📅هفدهم شوّال سال پنجم هجری قمری، وقوع جنگ خندق(احزاب) :👇
#وقایع_ماه_شوال_المکرم
#جنگ_خندق
#جنگ_احزاب
@TarikhEslam
✅این جنگ به جنگ احزاب نیز معروف است.
زیرا قبیله قریش با متحدانش از دیگر قبایل کفار عرب و یهود، برای ریشهکن کردن اسلام بر ضد حضرت رسول اکرم(ص) و مسلمانان همداستان شدند.
اغلب مورخان، وقوع این جنگ را سال پنجم هجری نوشتهاند.
علت وقوع جنگ را این گونه بیان کرده اند که وقتی رسول اکرم(ص) قبیله بنی النضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر اکرم(ص) تحریک کردند و این را میتوان علت اصلی آغاز جنگ شمرد.
پس از آن، یهودیانی از بنی النضیر و بنی الوائل همچون حُیی بن اَخْطَب، و دیگر سران یهود به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا(ص) برانگیختند.
ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای هم پیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا(ص) استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر هم پیمان شدند.
تعداد مشرکان از تمامی قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید که چهار هزار نفرشان همراه با سیصد اسب و ۱۵۰۰ شتر از قریش و هم پیمانان آنها بودند و این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کردهاند.
وقتی رسول اکرم(ص) از عزم مشرکان با خبر شد، دربارۀ ماندن یا بیرون رفتن از مدینه با مردم مشورت کرد.
سلمان فارسی گفت، ما در ایران هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر میکردیم، برگرد خویش خندق میکندیم. مردم مدینه باتوجه به تجربۀ شکست در جنگ احد به دلیل مخالفتشان با رأی پیامبر(ص)، ماندن در شهر را برگزیدند و پیشنهاد سلمان را برای حفر خندق پذیرفتند و حفر خندق شروع شد و همگی برای حفر آن بسیج شدند و مسلمانان روز و شب در سرما و گرسنگی شدید به نوبت از خندق پاسداری میکردند.
در حین حفر خبر رسید که بنی قریظه (قبیلهای یهودی) که تعهد کرده بودند در صورت وقوع جنگ، نه با پیامبر(ص) باشند و نه علیه او، نقض عهد کرده و با مشرکان هم پیمان شدهاند.
سپاه عظیم مشرکان به مدینه رسیدند و با تعجب با خندق روبه رو شدند، چون حفر خندق تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی یهودیان و مشرکان شد.
مشرکین ۲۵ روز مدینه را محاصره کردند و از هر طرف که خواستند وارد شوند، خندق بود.
در اثنای این کار مشرکان و منافقین جسارت ها به پیامبر اکرم(ص) نمودند.
تا اینکه عمرو بن عبدود، مردی که شجاعتش زبانزد بود، به همراه عدهای از تنگنای خندق گذشت - که مفصل خواهد آمد- که در نهایت به دست امام علی(ع) به هلاکت رسید.
در این حین صدای تکبیر مسلمین بلند شد و مشرکان به دلیل شکست عمر بن عبدود و از بین رفتن روحیه ی سپاه دشمن و چند عامل دیگر از قبیل خستگی سپاه کفر از توقف بی حاصل و تمام شدن آذوقه لشگر و نبود علوفه برای چهارپایان و در آخر استجابت دعای پیامبر اکرم(ص) که فرمود :
«خدایا احزاب را فراری و شکست بده!»
آن هم در شبی سرد و زمستانی، چنان طوفان شدیدی به پاخاست که هیچ خیمه و آتش و دیگی را برایشان برجا نگذاشت.
پس به این ترتیب همگی مجبور شدند به مکه برگردند.
غزوۀ خندق، شش تن از مسلمانان به شهادت رسیدند. از مشرکان نیز هشت تن کشته شدند.
آیۀ ۲۱۴ سوره بقره، آیات ۵۱ـ۵۵ سورۀ نساء و آیات ۹ـ۲۵ سورۀ احزاب درشان غزوۀ خندق نازل شده است.
