#تلنگر
خـدایـا...
بگیـر از مـن!
آن چـه که "#شهـــادت"
را می گیـرد از مـن...
این روزهــا عجیب دلم؛
به سیم خـاردار هـای #دنیــا !
گیـــر کرده است...
#ابو_تـراب را گفتنـد:
یا علـی ما فعلتَ حتی نصیرَ علیـاً ؟!
چه کردی که #علـی شدی!؟
فرمود:
إنّی کنتُ بوابّــــــاً لقلبــی!
نگهبـــان #دلــــــم بودم...
#مزار رفیق شهیدت
حتی اگـر بـه #آخـر خط هـم رسیدی!
آنجـا بـرای #عشـق
شـروعی مجـدد اســت...
@Trighahmad
#سردار_دلھا...
امشب همرزمان شھیدت به صف ایستاده اند تا به استقبال تو آیند و به آغوش بکشند رفیق دیرینهِشان را...
لبخند های #شھیدکاظمی و خنده های #شهیدصدرزاده که به شوخی میگوید : دیدی حاجی؟ دیدی بالاخره شمام شھید شدین؟
آغوش پرمھرِ #حاجعماد و لبخندش ، درست مثل لحظات قبل از شھادتش.
بعده سال ها انتظار به جمع رُفقای شھیدت پیوستی و خوشحالی ،
اما اینجا #دلی سخت به تنگ آمدهاست که چه رسمیست خدایا
" رفقا رفتند و من ، باز هم #جاماندهام "
امـّا حکمت این است ، بمانیم و بجنگیم و بگیریم #انتقام خون شما را💔...
#انتقام بغض آقا را💔...
#انتقام دلِ شکسته ملت ایران را💔
برایمان أَمـِنْ یـُجیب بخوان #سردار...
أَمـَنْ یـُجیب بخوان برای دل هایی که طاقت سنگینی این داغ را ندارند...
برای فرزندان شھدایی که دوباره #یتیم شده اند🥀...
#حاجقاسم...
خبر شھادتت قلبمان را که نه ، کمرمان را شکست..
امّا خیالت راحت ، ما درس ایستادگی و مقاومت را از خودت آموختهایم و راهت را ادامه میدهیم تا مبادا لحظه ای مولایمان #سیدعلی تنھا بماند ..
به بغض شکسته رهبر قسم تا آخرین قطره خونِمان می ایستیم تا #دنـــیـا بداند روزی خواهد رسید که از #اسرائیل و #آمریکا فقط یک اسم ذلت بار میماند👊
#انتقامیسختدرراهاست
#منِاللهِتوفیق🖤
══════🇮🇷═════
@TrighAhmad
┅═══✼🖤✼═══┅┄
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🍃🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🍃🌷🍃🌷
❣فرازهایی از وصیّت نامه
#شهید_احمـد_مشلـب ❣
#حتما_مطالعه_شود👌🏻
ای #برادرانـمــ😊
باید هرکـدام ازشما عنصر فعّالـی باشد💥
بخدا قسم
نمی شود پایان زندگی بجز شهادت باشد💫
#دنیا را همه میتواننـد تصاحب کـنند
اما #آخرت را فقط با اعمال نیک میتوان تصاحـب کـرد😌
من نیز این مسیر راطی کردم✋🏻
بسیاری فکـر میکنند سخـت است😐
اما اگر از دید خدایی به آن بنگریم چیزی بجز آسانی در آن نیـســــت☺️
توصيه ميكنم كه نماز خود را در اول وقت بخوانيد📿
قرآن بخوانيد😇
و مواظب نماز و دين خود باشيد💟
محرم و عاشورا را زنده نگه داريد و زيارت عاشورا را بخوانيد✅
حتى شده روزى يكـــــ بار..📣
و به #دخـتران
🌸 مواظـب حجاب خود باشيد كه اين مهم ترين چـيز است🔉
در اجتـماع ما كسى به فكر رعايت حجاب و اخلاق نيستـــــ❌
ولی شما به فكر باشيد و زينبى برخورد كنــــيد😇
سه چهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نيسـت😓
و چيزهايى كه می پوشند واقعا حجاب نيست😞
ممكن است عبـا بپوشند
ولی عبايشان داراى مـُد و زرق و بـرق است..😰
ما داريم به سراغ بـدعــت ها می رويم😓
يا حجـاب مى پوشد ولـی بدن نما..😣
احترام عبايى (چادر) را كه بر سر دارید نگه دارید☝️🏻
ما بايد از فاطمه زهرا (س) #الگو بگــيريم.
