eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
153 ویدیو
258 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ممنوعیت کامل تردد شیطان به هفت آسمان : «كَانَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَخْتَرِقُ السَّمَاوَاتِ السَّبْعَ فَلَمَّا وُلِدَ عِيسَى(ع) حُجِبَ عَنْ ثَلَاثِ سَمَاوَاتٍ وَ كَانَ يَخْتَرِقُ أَرْبَعَ سَمَاوَاتٍ فَلَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حُجِبَ عَنِ السَّبْعِ كُلِّهَا وَ رُمِيَتِ الشَّيَاطِينُ بِالنُّجُومِ» ♦️ابليس که در آسمان های هفتگانه، رفت و آمد می كرد، هنگامی كه حضرت عيسی(ع) متولد شد، از پرواز کردن به سه آسمان اول ممنوع گرديد، ولی تا آسمان چهارم، رفت و آمد می كرد، و هنگامی كه پيامبر(ص) متولد شد، از پرواز به سوی همه آسمان های هفتگانه ممنوع شد، و شيطانهايی كه به سوی آسمان می رفتند با تيرهای شهاب آسمانی رانده می شدند. 2⃣فرو ریختن تمام بت ها : «وَ لَيْسَ مِنْ الْأَصْنَامُ صَنَمٌ إِلَّا وَ هُوَ مُنْكَبٌّ عَلَى وَجْهِهِ» ♦️همه بتها از جا كنده و سرنگون شدند. امام علی(علیه السلام) فرمود : «لَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) أُلْقِيَتِ الْأَصْنَامُ فِي الْكَعْبَةِ عَلَى وُجُوهِهَا» ♦️هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) همه بت ها در کعبه فرو افتادند و سرنگون شدند.(۱) 3⃣به لرزه درآمدن «ایوان کسری» و فرو ریختن چهارده کنگره از آن : «ارْتَجَسَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ إِيوَانُ كِسْرَى وَ سَقَطَتْ مِنْهُ أَرْبَعَ عَشْرَةَ شُرْفَةً» ♦️در آن هنگام ايوان عظيم كاخ مدائن (كاخ شاه ايران) به لرزه درآمد و چهارده كنگره (دندانه سر دیوار) آن فرو ریخت. 4⃣خشک شدن دریاچه ساوه وجاری شدن سیل در بیابان «سماوه» : «غَاضَتْ بُحَيْرَةُ سَاوَةَ وَ فَاضَ وَادِي السَّمَاوَةِ» ♦️آب درياچه ساوه در زمين فرو رفت و خشكيد ودر بیابان سماوه سیل جاری شد. 5⃣خاموش شدن آتشکده فارس بعد از هزار سال : «وَ خَمَدَتْ نِيرَانُ فَارِسَ وَ لَمْ تَخْمُدْ قَبْلَ ذَلِكَ بِأَلْفِ عَامٍ» ♦️آتشكده سرزمين فارس، پس از هزار سال روشنايی خاموش شد. 6⃣خواب دیدن موبد موبدان : «وَ رَأَى الْمُؤْبَذَانُ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ فِي الْمَنَامِ إِبِلًا صِعَاباً تَقُودُ خَيْلًا عِرَاباً قَدْ قَطَعَتْ دِجْلَةَ وَ انْسَرَبَتْ فِي بِلَادِهِمْ» ♦️موبد موبدان در آن شب در خواب دید که شتران سرکشی که اسبان عربی اصیل را در پی داشتند از دجله گذشتند و به سرزمین فارس وارد شدند. 7⃣شکاف برداشتن طاق کسری و جاری شدن آب دجله در درون کاخ : «وَ انْقَصَمَ طَاقُ الْمَلِكِ كِسْرَى مِنْ وَسَطِهِ وَ انْخَرَقَتْ عَلَيْهِ دِجْلَةُ الْعَوْرَاءُ» ♦️طاق كسرى از وسط شكست و رود دجله عريان بر آن مسلط شد. 8⃣تابیدن نوری در سرزمین حجاز و امتداد تا مشرق : «وَ انْتَشَرَ فِي تِلْكَ اللَّيْلَةِ نُورٌ مِنْ قِبَلِ الْحِجَازِ ثُمَّ اسْتَطَارَ حَتَّى بَلَغَ الْمَشْرِقَ» ♦️و در آن شب نورى از سمت حجاز برآمد و تا مشرق امتداد داد. 9⃣سرنگون شدن تخت های پادشاهان جهان : «وَ لَمْ يَبْقَ سَرِيرٌ لِمَلِكٍ مِنْ مُلُوكِ الدُّنْيَا إِلَّا أَصْبَحَ مَنْكُوساً وَ الْمَلِكُ مُخْرِساً لَا يَتَكَلَّمُ يَوْمَهُ ذَلِكَ» ♦️و تخت همه سلاطين وارونه شد و خودشان لال شدند و در آن روز نتوانستند سخن گويند. 