📚منابع :
۱)تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶
۲)المغازی واقدی، ج۲، ص۴۴۲ـ۴۴۳
۳)أنساب الأشراف بلاذری، ج۱، ص۴۰۹
۴)الإرشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۰۵
۵)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۵، ص۷
@TarikhEslam
✅در این جنگ عمرو بن عبدود، مردی که شجاعتش زبانزد بود و او را با هزار سوار برابر میدانستند، همراه عدهای از تنگنای خندق گذشت.
امام علی(ع) با چند تن از مسلمانان راه را بر آنان گرفتند.
عمرو بن عبدود که در جنگ بدر زخمی شده و از شرکت در جنگ احد بازمانده بود، در این هنگام آماده جنگ بود و رجز میخواند و هماورد میخواست.
حضرت علی(ع) برای جنگ با او به پاخاست، اما رسول(ص) به او دستور توقف داد تا شاید دیگری بپاخیزد. مسلمانان از ترس عمرو و دلیران همراه او سکوت کردند و کسی از آنان برای مبارزه داوطلب نشد.
عُمَر بن خطاب از شجاعت های عمرو در میان مسلمانان سخن گفت، و در مردم ایجاد ترس کرد.
عُمَر که از شجاعت عمرو بن عبدود سخن گفت و رعب و وحشتی در دل مسلمانان انداخته بود، به عبد الرحمن بن عوف گفت : اگر عمرو بر ما چیره شود همه ی ما را خواهد کشت!
بهترین راه این است که محمّد را دست بسته تحویل آن ها دهیم؛ و خودمان به قوممان ملحق شویم.(۱)
عمرو نیز چون این وضع به درازا کشید، مغرورانه فریاد مبارزطلبی سر می داد.
در چنین شرایطی پیامبر اکرم(ص) فرمودند : چه کسی به مبارزه ی عمرو می رود تا من بهشت را برایش ضمانت کنم؟
آیا دوستی هست که شرّ این دشمن را کفایت کند؟
دراین هنگام علی بن ابی طالب(ع) فرمود : من به مبارزه ی او می روم!
پیامبر اکرم(ص) سکوت کردند و تا سه بار این کلام را فرمودند، و هر سه بار امیر المؤمنین(علیه السلام) برای مبارزه اعلام آمادگی نمودند.
آخر الأمر رسول اکرم(ص) اجازه فرمودند و با دستانش عمامه بر سر آن حضرت(ع) پیچیدند و امیر المؤمنین(ع) حرکت کردند.(۲)
در این هنگام رسول اکرم(ع) فرمود :
📋《بَرَزَ الْاِیمانُ كُلُّهُ اِلَی الشِّرْکِ كُلِّهِ》
♦️به تحقیق تمام اسلام در مقابل تمام کفر ایستاده است.(۳)
امام علی(ع) از عمرو خواست اسلام را بپذیرد یا از مبارزه منصرف شود.
عمرو هر دو خواست او را رد کرد. پس بین آنان جنگی سخت در گرفت و علی(ع) ضربه عمرو را با سپر دفع کرد و سپس با ضربهای وی را به هلاکت رساند و در پی آن، همراهان عمرو گریختند.
در این حال صدای تکبیر مسلمین بلند شد.
علی(ع) سپس نزد پیامبر اکرم(ع) بازگشت.
پیامبر در حق امام علی(ع) فرمود :
📋《ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثَّقَلَینِ》
♦️ارزش ضربه علی(ع) بالاتر از عبادت جن و انس است.(۴)
عمر بن عبدود با اینکه از دشمنان خدا و رسول خدا(ص) بود، اما امیرالمومنین علی(ع) در نهایت جوانمردی او را کشت و با تمام تجهیزات جنگی اش، او را تحویل سپاه دشمن داد.