~┄┅┅✿❀🖤❀✿┅┅┄~
@TrighAhmad
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین…
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی…
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم…
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود…
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا…
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم…
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی…
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم…
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه…
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم…
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران…
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار…
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار…
از حال معنوی ام…
گذشتم…
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی…
هیبت خاصی داشت…
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل…
کم آوردم…
گذشتم…
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی…
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم…
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم…
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند…
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند…
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب…
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان…
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت…
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود…
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم…
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد…
#تمام
.
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت…
#شهدا
گاهی،نگاهی
#یاد_شهدا_با_ذکر_5صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم😭🥀💔
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TrighAhmad
🔻به نقل از همسر شهید :
🔹بعضی از روزهای #جمعه تلفن همراهش خاموش📴 بود. وقتی دلیلش رو میپرسیدم میگفت:
🔸ارتباطم را با #دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای #امام_زمانم اختصاص بدم♥️ اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم☺️
#شهید_محسن_حججی 🌷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TrighAhmad
#دختـــران_آفتابـــــ☀️♥️
قسمت #صد_وشش
فاطمه- يه چيز ديگه هم كه الان راجع به اون بحث "قيموميت" يادم اومد اينه كه ما اين همه از اول تا حالا راجع به نقش زن و مقام مادريش صحبت كرديم. ميبينيم طبيعت خيلي به #زن اهميت داده، يعني زن رو #محور حفظ بقاي نسل انسان كرده وتمام لوازم وامكاناتي روهم كه لازم داره در اختيارش گذاشته. مثل #استعدادهاي درونيش. اما هنوز نيازهاي بيرونيش مونده كه يك كسي بايد بياد و اين نيازها و احتياجاتش رو تامين كنه تا زن با خيال راحت به ايفاي نقش خودش در صحنه خانواده بپردازه؟! البته بخشي از اين احتياجات هم #نيازهاي_معنوي_وعاطفي زنه كه شوهرش بايد به خوبي اونها روتامين كنه!
💭بايد اعتراف كنم كه از اين توضيح، كلي كيف كردم. 😌شايد هم به همين علت بود كه فوري يك مثال برايش آوردم:
من- من فكر ميكنم ما اين رابطه رو در تئاتر هم به اين شكل داريم كه هنر پيشه روي صحنه تئاتر بايد به دستورات كارگردان گوش كنه. چون خيلي از مسائل كه روي صحنه است به عهده كارگردانه. اما به هر جهت همه چيز، حتي دستورات مدير صحنه هم در اين جهته كه هنر پيشه نقشش رو به بهترين شكل اجرا كنه.
طبق معمول اعتراض راحله توي ذوقم زد.😕
- اما همين قدرت كارگردان يا مرد باعث شده كه مردها بتونن هر چي خواستن بگن و هيچ كس هم ازشون باز خواست نمي كنه.😐
فاطمه جواب داد:
-اولا چون چند تا كارگردان، هنر پيشهها رو ميذارن سركار و اونها رو اذيت ميكنن، دليل نميشه كه ما منكر نقش كارگردان در اجراي تئاتر بشيم.
ثانيا اشتباه تو ام مثل خيلي از مردها همين جاست كه فكر ميكني كسي از اونها باز خواست نميكنه. در صورتي كه خداوند متعال در قبال هر #قدرت و #استعدادي كه به هر شخص ميده، بعدا گزارش كار ازش ميخواد و او رو #بازخواست ميكنه. مثل مديري كه يه سازمان رو اداره ميكنه، ممكنه كه كارمند زير دستش نتونه ازش باز خواست كنه، ولي وزير كه بالادست اين مديره ميتونه چنين كاري رو بكنه.
