صدا زد..حسین جان!*
خبر داری چه خاکی بر سرم شد
دوباره تازه داغ مادرم شد
به اشکِ خواهرت لبخند زد شمر
اسیری تازه آنجا باورم شد
داداش خبر داری مرا بازار بردن؟
میان مجلس اغیار بردند؟
حسینجان!
حلالم کن ای نور چشمان زهرا
حسینجان!
رَوَم تا به کوفه به همراه اعداء
حسینجان!
تن بی سرت مانده بر خاکِ صحرا
حسینجان ..حسینجان...
*داداش دارم میرم سفرِ اسارت، دارم از کنار بدنت جدا میشم ..داداش!رفتی سلام من رو به بابام علی برسون بگو: بابا! زینبت رو به اسیری بردن ...*
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#روضه_شب_جمعه
#امام_حسین
#سید_ناصر_کهربائی🎤
#اسارت
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
حاج امیر عباسی4_6035138128505734525.mp3
زمان:
حجم:
6.58M
.
ذکر توسل ویژۀ شبِ جمعه و ایام محرم به نفسِ حاج امیر عباسی
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
حسین جان ای آبرویِ دو عالم
نگین سلیمان به حلقۀ خاتم ...
*یه نگاه به اون بدن پاره پاره کرد صدا زد داداش :*
خداحافظ ای برادر زینب ...
ای کربلا دلم برات تنگ شده ... شبایِ جمعه گودال چه خبره ... یه مادری صدا میزنه بُنّی .. پسرم شنیدم آبت ندادن مادر ...
خداحافظ ای برادر زینب ...
به خون غلطان در برابرِ زینب ...
*اول صدا زد باورم نمیشه تو داداشِ منی ... اما یه وقت لحنِ بی بی عوض شد ... شبِ زیارتیِ ابی عبدالله ... یعنی میشه براتِ کربلامونو امضا کنن .. حسینِ من ؛ یادته میرفتیم زیارتِ قبرِ مادر ... تو یه طرف .. داداشم حسن یه طرف ... نکنه سایۀ زینبُ نامحرم ببینه ... یادته ؟ ... اما داداش پاشو ببین دورِ زینبُ نامحرما گرفتن ...*
مَحرم زینب ، ببین نامحرمان گرده منن
من به صورت میزنم اینها همه کف میزنن
حسین .... وای .....
*صدا زد داداش اگه اختیار دستِ زینب بود تا دم جان دادن کنارِ بدنت میموندم ... اما پاشو ببین با تازیانه دارن منو از بدنت جدا می کنن ....*
ای حسین
🎤حاج_امیر_عباسی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#امام_حسین
┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
#داستان
#امام_حسین
خدا رحمت کنه مرحوم میرزا اسماعیل دولابی رو
میگفت توی تهران یه جوونی بود
تمام جوونیش مشغول لهب و لعب و فسق و فجور بود
یه مادر مومنهای داشت
همسایهها از دستش عاصی شده بودند
هرچه شکایت میکردند او متنبه نمیشد
مادره به حالت احتضار افتاد
گفت پسر بعد مرگ پدر،
عوض اینکه تو قیّم من باشی
آبرو منو بردی همه جا
حالا دارم میمیرم
اما یه خواهش ازت دارم
اونم اینه
هر کاری کردی لااقل احترام پرچم حسین رو نگه دار
الله اکبر مربی یعنی اینا
بدون کجاها رگ خواب توئه
از همون جاها هشدار بده
پسرم هرجا دیدی پرچمی افتاده
بردار ،ببوس ، به چشمات بگذار
انشاءالله این کارت عاقبت خیرت میکنه
مادره مرد...
