1. مناجات.mp3
زمان:
حجم:
3.07M
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
(عجل الله تعالی فرجه )
#استاد_حیدرزاده
دردیست مرا بی تو
که درمان نپذیرد
درمان من این است
که بیمار تو باشم ...
(خدا نیاره اون روزی که روتو از من برگردونی ، بگی برو دیگه باتو کاری ندارم ... آقاجان : )
گر خلوت وصل تو
برازنده من نیست
( اگه لایق نیستم ببینمت ، اگه لایق نیستم منو به حضور بپذیری ، اما به خاطر مادرتون به من نگاه کنید ، پناه به مجلس مادرتون آوردم آقا ... بی بی جان امشب یه سفارشی هم برای ما بکن ...
گر خلوت وصل تو
برازنده من نیست
بگذار که در
سایه ی دیوار تو باشم
#شاعر_علی_نظمی_تبریزی
#جمعه22آذرماه1401
#هیئت_معز_المومنین
( علیه السلام )
2. روضه.mp3
زمان:
حجم:
5.27M
قسمت دوم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
بازآ برای شیعیان
خود روضه ی مادر بخوان
#جمعه22آذرماه1401
#هیئت_معز_المومنین
( علیه السلام )
قسمت دوم :
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
( همه باید با هم روضه بخونیم ، با هم زمزمه کنیم ، بی بی مادر همه ماست ... )
بازآ برای شیعیان
خود روضه ی مادر بخوان
( شما میدونید چه بر سر مادرتان آمده )
از سوزِ زخمِ سینه و
از آهِ پشتِ در بخوان
تنها نه درب خانه سوخت
شمع و گل و پروانه سوخت
( هم پهلوی مادر شکست ، هم محسنش شهید شد ، هم جیگر علی پاره شد ... )
تنها نه درب خانه سوخت
شمع و گل و پروانه سوخت
#شاعرعبدالحسین_میرزایی
( این یک بیت رو همه بلدید ، زیاد با هم خوندیم ، اما باید به معناش توجه کنیم ، یک عمر روضه است ، یک کتاب روضه است )
دنبال حیدر می دوید ...
( تا به هوش اومد گفت اسما ، علی رو کجا بردند ؟ بی بی جان علی رو بردند مسجد ... )
دنبال حیدر می دوید ...
از سینه اش خون می چکید
شکر خدا زینب ندید
واویلتا ، واویلتا
( اون روز چند بار زمین خورد ، یه بار بینِ در و دیوار زمین خورد ، باز هم بلند شد ، یه بار هم توکوچه زمین خورد ، وقتی با غلاف شمشیر زد بازوی ... الهی اگه مادر رو میزنند ، جلوی دخترش نزنند ، اصلا فکرش آدم رو آزار میده ، فکر کنی کسی داره مادرت رو میزنه ؟ تا برسه به این که ببینی کسی مادرت رو زد ... )
من ایستاده بودم
دیدم که مادرم را
دشمن گهی به کوچه ،
گاهی به خانه میزد
( اگه گریه هم نداشتی ، عیبی نداره ، ولی نفس داری داد بزنی ... )
گردیده بود قُنفذ
همدست با مُغیره
او با غلاف شمشیر
این تازیانه میزد
( تنها قُنفذ و مُغیره نبودند که ... این « خالدبنِ ولید » ملعون ، آنچنان با تازیانه به سر مادر زد ، ای وای ی ی ... )
گردیده بود قُنفذ
همدست با مُغیره
او با غلاف شمشیر
این تازیانه میزد
#شاعر_استاد_سازگار
( مدینه دسته جمعی مادر رو زدند ، کربلا هم دسته جمعی میزدند ... )
#جمعه22آذرماه1401
#هیئت_معز_المومنین
( علیه السلام )
3. گریز به کربلا.mp3
زمان:
حجم:
4.11M
قسمت سوم
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
کربلا ، دسته جمعی میزدند ... هر جا کم میآوردند ، دسته جمعی میزدند ، علی اکبر رو دسته جمعی زدند ، « فَقَطَّعوهُ بِسُیوفِهِمْ اِرْباً اِرْباً » دورِ قاسم بنِ الحسن رو گرفتند ، دور آقا اباالفضل رو گرفتند ...
هر کدوم هم ، آقارو صدا میزدند ... قاسم بن الحسن گفت : « يا عَمّاهُ » ، عمو به دادم برس ... آقا علی اکبر گفت : « یا اَبَتاهْ عَلَیْکَ مِنّی السَّلام ، جان پدر عمر علی شد تمام» ... آقا قمر بنی هاشم صدا زد : « یَا اَخا اَدرِکْ اَخاکْ » ، ابی عبدالله آمد بالا سرش ... اما یه شهید غریب بود توو کربلا ، وقتی رو زمین افتاد ، کسی رو نداشت صداش بزنه ... إلهِى رِضاً بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ» ... همینطور که با خدا مناجات میکرد ، یه مرتبه متوجه شد سینه اش سنگین شد ... چشمشو باز کرد ، دید شمر با خنجر برهنه ، ... حسییین ...
شمر روی سینه اش
بنشسته بود ؟؟
استخوانهایش همه ،
بشکسته بود ...
#شاعر_محمود_ژولیده
دوتا شباهت داره با مادرش فاطمه ی زهرا ( سلام الله علیها ) ، مدینه داریم : « إنّ عُمَر رَفَسَ فَاطِمَة حَتّي أسقَطت بِمُحسِن » با لگد زد ... ؟ کربلا هم داریم این جمله رو ... وقتی شمر ملعون وارد قتلگاه شد ... اول یه لگد زد ، حسیییین ...
ای عزیز فاطمه دادی بزن
آخر ای مظلوم ،
فریادی بزن ...
یا ز دست شمر
خنجر را بگیر
یا ره گودال بر مادر بگیر
#شاعر_استاد_سازگار
#جمعه22آذرماه1401
#هیئت_معز_المومنین
( علیه السلام )