تا جایی که در منابع آمده است؛
📋《أُخْتُ عَمْرِو بْنِ عَبْدِوُدٍَّّ اَلْعَامِرِيِّ [اِذَا] رَأَتْهُ قَتِيلاً، فَقَالَتْ مَنْ قَتَلَهُ؟
فَقِيلَ لَهَا : عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)؟》
♦️هنگامی که خواهر عمرو بن عبدودّ برادرش را دید که كشته شده است، پرسيد :
چه کسی برادر مرا كشته است؟
به او گفتند : او به دست على بن ابى طالب(ع) كشته شده است.
در این هنگام خواهر عمرو گفت :
📋《كُفْوٌ كَرِيمٌ! ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ :
لَوْ كَانَ قَاتِلُ عَمْرٍو غَيْرَ قَاتِلِهِ،
لَكُنْتُ أَبْكِي عَلَيْهِ آخِرَ اَلْأَبَدِ،
لَكِنَّ قَاتِلَهُ مَنْ لاَ يُعَابُ بِهِ،
مَنْ كَانَ يُدْعَى قَدِيماً بَيْضَةَ اَلْبَلَدِ》
♦️به درستى كه على بن ابى طالب(ع) همتاى خوبى است.
بعد از آن، این شعر را سرود :
اگر كشنده ی عمرو بن عبدود، غير كشنده ی او يعنى على بن ابى طالب(ع) بود، هر آينه تا آخر الزمان گريه مى كردم.
اما كشنده ی عمرو كسى است كه نمی توان بر او عيب گرفت، کسی که از قدیم الایام او را بيضة البلد(کنایه از کمال مدح) خوانده اند.(۵)
📚منابع :
۱)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۷۰۱
۲)المغازی واقدی، ج۲، ص۴۷۱ـ۴۷۰
/تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۴ـ۵۷۳
/الإرشاد شیخ مفید، ج۱، ص۱۰۹ـ۹۸
۳)کنز الفوائد کراجکی، ج۱، ص۲۹۷
۴)المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۳۴
۵)الفصول المختارة علم الهدی، ج۱، ص۲۹۲
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پرسش_و_پاسخ
سوال5️⃣5️⃣ : آیا حدیث «ضَربَةُ عَلِی یَومَ الخَندَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثّقلین» سندیت دارد؟
✍پاسخ این سوال توسط #استاد_قزوینی :👆
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
3️⃣6️⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «حیدرانه ها» حاوی داستان های شیرین و مستند از شجاعت حضرت امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) در جنگهای صدر اسلام؛ اثر محمد صحتی سردرودی✍👇
@TarikhEslam
🌐برای خرید یا مطالعه این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :👇
🆔 https://www.ziaossalehin.ir/fa/book/25312
@TarikhEslam
📅بیست و یکم شوال سال ۹۲ هجری قمری، فتح آندلس به دست مسلمانان :👇
#وقایع_ماه_شوال_المکرم
@TarikhEslam
✅مسلمانان در نیمه دوم قرن هفتم میلادی به فتح اسپانیا روی آوردند.
و از آنجایی که مسلمانان به گسترش فتوحات دين اسلام متمایل بودند، توانستند درفاصله سالهای ۸۲ تا ۹۲ هـجری قمری سرتاسر شمال آفريقا تا نزديكي تنگه جيلالطارق فتح كنند.
و از این طرف هم به سوي خاك اندلس پیش رفتند و لذا دنبال فرصت بودند تا بدان سوي هجوم آورند.
رهبران این فتح موسي بن نصير و طارق بن زياد بود.
این فرصت به دلیل اختلافاتی بین دربار حکومتی اسپانیا، شرایط را به نفع مسلمین رقم زد و باعث شد که اسپانیا را به مسلمانان تحویل دهند.
این فتح پس از گشایش جبلطارق و توسط طارق بن زیاد در ۲۱ شوال سال ۹۲ هجری قمری در عهد ولید بن عبدالملک صورت گرفت و تا آخرین تصرفات آن ۴ سال به طول کشید.
آمادگی مسلمانان و بروز شرایط مناسب، زمینه فتح یکی از مناطق وسیع یعنی اندلس را ممکن ساخت و با فتح آن، اسلام تمام این منطقه را فرا گرفت.
و پس از فتح اسپانیا نام اندلس را بر آن نهادند.