ثريا اعتراض كرد:
- اي بابا! ما كه نميتونيم همه چيزو بندازيم به #آخرت و بگيم كه ان شاءالله خدا جزاي اين مرد رو ميده! اين زن امروز داره زجر ميكشه.🙁
فاطمه- اون كه من گفتم جنبه آخرتي اش بود، در #دنيا هم قانون وضع شده براي همين ديگه، قانون به مرد چنين اجازه اي نميده كه هر بلايي خواست سر زنش بياره. البته به اين نكته هم اشاره كنم كه اين ظلمها #درهمه_دنيا وجود داره، يعني هيچ قانوني هنوز نتونسته جلو اين #ظلمها رو بگيره. چون بعضي از اين مسائل به گونه اي هستن كه با قوانين مدني يا حتي اخلاقي حل نمي شه، بلكه بايد بينش فرد از اساس تغيير كنه. در اين زمينه اسلام علاوه بر پيش بيني هاي حقوقي و سفارشات زياد اخلاقي، ميخواد بينش جنس مرد رونسبت به زن اصلاح كنه. در مورد ارتباط زن و شوهر، اسلام با هر گونه ظلمي كه به همسر بشه، از هر دو طرف، چه زن و چه مرد،مخالفه!
راحله با لحني معترضانه گفت:
- به همين دليله كه در قرآن به مردها سفارش شده كه زنها شون رو بزنن؟😕
ادامه دارد....
❌ #نویسندگان_آقایان_بانکی_دانشگر_رضایتمند ❌ #کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام
••✾با ما همـــراه باشیـــــن😎👌 ✾••
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |•
➣ @TarighAhmad
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔵 #شهدا راه خودشون را انتخاب کردند ،
از #خانواده و همسر و بچه ها دل کندند و برای حفظ #حریم_اهلبیت و #دفاع از اسلام و قرآن رفتند.
ما چه کرده ایم؟!!! ما توانستیم راهشون را ادامه بدیم؟!!!!
یا مشغول #دلار و #سکه و دنیا شدیم؟!!!!!
مشغول #شایعات دروغ #فضای_مجازی شدیم؟!!!!
مشغول کلاه گذاشتن سر همدیگه شدیم!!!!!!
مشغول لهو و لعب #دنیا شدیم!!!!!!😔😔
🌹 ای #شهید ؛ ای غرق شده در نعمت و رزق الهی ، ای #روح_آسمانی ، ای روح پرفتوح ، ما دنیازدگان را از خواب #غفلت بیدار کن .
🌹 ای #شهید ، ای جدا شده از بند تعلقات ، دست ما را بگیر و از این تجملات دنیا نجات ده.
#راه_شهدا_ادامه_دارد
#یاد_شهید
#شهدای_مدافع_حرم
#شهید_زنده_است
•💌• ↷ ʝøɪɴ ↯
@TarighAhmad
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
#ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت.
بارها به من می گفت:
"طوری #زندگی و #رفاقت کن که احترامت را داشته باشند.
می گفت:
"این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره.
بابا #دنیا ارزش این همه اهمیت دادن نداره. آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داره."
#سیره_ابراهیم
#بشیم_مثل_شهدا
✾✾✾══♥️══✾✾✾
@TarighAhmad
✾✾✾══♥️══✾✾✾
شهید سید مجتبی علمدار:
⚠️از خیابان شهدا؛
آرام آرام در حال گذر بودم!
🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه ڪردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه ڪردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از ڪوچه گذشتم...
🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
🌷🍃به چهارمین ڪوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم!
#مطالعه ڪردی؟!
برای #بصیرت خودت چه ڪردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشڪ و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نڪردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
ڪم آوردم...
گذشتم...
🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار #ڪانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میڪرد!
#ایثارش را دیدم...
از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
🌷🍃هشتمین ڪوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوڪی هم ڪنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میڪردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میڪردند،برایشان...
⚠️اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم ڪه با #حالم چه ڪردم!
تمام شد...
#تمام
💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫
•┄🍃🌹🍃┄•
@TarighAhmad
•┄🍃🌹🍃┄•