#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مِن الماءِ مَنَعُوکَ
تمام محشر رو بیبی دو عالم به هم میریزه
به طوریکه اختیار محشر از آن فاطمه میشه
روز اوله،
با مادرش فاطمه یه عهد و پیمان ببند
بگو فاطمه جان
شما لحظه جان دادن نگران ابیعبدلله بودی
به امیرالمومنین سفارش کردی
وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ
یعنی علی جان
حسینم رو فراموش نکن
بگو بیبی جان از همین روز اول سال میگم
أبَد وَالله ، یَا زَهــــرا مَا نَنسِی حُسَیناً
بلا نبینی ان شاءالله
انشالله محشر هم دونه دونه گریهکنا دستشون رو بیارند بالا به مادرش فاطمه اینگونه نشون بدند
بریم سرسفره مسلم بن عقیل
انشاءالله وعده همهمون زاویه مسجد کوفه
اونجایی که هم سرش رو، هم بدنش رو از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند...
تو کوچه ها سرگردون داره میاد تشنگی بهش غلبه کرد
اومد در خانه پیرزنی توقف کرد،
دید این پیرزن مضطربه،
بیرون خونه گویا منتظره
گفت پیرزن آبی داری به من بدی یا نه
این سِقایت تشنه لب تو روایات پیغمبر از افضل اعماله، فرقی هم نمیکنه این تشنه مسلمان باشه یا نه،
بلافاصله طوعه به این فضیلت عمل کرد
تا آب رو داد دست سفیر حسین آنقدر تشنه بود که آب رو وقتی نوشید ،
پیرزن دید گویا سفیر حسین هم منتظره
آی مرد حالا که رفع حاجت شد چرا خونت نمیری؟
شبه خوب نیست اینجا توقف کنی.
من میخوام بگم طوعه اگه خوب نیست یه مرد نامحرم جلو خونت توقف کنه پس تو ایکاش مدینه بودی
هان...
به این میگن مستمع خبره
اونجایی که سیصد مرد نامحرم در خونه فاطمه نه توقف کنند ، هجوم آوردند...
دونه دونهشون سبقت میگرفتند بر کتک زدن فاطمه...
دونه دونه شون همت میکردند یه جوری ضربه بزنند که دیگه کسی مانع ورود اینا به خانه نشه...
دیگه برات نگم چه کردند...
مگه نانجیبا سیر میشدند؟
هم تو ورود خونه مادر رو کتک زدند
هم تو خروج از منزل فاطمه رو کتک زدند
مادرش رو مهمون کن...
روز اوله
روضه رو از اینجا بُریدم
هم اینکه فهمید این سفیر حسینه
سالهاست خدمت ابیعبدلله نرسیده،
اما تا شنید این سفیر الحسین
دیدند طوعه هم داره گریه میکنه
اسمش بیچاره میکنه همه رو،
وای به حال اینکه سربریدهاش رو کسی ببینه
تا صبح این بانو قرار نداشت، خدایا نکنه فرستاده حسین گرسنه بمانه
نکنه فرستاده حسین تشنه بمانه
هی آب و غذا برا مسلم میاره،
حتی بعضیا گفتن امیرالمومنین رو اینجا تو خواب میبینه
نمیتونه غذا بخوره مسلم،
امیرالمومنین به او داره بشارت میده
العجل العجل
بزودی نزد ما میای
خونه رو محاصره کردند
اول خونه رو سنگباران کردند
یَرمُونَه بِالحِجارة
اما بعدش دیدن فایده نداره
دستههای نی رو آتش زدند، خونه رو که به آتش کشیدن تعبیر مقتل اینه
فَخافَ مُسلِم أَن یَحرِقوا علیه البَیتْ
یه لحظه مسلم به خودش اومد،
نکنه یه باردیگه خونه رو بسوزونند؟
بلافاصله از منزل بیرون اومد
