حضرت فاطمه(س) در پاسخ ایشان اين ابيات را فرمود :
📋《أَمْرُكَ سَمْعٌ يَا اِبْنَ عَمِّ وَ طَاعَةٌ مَا بِيَ مِنْ لَوْمٍ وَ لاَ وَ ضَاعَةٍ غَذِيتُ بِاللُّبِّ وَ بِالْبَرَاعَةِ أَرْجُو إِذَا أُشْبِعْتُ مِنْ مَجَاعَةٍ أَنْ أَلْحَقَ اَلْخِيَارَ وَ اَلْجَمَاعَةَ وَ أَدْخُلَ اَلْجَنَّةَ فِي شَفَاعَةٍ》
♦️اى پسر عمو! فرمان تو شنيدنى و پذيرفتنى است و بر من هيچ پستى و كار نكوهيده نيست.
من با خرد و نيكوكارى پرورش يافتهام و اميدوارم كه چون گرسنه اى را سير كنم به نيكان و گزيدگان ملحق شوم و به بهشت درآيم و مقام شفاعت داشته باشم.
📋《وَ عَمَدَتْ إِلَى مَا كَانَ عَلَى اَلْخِوَانِ فَدَفَعَتْهُ إِلَى اَلْمِسْكِينِ وَ بَاتُوا جِيَاعاً وَ أَصْبَحُوا صِيَاماً لَمْ يَذُوقُوا إِلاَّ اَلْمَاءَ اَلْقَرَاحَ ثُمَّ عَمَدَتْ إِلَى اَلثُّلُثِ اَلثَّانِي مِنَ اَلصُّوفِ فَغَزَلَتْهُ ثُمَّ أَخَذَتْ صَاعاً مِنَ اَلشَّعِيرِ فَطَحَنَتْهُ وَ عَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ خَمْسَةَ أَقْرَاصٍ لِكُلِّ وَاحِدٍ قُرْصاً وَ صَلَّى عَلِيٌّ(ع) اَلْمَغْرِبَ مَعَ اَلنَّبِيِّ(ص) ثُمَّ أَتَى مَنْزِلَهُ فَلَمَّا وُضِعَ اَلْخِوَانُ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَلَسُوا خَمْسَتُهُمْ فَأَوَّلُ لُقْمَةٍ كَسَرَهَا عَلِيٌّ(ع) إِذَا يَتِيمٌ مِنْ يَتَامَى اَلْمُسْلِمِينَ قَدْ وَقَفَ بِالْبَابِ فَقَالَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّدٍ(ص)!
أَنَا يَتِيمٌ مِنْ يَتَامَى اَلْمُسْلِمِينَ أَطْعِمُونِي مِمَّا تَأْكُلُونَ أَطْعَمَكُمُ اَللَّهُ مِنْ مَوَائِدِ اَلْجَنَّةِ》
♦️حضرت فاطمه(س) برخاست و آنچه در سفره بود به آن مستمند داد و همگان آن شب را گرسنه گذراندند و فرداى آن روز هم روزه گرفتند و حال آنكه در شب هم جز آب خالى چيزى نياشاميده بودند.
آنگاه حضرت فاطمه(س) يك سوم ديگر از آن پشم را ریسید و يك صاع ديگر جو برداشت و دستاس و خمير كرد و پنج گرده نان پخت كه براى هر كس يك گرده بود.
امام على(ع) همچنان نماز مغرب را با حضرت رسول اکرم(ص) به جا آورد و به خانهاش آمد و وقتی سفره گستردند و نشستند، نخستين لقمه اى كه امام على(ع) از آن نان برگرفت، يتيمى از يتيمان مسلمانان بر در آمد و گفت : اى اهل بيت محمد(ص)! بر شما درود باد!
من يتيمى از يتيمان مسلمانانم و از آنچه مىخوريد به من نیز بخورانيد، خدايتان از خوراكهاى بهشتى روزى فرمايد.