جوونه روی حس غیرت مادری
هرجا میدید یه پرچمی آویزونه
میومد میبوسید
مؤدبانه از زیرش رد می شد
تو دسته اگه میدید بچهها پرچم برداشتند
پرچم داره خاکی میشه
میبوسید، خاکهاش رو به چشمش میمالید
میگفت خدایا به صاحب این پرچم کمکم کن ، توبه کنم
وقتی از دنیا رفت
همه به اسم یه فاسق و فاجر میشناختندش
میرزا میگفت خواب دیدندش
دیدن ملائکه غلاظ و شداد
کشون کشون دارند میبرندش
از خونه قبر بیرون آوردندش
کتک زنون دارند میبرندش
دید وسط یه بیابان برهوت ، تاریک
یه خیمهای میدرخشه
همین که نزدیک اون خیمه رسید
دید یه پرچمی روی اون خیمه نصبه
یه نگاه کرد دید نوشته السلام علیک یا اباعبدالله
طبق عادت همیشگیش
دست رو سینه گذاشت سلام کرد
پرچم رو میخواست ببوسه اجازه ندادند
از این سر و صدا و همهمه
صاحب خیمه بیرون اومد
اصلاً نمیشناسه خیمه مال کیه
دید تا صاحب خیمه بیرون اومد
این ملائکه مؤدب ایستادند
فرمود چه خبره
گفتند آقا این پروندشه
اینجا میخواست توقف کنه ما نگذاشتیم
حضرت فرمود پروندش رو ببینم
پروندش رو که نگاه کرد
مرحوم میرزا میگفت ابی عبدالله سرشون رو تکون داد
کنایه از اینکه این چه نامه ی عملیه
بعد پرونده رو که بست
این جوونه نگاه کرد ، دید رفتار دو ملک باهاش عوض شد
دیگه خبری از اون گرزهای آتشین نیست
کشون کشون دیگه نمیبرندش
یه سوال کرد
گفت این خیمه مال کی بود
گفتند مال ارباب عالم حسینه
رفتارتون چرا با من فرق کرده؟؟؟
نامه عملم رو ببینم
تا نامه رو باز کرد
دید پایان اعمالش ابی عبدالله یه جمله نوشته
یٰا مُبَدّلَ السَّیئاتِ بِالحَسَنات
یعنی یه نگاه کنه تمومه
آقا جان برای شما که کاری نداره
یه نگام کنی منم قاطی خوبات میرم سر سفره مینشینم...
====================
حجت الاسلام استاد میرزامحمدیTrack 01.mp3
زمان:
حجم:
9.19M
#داستان
#امام_حسین
خدا رحمت کنه مرحوم میرزا اسماعیل دولابی رو
میگفت توی تهران یه جوونی بود....
====================
--❅ೋ❅💚💔💚❅ೋ❅--
﷽
#روضه
#روز_یازدهم_محرم
#امام_حسین(ع)
#روز_یازدهم
(وداع و خروج اسرا از کربلا)
این دل تنگم هوای کربلا دارد حسین💔💔 مرغ جانم میل دیدار ترا دارد حسین
سالها دم از تو و کربلایت می زنم گر شود قسمت مرا صد بار جادارد حسین
گر که هستم رو سیاه اما بود مویم سپید این سپیدی با تو بودن را ندا دارد حسین
گر چه هنگام نماز کعبه باشد پیش رو قبله ای جز کربلا دل در کجا دارد حسین💔💔
هر چه بشکست از بها افتاد غیر از دل که دل چون شکست از داغ تو قدر و بها دارد حسین
می شود آیا که مژگانم کند جارو کشی خاک پاک زائرت را چون شفا دارد حسین
کی شود گوشه قبرت را ببرگیرم چو جان
در میان قتلگاه مردن صفا دارد حسین
روز یازدهم محرم است ، روز عزا ست ، امروز امام زمان عزادار است برای عمه اش زینب گریه می کند
همه😭😭
زن و بچه ها را سوار کرد ، اما کسی نیست زینب را سوار کند یک وقت دیدند
زینب سرش را برگرداند ، طرف گودال قتلگاه صدا زد : حسین جان پاشو زینبت را
سوار کن ، خودش را انداخت روی بدن پاره پاره برادر،(یاد امام ، شهدا ،
اموات ) . صدا زد : حسینم
چرا انگشت و انگشتر نداری چرا عَمّامه بر سر نداری
چرا این حنجرت خشک است و بی آب مگر عباس آب آور نداری
زبان بگشوده زخم سینه تو
💔 مگر ای کشته تو مادر نداری
یک وقت دختر امام حسین از تو محمل صدا زد : بابا پاشو ببین دارند عمه ام را تازیانه می زنند
😭😭😭
#التماس دعای فرج
--❅ೋ❅💚💔💚❅ೋ❅--
﷽