🔟علم پیشگویان از آنها سلب شد و جادوی جادوگران باطل شد : «وَ انْتُزِعَ عِلْمُ الْكَهَنَةِ وَ بَطَلَ سِحْرُ السَّحَرَةِ وَ لَمْ تَبْقَ كَاهِنَةٌ فِي الْعَرَبِ إِلَّا حُجِبَتْ عَنْ صَاحِبِهَا» ♦️دانش كاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گرديد و كاهنهاى عرب از همزاد شيطانى خود ممنوع شدند. 1⃣1⃣قریشیان نزد خداوند عظمت یافتند و آل الله خوانده شدند : «وَ عَظُمَتْ قُرَيْشٌ فِي الْعَرَبِ وَ سُمُّوا آلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا سُمُّوا آلَ اللَّهِ لِأَنَّهُمْ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ» ♦️قریشیان نزد خداوند عظمت یافتند و آنها را آل الله گفتند براى آنكه در بيت الله بودند. 2⃣1⃣ناله سردادن ابلیس و حزبش : «وَ صَاحَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اللَّهُ فِي أَبَالِسَتِهِ» ♦️ابليس در ميان اعوان و انصار خود فرياد كشيد. 3⃣1⃣خوشحالی وتسبیح گفتن تمامی موجودات : «وَ أَضَاءَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ جَمِيعُ الدُّنْيَا وَ ضَحِكَ كُلُ‏ حَجَرٍ وَ مَدَرٍ وَ شَجَرٍ وَ سَبَّحَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» ♦️و جميع دنيا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خنديدند و آنچه در آسمانها و زمين ها بود تسبيح خدا گفتند.(۲)(۳) 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۳۱ ۲)الخرایج و الجرایح راوندی، ج۱، ص۲۱ ۳)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۱۵، ص۲۷۴ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕍مردی كه هلاکت «یهود» به دست او خواهد بود!👇 (صلّی الله علیه و آله) @TarikhEslam
✅امام محمد باقر(علیه السلام) می فرماید : «لَمَّا وُلِدَ اَلنَّبِيُّ(ص) جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْكِتَابِ إِلَى مَلَإٍ مِنْ قُرَيْشٍ فِيهِمْ هِشَامُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ وَ اَلْوَلِيدُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ وَ اَلْعَاصُ بْنُ هِشَامٍ وَ أَبُو وَجْزَةَ بْنُ أَبِي عَمْرِو بْنِ أُمَيَّةَ وَ عُتْبَةُ بْنُ رَبِيعَةَ فَقَالَ : أَ وُلِدَ فِيكُمْ مَوْلُودٌ اَللَّيْلَةَ؟» ♦️هنگامى كه حضرت رسول اكرم(ص) به دنيا آمد مردى از اهل كتاب نزد گروهى از قريش كه در ميان آنها هشام بن مغيره، وليد بن مغيره، عاصم بن هشام، ابو وجزة بن ابى عمرو بن اميّه و عتبة بن ربيعه ديده مى‌شدند آمد و گفت : آيا ديشب در ميان شما نوزادى ديده به جهان گشوده است؟ آنان گفتند : خیر! آن مرد گفت : «فَوُلِدَ إِذاً بِفِلَسْطِينَ غُلاَمٌ اِسْمُهُ أَحْمَدُ بِهِ شَامَةٌ كَلَوْنِ اَلْخَزِّ اَلْأَدْكَنِ وَ يَكُونُ هَلاَكُ أَهْلِ اَلْكِتَابِ وَ اَلْيَهُودِ عَلَى يَدَيْهِ قَدْ أَخْطَأَكُمْ وَ اَللَّهِ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ» ♦️بنابراين بايد در فلسطين نوزادى ديده به جهان گشوده باشد كه نام او احمد است و خالى در بدن دارد به رنگ خاكسترى و اهل كتاب و يهود به دست او نابود شوند. اى قريشيان! به خدا سوگند اين نوزاد بهرۀ شما نشده است. «فَتَفَرَّقُوا وَ سَأَلُوا فَأُخْبِرُوا