اگرچه مسلم مدینه رو ندیده ،
واقعه آتش گرفتن خونه رو ندیده،
اما همینکه شنیده، غیرتش اجازه نداد، مبادا من تو خونه بمونم ،
خونه رو با اهلش بسوزونند
مبادا یه بار دیگه یه بانو بازم بین دود و آتش بمانه،
بلافاصله فاصله گرفت، از خونه اومد بیرون
همینقدر بگم
سنگ اندازها به جای خونه مسلم رو سنگباران کردند
زنان رفتند بالای بام خونه هاشون،
دسته های نی رو آتش زدند ،
از اون بالا به سر و روش میریختند
هرطوری بود این موانع رو برطرف کرد دیدن اینجوری حریفش نمیشند،
یه گودال درست کردند،
پهلوان رو میان گودال زمینگیر کردند
الله اکبر
اولین کسی که براش گودال درست شده اینجا مسلم
دیگه نگم چی شد
هرکی با هرچی دستش بود سفیر اباعبدلله رو کتک میزد
دستگیرش کردند،
آوردنش بالای دارالاماره
دیدند داره گریه میکنه،
گفتن تو پهلوانی چرا گریه میکنی
فرمود
أبکي لِلْحُسَین وآلِ الْحُسَین
گریم برا آقا و مولامه
تا دیدند اشکش جاری شد،
اصلا از اون موقع تا حالا نمیتونند گریه کن حسین رو ببینند سر از بدنش جدا کردند،
این سر مبارک رو با بدن مطهر از بالای دارالاماره به زمین پرتاب کردند،دیدن همه دارن تو کوفه به بدن مسلم طناب میبندند، بدنش رو تو کوچه و بازار کشون کشون بردند
آوردند این بدن رو معکوس دار زدند،
یه لحظه تصور کن این بدن رو از پا دار زدند
تو عرب اگه کسی رو اینجوری دار بزنند یعنی صاحب این بدن دیگه احترامی نداره، دسته دسته از مردم میاومدند از نزدیک به این بدن جسارت میکردند
آی حسین...
این نالهات رو امروز رها کن
این حنجرهها امروز باید بیمه بشه برا اباعبدلله
اما من میخوام بگم خوب شد اهل وعیال مسلم ندیدند
اینجا حتی دخترشم ندید
سرش رو بردند به دروازه آویزان کردند
تا آخر عمر دختر سر بریده باباش رو ندید،
چون این دخترم تو کربلا جا موند
حجة الاسلام و المسلمین میرزا محمدیروضه روز اول ۹۵.mp3
زمان:
حجم:
9.37M
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مِن الماءِ مَنَعُوکَ
تمام محشر رو بیبی دو عالم به هم میریزه به طوریکه اختیار محشر از آن فاطمه میشه
روز اول، با مادرش فاطمه یه عهد و پیمان ببند...
====================
✍کانال متن روضه های حجتالاسلام میرزامحمدی
🆔 @rozehayemirza_matn
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️سفره ی ماه عزا خوان اباعبدالله
▪️باز عالم شده مهمان اباعبدالله
▪️لک لبیک حسین از همهسو میشنوم
▪️فـاطـمـه داده فــراخــوانِ ابـاعـبـدالله
▪️آمده بـزم پـسر را سر و سامان بدهد
▪️مـادری بی سـر و سـامـانِ اباعـبدالله
▪️خیمه برپاست، عزادارچقدر آمدهاست
▪️ای بــنــازم بـه مــحـبـانِ ابـاعـبـد الله
▪️این جوانان که همه گریهکن و سینهزنند
▪️ هـمـه قــربــان جــوانــانِ ابـاعـبـدالله
▪️همگی سر به گـریبانِ غـم غربت او ▪️هـمـگـی سـائـل احـسـانِ ابـاعـبد الـله
حالا شب اول چه خبره؟
▪️بـوی پـیـراهن خـونـین کـسی میآیـد...