امام على(ع) آن قطعه نان را از دست بر زمين نهاد و چنين فرمود :
📋《فَاطِمُ بِنْتَ اَلسَّيِّدِ اَلْكَرِيمِ، بِنْتَ نَبِيٍّ لَيْسَ بِالزَّنِيمِ، قَدْ جَاءَنَا اَللَّهُ بِذَا اَلْيَتِيمِمَنْ، يَرْحَمِ اَلْيَوْمَ فَهُوَ رَحِيمٌ، مَوْعِدُهُ فِي اَلْجَنَّةِاَلنَّعِيمِ، حَرَّمَهَا اَللَّهُ عَلَى اَللَّئِيمِ وَ صَاحِبُ اَلْبُخْلِ يَقِفْ ذَمِيمٌ، تَهْوِي بِهِ اَلنَّارُ إِلَى اَلْجَحِيمِ شَرَابُهُ اَلصَّدِيدُ وَ اَلْحَمِيمُ》
♦️اى فاطمه(س)! اى دختر سيد بزرگوار! اى دختر پيامبرى كه هرگز آلايشى نداشته است!
خداوند يتيمى پيش ما فرستاد و هر كس امروز رحم كند، رحيم است و وعدهگاه او در بهشت نعمتهاى بهشتى است كه خداوند آنها را بر شخص پست حرام كرده است.
آدم بخيل نكوهيده است و آتش او را به جحيم فرا مىخواند و آشاميدنى او آشاميدنيهاى بسيار گرم و بوناك است.
حضرت فاطمه(س) نیز چنين فرمود :
📋《فَسَوْفَ أُعْطِيهِ وَ لاَ أُبَالِي وَ أُوثِرُ اَللَّهَ عَلَى عِيَالِي》
♦️هم اكنون به او عطا مىكنم و باك ندارم و خداوند را بر بستگان خويش بر مىگزينم.
📋《وَ عَمَدَتْ فَاطِمَةُ(س) فَغَزَلَتِ اَلثُّلُثَ اَلْبَاقِيَ مِنَ اَلصُّوفِ وَ طَحَنَتِ اَلصَّاعَ اَلْبَاقِيَ وَ عَجَنَتْهُ وَ خَبَزَتْ مِنْهُ خَمْسَةَ أَقْرَاصٍ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ قُرْصاً وَ صَلَّى اَلْمَغْرِبَ مَعَ اَلنَّبِيِّ(ص) ثُمَّ أَتَى مَنْزِلَهُ فَقَرَّبَ إِلَيْهِ اَلْخِوَانَ وَ جَلَسُوا خَمْسَتُهُمْ》
♦️سپس حضرت فاطمه(س) برخاست و آنچه در سفره بود به آن يتيم عنايت كرد و همگى گرسنه ماندند و چيزى جز آب خالى نياشاميدند، و فرداى آن روز هم روزه گرفتند.
حضرت فاطمه(س) باقى ماندۀ پشم را ریسید و يك صاع باقى مانده از جو را دستاس و خمير كرد و پنج گرده نان فراهم آورد.
امام على(ع) نماز مغرب را با حضرت رسول اکرم(ص) به جا آورد و به خانه آمد و نزديك سفره همگى با هم نشستند.
📋《فَأَوَّلُ لُقْمَةٍ كَسَرَهَا عَلِيٌّ(ع) إِذَا أَسِيرٌ مِنْ أُسَرَاءِ اَلْمُشْرِكِينَ قَدْ وَقَفَ بِالْبَابِ فَقَالَ :
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ مُحَمَّدٍ(ص)!
تَأْسِرُونَنَا وَ تَشُدُّونَنَا وَ لاَ تُطْعِمُونَنَا؟》
♦️نخستين لقمه كه امام على(ع) از آن نان گرفت يكى از اسيران مشركان آمد و بر در خانه ايستاد و گفت : اى خاندان محمد(ص)! سلام بر شما باد.
ما را به اسيرى مىگيريد و خوراكى به ما نمىدهيد؟!