أَنَّهُ وُلِدَ لِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِاَلْمُطَّلِبِ غُلاَمٌ فَطَلَبُوا اَلرَّجُلَ فَلَقُوهُ فَقَالُوا : إِنَّهُ قَدْ وُلِدَ فِينَا وَ اَللَّهِ غُلاَمٌ!» ♦️آنها پس از شنيدن اين سخن از گرد آن مرد پراكنده شدند و به كند و كاو پرداختند و آگاه شدند كه در خانۀ عبداللّٰه بن عبدالمطّلب نوزادى به دنيا آمده است، پس به دنبال آن مرد گشتند و او را ديدند و گفتند : به خدا سوگند! در ميان ما نوزادى ديده به جهان گشوده است. آنان مرد گفت : «قَبْلَ أَنْ أَقُولَ لَكُمْ أَوْ بَعْدَ مَا قُلْتُ لَكُمْ» ♦️پيش از آنكه اين موضوع را به شما گفتم به دنيا آمد يا پس از آن‌؟ آنان گفتند : پيش از آن كه اين سخن را به ما بگويى! آن مرد گفت : «فَانْطَلِقُوا بِنَا إِلَيْهِ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ» ♦️ما را نزد او ببريد تا او را ببينم. آنها نزد مادر او آمدند و گفتند : «أَخْرِجِي اِبْنَكَ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ» ♦️نوزادت را پيش بياور تا او را ببينم. حضرت آمنه(س) گفت : «إِنَّ اِبْنِي وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَقَطَ وَ مَا سَقَطَ كَمَا يَسْقُطُ اَلصِّبْيَانُ لَقَدِ اِتَّقَى اَلْأَرْضَ بِيَدَيْهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَيْهَا ثُمَّ خَرَجَ مِنْهُ نُورٌ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى قُصُورِ بُصْرَى وَ سَمِعْتُ هَاتِفاً فِي اَلْجَوِّ يَقُولُ لَقَدْ وَلَدْتِيهِ سَيِّدَ اَلْأُمَّةِ فَإِذَا وَضَعْتِيهِ فَقُولِي أُعِيذُهُ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ كُلِّ حَاسِدٍ وَ سَمِّيهِ مُحَمَّداً(ص)» ♦️به خدا سوگند! پسر من زاده شد ولى آن گونه كه فرزندان ديگر زاده مى‌شوند. او دو دست خود را بر زمين نهاد و سر خود به آسمان بالا برد و بدان نگريست، سپس نورى از او برخاست كه من كاخهاى بصرى را مشاهده كردم و شنيدم هاتفى در آسمان ندا مى‌كرد : همانا تو سرور مردمان را به دنیا آوردی. پس وقتی او را بر زمين نهادى بگو : او را از شرّ هر حسودى به خداى يگانه پناه مى‌دهم و او را محمّد نامگذاری کن. آن مرد گفت : او را نزد من بياور و آمنه او را نزد آن مرد آورد. «فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَلَّبَهُ وَ نَظَرَ إِلَى اَلشَّامَةِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ فَخَرَّ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ فَأَخَذُوا اَلْغُلاَمَ فَأَدْخَلُوهُ إِلَى أُمِّهِ وَ قَالُوا : بَارَكَ اَللَّهُ لَكِ فِيهِ» ♦️آن مرد به او نگريست و كودك را برگرداند و همين كه چشمش به خال ميان دو شانۀ او افتاد بيهوش بر زمين افتاد. آنها نوزاد را گرفتند و نزد مادرش بردند و گفتند : خداوند اين نوزاد را براى تو مبارك گرداند. همين كه آنها از نزد آمنه(س) بيرون رفتند آن مرد به هوش آمد و حاضران به آن مرد گفتند : تو را چه شد که این حالت به تو دست داد؟ او گفت : «ذَهَبَتْ نُبُوَّةُ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ هَذَا وَ اَللَّهِ مَنْ يُبِيرُهُمْ فَفَرِحَتْ قُرَيْشٌ بِذَلِكَ» ♦️نبوّت بنى اسرائيل، تا روز رستاخيز از ميان رفت، و به خدا سوگند اين كودك همان كسى است كه آنها را نابود خواهد ساخت. قريش از شنيدن اين سخن شاد شدند. آن مرد وقتی كه شادى قريش را ديد به ايشان گفت : «أَمَا وَ اَللَّهِ لَيَسْطُوَنَّ بِكُمْ سَطْوَةً يَتَحَدَّثُ بِهَا أَهْلُ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ» ♦️به خدا سوگند! چنان يورشى بر شما ببرد كه خاور و باختر از آن سخن بگويند!(۱) 📚منبع: ۱)الکافی کلینی، ج۸، ص۳۰۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«کَرِیمُ السَّجَایَا، جَمِیلُ الشِّیَم نَبِیُّ البَرَایَا، شَفِیعُ الاُمَمِ» 💠وصف زیبای اخلاق حضرت رسول اکرم(ص) در بیان :👇 @TarikhEslam
✅مردی از اميرالمؤمنين امام علی(علیه السلام) درخواست كرد که اخلاق حضرت رسول اكرم(ص) را برايش وصف کند و بشمارد. حضرت(ع) فرمود : تو نعمتهای دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت(ص) را برايت بشمارم. آن مرد گفت : چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را إحصاء كرد و به شمارش آورد، در حالی که خداوند در قرآن کریم مي فرمايد: «وَ إِنْ تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لَاتُحْصُوهَا» ♦️اگر نعمت های خداوند را بشماريد، نمی توانيد آن را به پايان برسانيد.(نحل/۱۸) اميرالمؤمنين(ص) فرمود : خداوند تمام نعمت های دنيا را قليل و كم می داند، در اين آيه كه مي فرمايد : «قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ» ♦️بگو متاع دنيا اندك است.(نساء/۷۷) در حالی که خداوند متعال اخلاق رسول اكرم(ص) را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه مي فرمايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ» ♦️تو را خوئی بسيار بزرگ است.(قلم/۴) اينك تو چيزی كه قليل است نمی توانی بشماری، من چگونه چيزی كه عظيم و بزرگ است، شمارش كنم؟!! ولی همين قدر بدان، تمام پيامبران مظهر يكی از اخلاق پسنديده بودند، چون نوبت به آن حضرت(ص) رسيد، تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد و از اين رو فرمود : «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» ♦️من برانگيخته شدم تا اخلاق نيكو را تمام كنم و به کمال برسانم.(۱) 📚منبع : ۱)السُنن الکبری بیهقی، ج۱۰، ص۳۲۳ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال2⃣9⃣1️⃣ : ولادت حضرت رسول اکرم(ص) در «دوازدهم» ربیع الاول بوده یا «هفدهم» ربیع الأول؟ ✍پاسخ با مقاله ای مستند و تحلیلی از در سایت کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران :👇 🆔 https://historylib.com/articles/1913/%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%D8%AA+%D8%B1%D8%B3%D9%88%D9%84+%D8%AE%D8%AF%D8%A7+%D8%AF%D8%B1+12+%DB%8C%D8%A7+17+%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%B9+%D8%A7%D9%84%D8%A3%D9%88%D9%84+%D8%9F @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 ..؟!!👇 ✍نسب حضرت رسول اکرم(ص)! @TarikhEslam
