eitaa logo
روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.8هزار دنبال‌کننده
93 عکس
94 ویدیو
50 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjone مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمت سوم ( علیه السلام ) الهی باکه گویم همسرِمن قاتلم بوده که باور میکند ، از یار آزاری که من دارم ... امشب باید بهتر ناله بزنی ها ، چون حضرت زهرا ، امام حسن رو خیلی دوست داره ، بگو مادر ببین ، دارم برا حسنت ناله میزنم ، آی غریب ، غریب غریب ... از کجای غربتش بگم ؟ از توو خونه اش بگم ، زنش قاتلشه ، از توو کوچه ها بگم ، تا مُغیره رو میدید ، رنگش می پرید ، میگفت این همون کَسیه که مادر مارو زد ، از توو مسجد بگم ، جلو چشمش ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، سَبِّ امیرالمومنین میکرد ؟؟ ... جان امام حسن ، خودمون طاقت داریم ببینیم جلو چشممون کسی به بابامون ناسزا میگه ، صبر کنیم ؟ امام حسن می شنید و خون دل میخورد ... خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت و آن طشت را زِخونِ جگر باغِ لاله کرد های بارکَ الله ...غریب آقا ... خدا نفس بهت داده ، اگه نفَست رو توو مجلس امام حسن خرج نکنی ، کجا میخواهی خرج کنی ؟ بزار صداتو حضرت زهرا بشناسه ، بشنوه ...دمِ آخرت که میگی یافاطمه ، بی بی بگه این صدارو ، ما میشناسیم ، ...غریب آقا ، غریب آقا ، غریب آقا ... بعضیاتون تازه از کربلا برگشتین ، اربعین کربلا بودین ، دیدین چه جمعیتی بود ؟ دیدید شبای کربلا چقدر نورانی بود ؟ چقدر روشن بود ، الانم یه نگاه کنیم مدینه ، ببینید یه دونه چراغ کنار قبرش روشن نیست ... شبِ کربلا ، مثل روز است روشن بقیع تو اما شب تار دارد ضریح حسین است شش گوشه ، اما فقط دورِ قبر تو دیوار دارد ... 3/7/1401
قسمت چهارم ( علیه السلام ) بازم بگم از غربتش ، بیائید بریم تشیع جنازه اش ...اونقدر غریبه ، ای کاش تشیع جنازه نمیشد ، بدن باباش علی رو که شبونه برداشتند ، بدن مادرش فاطمه زهرا رو شبانه برداشتند ، ای کاش بدن امام حسن رو هم شبانه بر میداشتند ... جلو چشم ابی عبدالله تیر میزدند ، حسییین ... غربت آنست که بعد از کُشتن بارش تیر ببارد به بدن تیرها به بدن و به تابوت اثابت کرد ، اگه برادر ، هزار هم با برادرش خوب نباشه ، رابطه نداشته باشه ، هیچ برادری راضی نمیشه ، ببینه جلو چشمش ، بدن برادرش رو تیرباران میکنند ، ... بنی هاشم دست به قبضه شمشیر بردند ، اما ابی عبدالله اومد جلو ، فرمود شمشیرهارو غلاف کنید ، بزارید بزنند ، خودش وصیت کرده ، راضی نیستم حتی سرِ سوزنی خون در تشیع جنازه ام جاری بشه ، ...آخ بمیرم ، تابوت رو زمین گذاشت ، ابنِ شهرآشوب مازندرانی نوشته ، هفتاد چوبه تیر ، ... آی غریب ، آی غریب ... ابی عبدالله یکی یکی تیرهارو میکشید ، گریه میکرد ، برادر غریبم دیگه خودم رو معطرنمیکنم ، دیگه محاسنم رو خضاب نمیکنم ... غارت زده منم که با دست خودم بدن برادرم رو زیر خاک میکنم ، ... 3/7/1401
4. غربت.mp3
زمان: حجم: 2.82M
قسمت چهارم ( علیه السلام ) غربت آنست که بعد از کُشتن بارش تیر ببارد به بدن 3/7/1401
قسمت اول : (علیه السلام) خدا به طالع تان مُهر پادشاهی زد به سینه ی احدی دست رد نخواهی زد در آسمان سخاوت یگانه خورشیدی تمام زندگی ات را سه بار بخشیدی گدا ز كوی تو هرگز نرفته ناراضی عزیز فاطمه ازبس كه دست و دل بازی مدینه شاهد حرفم ؛ فقیرِ سرگشته همیشه دست پر از محضرِ تو برگشته به لطف خنده تان شام غم سحر گردد نشد كه سائل تان نا امید برگردد خدا به شهدِ لبت مزه ی رطب داده كریمِ آل محمد تو را لقب داده تبسم نمكینت چقدر شیرین است دوای درد یتیم و فقیر و مسكین است ( بگو آقا ، دو ماه عزاداری کردم ، میشه امشب یه لبخند به من بزنی ؟ فقط با یه لبخند قبول کنی آقا آقا ... یا امام حسن ، قربونت برم آقا ... ) تبسم نمكینت چقدر شیرین است دوای درد یتیم و فقیر و مسكین است خوشا به حال ِگدایی كه چون شما دارد در این حرم چقدر او برو بیا دارد گِره گشایی ات از كار خَلق ، ارث علی است مقام اولیِ جود و بخششت ازلی است به حج خانه ی دلبر چه ساده می رفتی همه سواره ولی تو ، پیاده می رفتی ( میدونی اشک امشبت برای چیه ؟ چون حضرت زهرا ، امام حسن رو خیلی دوست داره ، امام حسن مادریه ، مادریه ، مادریه ... امشب بی بی میاد توو مجلس پسرش ، چون به وصال سفارش کرد ، فرمود وصال تو که این همه شعر برای حسینم گفتی ، وصال مگه حسن پسر من نیست ؟ این همه گریه برا ابی عبدالله کردی ، امشب مزدش رو میخواد مادرش توو روضه امام حسن بهت بده ، جلو اشکت رو نگیر بزار اشکت سرازیر بشه ، پیامبر اسلام ص فرمودند : هر چشمی برای حسنم گریه کنه ، کور وارد محشر نمیشه ، « امالی، صدوق، مجلس 24، حدیث 2 » امشب به چشمات التماس کن ، بگو یک قطره اشک برا غریب مدینه ... ) 1394
قسمت دوم : (علیه السلام) شما ز بس كه كریم و گِره گشا بودی دلِ كویر به فكر پیاده ها بودی امام رافتِ دوران بی مرامی ها نشسته ای سرِ یك سفره با جُذامی ها خیال كن كه منم یك جُذامی ام آقا نیازمند نگاه و سلامی ام آقا چقدر مثل علی از زمانه رنجیدی سلام داده ، جواب سلام نشنیدی امام برهه یِ تزویرهای بسیاری به وقت رفتن مسجد، زِره به تن داری كریمِ شهر مدینه غریب افتادم به جان مادرت آقا ، برس به فریادم ( به خدا اگر به جان مادرش قسم بدهی ، دست رد به سینه ات نمیزنه ، اونم چه مادری ؟ مادری که جلو امام حسن زمین خورده ، ... داغ مادر رو امام حسین دید ، حضرت زینب دید ، اُم کلثوم دید ، امیرالمومنین دید ، اما چیزی که امام حسن دید ، هیچ کسی ندید ، اون سیلی که امام حسن دید ، هیچ کسی ندید ، آی آی ی ی ی ...) به جان مادرت آقا ، برس به فریادم به حق حُرمت این روضه ها نگاهی كن ( دستت رو نشون بده امشب به آقا ، بگو آقا دستم خالیه ، آقا هیچی ندارم ... مال دنیا ، مال دنیاست ، می مونه ... اما وقتی از دنیا رفتی ، چی داری توو قبر ؟ فقط یه کفن به تنمون میکنند ، آقا ... این گریه ها برا اون شبه ، این گریه ها برا تاریکی قبره ، قربونت برم یا امام حسن ، آقا : ) به حق حُرمت این روضه ها نگاهی كن به دست خالیِ این مُستحق نگاهی كن بگیر دست مرا ، دست بسته ام آقا ضرر زدم به خودم ، وَرشكسته ام آقا 1394
قسمت سوم : (علیه السلام) قربونت برم آقا ، آقا ... ابی عبدالله رو خبر کردند ، گفتند بیا ، حال برادرت خوب نیست ، ابی عبدالله اومد بالا سر امام حسن ، یه نگاه کرد ، دید رنگ برادرش پریده ، ... تاریکیِ بقیع رو مد نظر بگیر ، مدینه رفتی یا نه ؟ الان خودت رو پشت دیوار بقیع ببین ، سرت رو روی دیوار بقیع بگذار ، کربلا رفته زیاده ، اربعین کربلا بودی از کربلا برگشتی ، ولی امام حسن با همه فرق داره ... شب کربلا مثل روز است روشن بقیع تو اما شب تار دارد امشب شب اشکِ ، باید با ناله ات امام حسن رو یاری کنی ، آقاجان ، آقاجان ... تو در کوچه های مدینه غریبی ، ... دشنامش میدادند ، میرفت توو مجلس ، خطیب معاویه میرفت بالا منبر ، شروع میکرد سبّ امیرالمومنین کردن ، دشنام به امیرالمومنین دادن ، امام حسن می شنید خون دل میخورد ... تو در کوچه های مدینه غریبی حسینت ولی یک علَمدار دارد (یه پات مدینه است ، بر میگردی کربلا ، قربون دل عاشقت برم ، شیرازه ی این دوماهه امشبه ) ضریح حسینت شش گوشه ، اما فقط دور قبرِ تو دیوار دارد یه نگاه کرد ، دید رنگ برادر پریده ، داداش چی شده ، قربونت برم ، یه نگاه کرد دید طشت مقابل برادره ، لخته های خون دل امام حسن میان طشتِ ، ببین چقدر کریمه قتلش رو معرفی نکرد ، ... داداش کی شمارو مسموم کرده ؟ نفرمود « جُعده » ... اشاره به کوزه آب کرد ، آی آی ی ی ... الهی با که گویم همسر من قاتلم بوده ؟ که باور میکند از یار آزاری که من دارم ؟ همینطوری که سرش میان طشت بود ، یه مرتبه سرش رو بلند کرد ، فرمود : حسین جان طشت رو مخفی کن داداش ... چرا ؟ آخه زینب داره میاد ... نمیخوام زینب ببینه ، امان ازدل زینب ... این سیره ی اهلبیته ، امیرالمومنین هم اون شبی که داشتند می بردنش خونه از مسجد ، به نزدیکی خونه که رسیدند فرمود منو زمین بگذارید زینبم منو با این حالت نبینه نبینه نبینه ... مادر هم موقع جان دادنش ، بچه هارو از خونه بیرون فرستاد ، ... امام حسن هم طشت رو مخفی کرد ، ... حالا دلت رو ببر کربلا ، کربلا کربلا ...کربلا هم ابی عبدالله نگذاشت زینب ببینه ، قاتل داره سر از بدنش جدا میکنه ، لااله الاالله ، یه نگاه کرد دید زینب اومده بالای بلندی ، الهی هیچ خواهری نبینه ، قاتل رو سینه برادر نشسته ، تا نگاهش افتاد به زینب ، اشاره کرد ... صداش دیگه توان نداشت ، با گردش چشم اشاره کرد ، برگرد ، برگرد ، برگرد زینب ، ... زینب مطیع امام هست ، چشم برادر ، حالا که میگی برگرد ، برمیگردم ، ... زینب برگشت ، برگشت ، اما هنوز به خیمه نرسیده بود ، دید زمین داره میلرزه ، ... میخوام یه یا حسین منو مهمون کنی ، دوید توو خیمه زین العابدین ، عزیز برادرم چی شده ، زمین داره میلرزه ، زین العابدین فرمود عمه جان ، پرده رو بالا بزن ، تا پرده رو بالا زد ، دید سرِ بریده بابا ... حالا فریاد بزن : یا حسین ، یاحسین ... 1394
3. روضه.mp3
زمان: حجم: 7.95M
قسمت سوم : (علیه السلام) شب کربلا مثل روز است روشن بقیع تو اما شب تار دارد 1394
( علیه السلام ) امشب شام غریبان یه آقائیه که خیلی غریبه غریبه ، توو خونه اش غریبه ، توو مسجد غریبه ، توو کوچه غریبه ، شام غریبان اون آقائیه که ، حضرت زهرا سلام الله علیها به وصال فرمود : وصال این همه شعر برای حسینم گفتی ، مگه حسن پسر من نیست ، وقتی نام این آقا برده میشه دیگه نیازی به روضه نیست ، یه نگاه به درو دیوار حرم امام رضا کن ، یه نگاه مدینه کن ، ببین یه چراغ روشن نیست ، ببین با خاک یکسانه بقیع ... مرغ شب می رود و انجمن آماده کنید خانه را بهر عزای حسن آماده کنید برنیاید دگر از دست طبیبان کاری کارم از کار گذشته کفن آماده کنید مخفی از زینب و طفلان حرم، تابوتی بهر تشییع غریب وطن آماده کنید تا تنم جای بگیرد به جوار زهرا بروید و به بقیع قبر من آماده کنید چشم پوشید ز من مادرِ من منتظر است تیرباران شدن این بدن آماده کنید همینطوری که امروز بدن رو تشییع میکردند ، یا امام رضا ، مقابل قبر پیغمبر (ص) ، جلوچشم ابی عبدالله ، الهی اگه جسارت هم به برادر میکنند ، جلو برادر نباشه ، جلو چشم بی هاشم دستور دادند ، بدن امام حسن رو تیرباران کردند ... فکر کنم توقع کوچیک حضرت زهرا این باشه ، حسین میگی ، امشب نمیخوای حسن بگی ؟ بگی آی غریب حسن ، غریب ، غریب ، غریب ... سینه ها از شرَر افروخته شد تن و تابوت به هم دوخته شد بدن رو روی زمین گذاشتند ، مرحوم اِبنِ شهر آشوب نوشته ، هفتاد چوبه تیر به بدن و تابوت حضرت ... اگر خواستی ناله بزنی برای غربت ابی عبدالله ناله بزن ، امام زمان «عج» منو ببخش ، یکی یکی تیرهارو بیرون میکشید گریه میکرد ، برادر غریبم ، حسن جانم ، عزیز دل مادرم ، چه روزهایی رو با هم توو این مدینه دیدیم ، مادرمون رو زدند ، جلو منو شما به بابامون علی « سَبّ » کردند ، دشنام دادند ، این هم آخر کاره بدنت رو تیرباران کردند ... اما بنی هاشم ، اباالفضل ، محمد حنفیه ، دیگران بودند ، دورِ ابی عبدالله رو گرفتند ، به ابی عبدالله دلداری دادند ، اما مردم کربلا ... ( علیه السلام ) 13/7/1400