eitaa logo
کانال روضه دفتری مداح دلسوخته(ترنم نور)
1.4هزار دنبال‌کننده
63 عکس
78 ویدیو
49 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع )حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه و توسل بسیار جانسوز _ حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام _سید مجید بنی فاطمه آی .... آی ..... به تو گفتم مَکن گریه،نگفتم قهر کن با من ... نکردی قهر اگر از من،چرا با من نمی جوشی .... به تو گفتم ندارم شیر،بیا این شیرۀ جانم و یا این اشکِ چشمانم،چرا آخر نمی نوشی ... آخ ، به تو گفتم مکن گریه،نگفتم قهرکن با من چرا برلب زدی ای مونس دل مُهر خاموشی ... به تو گفتم تبسم کن،بِرویِ من،نه بر پیکان .... چرا برلب زدی ای مونس دل مُهر خاموشی خیلی سخته برا یه بابا خودش بچه ش زخمی باشه بخواد یه کاری بکنه ... اما اربابِ ما با تمامِ سختی با دستِ خودش قبرِ بچه ش رو کند ....( دلی هست برا علی نسوزه ....) همچین که اومد این بچه رو تو قبر بزاره ، یه وقت شنید یکی میگه مَهلاً مَهلاً .... بزار یه بار دیگه بچمو ببینم .... تا اومد جلو دیدن زینب میگه داداش چرا خاک نمی ریزی ... ببین مادرش رباب داره بال بال میزنه .... صدا زد زینب نگاه کن هنوز چشماش بازِ ... عصر عاشورا همچین که حمله کردن سمت خیمه ها ، زین العابدین فرمود همه فرار کنند ، اما دیدن پشتِ خیمه ها رباب نشسته ، هر کی میاد یه جور میگه برو .... ( چرا؟ ....) ... آخه بچم لَحد نداره ...... آخه بچه شیر خواره طاقت نداره ..... این دستا رو بیار بالا بلند صدا بزن .... یا حسین ...... 🖤🖤🖤🖤
بانوای کربلایی 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 گرچه از دور از آن فاصله‌ها زد، بد زد آتش انگار که بر کرببلا زد، بد زد چقدَر هست مگر بچه سه جایش برود وایِ من بر سه هدف او به سه جا زد، بد زد اصلا این بار کماندار چه با زور کشید به سه شعبه همه‌ی حنجره را زد، بد زد دست و پا داشت که میزد پدر انداخت عبا آخرین بار نفس زیر عبا زد، بد زد اولین بار که چشمش به ربابش افتاد اندکی حرف نزد بعد صدا زد: بد زد برد در بین عبا تا که نبیند چه شده مادرش گفت بگو تیر کجا زد؟ بد زد؟ گرچه بر چشم اباالفضل همین تیر نشست بعد از چشم عمو بود که تا زد، بد زد پشت خیمه به سر قبر، حرامی آمد نیزه برداشت و مانند عصا زد، بد زد طفل را از وسط خاک کشیدند به نی بچه را باز سرِ نیزه که جا زد، بد زد رهگذرهای سرِ کوچه به هم میگفتند حرمله تیر به این بچه چرا زد، بد زد سال‌ها بود همین جمله فقط کار رباب نانجیب آن همه لبخند به ما زد... بد زد *شاعر : حالش خرابه ، وسط میدون ماته و مبهوت ، حیرون و گریون یه پیرمرده هی میره سمت خیمه‌ها، هی برمیگرده یه چیزی رو زیر عباش پنهون کرده روی زمین دنبال یک جایی میگرده خون از دستش پاک میکنه، وای وای وای وای یه چیزی رو خاک میکنه، وای وای وای وای دل‌نگرونیش از اینه، وای وای وای وای یه وقت ربابش نبینه، وای وای وای وای از هر