✅نَسَب حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در منابع، به گونه‌ های مختلف آمده است. ولی مشهور در بین سیره‌ نویسان و مورخان، نسب حضرت(ص) به این ترتیب می باشد : «محُمَّدٌ رَسُولُ اللهِ(ص) بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِكِ بْنِ النَّضْرِ بْنِ كِنَانَةَ بْنِ خُزَيْمَةَ بْنِ مُدْرِكَةَ بْنِ إِلْيَاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارَ بْنِ مَعَدَّ بْنِ عَدْنَان بن....إسماعیل بن إبراهیم(ع) بن تارخ بن تاخور بن ساروخ بن أرعواء بن فالغ بن هود(ع) بن شالخ بن أرفخشد بن سام بن نوح(ع) بن لمک بن متوشلخ بن إدریس(ع) بن یارد بن مهلائیل بن قینان بن أنوش بن شیث بن آدم(ع)»(۱) به نقل از ابن عباس از حضرت رسول اکرم(ص) روايت شده است كه ایشان فرمودند : «إِذَا بَلَغَ نَسَبِی إِلَى عَدْنَانَ فَأَمْسِکُوا» ♦️هرگاه نسب من به «عدنان» رسيد، توقف كنيد.(۲) علت این که ایشان از نام بردن اجداد خود بعد از عدنان نهی کرده اند، معلوم نبودن انساب و جلوگیری از اختلاف نسّابین و مورخان در این زمینه بوده است و از عدنان تا حضرت اسماعيل(ع) درست روشن نيست و آنچه همگان اتفاق دارند، آن است که نسب عدنان به حضرت اسماعیل(ع) می رسد. در تاریخ نقل است که؛ بعد از ولادت حضرت رسول اکرم(ص)، جدّ ایشان حضرت عبدالمطلب(ع) نوزاد را در آغوش گرفت و وارد كعبه شد و در آنجا به دعا و نيايش پرداخت و از درگاه خداوند به خاطر عطای چنين فرزندی، شكر به جا آورد و این شعر را سرود : «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَانِي هَذَا الْغُلامَ الطَّيِّبَ الأَرْدَانَ» «قَدْ سَادَ فِي الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمَانِ أُعِيذُهُ بِالْبَيْتِ ذِي الأَرْكَانِ» «حِینَ یَکُونُ بِلُغَةِ الفِتْيَانِ حَتَّى أَرَاهُ بَالِغَ الْبُنْيَانِ» «أُعِيذُهُ مِنْ شَرِّ ذِي شَنَآنِ مِنْ حَاسِدٍ مُضْطَرِبِ الْعَنَانِ» ♦️حمد و سپاس خداوند را كه اين پسر را به من داد كه اندامى خوشبو دارد. او در گهواره بر همه پسران سیادت دارد و من او را به ارکان کعبه تعویذ می کنم.(۳) 📚منابع: ۱)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۲۱ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج‏۱۵، ص۱۰۵ ۳)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۸۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽 🎞سکانسی از ولادت حضرت رسول اکرم(ص) در بخشی از فیلم محمد رسول الله(ص) ساخته جناب مجید مجیدی:👆 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال3⃣9⃣1⃣:چرا یهود در صدد ترور اجداد حضرت رسول اکرم(ص) و در نهایت قصد از بین بردن ایشان را داشت؟ ✍پاسخ این سوال از :👇 @TarikhEslam
✅برنامه اول یهود در این زمینه که در مجموعه اقداماتشان مفهوم می‌شود، مانع شدن در راه ظهوراسلام، با جلوگیری از به دنیا آمدن پیامبر اسلام(ص) بود. قبر جد اعلای پیامبر اکرم (ص)، جناب هاشم در غزه فلسطین است. غزه فلسطین را (غزةالهاشم) هم می‌گویند.(۱) جای سؤال است که قبر ایشان به چه مناسبتی در آن منطقه می‌باشد؟ آنچه که در تاریخ وجود دارد، این است که ایشان با کاروان تجارتی از مکه به سمت شام می‌رفتند و بین راه هم خریدوفروش می‌کردند. یکی از مراکز خریدوفروش مدینه بود. در آن‌جا جناب هاشم به عنوان رئیس کاروان تجاری که برای مدینه سود فراوانی داشت، مهمان شخصی می‌شد که رئیس مدینه و در ضمن، رئیس خزرج بود. از طرفی خزرجی‌ها در کنار یهودی‌ها زندگی‌ می‌کردند و به این سبب، اطلاعات مربوط به پیامبر اسلام(ص) از بین یهودی‌ها به خزرجی‌ها منتقل می‌شد. بر اساس آن اطلاعات، رئیس مدینه به هاشم پیشنهاد می‌کند که شما داماد ما شوید و در پی این پیشنهاد، دخترش