ابتدا سیاست های مسالمت آمیز حکام و اتحاد مسلمانان توانست مسلمانان را به عزت و افتخار برساند.
ولی دیری نپایید که بروز اختلافات قبیلگی و آشوب های سیاسی، سرزمین اندلس را در معرض تاخت و تاز اسپان، فرانک ها قرار داد و حکومت اسپانیا سرزمین خود رو مجدد باز پس گرفتند و پس از فروپاشی حکومت امویان اندلس، پادشاهی مسیحی اسپانیا به وجود آمد.
در زمان پادشاهی فیلیپ دوم، بسیاری از مسلمانان اسپانیا اخراج و تبعید شدند.
مسلمانان شبه جزیره ایبریا در جنوب غربی اروپا را اندلس یا اندلس اسلامی نامیدند.
📚منابع :
۱)تاریخ الامم و الملوک طبری، ج۶، ص۵۲۳
۲)الکامل ابن اثیر، ج۵، ص۸
۳)فتوح البلدان بلاذری، ص۲۳۲
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
4️⃣6️⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «تاریخ دولت اسلامی در اندلس» شرح واقعه فتح آندلس و تشکیل حکومت اسلامی در اروپا؛ اثر محمد عبدالله عنان با ترجمه مرحوم دکتر آیتی✍📚👇
@TarikhEslam
4_5764915618218246315.pdf
7.88M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
«تاریخ دولت اسلامی در اندلس»
@TarikhEslam
📆بیست و پنجم ماه شوال سال ۱۴۸ هجری قمری، #شهادت مظلومانه ششمین اختر تابناک امامت و ولایت، حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) تسلیت و تعزیت باد.🏴
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِینِ اللَّهُمَّ وَ کَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ کَلامِکَ وَ وَحْیِکَ وَ خَازِنَ عِلْمِکَ وَ لِسَانَ تَوْحِیدِکَ وَ وَلِیَّ أَمْرِکَ وَ مُسْتَحْفَظَ [مُسْتَحْفِظَ] دِینِکَ فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ حُجَجِکَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#وقایع_ماه_شوال_المکرم
@TarikhEslam
#زندگینامه_اهل_بیت_علیهم_السلام
🔹کنیه ایشان «ابوعبدالله» است.
🔹مشهورترین لقب ایشان «صادق» است
🔹زادروز:۱۷ ربیعالاول سال ۸۳ هجری قمری.
🔹زادگاه:مدینه
🔹مدت امامت:۳۴ سال
(از ۱۱۴ تا ۱۴۸) قمری
♦️شهادت:۲۵ شوال سال ۱۴۸ قمری، در سن ۶۵ سالگی
🔹مدفن:بقیع، مدینه
🔹پدر ایشان امام محمد باقر(ع) است.
🔹مادر ایشان ام فروه است.
✨🍁✨🍂✨🍁✨🍂✨🍁✨
🔹ایشان از جانب پدر از نسل امام علی(ع) و از جانب مادر گرامیشان امفروه، از نسل ابوبکر خلیفه اول می باشد.
🔹ایشان بیشترین سال عمر را در میان امامان داشته است و به این جهت به (شیخ الائمه) معروف است.
🔹امامت ایشان همزمان با سالهای پایانی حکومت بنی امیه و سالهای آغازین حکومت بنی عباس بود. وبه علت ضعف و عدم استقرار نظام سیاسی، ایشان فرصت بسیار مناسبی برای فعالیت فرهنگی و مذهبی به دست آورد.
زمینه فعالیت به گونهای برای ایشان فراهم شد، که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینهها از امام جعفر صادق(ع) نقل گردیده، تا جایی که مذهب تشیع به نام (مذهب جعفری) خوانده میشود و از امام صادق(ع) به عنوان رئیس مذهب جعفری یاد می شود.