چی ترسید ، به سرش اومد خدا کمک کن ، مادرش اومد مادره دیگه از نگرونی جگرش شد پاره دیگه پنهون نکن که فایده نداره دیگه میخواد گلوش رو ببینه یه بار دیگه قهری مگه با مادرت، مادر مادر چرا میفته هی سرت، مادر مادر چشاتو وا کن عزیزم، مادر مادر چه‌جوری روت خاک بریزم، مادر مادر از جلو چشمام ، دور نشی مادر حالا که رفتی ، رو نیزه با سر دارم هواتو تو روی نیزه میری و من پا به پا تو بازار برده‌ها مادر دیگه نیا تو وقتی که ما رو میزنن، ببند چشاتو سایه شدی روی سرم، وای وای وای وای با قاتلت هم‌سَفرم، وای وای وای وای دیگه بخواب جون رباب، وای وای وای وای میا تو مجلس شراب، وای وای وای وای 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
_ بن الحسن علیهم السلام_ *یه جوری عمو رو راضی کرد، فقط از قاسم بر می اومد، افتاد رو پای عمو؛ نامه ی باباش رو داد، با دل عمو بازی کرد، کاری کرد حسین بغلش کنه از هوش بره، فهمیده بود عموش مظهر عاطفه است،فهمیده بود چه جور با عموش حرف بزنه. یه جوری قاسم با عموش حرف زد، گفت: برو آماده ی میدان شو، رفت تو خیمه، زن ها دورش حلقه زدن، هر کاری کردن یه زره اندازه اش پیدا نشد، هر کاری کردن یه کلاه خود اندازه اش پیدا نشد، ابی عبدالله عبا تنش کرد، بعضی ها نوشتن کفن پوشید، عمامه سرش بست، تحت الحنک عمامه اش رو باز کرد، بعضی ازنقل ها نوشته از بس این آقازاده زیبا بود، میگن: تحت الحنکش رو نقاب کرد، گفت: عزیز برادرم چشمت نزنن عمو، این لشکر خیلی شور چشمن،اینا یه روز بابات حسن رو چشم زدن.* اینک برو که در دل تنگت قرار نیست خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست راهی برای لشکر شب جز فرار نیست پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟ *تا ایستاد جلوی دشمن، نوه ی علی ِ، خون علی تو رگش ِ، بعضی ها نوشتن، عمر سعد بهش بر خورد، نانجیب صداش رو بلند کرد،گفت: حسین! بچه فرستادی به جنگ ما؟ این نوجوان چی ِ؟ بعضی ها مسخره کردن، گفتن:کار حسین به کجا رسیده نوجوونا رو می فرسته به میدان.قاسم شروع کرد خودش رو معرفی کردن:"إن تُنكـرونی فأنـا ابـن الحـسن، سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن، إِنِّی أَنَا الْقَاسِمُ مِنْ نَسْلِ عَلِیٍّ، نَحْنُ وَ بَیْتِ اللَّهِ أَوْلَى بِالنَّبِیِ" دل عمو رو برد، جوری رجز خوند عباس میگفت: ماشاءالله عمو،چشم نخوری عمو، مادرها دارن صدای من رو میشنون، نمیدونم مادرش چیکار می کرد تو خیمه، اومدن تک به تک، کسی تک به تک حریف قاسم نشد، کاری کرد مستاصل شد دشمن، کاری کرد دشمن موند، جوری روی عمو رو سفید کرد، جوری مایه گذاشت، گفت:حالا که علی اکبر نداری منو داری، من علی اکبرتم، اگه بابام نتونست مدینه دست به شمشیر ببره من میتونم، کاری کرد صدای لشکر بلند شد، به هم ریختن، یکی گفت: دیگه نرید جلو، یه مرتبه یه نانجیبی گفت: من فهمیدم، نگاه کنید زره نداره،یکی گفت: کلاه خود نداره، یکی گفت: پاهاش تو رکاب نیست، چه کنیم؟ گفت: محاصره اش کنید، اول همه شروع کردن سنگ باران، گرد و خاک شد، تیر اندازا تیر زدن، ای حسین..... تو شلوغی یه نانجیبی از فرصت استفاده کرد،گفت:الان وقتش ِ، تیر میزنند حواسش به تیراندازاس، سنگ میزنن حواسش به سنگ اندازاس، اومد نزدیک، نزدیک، یه نیزه به پهلوش زد، از بالای اسب، داد زد: عمو بیا... عمو عین باز شکاری، حتی بالا سر علی اکبر اینجوری نیومد، اما رسید میدان، دید صدا میاد اما قاسم دیده نمیشه. میخوام برات بلای عظیم رو باز کنم، شب عاشورا وقتی گفت: "اَحلی مِنَ العَسَل" عمو بهش گفت:بهت مژده بدم عمو، می کشنت، به بلای عظیمی دچارت می کنند، هی صدا زد قاسمم کجایی عمو؟ صدات رو می شنوم خودت رو نمی بینم. می خوای بلای عظیم رو برات باز کنم؟ یه نگاه کرد دید زیر دست و پای اسب ها، دید دارن از روی سینه ای رد میشن. این شبا ناله داری داد بزن، این شبا داد نزنی از دستت میره، حسین....* بغض عمو درون گلو بی صدا شكست باران سنگ بود و سبو بی صدا شكست او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست در ازدحام هلهله او... بی صدا شكست *بلای عظیم چیِ؟بابا،علی اکبر جوشن داشت، حسین نگفت:بلای عظیم،برا عباس نگفت:بلای عظیم، برا هیچ کی نگفت بلای عظیم، فقط برا قاسم گفت، آخه قاسم هنوز زنده بود، هنوز نفس می کشید. امشب یه شباهت قاسم با مادرش زهرا رو برات میگم،با من بیا، سادات اگه میتونند ضجه بزنند، یه فراز تو زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها هست، اینه: "السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَةُ" این یعنی چی؟ بازش با یه جمله، همون بلایی که سر مادرش بین در و دیوار آوردن، همون سینه ی شکسته کربلا تکرار شد،حسین اومد،سینه رو به سینه چسباند،دید بوی فاطمه میده،بلند بگو:یا زهرا....* گریه نکن عمو،هزار ماشاءالله به تو و قد و قامتت گریه نکن عمو،چقدر با دقت سنگ زدن اینا به صورتت گریه نکن عمو، بگو به عمه چی بگم من از مصیبتت نیزه به پهلو زدن،شبیهه زهرا شدی خاصیت نعل اینه،خوش قد و بالا شدی *آی حسین.... * شکسته استخونات، خون بسته روی چشات پارو نکش رو خاکا، عمو بمیره برات ای حسین
‍ روضه و توسل جانسوز _ شبِ ششم محرم _روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _🎤 حاج مهدی سماواتی حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبتِ کبریاست در دلِ من نمیدم به سرور بهشت این غم را حسین جان .. حسین جان .. غبار ماتم تو به من آبرو بخشید (2) به عالمی ندهم این غبار ماتم را حسین جان .. حسین جان .. زمان به یاد عزایت محرم است حسین اگر چه شور دگر داده این محرم را حسین جان .. حسین جان .. چی میخوام بگم آقای من؟ به نیم قطرۀ اشکِ محبتت ندهم اگر دهم به دستم تمام عالم را حسین جان .. حسین جان .. *حرف آخر و بزنم* اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمر من حسین هزار بار بمیرم نبینم آن دم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن دم را .... اگر که بند بندِ من جدا کند عدوی تو مرا زتو،تو را زمن نمی کند جدا حسین حسین من .. حسین من .. خدا نکرده دستِ رد اگر زنی به سینه ام منِ شکسته دل بگو که رو کنم کجا حسین حسین من .. حسین من .. هر جوری بود از عمو اجازه گرفت عمو رو راضی کرد وارد میدان شد این سرباز سیزده ساله رجز میخونه " إنْ تنْکرونی فأنا ابْنُ الحسن سبطُ النبی المصطفی .... فداش بشم قریب به 35 نفر رو به درک واصل کرد،نانجیبی گفت به خدا من این پسرُ می کشم کاری کرد دیگه از اسب رو زمین افتاد ناله اش بلند شد صدا زد : اغثنی یا غمّاه ... عمو ، به فریادم برس ... مثلِ بازِ شکاری عمو اومد ، دید قاتل بالاسرِ قاسمِ،جنگ مغلوبه شد ... یه وقت صدایِ نالۀ قاسم بلند شد،ای عمو : ای عمو یک دم بدار از جنگ دست زیر سم مرکب اعضایم شکست ... حسین .. حسین .. اگر این مطلب صحیح بوده باشه تنها بدنی که کربلا دوبار زیر سم اسب رفت همین نازنین بدن بود .. گر چه لعل تو آب و تن تو تاب ندارد دلت هوایِ دگر غیر روی باب ندارد تو آن نه ای که جواب عموی خویش نگویی لبان تشنه ی تو نیرویِ جواب ندارد حسین .. حسین .. نمی رسید اگر پات بر رکاب مخور غم (یه سرباز سیزده ساله مگر چقدر قد و قامت داره) نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد حسین .. حسین .. ذبیح،پا به زمین سود و آب یافت ولیکن مَسای پا که عمو دسترس به آب ندارد زمن بگوی به گلچین تلاش بیهُده کردی گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد .. حسین .. حسین .. همین که گرد و غبارِ معرکه فرو نشست دیدن قاسم رو زمین اُفتاده،عمو بالاسرشِ ... قاسم پاها رو جمع می کنه باز می کنه ... یعنی جلو چشمِ عمو داره جان میده ... عمو صبر کرد تا روح از بدنش مفارقت کرد،صدا می زد قاسمم،برا عموت سخته او رابه یاری بطلبی نتواند اگر بتواند برات سودی نداشته باشد .... حسین .. یه جمله بیشتر عرض ادب ندارم ، برداشت سینه قاسم رو به سینه چسبانید،کنایه فهما اهلِ روضه دلسوخته ها ، گریه کنا،یه بیت گفتم،شنیدید : نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد حالا راوی میگه یادم نمیره دیدم سینه قاسم رو به سینه چسبانیده ، اما پاهایِ قاسم رو زمین کشیده میشه .. حسین .. حسین .. بمیرم ، بمیرم ... خسته جان پیکر‌ش از لطف در آغوش کشید رو به سویِ حرم آورد و به فریاد آمد کای عروس حسن از بخت شکایت منما حجلۀ حسن بیارای که دماد آمد .... اونم با چه قد و بالایی ... حسین .. حسین .. 🎤
❣﷽❣ ❇️ ✴️ ع ❇️ ⭐️به رویِ انور صاحب الزمان مهدی منتَظر صلوات ⭐️به آن ذخیره حق هر چه مستمر صلوات ⭐️به یمن مقدم آن منتقم که در عالم ⭐️کند حکومت الله مستقر صلوات 🌸 ✨جهان به راه تو در انتظار مهدی جان ✨ستاده با قد خم اشکبار مهدی جان ✨ز دوری تو دل عالمی ز غم خون است ✨بیا،بیا که تویی غمگسار مهدی جان ✨دل رمیدهٔ ما میل کربلا دارد ✨قسم بحق تو ای شهریار مهدی جان 🌺 🌾( السلام علیک یابن رسول الله السلام علیک یابن امیرالمومنین السلام علیک یا مظلوم و ابن المظلوم السلام علیک یا قاسم ابن الحسن و رحمة الله و برکاته) 🌾 3 💥منم قاسم حسن را نور عینم 💥برادر زاده مولا حسینم 💥منم قاسم ز آل مصطفی یم 💥فروغ دیدگان مجتبی یم ⬅️دلارو روونه کنیم کربلا..