❇️ #شاه_کلید_استمرار...
#روایت_دوم
🔹نمیدونم چرا اما از قبل چندین بار به دوستان مسئول و هماهنگ کننده گفتم فقط #مدارس_دخترانه #متوسطه_دوم، اونم فقط کلاس 11 یا 12 رو هماهنگ کنن
اما هم دیروز و هم امروز تقدیر به نحوی شد که برم مدارس #متوسطه_اول، دیروز کلاس هشتم، امروز هم کلاس هفتم و نهم.
🔸خلاصه بعد از هماهنگی های امروز گفتن برید #کلاس_نهم. حدود 25 30 نفر تو کلاس بودن.
از حیث #تقید_به_حجاب خیلی با مدرسه دیروزی که رفته بودم متفاوت بود، عمده بچه ها حجاب خوب داشتن الا سه چهار نفری که اون هم مقداری از موهاشون بیرون بود.
🔹ابتدای کلاس گفتم دوست دارید مباحث خودم رو مطرح کنم یا سوالات شما رو پاسخ بدم؟
به خلاف کلاس دیروزم، اینجا همه گفتن دوست داریم مباحث خودتون رو بشنویم. هم این نکته و هم نکته قبل برام #تعجب_آور بود.
🔸اما #عجیب_تر اینکه کلاس با این تعداد دانش آموز، به شدت آروم بودن، به شدت به حرف هام گوش میکردن، خیلی کم وسط حرف هام میپریدن،
با خودم میگفتم کلاس نهمی، اون هم با این تعداد دانش آموز، این همه آروم، مگه داریم؟
🔹خلاصه سعی کردم از زاویه ای جدید اهمیت و جایگاه بحث #حجاب و در لابه لاش یه سری مباحث دیگه رو براشون تبیین کنم به نحوی که خسته کننده نباشه و بتونه در اونها #تغییر_نگرش ایجاد کنه.
البته لابه لای مباحث سوالاتشون رو هم میپرسیدن ولی مقدارش خیلی کم بود.
🔸اما این آرامششون، خوب گوش دادنشون، سر و صدا نکردنشون، اینکه کم سوال بودن و بیشتر دوست داشتن مباحث من رو بشنون و...
همه و همه برام خیلی عجیب بود، به شدت کم تاثیر نسبت به #اتفاقات_اخیر، حداقل من بروز خاصی ندیدم، دقیقا به خلاف مدرسه ای که دیروز رفته بودم.
🔹خلاصه این کلاس تموم شد و قرار شد ساعت بعد بریم #کلاس_هفتم، تعدادشون کمتر بود، حدود 20 نفر.
#وضعیت_حجاب بچه های این کلاس هم خوب بود الا سه چهار نفر خصوصا دو نفر که وضعیت حجاب مناسبی نداشتن
🔸وارد کلاس که شدم، همین دو دختر دست تو گوشاشون گرفتن که حرف های من رو نشنون، برام جالب بود،
سعی کردم هیچ واکنش خاصی نشون ندم، 5 دقیقه ای که گذشت چون بحث داشت به جاهای جذاب میرسید دیدم آروم دست هاشون رو از گوششون بیرون آوردن و بعد شدن جزو فعال های توی بحث.
شاید نصف یا یک سوم بچه ها وقتی صحبت میکردم #یادداشت_برداری میکردن که برام جالب بود.
🔹خلاصه این کلاس هم از جهات متعدد خیلی شبیه به کلاس قبلی بود، این مدرسه و مدرسه ای که دیروز رفته بودم، با اینکه هر دوشون متوسطه اول بودن
اما تفاوتشون خیلی محسوس و واضح بود، تو ذهنم داشتم بررسی میکردم علتش چیه؟ تا اینکه وارد دفتر شدم و چند دقیقه ای با مدیر و معاونشون صحبت کردم.
🔸دیدم چندین عامل به نحو جدی موثر بوده، از جمله مهمترین عواملش، #دغدغه_خاص شخص #مدیر و #معاون_پرورشی مدرسه بود.
واقعا برا مدیر و معاون پرورشی مهم بود علاوه بر درس، بچه ها تربیت صحیح هم بشن، رشد دینی هم داشته باشن و...
🔹عامل مهم دیگه به تبع همین مسئله، دعوت از چندین #روحانی اعم از طلبه خواهر یا برادر توی همین مدت سه ماهه امسال بوده، میگفت شما نهمین روحانی هستید که تو همین مدت به مدرسه ما میاید.
🔸تازه داشتم متوجه میشدم #علت_تفاوت این مدرسه با مدرسه ای که دیروز رفته بودم به چه چیزی برمیگشت:
این مدرسه با پیگیری های معاون پرورشی مدرسه تو این مدت کوتاه، من نهمین روحانی اونجا بودم اما مدرسه دیروزی، من اولین روحانی اونجا بودم چون به هر دلیلی مسئولین اون مدرسه خیلی پیگیر روحانی و مسائل فرهنگی اونجا نبودن.
🔰 اینجاست که انسان میبینه #دغدغه مثل یک بمب میتونه موثر واقع بشه، اینجاست که #اثر_استمرار و #فایده_مداومت در تربیت به خوبی خودش رو نشون میده...
🆔https://eitaa.com/TarikhDEF