@TarikhEslam
ادامه مطالب :👇
امام على(ع) آن قطعه نان را از دست بر زمين نهاد و چنين فرمود :
📋《فَاطِمُ بِنْتَ اَلنَّبِيِّ(ص) اَلْأَحْمَدِ، بِنْتَ نَبِيٍّ سَيِّدٍ مُسَدَّدٍ، قَدْ جَاءَكَ اَلْأَسِيرُ لَيْسَ يُهْدَى مُكَبَّلاً فِي غُلِّهِ مُقَيَّدٌ، يَشْكُو إِلَيْنَا اَلْجُوعَ قَدْ تَقَدَّدَ، مَنْ يُطْعِمِ اَلْيَوْمَ يَجِدْهُ فِي غَدٍ عِنْدَ اَلْعَلِيِّ اَلْوَاحِدِ اَلْمُوَحَّدِ، مَا يَزْرَعُ اَلزَّارِعُ سَوْفَ يَحْصُدُ فَأَعْطِيِنْ لاَ تَجْعَلِيهِ يَنْكُدُ حَتَّى تُجَازَيْ بِالَّذِي يُنَفَّذُ》
♦️ای فاطمه(س)! ای دختر محمد(ص) مرسل!
اى دختر پيامبر سرور استوار! اسيرى به اينجا آمده است كه به جاى ديگر رهنمون نمىشود و در غل و زنجير بسته است و از گرسنگى شكايت مىكند و چيزى مىخواهد و هر كس امروز خوراكى به كسى دهد فردا آن را مىيابد.
نزد خداوند يكتاى بلند مرتبه آنچه را كشاورز بكارد به زودى درو خواهد كرد.
به او خوراك بده و مگذار به زحمت افتد تا آنكه به چيزى پاداش داده شوى كه نيست و تمام نمىشود.
حضرت فاطمه(ع)به ایشان چنين پاسخ داد :
📋《لَمْ يَبْقَ مِمَّا كَانَ غَيْرُ صَاعٍ قَدْ دَبِرَتْ كَفِّي مَعَ اَلذِّرَاعِي شِبْلاَيَ وَ اَللَّهِ هُمَا جِيَاعٌيَا رَبِّ لاَ تَتْرُكْهُمَا ضَيَاعٌ أَبُوهُمَا لِلْخَيْرِ ذُو اِصْطِنَاعٍ عَبْلُ اَلذِّرَاعَيْنِ طَوِيلُ اَلْبَاعِ وَ مَا عَلَى رَأْسِيَ مِنْ قِنَاعٍ إِلاَّ عَبَاءٌ نَسْجُهَا بِصَاعٍ》
♦️از آنچه آوردهاى جز يك صاع باقى نمانده است. كف دست و مچ من تاول زده است.
به خدا سوگند دو پسرم گرسنهاند.
خداوندا! آن دو را تباه مگردان.
پدرشان هم در كار خير همواره كارهاى نو و تازه مىآورد، مچهاى دستش سطبر و بخشنده است.
بر سر من سراندازى نيست جز آنچه كه به دست خود بافتهام.
📋《وَ عَمَدُوا إِلَى مَا كَانَ عَلَى اَلْخِوَانِ فَأَعْطَوْهُ وَ بَاتُوا جِيَاعاً وَ أَصْبَحُوا مُفْطِرِينَ وَ لَيْسَ عِنْدَهُمْ شَيْءٌ》
♦️سپس برخاستند و آنچه در سفره بود به آن اسير دادند و شب را گرسنه گذراندند و فرداى آن روز هر چند روزه نداشتند، چيزى هم براى خوردن نداشتند.(۱)
📋《فَلَمَّا كَانَ اَلْيَوْمُ اَلرَّابِعُ وَ قَدْ وَفَوْا نَذْرَهُمْ أَخَذَ عَلِيٌّ(ع) بِيَدِهِ اَلْيُمْنَى اَلْحَسَنَ(ع) وَ بِيَدِهِ اَلْيُسْرَى اَلْحُسَيْنَ(ع) وَ أَقْبَلَ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ هُمْ يَرْتَعِشُونَ كَالْفِرَاخِ مِنْ شِدَّةِ اَلْجُوعِ》
♦️صبح روز چهارم که شد، امام علی(ع) دست امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را گرفت، و نزد حضرت رسول اکرم(ص) آمدند.