سلماء را به ازدواج وی در می‌آورد. زمانی که کاروان برای تجارت از مدینه به سمت شام حرکت می‌کند، جناب هاشم به همسرش می‌گوید:تو از ازدواج با من پسری به دنیا می‌آوری و من هم احتمالاً از این سفر جان سالم به در نمی‌برم؛ اگر برنگشتم، مراقب باش تا یهودی‌ها فرزند متولد شده را نبینند، وگرنه او را خواهند ‌کشت. جناب هاشم به سمت شام رفت و همان طور که عدم برگشتش را پیش‌بینی کرده بود (چون می‌دانست که تحت تعقیب است) از آن سفر برنگشت. البته از دنیا رفتنش نمی‌تواند به سبب مریضی باشد، زیرا کسی که مریض است برای تجارت ۱۰۰۰ کیلومتری نمی‌رود. ۹ سال پس از آن، کاروان تجاری مشابه ای به سمت شام رفت، که رئیس آن برادر هاشم، جناب مطّلب بود. مطّلب هم مهمان همان خانه رئیس خزرجیان می‌شود. در آن‌جا می‌بیند که بچه‌ای با بقیه بازی می‌کند و در بازی کُشتی بر آن‌ها غلبه پیدا کرده و می‌گوید من بچه ی هاشم هستم. زمانی که از قضیه پرس‌وجو می‌کند، در گفتن استنکاف می‌کنند؛ اما بالأخره به ما وقع پی برده و تصمیم می‌گیرد که آن بچه را به همراه خود ببرد. در تاریخ اختلاف است که با توافق بچه را از آن‌جا می‌برد یا به زور؟ به اعتقاد ما توافقی بوده و اکراهی بودنش ساختگی است. مطّلب بچه را به مکه ‌آورد و به همه گفت که این، برده من است؛ و به این ترتیب، فرزند هاشم به عبدالمطّلب(برده مطّلب) معروف شد. به همین روال بود تا این‌که عبدالمطّلب بزرگ شده و فاش می‌شود که او برادرزاده مطّلب است نه بنده او. پس از آن، عبدالمطّلب به سیادت ‌رسیده و رئیس قوم می‌شود، و به این ترتیب از گزند یهودیان در امان می‌ماند.(۲)(۳) 📚منابع: ۱)السیرة النبویة ابن هشام، ج۱، ص۱۴۶ ۲)انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۶۳ ۳)دروس تاریخ تطبیقی استاد طائب @TarikhEslam
🕌مقبره هاشم بن عبدمناف جد دوم حضرت رسول اکرم(ص) در «غزه فلسطین» :👆 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوال4⃣9⃣1⃣:چرا حضرت رسول اکرم(ص) را در طفولیت به دایه سپردند؟👇 @TarikhEslam
✍پاسخ : طبق منابع حضرت آمنه(س) پس از تولد حضرت رسول اکرم(ص)، ایشان را به دایه ای به نام «حلیمه سعدیه» سپرد. در مورد علل سپردن حضرت(ص) به دایه گفته اند که؛ آب و هوای مکه مساعد نبوده و آب و هوای خارج مکه بِکر و تازه بوده است. اهل بادیه فصاحت و بلاغت بیشتری داشتند. آمنه(س) با کمبودی شیر مواجه بودند. برخی بیماری‌ها از قبیل طاعون، وبا در مکه رواج داشت و دلائل دیگر! اینها دلایلی است که ذکر کرده اند، ولی این دلایل کمی دور از ذهن است. چون اگر رسم اهل مکه اين بوده که فرزندان خود را به خاطر آب و هوای مکه به دايه‌ای بيرون از شهر بسپارند، بايد امام علی(ع)، عقيل، جعفر و حمزه را نيز به دايه می سپردند؛ در حالی که اين‌گونه نبود. یا اگر علت به دايه سپردن رسول اکرم(ص) بی‌شيری آمنه بود، پس چرا بیش از مدت دوران شیرخوارگی، یعنی تا پنج‌ سالگی نزد حلیمه ماند؟ وجود بیماری هم در مکه به اثبات نرسیده و درمنابع معتبر نیامده است. و اینکه بادیه‌نشین‌ها فصیح‌تر باشند هم، مسلم نیست؛ بلکه امر برعکس بوده و معمولا مردم شهر فصیح‌تر از بادیه‌ نشین‌ها هستند. 