آفرین، مرحبابه تونوکر،
شامه ت باید از همین امشب کار کنه،
فرمود از همون شب اول پروردگار، عالم پیراهن خونی جد ما رو از عرش آویزان میکنه ،
ما ائمه این پیراهن رو میبینیم
ضجه میزنیم بِالبَصَر،
شیعیان هم بِالبَصیره،
می بینند پیراهن جد غریب ما رو،
▪️پـیـراهن خـونـین کـسی میآیـد
▪️عـرش را کـرده پـریـشـانِ ابـاعبدالله
شما دیگه مقدمه نمیخاید
از همینجا بریم حرم مسلم بن عقیل،
▪️با لبِ تشنه، لبِ بام سفیرش میگفت
▪️به فـدای لـب عـطـشـانِ ابـاعـبـد الـله
▪️تنمسلم که زمین خورد،...
یه شیئ رو از بلندی میزنی زمین یه صدایی میکنه
▪️تن مسلم به زمین خوردصداکرد: «حسین» (۲)
▪️ سـرش افـتـاد بـه دامـانِ ابـاعـبـدالـله
های حسین...
====================
حجت الاسلام استاد میرزامحمدیMirzaMohammadi 1402 shab01 b.mp3
زمان:
حجم:
15.79M
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️سفره ی ماه عزا خوان اباعبدالله
▪️باز عالم شده مهمان اباعبدالله
▪️لک لبیک حسین از همهسو میشنوم
▪️فـاطـمـه داده فــراخــوانِ ابـاعـبـدالله
====================
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
▪️دل خون تر از شقایق دشت بلا شدیم
▪️ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
▪️با یاد غربت تو کجا آشنا شدیم
روز اول تشکر کن از آقات
▪️ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی
▪️ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم
▪️شکر خدا که فاطمه ما راخریده است
افتخار کن اول محرم لباس احرام به تنت کرد
▪️ شکر خدا که فاطمه ما را خریده است
▪️ شکر خدا که خرج بساط شما شدیم
▪️مارا خدا به عشق تو میبخشد عاقبت
▪️ ما عاقبت بخیرتو در روضهها شدیم
حسین جان...
به به ،خرج ابی عبدالله کن حنجرت رو
حسین جان...
آوردنش بالای دارالاماره
بعد از اینکه دستههای مختلف ،از رزمندگان کوفه میومدند کنار خانه طوعه،
همه کتک خورده و شکست خورده برمیگشتند،
با مکر و حیله به مسلم گفتند امان میدیم
گودالی براش کندند ،
مسلم رو داخل این گودال انداختند ،
دستههای نی رو آتش زدند،
از بالای بام خونههاشون به سر و روی مسلم میریختند
این سفیر ابی عبدالله را سنگ باران کردند یه جوری سنگش میزدند
فرمود وای بر شما ، مثل کفار دارید منو سنگ باران میکنید ،
چقدر شباهت به ابی عبدالله داشت
هر طوری بود دستگیرش کردند، آوردند تو دارالاماره ،
سر و روش شکسته،
سر و صورت سوخته،
دندانها شکسته ،
بدن زخمیه،
غرق خونه،
دستاشو بستند آوردند بالای دارالاماره،
آماده ای نشون بدی که مصداق اون بشارتی هستی که پیغمبر فرمود چشم مؤمنین برا مسلم گریه میکنه،
دیدن مسلم داره گریه میکنه
تعجب کردند از او پرسیدند تو با این شجاعت داری گریه میکنی
فرمود گریم برا خودم نیست گریم
برای اون آقاییه که داره میاد
اَبکِی لِلحُسین و آلِ الحُسین
روضه رو با این نالههات گرمتر کن
صدیقه طاهره به اینها داره جزا میده
اومد بالا دارالاماره ،
دیدند هی برمیگرده به سمت قافله ی ابی عبدالله سلام میده،
هی به زبان حال میگه کوفه نیا ،
حسین اگه میای اهل و عیالتو نیار،
اینها برات نقشه ها کشیدند
چه کردند؟
سر از بدنش جدا کردند ، بدنش رو از بالای دارالاماره ، به زمین پرتاب کردند
یا الله
طناب بستند به پاها،
تو کوچه های کوفه، بچه ها این بدن رو میکشاندند،
آوردنش بازار قصابها، بدن رو معکوس دار زدند ،
کنایه از اینکه این بدن دیگه احترامی نداره
آماده ای یا نه
لا یوم کیومک یااباعبدالله
چی میخای بگی
میخام بگم اگر چه سر از بدنش جدا کردند ،
اگر چه بدنشو تو کوچه های کوفه میگرداندند
اما زن و بچش نبودند ببینند
لا یوم کیومک یا حسین...