#روضه
#روز_یازدهم_محرم
#امام_حسین(ع)
#روز_یازدهم
(وداع و خروج اسرا از کربلا)
این دل تنگم هوای کربلا دارد حسین💔💔 مرغ جانم میل دیدار ترا دارد حسین
سالها دم از تو و کربلایت می زنم گر شود قسمت مرا صد بار جادارد حسین
گر که هستم رو سیاه اما بود مویم سپید این سپیدی با تو بودن را ندا دارد حسین
گر چه هنگام نماز کعبه باشد پیش رو قبله ای جز کربلا دل در کجا دارد حسین💔💔
هر چه بشکست از بها افتاد غیر از دل که دل چون شکست از داغ تو قدر و بها دارد حسین
می شود آیا که مژگانم کند جارو کشی خاک پاک زائرت را چون شفا دارد حسین
کی شود گوشه قبرت را ببرگیرم چو جان
در میان قتلگاه مردن صفا دارد حسین
روز یازدهم محرم است ، روز عزا ست ، امروز امام زمان عزادار است برای عمه اش زینب گریه می کند
همه😭😭
زن و بچه ها را سوار کرد ، اما کسی نیست زینب را سوار کند یک وقت دیدند
زینب سرش را برگرداند ، طرف گودال قتلگاه صدا زد : حسین جان پاشو زینبت را
سوار کن ، خودش را انداخت روی بدن پاره پاره برادر،(یاد امام ، شهدا ،
اموات ) . صدا زد : حسینم
چرا انگشت و انگشتر نداری چرا عَمّامه بر سر نداری
چرا این حنجرت خشک است و بی آب مگر عباس آب آور نداری
زبان بگشوده زخم سینه تو
💔 مگر ای کشته تو مادر نداری
یک وقت دختر امام حسین از تو محمل صدا زد : بابا پاشو ببین دارند عمه ام را تازیانه می زنند
😭😭😭
#التماس دعای فرج
.
|⇦•زمانِ دفن شهیدان و...
#روضه_دفن_شهدا ی کربلا ویژۀ شب جمعه_کربلایی حسین طاهری
●━━━━━━───────
زمانِ دفن شهیدان و سیدالشهداست
سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست
بنی اسد متحیر شدند و در ماندند
میان اینهمه جسم بدون سر ماندند
سواری از طرف عرش بر زمین آمد
برایِ دفن پدر، زین العابدین آمد
امام گفت: که من وارث شهیدانم
نشانی همه را خوب خوب میدانم
روی تن شهدای سپاه افتادند
بنی اسد پی آقا به راه افتادند
به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود
تن نواده ی زهرا علی اکبر بود
امام گفت که این تن، امام زاده ماست
علی عزیزترین عضو خانواده ی ماست
یکی از این شهدا رَدّی آشنا دارد
میان هر دو کف دست خود حنا دارد
تن یتیم حسن روی خاک افتاده است
امام گفت که این قاسم است و داماد است
رسیده است به مقتل کنارِ عبدالله
و گریه کرد کنار مزارِ عبدالله
نشسته است کنارِ یتیم های حسن
امام سینه زنی میکند بجای حسن
امام آمد و بالای قتلگاه رسید
زمانِ دفن تن چاک چاکِ شاه رسید
"بنی اسد! پدرم در میان گودال است
تنش به زیر سُم اسب رفته پامال است
هنوز داخل گودال نیزه و تیر است
چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است
*نزدیک به هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنِ ابی عبدالله زده بودن، ببین چه کردن با بدنِ اربابِ ما، زخم روی زخم میزدن..*
بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد
چه سخت در وسط ازدحام جان میداد
حسین را ته گودال گیر آوردند
برای دفن تن او حصیر آوردند
امام جسم پدر را درون قبر گذاشت
سر مزار دو رکعت نماز صبر گذاشت
*به هر سختی بود بدن بابا رو رویِ حصیر جمع کرد، اما دیدن آقا مستاصل شده، هی این پا و اون پا میکنه، سئوال کردن آقا چی شده برا چی مُعطل کردید؟ امام زین العابدین فرمودن: توی دینِ ما رسمِ صورتِ مَیّت رو، رو به قبله میذارن، من چیکار کنم با این بدن که سر نداره؟...