🔍علت، خطری بود که از جانب یهود، وجود مطهر حضرت رسول(ص) را تهدید می‌کرد. توضیح اینکه، یهودیان بنی‌اسرائیل، گزارش دقیق از علایم پیامبر آخرالزمان را از پیامبران بنی‌اسرائیل مخصوصا از حضرت موسی(ع) پرس‌وجو کرده بودند. یهودیان کسانی بودند که در هنگام پرس‌وجو، تمام جزئیات را می‌پرسیدند که پدرش کیست؟ در کجا و کی به دنیا خواهد آمد؟ و علایم ظاهری و...! حتی آیات سوره بقره در مورد گاو بنی‌ اسرائیل، خود گواه بر جزئی‌ نگری و دقت‌ نظری آنهاست! یهود طبق تعاریفی که از پیامبر آخر الزمان شنیده بودند، او را برای دین خود، خطری مهم می‌دانستند و می‌دانستند که در آينده نزديک، دينش جهانی خواهد شد و موجوديت آنها را به خطر خواهد انداخت؛ و در کل، از ظهور ایشان خوف داشتند. پس آنان درصدد از بین بردن رسول اکرم(ص) در سن طفولیت بودند. به دایه سپردن پیامبر(ص)، راهی از حیث امنیتی بود که وجود پیامبر(ص) حفظ می‌شد؛ چراکه این طریق، او را دور از چشم اغيار و در سرزمينی دور محافظت می‌کرد. چون مکه شهر توريستی و تجاری بود، از اين‌ رو ورود و خروج افراد مشکوک و شرور و غريبه به آن آسان است و حساسيت ايجاد نمی‌کند و مردم شهر به حضور غريبه‌ها عادت کرده بودند، و ربودن و ترور کردن فردی، به‌ آسانی امکان‌پذير است؛ فلذا چاره را در آن ديدند تا به اين بهانه، رسول اکرم(ص) را از شهر خارج سازند و به محل امنی که بر اهل کتاب ناشناخته بود، به قبيله کوچک چادرنشين که رفت‌و آمد افراد غريبه به‌ راحتی قابل کنترل و شناسایی می‌باشد و اگر کسی به آنجا تردد داشته باشد، فوراً معلوم می‌شود، کيست و چه هدفی را دنبال می‌کند، بفرستند. شايد برای رد گم کردن اگر کسی می‌پرسيد محمد کجاست؟ می‌گفتند : به‌ خاطر بی‌ شيری مادرش او را به دايه سپرديم و بی‌شيری مادر پيامبر(ص) حقيقت ندارد؛ چراکه اگر به‌ خاطر بی‌شيری بود، در مکه «مُرضعه» (زن شیر ده) می‌گرفتند. مخصوصاً با علاقه‌ای که آمنه به تنها يادگار شوهر جوانش داشت، چگونه ممکن است او را به‌خاطر شير از خود دور کرده و در مدينه به يک قبيله باديه‌ نشين بسپارند؟!! شاهد بر این ادعا یعنی خطر یهود، نقلی از حلیمه سعدیه است که می‌گوید : به من خبر رسید که گروهی غریبه با لباس‌های عجیب، در حالی که سراغ کودک قریشی را می‌گرفتند، دیده شدند، تا اینکه محمد(ص) را پیدا کرده و او را وارسی بدنی کردند! از این واقعه، به‌شدت نگران شدم و محمد(ص) را نزد کاهنی بردم تا در این‌ باره حکم کند. کاهن پس از شنیدن سخنان محمد(ص)، هشدار داد که او در آینده دین مردم را تغییر خواهد داد. من نگران‌‌تر شدم و تصمیم گرفتم برای حفظ جان محمد(ص) از دست دشمنان، او را به نزد مادرش در مکه بازگردانم.(۱) حلیمه پس از پنج سال از ولادت حضرت رسول اکرم(ص)، در سال ششم پس از عام الفیل، او را به مادرش برگرداند. حضرت آمنه(س) در سال هفتم پس از عام الفیل، فرزندش، محمد(ص) را برای زیارت قبر عبدالله و نیز دیدار با دایی‌های عبدالله که از بنی‌نجار بودند، به مدینه برد و بنا بر قول مشهور، در راه بازگشت از مدینه در ابواء از دنیا رفت و در همان جا دفن شد.(۲) 📚منابع : ۱)امالی شیخ مفید، ص۱۴۶ ۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۹۳ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍ 3️⃣1️⃣2⃣ :📚 1⃣کتاب «تبار انحراف» پژوهشی در جریان شناسی انحرافات تاریخی 2⃣کتاب «مهار انحراف» بازکاوی حوادث پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) زیر نظر ✍📚👇 @TarikhEslam