ان شاالله قسمت و روزیمون بشه ،،به همین. زودی، دسته جمع کربلا عرض ادب کنیم.. بیایید با پای دل از راه دور بریم کربلا.. بریم کنار قبر شهدای کربلا.. .اول یه سلامی به مولامون ابی عبدالله بدیم.. السلام علیک یا اباعبدالله.. یا حسین 3 🥀مجلس و محفل به یاد  قاسم الحسن، شهید 13سالهٔ کربلاست.. امروز برا غریبی و مظلومی قاسم ابن الحسن اشک بریزیم..امروز بریم یتیم نوازی..یتیم نوازا کجا نشستند.. امروز با اشک چشمت دل امام حسنو، مادرش زهرا رو شاد کن.. آی جوون دارای مجلس.. آی مریض دارا.. آی حاجت دارا..ناله دارا..آی گرفتارا.. مجلس مجلس میوهٔ دل امام حسن، جگرگوشهٔ امام حسینه.. ⏺وقتی امام حسن تو بستر بیماری افتاد..داشت از دنیا میرفت..فرزندش قاسم سه سال بیشتر نداشت.. دستای قاسم رو گذاشت تو دستای امام حسین.. صدا زد حسینم داداش، من نیستم برا قاسمم پدری کنم..حسین جان تو عوض من برا قاسمم پدری کن.. 10سال امام حسین ع دست نوازش سر یتیم امام حسن ع قاسم کشید..مبادا احساس یتیمی کنه.. (حالا یادگار برادر اومده اذن میدان بگیره) با چه سختی اذن میدان گرفت بماند.. 💠قاسم آمد میدان..جنگ نمایانی کرد.. لشگر دشمن حریف قاسم نمی شه.. آخه این پسر امام حسنه.. خون امیرالمومنین تو رگاشه.. 🔆(اوج) یه وقت دیدن عمر سعد صدا زد: این نوجوون رو می شناسم باباش یادمه.. این پسر حسن ابن علیه.. اینو نمی شه حریف شد.. عمر چه کنیم؟ گفت: مگه نمی بینید زره نداره.. مگه نمی بینید کلاه نداره.. پس چه کار کنیم؟ نانجیب گفت بدنش رو سنگ بارون کنید.. ♻️بگم و ناله بزنی.. بدن قاسمو سنگ باران کردن.. آی مردم جنازهٔ باباش امام حسنم تو مدینه تیرباران کردن.. حواس قاسم رو پرت کردن.. نامردی از پشت سر اومد ضربتی به فرق مبارکش زد.. دیدن قاسم روی زمین افتاد.. زمان زیادی نگذشت صدای نالهٔ غریبی قاسم  بلند شد.. واعماه.. عمو به دادم برس.. عمو به فریادم برس.. ⚜افتادم از پشت فرس ⚜عمو به فریادم برس عمو سینه ام داره خُرد میشه..استخونای سینه ام داره میشکنه.. ابی عبدالله دوید سمت میدان.. (چه جور اومد میدان ابی عبدالله)   می گن تا امام حسین سوار مرکب شد اومد طرف میدان تا لشگر دید ابی عبدالله داره میاد همه فرار کردن.. 🌀آخ...تنها بدنی که سر داشت  و زیر سم اسب مونده بدن قاسم ابن الحسنه.. 🍂یه لحظه نگاه کرد..دید قاسم در حال جان دادن، پای خودشو رو زمین میکشه... 