چرا؟ آخه خولی سر رو جلو جلو بُرده جایزه اش رو بگیره... دیدن آقا زین العابدین رگهای بریده رو، رو به قبله گذاشت...*
امام رفت بیارد شهیدِ آخر را
امام رفت بیارد علی اصغر را
گذاشت جسمِ علی رابه روی جسم پدر
نوشت اسمِ علی را به روی اسم پدر
خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد
تَنِ تمامی اصحاب را به خاک سپرد
هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده
تن برادر زینب در علقمه مانده
کنار جسم عمو، مشک آب افتاده
به روی خاک، امید رباب افتاده
ترک ترک شده الماس را تکان ندهید
بنی اسد تنِ عباس را تکان ندهید
در علقمه به عمویم هجوم آوردند
نگاه کن چه به روز عموم آوردند
#شاعر آرش براری
*اربعین وقتی قافله برگشت کربلا، زین العابدین میگه: دیدم رباب داره از پشتِ نخلها میاد از طرف علقمه، اومد جلو گفت: آقا! ممنونتم، ما نبودیم اون روزی که شما ابدان رو دفن کردید، پسرِ من رو خوب جایی دفن کردید... گفتم: خانوم جان! اشتباه متوجه شدی ، من پسر شمارو علقمه دفن نکردم... دیدم با یه تعجبی داره به من نگاه میکنه، گفت: آقاجان! من همه مزارهارو دیدم، فقط یه مزار کوچیک بود، گفتم: حتما این قبرِ پسرِ منه... گفتم: خانوم جان! من علی اصغررو روی سینه ی بابام دفن کردم، اما اون قبر کوچکی که دیدی اون قبرِ عموم عباس بود...*
مزارت عشق را بی تاب كرده
فلك را بنده ی سرداب كرده
گواهی می دهد این قبر كوچك
كه مَردی را خجالت آب كرده
#شاعر:حیدر توکلی
*حالا زین العابدین میخواد رویِ بدنها خاک بریزه، اما مگه دلش میاد، میخواد بدنِ بابارو زیر خاک کنه، آروم آروم اشک میریزه، بنی اسد هم کمک میکنن، بدن رو که خاک کرد، دیدن داره رویِ قبر مینویسه با انگشتِ اشاره: "هذا قَبْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَليِّ بْنِ ابيطالِب، الّذي قَتَلوُهُ عَطْشانا" بابم رو تشنه کشتن... بلند بگو:حسین...
ــــــــــــــــــ
#دفن_شهدا
#کربلایی_حسین_طاهری
#روضه_دفن_شهدای_کربلا
#روضه_شب_جمعه
#سوم_امام_حسین
#امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
.
🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹
مادرم گفت برو روضه،جلا می گیری
چایِ روضه بخوری، جامِ بلا می گیری
پدرم گفت اگر نوکرِ خوبی باشی
عاقبت تذکرهء کرببلا می گیری
حسین..آرام جانم
حسین... روح و روانم
حسین... قلبِ منو جلا بده
حسین.. بمن یه کربلا بده
دوباره آمدهام، پس کسی صدا کرده
میان این همه مردم مرا سوا کرده
دعای خیر کسی پشت سینهزنها هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده
همیشه حب تو جاری است در دل شیعه
خدا ارادهی خیری برای ما کرده
به حق گریهی زینب خدا بیامرزد
هر آنکسی که مرا با تو آشنا کرده
به این حرارت در سینهها قسم آقا
غم تو در دل ما کربلا به پا کرده
تمام خلق به فردای حشر گریانند
به جز هر آنکه برای تو گریهها کرده
♦️با اولین قطره اشک گناه گریه کنه بر حسین پاک میشود. رسول الله؛
کلُّ عینٍ باکیه یومُ القیامه،الّا عینٌ بَکت علی مُصابِ الحسین فَاِنَّها ضاحِکهٌ مُستَبشِرَه.هر چشمی که در دنیا برای حسین اندوهگین باشه و گریه کنه، روزِ قیامت مسروره.