حضرت رسول اکرم(ص) وقتی بچهها را دید که مانند جوجه ضعیف از شدت گرسنگی میلرزیدند.
حضرت رسول اکرم(ص) هنگامی که آنان را اینگونه دید، فرمود :
📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! مَا أَشَدَّ مَا يَسُوءُنِي مَا أَرَى بِكُمْ!》
♦️ای ابالحسن(ع)! چقدر بر من دشوار میآید که من شما را به چنین حالی ببینم.
آنگاه با امام علی(ع) و کودکان به طرف خانه حضرت فاطمه(س) رفتند.
📋《وَ هِيَ فِي مِحْرَابِهَا وَ قَدْ لَصِقَ ظَهْرُهَا بِبَطْنِهَا مِنْ شِدَّةِ اَلْجُوعِ وَ غَارَتْ عَيْنَاهَا بِالدُّمُوعِ》
♦️و او را در محراب خود یافتند، و از شدت گرسنگی ضعیف شده و چشمهایش گود افتاده بود، و حضرت(ص) از مشاهده این حال ناراحت شدند.
در همین بین جبرئیل نازل شد، و عرضه داشت :
📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! خُذْ مَا هَنَّأَكَ اَللَّهُ فِي أَهْلِ بَيْتِكَ، فَأَقْرَأَهُ هَلْ أَتىٰ إِلَى آخِرِ اَلسُّورَةِ》
♦️ای محمد(ص)! این سوره را بگیر! خدا تو را در داشتن چنین اهل بیتی تهنیت میگوید، آنگاه آیات آغازین سورهی «هل أتی» را قرائت کرد.
📋《..یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیرا..》
♦️برای جلب رضایت خدا، طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر می دهند.
تا رسید به این آیه؛
📋《إِنَّ هَذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاء وَكَانَ سَعْیكُم مَّشْكُورًا》
♦️این پاداش شماست و از کوششتان سپاس گزاری شده است.(انسان، آیه ۸)(۲)
👤امام محمد شافعی می سراید :
📋《أَنَا عَبْدٌ لِفَتَىً أُنْزِلَ فِيهِ هَلْ أَتَى،
إلَی مَتَی أَکتُمُهُ؟ أَکتُمُهُ إلَی مَتَی؟》
♦️من غلام آن جوانمردی هستم که درباره ی او سوره ی (هل أتی) نازل شده است!
و این را تاکی آن را پنهان کنم؟ تا کی؟ تا کی؟(۳)
📚منابع :
۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، ص۱۶۰
۲)عمدة عيون صحاح الأخبار ابن بطریق، ج۱، ص۳۴۵
۳)دیوان امام شافعی، ص۲۶۳
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
2️⃣8️⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «الإرشاد فی معرفة حُجَج الله علی العباد» کتابی کلامی تاریخی درباره تاریخ حیات اهل بیت(علیهم السلام) ؛اثر مرحوم شیخ مفید✍📚👇
@TarikhEslam
4_710636819120652950.pdf
2.63M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «الإرشاد»
@TarikhEslam
4_710636819120652953.pdf
4.29M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
کتاب «ترجمه الإرشاد»
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
2⃣3⃣روز بیست و پنجم ماه ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری، کاروان #امام_حسین_علیه_السلام به وادی «بطن العقبة
3⃣3⃣کاروان #امام_حسین_علیه_السلام روز بیستم و ششم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری به منزلگاه «شراف» رسیدند:👇
✅منزل شراف در هشت میلی احساء و میان واقصه و قرعاء واقع بوده و در آن، سه چاه آب جوشان و نیز چاههای کم عمق بسیاری بوده که آب باران در آنها جمع می شده است و نسبت به سایر منازل از سرسبزی بیشتری بر خوردار بوده است.(۱)
نقل شده است که؛
📋《أَقْبَلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) حَتَّى نَزَلَ شَرَافَ! فَلَمَّا كَانَ فِي اَلسَّحَرِ أَمَرَ فِتْيَانَهُ فَاسْتَقَوْا مِنَ اَلْمَاءِ فَأَكْثَرُوا ثُمَّ سَارُوا مِنْهَا》
♦️کاروان امام حسین(ع) پیش از رسیدن به منزل ذوحسم، یک شب در منزل شراف توقف داشتند و در آن به استراحت پرداختند و هنگام صبح از آنجا حرکت کردند.