🍁ای یادگار روی قشنگ برادرم 🍁جان کندنت به روی زمین نیست باورم 🍁پا بر زمین مکش که دلم ریش می شود 🍁پر‌پر مزن مثل کبوتر برابرم 🍁در استخوان خرد جناق تو دیده ام 🍁تصویر درب خانه و مسمار و مادرم 🍁یا قد کشیده ای تو به زیر سم ستور 🍁یا من خمیده جسم تو خیمه میبرم ◀️(اوج)راوی کربلا میگه.. گرد و غباری بلند شد، من دیگه حسین رو ندیدم.. همین که گرد و غبار فروکش کرد  آخ  اون چیزی که دیدم دلم رو سوزوند.. دلم برا قاسم نسوخت.. دلم برا عزیز زهرا حسین سوخت.. آخه دیدم غریبانه نشسته سر قاسمو بغل گرفته ناله میزد.. (عمو جون چقد سخته برام صدام بزنی اما نتونم برات کاری بکنم) آی حاجت دارا..جوون دارا..ناله دارا...آی مریض دارا.. 🔹یه وقت دیدن حسین بدن قاسم و بغل گرفت..سینهٔ قاسم روچسباند به سینه.. آخ بمیرم...بدنو آورد گذاشت داخل خیمهٔ دارالحرب.. (خیمه دارالحرب، خیمه ای بود که بدن شهدا رو نگهداذی میکردند) نشست میان دو بدن.. گاهی صدا میزد میوهٔ دلم علی اکبرم.. گاهی صدا. میزد یادگار برادرم قاسمم.. 🌾با شاخهٔ گل آیید 🌾از خیمه سرا بیرون 🌾آید به حرم قاسم 🌾با پیکر غرق خون 🌾آه و واویلا ای بنی هاشم 🌾کشته شد قاسم 2 🔲حالا هر کجا مجلس نشستی به سوز دل ابی عبدالله به نوجوانی و مظلومیّ قاسم ابن الحسن صدای ناله تو بلند کن سه مرتبه ناله بزن بگو.. ⚡️ ⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️ ❇️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❇️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مناجات 1 🔸آفتابا بسکه پیدائی نمیدانم کجائی 🔸دور از مائی و با مائی نمی‌دانم کجائی امام زمان... این روزها همه جا صدای یا بن الحسن بلنده... همه دارن شما رو صدا میزنند... ای منتقم کجایی... 🔸هر طرف رو آورم روی دل آرای تو بینم 🔸جلوه گر از بس بهر جائی نمیدانم کجایی عزیز فاطمه... ما منتظر اون روزی هستیم... که صدای شما از کنار خانه خدا بلند ميشه: « ألا یا أهل العالم أنا بقیه الله» 🔸کعبه‌ای یا کربلا یا در نجف یا کاظمینی 🔸یا کنار قبر زهرایی نميدانم کجایی امشب.. کجا زانوی غم به بغل گرفتی... کجا برا جد غریبت اشک می ریزی... آقا جانم... 🔸عبد را هجران مولا تلخ تر از زهر باشد 🔸من تو را عبدم تو مولائی نمی‌دانم کجائی ما که جز در خونه ی شما جایی رو نداریم... آقا... ما که جز شما اهل بیت کسی رو نداریم... یا صاحب الزمان شب هفتم محرم... اومدیم بگیم آقا... 🔸مانده بر لب های اصغر همچنان نقش تبسم 🔸تا برای انتقام آئی نمی‌دانم کجائی آقا بیا انتقام شش ماهه ی کربلا رو بگیر... یا بن الحسن... -
4_5933530828758843929.mp3
833.1K
بسم الله الرحمن الرحيم السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة... بِمُوالاتِکُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعالِمَ دِینِنا وَاَصْلَحَ ماکانَ فَسَدَ مِنْ دنیانا (خداوند، به ولايت شما، نشانه هاى روشن دين را به ما آموخت و آنچه را از دنيايمان تباه شده بود، اصلاح كرد) 🔸شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است 🔸لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است 🔸ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان 🔸نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً. یا صاحب الزمان...