🔹زمان امامت ایشان(ع) همزمان با برخی از خلفای اموی و عباسی بود:
🔺خلفای اموی:
1⃣هشام بن عبدالملک (۱۲۵- ۱۱۴)
2⃣ولید بن یزید بن عبدالملک(۱۲۶-۱۲۵)
3⃣یزید بن ولید بن عبدالملک (۱۲۶)
4⃣ابراهیم بن ولید بن عبدالملک
(۲ ماه و ۱۰ روز از سال ۱۲۶)
5⃣مروان بن محمد (۱۳۲- ۱۲۶)
🔺خلفای عباسی:
6⃣ابوالعباس عبدالله بن محمد (۱۳۷-۱۳۲)
7⃣ابوجعفر منصور دوانیقی(۱۴۸- ۱۳۷)
🔹امام جعفر صادق(ع) بیش از ۴۰۰۰ هزار شاگرد داشتهاست که برخی از شاگردان و یاران معروف ایشان، ابان بن تغلب، اسحاق بن عمار، برید بن معاویه، ابوحمزه ثمالی، حریر بن عبدالله، زرارة بن اعین، صفوان بن مهران، فیض بن مختار کوفی، محمد بن علی کوفی معروف به مؤمن الطّاق، محمد بن مسلم، معاذ بن کثیر، هشام بن محمد، مفضل بن عمر، جابر بن حیان و..بوده است.
واز اهل تسنن می توان به مالک بن انس و ابوحنیفه اشاره کرد.
🔹به گفته ابن حَجَر هیتمی، مردم از او دانشهای فراوان نقل میکردند و آوازه او به همه جا رسیده بود.
🔹ابوبحر جاحظ هم نوشته است دانش و فقه او دنیا را پر کرده بود.
🔹حسن بن علی وشاء هم گفته است که نهصد نفر را در مسجد کوفه دیده است که از امام صادق(ع) حدیث نقل میکردند.
🔹در متون حدیثی شیعه، مناظرات و گفتگوهایی میان امام صادق(ع) و متکلمان مذاهب دیگر و نیز برخی از منکران وجود خدا گزارش شده است.
🔹شیخ مفید برای امام صادق(ع) ده فرزند و چند همسر برشمرده است.
🔹در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) فعالیت غُلات، افزایش یافت.
آنها مقامی رُبوبی برای ائمه قائل بودند یا آنها را پیامبر(ص) میدانستند و امام صادق(ع) اندیشه غُلُوّ را بهشدت رد کرد، مردم را از همنشینی با غالیان پرهیز داد و آنان را فاسق و کافر و مشرک دانست.
🔹مالک بن انس از ائمه فقهی اهل سنت گفته است :
در مدتی که پیش امام صادق(ع) میرفتم، همیشه او را در یکی از سه حالت نمازخواندن، روزهداری و ذکرگفتن می دیدم.
🔹در مورد شهادت حضرت(ع) آنچه در کتاب مصباح کفعمی و نیز در کتابهای دیگر آمده است، این که به امام(ع) زهر خوراندند.
ابن شهرآشوب در مناقب نوشته است:
ابوجعفر منصور او را زهر خورانید، زیرا با کینهای که منصور از او داشت و بیمی که از روی آوردن مردم به ایشان در دل وی راه یافته بود، آسوده نمینشست.
🔹پس از شهادت امام صادق(ع) فرقههای مختلفی در شیعه به وجود آمد. گروهی از شیعیان، مرگ اسماعیل پسر امام صادق(ع) را انکار کرده، او را امام میدانستند.
🔹شماری از این گروه، که از حیات اسماعیل مأیوس شدند، پسر اومحمد را امام دانستند. این گروه به اسماعیلیه شهرت یافتند.
🔹برخی دیگر عبدالله اَفْطَح را امام دانسته، به فَطَحیه مشهور شدند؛ اما پس از مرگ او که حدود ۷۰ روز پس از شهادت امام صادق(ع) رخ داد، به امامت موسی بن جعفر(ع) معتقد شدند.
🔹شماری نیز به پیروی از شخصی به نام ناووس در امامت حضرت صادق(ع) توقف کردند و فرقه ناووسیه را به وجود آوردند.
🔹ایشان در قبرستان بقیع در کنار پدر و جد و عموی جد خویش دفن شد.