اَنَا قَتیلُ الْعَبَرَه لا یَذکُرُنی مؤمنٌ اِلَّاسْتَعْبَرَ
🔻 خنده کنان میرود ،روزِجزا در بهشت
🔻هرکه به دنیا کند،گریه برای حسین
حکایتی زیبا🕊
مرحوم دولابی (ره )می گفتند :
تو محله ی ما یه جوانی بود،
این جوان گنهكار بود،اهل فسق و فجور بود،
اما یه عادت داشت که ملكه ذهن اش شده بود،
مادرش بهش گفته بود:شیرم رو حلالت نمی كنم،باید هرجا رفتی دیدی یه پرچم زدند روش نوشته یا حسین،باید بری جلو پرچم عرض ادب كنی
و به احترامش دستت رو روی سینه بذاری،و سلام بدی
پسر جوان دیگه عادتش شده بود،
هم هر جایی می رفت می دید یه پرچم یا حسین زدند
دستش رو می گذاشت روی سینه میگفت:السلام علیك یا اباعبدالله.
میرزا اسماعیل دولابی میگفت:
این جوان از دنیا رفت،
میگه:دیدنش در عالم برزخ دست و پاش رو بستن دارند می برندش سمت عذاب،یه مرتبه توی اون تاریكی و تو اون وانفسا دید خیمه ای وسط بیابونه،
نور سبزش همه ی بیابون رو روشن كرده،اومد جلو.
اقای دولابی میگه:چون هركاری توی دنیا بكنی و ملكه ات بشه، توی قیامت هم همون كارو میكنی
●جوان تا رسید جلوی خیمه دید یه پرچم جلوی خیمه زدند روش نوشتند یا حسین
به ملكه های عذاب گفت:یه دقیقه دستام روباز كنید،
گفتند:چرا؟
گفت:من عادت دارم،هر جا #پرچم ببینم بگم یا حسین
منم دستم رو روی سینه ام می ذارم،و سلام میدم
دستش رو روی سینه اش گذاشت، تا گفت:
🌟السلام علیك یا اباعبدالله،🌟
دیدند یه آقایی از خیمه خارج شد،
اومد جلو ملكه های عذاب به احترامش عقب وایستادند،حضرت گفت:
بدید پرونده اش رو ببینم، دو دستی پرونده رو تقدیم كردند،
حضرت پرونده رو باز كرد،یه سری به علامت تأسف تكون داد.
یه نگاه به جوان كرد گفت: تو چرا؟ تو كه مارو دوست داری چرا؟
و جوان شروع گرد گریه كردن
اقای دولابی میگفت آی جوان مواظب باش پرونده ات دست اربابت می اُفته، آقات به جای تو خجالت نكشه،زشته ِ،آدم كاری بكنه آقاش سر تكون بده
نکته بعدی اینه که همین گریه های شماست كه یه قطره اش اتیش جهنم رو خاموش میكنه،
اینها تعارف نیست اینها كلام معصوم ِ برید توی كامل الزیارات بخونید
در ادامه میگه:
✨حضرت یه نگاهی به پرونده كرد،پرونده رو زیر بغلش گذاشت،دو سه قدم با این جوان راه رفت،بعد برگشت پرونده رو داد به ملكه های عذاب،
ملكه های عذاب پرونده رو باز كردند،دیدند نوشته:
💚بسم الله الرحمن الرحیم، یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین...یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفرلِنا بحَقِّ الحُسَین علیه السلام💚
امام حسین شفاعت جوان را پیش خدا کرد و تمام گناهانش بخشیده شد
الهی یا قدیم الاحسان بحق الحسین
دو ماه گریه نوشتیم پا به پای لهوف
دو ماه با غم تو شیعهات صفا کرده
🔻 نفس المهموم لحزننا،تسبیح
کم است گریهی ماها که گریه بر غم تو
به آب ،ماهی و مرغان، در سما کرده
رضا نموده خدا را برای محشر خود
هر آنکسی که تو را از خودش رضا کرده
🔻 مزدِ این حالِ خوش، سوای اجرِ دنیایی،1 - 14معصوم در بالینِ احتضارت حاضر می شوند.
این رویت و بهجت در تمامِ لحظات دفن و قبر و برزخ و قیامت،ادامه داره.
ملک الموت باهات مهربان میشه.
میگه دیدم حضرت علی با کاسه ای بالای حوضِ کوثر ایستاده و به اهل بهشت از آب کوثر میده.
اما یه عده ای وقتی میان، حضرت کاسه را زمین میگذاره و با دست به آنها آب می دهد، از علت پرسیدن ، فرمود: آخه اینها گریه کنه حسین هستند.