متن روضه 1 🔸کیست اصغر، اکبر ذبح عظیم 🔸خود به تنهایی صراط مستقیم امشب بریم درخانه ی باب الحوائج ششماهه ی امام حسین... علی اصغر... خدا میدونه میدونه یک سال منتظر شب هفتم نشستیم... بیاییم برا ششماهه ی حسین اشک بریزیم... جان عالم به فداش... 🔸اختری برشانه ی خون خدا 🔸آبروی روی گلگون خدا این آقازاده خیلی آبرو داره درخونه ی خدا... 🔸دست های کوچکش، دست حسین 🔸روز عاشورا همه هست حسین ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره... فقط همینو بگم.... قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو دست خالی بر نمیگردونه... 🔸صورتش پژمرده اما دلگشا 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا عالمی به فدای دستان قشنگش... با دستهای به ظاهر کوچیکش... گره های بزرگی رو باز میکنه... خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه... آی مادری که سالهاست... خدا بهت فرزند نداده... امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده... خیلی ها امشب با دست پر از این مجلس میرن... مواظب باش... 🔸دستهای بسته اش مشکل گشا امشب... همه برا ششماهه گریه میکنند... حتی روز عاشورا لشگر دشمن هم طاقت نیاورد... گریه کردند... مبادا آروم باشی... 🔸شیرخواری با پدر هم‌درد بود 🔸آخرین سرباز و اول‌مرد بود لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش... دید تنهای تنها مونده... حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن... عباسشو به شهادت رسوندن... علی اکبرشو قطعه قطعه کردند... دیگه یاری نداره... یکدفعه از داخل خیمه... صدای گریه علی اصغرش بلند شد... با زبان کودکی... میگه بابا... مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا... بابا..هنوز من زنده ام... بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا... 🔸من به باغِ سرخِ خون، یاس توام 🔸با دو دست بسته عباس توام چه خوب خودش رو فدا کرد... آماده ای گریه کنی بسم الله... خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند... آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو... ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت... اومد در مقابل دشمن ایستاد... علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد... صدا زد... «یا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُونی فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْلَ» ای نانجیبها... شما با من سر جنگ دارید... اگه به من حسین رحم نمیکنید... این طفل شش ماهه که کاری نکرده... یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید... ببینید... اما ترونه کیف یتلّظى ّعطشا اگه بهش آب بدید میمیره... اگه آب هم ندید میمیره... اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید... دشمن داره نگاه میکنه... خیلی ها به گریه افتادن... ابی عبدالله داره حرف میزنه... شاید اینها دلشون بسوزه... یکدفعه دیدند... حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» 🔸از شیرخواره ای به همه شیرخوارگان 🔸آغوش گرم مادرتان نوش جانتان مادرها نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه... اگه بچه شش ماه دارین... الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه... فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد... دید تیر سه شعبه... گوش تا گوش علی رو دریده... علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده... خدایا... حالا جواب مادرش رو چی بگم... جواب رباب رو چی بگم... خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه... دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده... 🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای 🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای 🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود 🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای الا لعنه الله علی القوم الظالمین