کربلا جلو چشم زن و بچه ی حسین
وَ الشّمر جٰالسٌ عَلی صَدرِه
امام رضا امروز این روضه رو خوند
جلو چشم زن و بچه، سر ابی عبدالله رو بالای نیزه زدند،
جلو چشم زن و بچه ، سر رو بردند تو تشت طلا،
حسین....
دست گداییت رو ب جهت بیعت بیار بالا
جلو چشم زن و بچه ، آنقده این سر بریده رو سنگ زدند
بارها سر از رو نیزه افتاد به زمین....
حسین....
====================
حجت الاسلام استاد میرزامحمدی1_1660165525.mp3
زمان:
حجم:
15.31M
#شب_اول_محرم
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
▪️دل خون تر از شقایق دشت بلا شدیم
▪️ما یادمان که نیست ولی راستی حسین
▪️با یاد غربت تو کجا آشنا شدیم
====================
#شب_اول_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد
قدر خودت رو بدون
▪️روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد
▪️ما را برای بزم عزا انتخاب کرد
▪️باز این چه شورش است که در خلق عالم است
▪️نام حسین بار دگر انقلاب کرد
ببین هممون اینجوری بودیم یا نه؟
▪️دلشوره داشتم که نبینم محرمش
ها دست روی دلتون گذاشتم
▪️دلشوره داشتم که نبینم محرمش
▪️یک سال این فراق دلم را عذاب کرد
اوناییکه ک از ماه رمضون جا موندید،
▪️توبه شکسته ها همه گویند یا حسین(۲)
▪️ربُّ الحسین هر چه دعا مستجاب کرد
حالا شناسنامتو به ابی عبدالله بگو
چیزی دیگه نمونده به کربلا بره
▪️از کودکی حسینیه دار محرمیم...
شما فقط شرکت کننده که نیستی، حسینیه داری،
▪️از کودکی حسینیه دار محرمیم
▪️این روسیاه را خودش عالیجناب کرد
▪️هر کس شنید ناله ی حیّ علی العَزاء
▪️تا خویش را به روضه رساند شتاب کرد
مگه چه خبره با عجله خودتو رسوندی؟
▪️آید به گوش ناله ی محزون فاطمه
▪️مادر به نام ، یک یک ما را خطاب کرد
خوش اومدید تو عزای حسینم
▪️ماه محرم آمد و پیچیده بوی سیب
صَلِّ عَلی الحُسین و صَلّ عَلی الغَریب
حالا بریم دارالاماره،
دستاشو بستند،
دندوناش رو شکستند،
لبهاش رو باشمشیر بریدند
اولین کسی که تو گودال انداختنش، مسلمه ،
نی ها رو آتش زدند ،
اون مصیبتی که بر سر زینب تو شام آوردند ،
اول توکوفه بر سر مسلم آوردند ،
نی های آتش زده رو رو سرش ریختند،
به این کیفیت ، زخمی، خونی، خسته، گرسنه و تشنه، از شبی که مهمان طوعه شد لب به آب و غذا نزد
همه نگرانیش، امام مظلومشه،
به نامه ی او داره با زن و بچه میاد کربلا،
آوردنش بالا دارالاماره،
دو سه جمله زبان حال مسلم
▪️بنویسید مرا یار حسین...