قسم به چادر زهرا تو حاجتم هستی
همیشه اشک غمت حاجتم روا کرده
🔻 آه کشیدن برای اباعبدالله،عبادته
آه رو با سوختنِ دل ،بیامیزی یه پله بالاتر رفتی،در نوکری اباعبدالله.
شنیدهایم سرت را گذاشت کنج تنور
تنور با سر از تن جدا چهها کرده
#زیارت_عاشورا #کرامات
#مناجات با #امام_حسین علیه السلام
.
روضه ۳ رجب مصادف با شهادت امام هادی
─━━━━━━⊱🚩🏴⊰━━━━━━─
گریز به روضه
در زیارت جامعه کبیره که از امام هادی
به ما رسیده است میخونیم
عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَم (1)
شیوه شما دائما لطف کردن است
و خلق و خوی شما بخشش و کرم است
امروز امام هادی رو در خونهٔ خدا
واسطه قرار میدیم و میگیم آقا جان شما
خانواده کرمید دست خالی ما رو رد نکنید
دلها رو روانه سامرا حرم با صفا
و شش گوشه امام هادی بکنیم خیلی
زائرا کربلا و نجف میرن ولی نمیتونند
سامرا برن میگن امنیت نداره خطرناکه
انگار رزق زیارت سامرا یک کم خصوصی تره
و نصیب هرکسی زیارت سامرا نمیشه
بالاتری ز مدحُ و ثنا أیها النقی
ابن الرضایِ دوم ِما أیها النقی
با حبّ تو عبادتِ ما عین بندگی ست
هادی آلِ فاطمه یا أیها النقی
با صد امید همچو گدایان سامرا
پر می کشیم سوی شما أیها النقی
─━━━━━━⊱🚩🏴⊰━━━━━━─
ورود به روضه
مسعودی در مروجُ الذهب نقل کرده
فَهَجَموا دارَ اللَّیْلَ شبانه ریختن خونۀ آقا
اتاق ها رو يكی يكی گشتن ديدن آقا
نشسته داره عبادت ميكنه قرآن ميخونه
فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ
اجازه ندادن آماده بشه عمامه بر سر
بگذاره با بی ادبی تمام آقا رو با پای برهنه
بردن مجلس متوکلِ ملعون وَ كَانَ
الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْابِ (2)
امام هادی رو وارد مجلس شراب کرد
اون نانجیب شراب میخورد و شراب به
امام هادی تعارف میکرد عرض میدارم
یا امام هادی شما رو مجلس شراب اما
دیگه این مجلس شراب سر بریده نداشت
دلها بسوزه برای غریب کربلا تا اسرا کربلا
و حضرت زینب وارد مجلس یزید شدند
ثمّ دعا بقضیب خیزران فجعل
ینکت به ثنایا الحسین (3)
یزید معلون صدا زد یک چوب خیزران
بیارید یا صاحب الزمان از شما
عذر میخوام جلو چشم بچه هاش
با چوب خیزران بر لب و دهان
امام حسین میزد اینجا دیگه
زینب سلام الله علیها طاقت نیاورد
صدا زد مَهلاً يا يزيد مُنْتَحِياً عَلَى ثَنَايَا
أَبِي عَبْدِ اللهِ تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِك (4)
دست نگه ای یزید انقدر با چوب خيزران
به لب و دندان برادرم نزن
بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن
دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن
بس کن یزید دختر او نیمه جان شده
بردار چوب و در برِ این نیمه جان مزن
یک جمله دیگه هم گفت أَ مِنَ الْعَدْلِ
يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ إِمَاءَكَ وَ نسَائكَ
ای یزید آیا این عدالت است بچه هاي
خودت زن های خودت رو پشت پرده ها
نگه داشتي و بَنَاتِ رَسُولِ الله سَبَايَا
اما دخترهاي پيغمبر رو اسیر کردی و
مردم دارند اونها در انظار نگاه میکنند
از سویدا دل سه مرتبه صدا بزن یا حسین
─━━━━━━⊱🚩🏴⊰━━━━━━─
منابع ۳ رجب مصادف با شهادت امام هادی
1) بخشی از زیارت جامعه کبیره
2) بحارالأنوار ج ۵۰ صفحه ۲۱۳
3) اللهوف سید بن طاووس صفحه ۱۷۸
4) اللهوف سید بن طاووس صفحه ۲۱۵
#امام_هادی
#امام_حسین
#اسارت_اهل_بیت