دفتری روضه حضرت علی اصغر(ع) السلام علیک یا باب الحوائج یاعلی اصغر حسین(ع) امروز اومدی دست به دامن این طفل شیر خواره بشی خیلی سخته برا مادر طفل شیر خواره داشته باشه وازبچه ش جدابشه یاعلی اصغر حسین(ع) ▪️ بمیرم برات یا رباب چه کردند با دل امام حسین(ع) امروز حاجاتت رو مدنظر بگیر آی جوون دارا،حاجت مندا، آی کربلایی هاامروز اومدی برا طفلی ناله بزنی که ازشدت عطش زبانشو دور لباش می چرخوند، دل مادر کباب میشد دیدید وقتی یه بچه بی تابی میکنه مادر ازاون بی تاب ترمیشه حاجت مندا آخ لالالالا لالالالا لالایی لالالالا لالا مادر کجایی لالالالا لالا ناخورده شیرم (مادر)2 آخ لالالالا لالا دردت به جونم لالا لالا لالاشیرین زبونم توهم هم ناله شو با رباب براعلی اصغر لالایی بخون عزیزدلم لالالالا لالالالا لالایی2 مادر دعاکن مادرت اینجا بمیرد نباشد قبر تو دربر بگیرد (مادر)2 بمیرم چه کردند با دل امام حسین(ع) ▪️ عصر عاشورا وقتی خیمه ها رو آتش زدند به زن وبچه ها آب دادند آی حاجت مندا ،مریض دارا،گرفتارا به زن وبچه ها آب دادند اما خانم زینب نیمه های شب این زن وبچه ها رو آروم کرد دید رباب آروم نمیگیره رباب تودیگه چرا؟ بگو یا حسین تا دلت کربلایی بشه امروز بگو یا حسین تا حاجت بگیری بگو یا حسین تا کربلایی بشی امروز یا اباعبدالله(2) زینب دید رباب آروم نمی گیره گفت تو دیگه چرا؟ صدا زد خانم جان زینب جان اون موقعی که بچه داشتم شیر نداشتم حالا که شیر دارم بچه ندارم چی شده رباب؟خانم ازوقتی جرعه ای آب نوشیدم سینه هام پر شیر شده یاد لبهای تشنه اصغرم افتادم(یاحسین) دلم زدنیا سیره به دست غم اسیره یه چکه آب بیارید بچه م داره می میره دلم زغم کبابه ،این طفلک ربابه چاره درداصغر فقط یه جرعه آبه آخ مادر چطوری بچه رو سیراب کردند بمیرم باتیرسه شعبه آی حسین▪️ صدای ناله ت برسه کربلا اینقدر گریه نکن هیچ کسی آبت نمیده غیر تیرحرمله هیچ کس جوابت نمی ده مادرت شیر نداره تو که اینو خوب میدونی پس چرا زبونتو دور لبات میچرخونی مادر مادر▪️ مادر اینقدر سینه مو چنگ نزن مادر مادر دلمو آتیش نزن مادر آخه وقتی بچه ای بی تابی میکنه به خدا مادر ازاون بی تاب ترمیشه مادر2 مادر برات بمیره اصغرم مادر فدات بشه مادر آروم بخواب گل پسرم آروم بگیر گل پسرم آروم بخواب گل رباب آروم بگیر گریه نکن آروم بگیر بهت آب نمی دن یکی ازخجالتهایی که روز عاشورا امام حسین(ع)کشید خجالت رباب بود الهی هیچ مردی خجالت خانواده شو نکشه خیلی سخته حرف دل امام حسین(ع) بابا آروم بخواب روی دلم آروم بگیر گل پسرم اما یه قول بهم بده بیدار نشی دم حرم آخه مادر دم حرم منتظره خوشحاله بچه ش سیراب بشه وبرگرده اما دیدند آقام امام حسین(ع)بچه رو زیر عبا گرفته هی میاد نزدیک خیمه ها وبرمیگرده لشگر داره هلهله میکنه الهی دشمن به شاد نشی عزیز دلم اما دیدند آقا اومد پشت خیمه ها یه قبر کوچولو داره حفر میکنه راوی میگه دیدم یه خانمی سراسیمه میدوه میگه حسینم صبرکن یه مرتبه دیگه علی اصغرم رو ببینم حاجت داری گرفتاری شفای مریض میخوای سه مرتبه بگو یا حسین(ع)3 یا ابا عبدالله لحظه لحظه استجابت دعاست اشک چشمتو بمال کف دستت ببر درخونه خدا بگذار خدا این اشک چشمتو ببینه انشالله امروز به واسطه این اشکها حاجت بگیری ای به دردم چشم بیمارت طبیب مانده ام مضطر بخوان امن یجیب اعوذبالله من الشیطان الرجیم امن یجیب والمضطر اذا دعا ویکشف السوء وادامه دعای پایان التماس دعا