حسینشو تو بگو روضه خون بشی
▪️بنویسید مرا یار حسین
▪️عاشق و کشته ی دیدار حسین
▪️اولین بی سر بازار حسین
▪️مسلم کوفه اما علمدار حسین
▪️او دلش خاست سفیرش باشم
ادب رو ببین
▪️من دلم خاست اسیرش باشم
▪️تکه تکه بدنم گفت نیا
دیگ تو مقدمه نمیخوای
▪️تکه تکه بدنم گفت نیا
▪️پاره ی پیرهنم گفت نیا
▪️به سر میخ تنم گفت نیا
▪️خاک و خون دهنم گفت نیا
▪️کاروانت نشود سرگردان
▪️به مدینه همه را برگردان
قاصدش دیر رسید
تو منزل زُباله،
بعضیام گفتن ثَعلبیه خبر رسید
همه نگرانی مسلم ، توی این بنده
▪️ترسم از گم شدن دخترهاست
ها، این ناله هاتو رها کن، معلوم نیست تا عاشورا زنده باشی ها
شب اولی حقشو ادا کن
▪️ترسم از گم شدن دخترهاست
مادرا،مخدرات
▪️ترسم از سوختن معجرهاست
▪️ترسم از وا شدن زیورهاست
▪️ترسم از غارت انگشتر هاست
حسین....
چی کار کردند بااین نایب ابی عبدالله؟
اصلا هر چی تو مقتل مسلم میگردم میبینم قطعه قطعه,گوشه به گوشه ی مرثیه اش، شَریکُ الحُسینه
یه گوششو امشب بگم
سر مبارکشون جدا کردند ،
هم سرو پرتاب کردند
هم بدنش پرتاب کردند،
دستور دادن بچه ها به پاهای مسلم طناب ببندند،
جسارت بالاتر از این،
بدن بی سرشو تو کوچه ها میکشوندند،
بعد بدن رو آوردند تو بازار قصابها،
به قنّاره زدند،
یا صاحب الزمان
سر بریده رم فرستادن به دربار یزید،
یزیدم سر مسلمو گذاشت بالای دروازه
از همین امشب فکر کن به این روضه
از این روز که روز عرفه ست سرو وقتی فرستادند تا اول صفر،
سر بریده ی مسلم رو دروازه ی شام آویزان، اول صفر وقتی زن و بچه رسیدن به شام بلا، دیدند یه سر بریده به دروازه آویزانه، اما دیگه قابل شناسایی نیست
حسین....
====================
حجت الاسلام میرزا محمدی1_1132081720.mp3
زمان:
حجم:
9.59M
#شب_اول_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
السلام علیک یا اباعبدالله
▪️روی من و تو حضرت زهرا حساب کرد
▪️ما را برای بزم عزا انتخاب کرد
====================
#شب_اول_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️راه را باز نمایید محرم آمد
▪️دم بگیرید که هنگامه ی ماتم آمد
یه خواهش دارم این زن و مرد،
یه لحظه دست به سینه ی مبارک بزارند
کار دارم باهاتون...
▪️دست بر سینه نهاده همه تعظیم کنید
چرا
▪️مادری دست به پهلو ،کمر خم آمد
حسیـن وای ....
بلدی خیر مقدم به مادرش بگی یا نه؟
حسیین وای....
دیگه کی داره میاد تو عزای اباعبدالله
▪️نوکران سینه زنان گریه کنان مویه کنید
▪️سر برهنه ز جنان حضرت خاتم آمد
چرا سربرهنه؟!
آخه عمامش این روزا رو سر حسینه
▪️پیرهن مشکی ما حوله ی احرام عزاست
▪️در حسینیه ی ارباب خدا هم آمد
▪️چشم ما گریه کنان وصل به چشم زهراست،...