امام حسین(ع) در این منزل به جوانانش دستور داد آب بسیاری برداشتند و از آنجا حرکت کردند.(۲)
#روز_شمار_عاشورا
📚منابع :
۱)معجم البلدان یاقوت حموی، ج۳، ص۳۳۱
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۶
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
3⃣3⃣کاروان #امام_حسین_علیه_السلام روز بیستم و ششم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری به منزلگاه «شراف» رسیدند
4⃣3⃣کاروان #امام_حسین_علیه_السلام روز بیست و هفتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری به منزلگاه «ذو حُسَم» رسیدند و با لشگر هزار نفری حر بن یزید ریاحی رو به رو شدند!👇
#روز_شمار_عاشورا
@TarikhEslam
✅در این روز امام حسین(ع) به منزل «ذو حُسَم»، ذو حُسی، ذو خشُب، ذو جشمی رسیدند.
هنگامی که خبر آمدن امام حسين(ع)، در کوفه منتشر شد، حرّ بن يزيد به سِمَت فرماندهی هزار نفر از سربازان، برگزيده شد و عبيدالله به او دستور داد، از ورود امام(ع) به کوفه جلوگيری و او را وادار کند که با يزيد بيعت کند.
وقتی کاروان امام حسین(ع) از منزلگاه «شراف» حرکت کرد، اول روز را با شتاب راه پیمودند تا این که روز به میانه رسیدند.
در این هنگام ناگهان مردی از میان کاروان فریاد زد : «الله اکبر!»
امام حسین(ع) نیز تکبیر گفتند و سپس خطاب به آن مرد فرمودند :
📋《لِمَ كَبَّرْتَ؟》
♦️برای چه تکبیر گفتی؟
آن مرد گفت : درخت خرما میبینم!
برخی اصحاب گفتند :
📋《وَ اَللَّهِ إِنَّ هَذَا اَلْمَكَانَ مَا رَأَيْنَا بِهِ نَخْلَةً قَطُّ》
♦️ما هیچگاه در این جا، حتّی یک نخل هم ندیدهایم.
امام(ع) به آنها فرمود : پس به نظر شما او چه دیده است؟
گفتند : اینها طلایه داران لشکر دشمن و گردنهای اسبان آنهاست.
امام (علیهالسّلام) فرمود :
📋《أَنَا وَ اَللَّهِ أَرَى ذَلِكَ!》
♦️به خدا که نظر من نیز همین است.
پس امام حسین(ع) فرمود : آیا در این منطقه پناهگاهی هست که بدان جا پناه ببریم و آن را پشت سرِ خویش نهیم و با این قوم، از یک سمت، مقابله کنیم؟
گفتند : آری! در ناحیهی چپ، منزلی است به نام «ذو حُسَم»!
پس امام حسین(ع) به سرعت در قسمت چپ جاده به طرف «ذو حُسَم» روان شد، سپاه دشمن نیز به طرف این منزل میتاخت، ولی امام حسین(ع) و همراهانش زودتر به این منزل رسیدند.
هنگامي که امام حسين(ع) به منزل ذی حِسم رسيد، دستور داد در آنجا اتراق کرده و خيمه ها را برافراشتند.(۱)
📚منبع :
۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۶
@TarikhEslam