📚منبع:
کتاب سیره پیشوایان مهدی پیشوایی، صص۶۵۴_۵۵۰
@TarikhEslam
✍پنج داستان زیبا و شنیدنی از زندگانی #امام_جعفر_صادق_علیه_السلام :👇
#داستان_اهلبیت_علیهم_السلام
@TarikhEslam
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
1⃣به او نگو این کیسه را من دادهام!👇
✅ابوجعفر خثعمى می گوید :
📋«أَعْطَانِي اَلصَّادِقُ(ع) صُرَّةً فَقَالَ لِي اِدْفَعْهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَ لاَ تُعْلِمْهُ أَنِّي أَعْطَيْتُكَ شَيْئاً»
♦️امام صادق(عليهالسلام) كيسه زرى به من دادند و فرمودند :
اين كيسه را بده به فلانى از بنى هاشم و به او نگو من دادهام.
ابوجعفر خثعمى می گوید :
کیسه را بردم به او دادم و او گفت :
📋«جَزَاهُ اَللَّهُ خَيْراً مَا يَزَالُ كُلَّ حِينٍ يَبْعَثُ بِهَا فَنَعِيشُ بِهِ إِلَى قَابِلٍ وَ لَكِنِّي لاَ يَصِلُنِي جَعْفَرٌ بِدِرْهَمٍ فِي كَثْرَةِ مَالِهِ»
♦️خدا به كسى كه داده خير بدهد.
هر سال آنقدر به من میدهد كه تا سال ديگر ما را كافى است
ولى جعفر بن محمد(ع) با آنكه دارد يک درهمی هم به ما نمیدهد!(۱)
📚منبع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۷، ص۲۳
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام 1⃣به او نگو این کیسه را من دادهام!👇 ✅ابوجعفر خثعمى می گوید : 📋«أَعْطَ
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
2⃣نامش فاطمه است!👇
✅سکونی می گوید :
بر امام صادق(ع) وارد شدم در حالی که ناراحت و پریشان بودم، امام(ع) فرمود :
📋«يَا سَكُونِيُّ! مِمَّا غَمُّكَ؟
قُلْتُ : وُلِدَتْ لِي اِبْنَةٌ!
فَقَالَ : يَا سَكُونِيُّ! عَلَى اَلْأَرْضِ ثِقْلُهَا وَ عَلَى اَللَّهِ رِزْقُهَا تَعِيشُ فِي غَيْرِ أَجَلِكَ وَ تَأْكُلُ مِنْ غَيْرِ رِزْقِكَ!
فَسَرَّى وَ اَللَّهِ عَنِّي!
فَقَالَ لِي : مَا سَمَّيْتَهَا؟
قُلْتُ : فَاطِمَةَ!
قَالَ : آهِ! آهِ! ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى جَبْهَتِهِ فَقَالَ : أَمَّا إِذَا سَمَّيْتَهَا فَاطِمَةَ فَلاَ تَسُبَّهَا وَ لاَ تَلْعَنْهَا وَ لاَ تَضْرِبْهَا»
♦️ای سکونی! سبب ناراحتیت چيست؟
گفتم : دختری برايم متولد شده است!
حضرت(ع) فرمود : سنگينى دخترت بر زمين و روزى او به عهده خداوند است؛ او در غير زندگى تو زندگى مىكند و جز روزى تو بهره مىبَرد.
سكونى می گويد : به خدا سوگند! سخن حضرت(ع) غم را از من زدود.
آنگاه فرمود : نام او را چه گذاشتی؟
گفتم : فاطمه!
آن حضرت(ع) به ياد مظلوميّت جدّه مظلومه اش حضرت فاطمه(س) افتاد و فرمود : آه! آه! سپس دست مبارك را بر پيشانى گذاشت و فرمود :
پس وقتی که نام او را فاطمه نهادی، به او بدگويی مکن و او را نفرین مکن و او را مزن.(۱)
📚منبع :
۱)الكافی شیخ کلینی، ج۶، ص۴۸
@TarikhEslam