فرمود
مٰا مِن بَاکٍ یَبکِیهِ الّا وَ قَد وَصَلَ فاطِمه
یعنی هرکه گریه کنه حسینمه ،به حضرت زهرا وصل میشه
▪️چشم ما گریه کنان وصل به چشم زهراست
▪️زین سبب سلسله ی اشک منظم آمد
فرمود فاطمه جان
کُلُّ عَینٍ باکیَةٌ یَومَ القیامة
فاطمه جان دخترم قیامت همه چشمها گریونه
الّا عَینٌ بَکـَت عَلیٰ مُصابِ الحُسین
غیر اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه
اشاره کنم
دیگه چیزی نمونده قافله برسه کربلا
منزل به منزل دارن به کربلا نزدیک میشند،
▪️قافله سالار اومده خدا کنه برگرده
▪️میگن علمدار اومده خدا کنه برگرده
▪️عمه ی سادات اومده خدا کنه برگرده
▪️قبله ی حاجات اومده خدا کنه برگرده
این مال این قافله
دیگه کیا دارند میاند
▪️صدای شمشیر اومده خدا کنه برگردند
▪️بوی غل و زنجیر اومده خدا کنه برگردند
ببینم بااین بیت چه میکنی
▪️حرمله با تیر اومده خدا کنه برگردند
▪️خولی با شمشیر اومده خدا کنه برگردند
ناله بزن یا حسیــــــــــــــن
====================
راه را باز نمائید محرم آمدShab1_Moharam95_Mirzamohamadi_c.mp3
زمان:
حجم:
7.74M
#شب_اول_محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
السلام علیک یا ابا عبدالله
▪️راه را باز نمایید محرم آمد
▪️دم بگیرید که هنگامه ی ماتم آمد
====================
#محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
یکی از بدترین پذیرایی هایی که از مهمان ابی عبدالله کردند،
پذیرایی در کوفه از مسلم بود
نماز مغرب رو خواند
۳۰ نفر پشت سرشند
از اون ۱۸ هزار بیعت کننده
که بعضی از مصادر تاریخی میگند ۴۰ هزار...
نماز عشا رو که خوند دید یه نفرم باقی نمونده
کیه این آقا
سفیرالحسین...
تو رو زیارت نامش خوندیم
الفَقیه ، المَظلوم...
این آقا کسیه که قبلاً اشاره کردیم
در این مسیر نهضت حسینی
به نقل مشهور ، ۵ شهید تقدیم کرده
نقل غیر مشهور ۹ شهیده
دوتا آقازاده داره ، که کربلا شهید شدند، کسی روضهشون رو نمیخونه
حضرت در زیارت ناحیه به اونها سلام کرده....
دوتا آقازاده داره به نام محمد و ابراهیم، توی همین زندان کوفه در منطقه مسیّب شهید شدند
یه دونه هم که خودشه ،
این ۵ شهید
یه دختر هم داره که بعضیا گفتند ،اون شام غریبانی که زینب کبری بچهها رو شمارش کرد ، دید بچهها کمند ، اون دختری که زیر بوته خار جان داده بود ، بعضیها گفتند دختر مسلمه
خانمشم که در زمره اُسراست
ملازم زینب کبری است
بعضیها چه نصرتی کردند ابی عبدالله رو
من و تو یه پول میدیم
گاهاً یه گریهای میکنیم
طلبکار در میاییم
این همه شهید تقدیم کرده
وقتی آوردنش بالای دارالاماره
یک ذره نگران خود و ناموس و بچه هاش نیست
فقط میگه
أَبکِی لِلحُسین
همه دغدغهاش ارباب و مولاشه
امروز حق این روضه رو هم ما ادا کنیم
که پیغمبر فرمود
تَدمَعُ عَلیهِ عُیونُ المومنین
چشمای مومنین برای مسلم گریه میکنه
قدر این چشمهات رو بدون
▪️سالار کاروان پر از یاسمن، حسین
زبان حال حضرت مسلم
حسینش رو تو بگو
تو هم روضه خون بشی
▪️سالار کاروان پر از یاسمن، حسین
▪️جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین
▪️دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین
▪️برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین
▪️کم در میان کوفه عذابم نداده اند
▪️با کام تشنه گشتم و آبم نداده اند
▪️با تیغ و نیزه بال و پرم را شکسته اند
▪️دندان و کام شعله ورم را شکسته اند
▪️از پشت بام فرق سرم را شکسته اند
▪️نامردی است مسلک شان غالبا حسین
▪️دیگر بریدم از دل تاریک کوفیان
▪️از کوچه های خاکی و باریک کوفیان
▪️جان رقیه ات نشو نزدیک کوفیان
چرا
▪️چون می درند از بدنت پیرهن حسین
▪️باید نظر به قامت آب آورت کنی
▪️فکری برای تشنگی اصغرت کنی
▪️قدری نظاره بر جگر خواهرت کنی
▪️شاه غریب گشته و دور از وطن حسین
▪️می ترسم این که بین بیابان رها شوی
نبودی ببینی توی گودال رهاش کردند
▪️می ترسم این که بین بیابان رها شوی
▪️بر خاک داغ بادیه عطشان رها شوی
▪️غارت شوی و با تن عریان رها شوی
▪️برگرد تا رها نشوی بی کفن حسین
▪️این جا نمک به زخم عزادار می زنند
یا صاحب الزمان
▪️این جا نمک به زخم عزادار می زنند
▪️زن را برای درهم و دینار می زنند
▪️طفل اسیر را سر بازار می زنند
▪️غیرت میان کوفه شده ریشه کن حسین
بند آخر
▪️ای وای اگر که اسب کسی سرنگون شود
▪️یا از فراز نیزه سری واژگون شود
▪️گودال قتلگاه اگر غرق خون شود
▪️ضجه زند عقیله که خونین بدن حسین
اومد بالای بلندی
هرچی اینجا زبان حال گفتیم
دونه دونهاش توی کربلا اتفاق افتاد
امروز وقتی رسید کربلا
۶۰ تا خیمه بنا کرد
اول اصحاب دور شدند
تا حدی که پیاده شدن زینب رو کسی نبینه...
همه که دور شدند
فرمود
عباس جان
علی اکبر
بنی هاشم
دونه دونه صف بستند
آماده شدند
عُلیا مخدّرات رو پیاده کنند
▪️با احتیاط لاله ی ما رو پیاده کن
▪️عباس جان سه ساله ی ما رو پیاده کن
▪️با احتیاط بار حرم را زمین گذار
▪️زانو بزن ،وقار حرم را زمین گذار
▪️این دختران من که بیابان ندیده اند
▪️در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند
▪️توهستی و به روز حرم شب نمی رسد
▪️چشم کسی به قامت زینب نمی رسد
آخ چقدر این احترام زود گذشت
با چه عزت و اقتداری ، زنها را پیاده کرد
خیمه هاشون رو توی پستی زد
تا معرکه جنگ رو نبینند
از امروز تا روز عاشورا
همه خیالشون جَمعه
سرپرست خیمهها قمربنی هاشمه
ابی عبدالله ،علی اکبر ،قاسم، عون بنی هاشم ،
همه دور زینب حلقه زدند
اما این امید و آرزو چیزی نگذشت
چنان مبدل به ناامیدی شد ،
اومد بالای بلندی
▪️دید بالای بلندی ازدحام
▪️صد حرامی دور یک بیت الحرام
▪️خاک ها مهمان نوازی میکنند
▪️زخم ها شمشیر بازی می کنند
▪️کعب نی ها گرد یک کعبه طواف
▪️سنگ ها آماده بهر اعتکاف
▪️با اشاره حرف ها می زد حسین
▪️پیش زینب ، دست و پا میزد حسین...
آی حسین...
====================
حجة الاسلام و المسلمین میرزا محمدی1050369_-210177.mp3
زمان:
حجم:
22.59M
#محرم
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#روضه_حضرت_مسلم_علیه_السلام
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
▪️سالار کاروان پر از یاسمن، حسین
▪️جمع صفات و خاتمه ی پنج تن، حسین
▪️دلدار مصطفی و علی و حسن، حسین
▪️برگرد و سوی کوفه نیا جان من حسین
====================