eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
154 ویدیو
259 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام حسین(علیه السلام) می فرماید : روزی غلامی را دیدم که در حین غذا خوردنش، به سگی نیز غذا می داد. علت این کار را پرسیدم. غلام گفت : 📋«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِي يَهُودِيٌّ أُرِيدُ أُفَارِقُهُ» ♦️ای فرزند رسول خدا(ص)! من دلم گرفته و ناراحتم، و می خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شاد شوم، چون صاحب من یهودی است و من نمی‌خواهم به او خدمت کنم. امام حسین(ع) به قصد خریداری غلام نزد صاحبش رفت و خواست او را به دویست دینار بخرد.  یهودی گفت : 📋«اَلْغُلاَمُ فِدَاءٌ لِخُطَاكَ وَ هَذَا اَلْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكَ اَلْمَالَ» ♦️این غلام فدای قدم شما و این باغ هم برای او؛ پولتان (دویست دینار) را هم به شما باز می‌گردانم. امام(ع) فرمود : من این پول را به تو می بخشم. یهودی گفت: من نیز آن را به غلام بخشیدم. امام حسین(ع) غلام را آزاد کرد و همه اموال را نیز به او بخشید.  زن آن یهودی گفت : 📋«أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ مَهْرِي لِزَوْجِي» ♦️من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشیدم. 📋«أَنَا أَيْضاً أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُهَا هَذِهِ اَلدَّارَ» ♦️من نیز مسلمان شدم و این خانه را به زن بخشیدم.(۱) 📚منبع :  ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۴ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام حسین(ع) همواره عزتمندانه زیست و عزتمندانه به شهادت رسید. عزت همواره با نهضت امام حسین(ع) توام بود و صحنه کربلا صرفا تقابل دو سپاه یا دو لشکر نبود، بلکه تقابل نور و ظلمت، تقابل کفر و ایمان و تقابل بین عزت و ذلت بود. این طرف، وجود مبارک امام حسین(ع) که شعارش این بود : 📋«هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» ♦️ذلّت و خواری از ما به دور است.(۱) و همچنین؛ 📋«مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةِِ في ذُلٍّ» ♦️مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است.(۲) امام حسین(ع) حتی لباس تنش ربوده شد، اما حاضر نشد، لباس ذلت بپوشد! امام حسین(ع) بدنش زیر سُمّ اسبان رفت، اما حاضر نشد، زیر بیرق طاغوت و کفر و ذلت برود! این است ! 📚منابع : ۱)اثبات الوصیة مسعودی، ص۱۶۶ ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام حسین(ع) هنگامی که دید بنی امیه و مخصوصا یزید بر کرسی حکومت تکیه زده اند و از اسلام جز اسمش چیزی باقی نگذاشتند، بر خود تکلیف دید که این درخت اسلام را با خون خود آبیاری کند. او در مقابل یزید و دستگاه ظالم حکومتی بنی امیه ایستاد. در تاریخ هست که وقتی مروان بن حکم در مدینه، به امام حسین(ع) پیشنهاد بیعت با یزید را داد، حضرت(ع) در این هنگام آیه استرجاع خواند و فرمود : 📋《وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ》 ♦️چه مصيبتى بالاتر از اين كه مسلمانان به سرپرستى هم‌ چون يزيد دچار شدند! پس بايد با اسلام وداع نمود.(۱) در روایتی دیگر آمده است که امام حسین(ع) فرمود : 📋《عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَکَ یَا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَةِ یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ!》 ♦️فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد. وای بر تو ای مروان! آیا مرا به بیعت یزید فرمان می دهی، در حالی که او مرد فاسقی است! سپس فرمود : من خود از پیامبر خدا(ص) شنیدم که می فرمود : 📋《اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ الطُلَقَاءُ وَ أَبنَاءُ الطُلَقَاءُ، فَإذَا رَأَیتُم مُعَاویَةَ عَلَى مِنبَری فَابقَرُوا بَطنَهُ فَوَ اللّهِ لَقَد رَآهُ أَهلُ المَدِينَةِ عَلَى مِنبَرِ جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَلَم يَفعَلُوا مَا أَمَّرَهُم بِهِ فَابتَلاهُم اللّهُ بِاِبنِهِ يَزِيدَ》 ♦️اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید، بی درنگ شکم او را پاره کنید. به خدا سوگند که مردم مدینه او را بر فراز منبر جدّم مشاهده کردند؛ ولی به آنچه مأمور شدند، عمل نکردند و خدا آنان را به پسرش یزید مبتلا ساخت‌.(۲) امام(ع) در شهامتی عجیب هیچ گاه با اینان بیعت نکرد و خود را فدای اسلام و پایداری این مکتب ناب محمدی نمود. 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۲ ۲)تسلیة المُجالس کرکی حائری، ج۲، ص۱۵۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
0⃣4⃣کاروان در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری قمری به کربلا رسید!👇 @TarikhEslam
✅کاروان امام حسین(ع) بعد از مسافت راه سخت و طولانی در روز دوم محرم سال ۶۱ هجری به سرزمین کربلا رسید. امام(ع) تا وارد سرزمین کربلا شد، غم عجیبی در قلب خویش احساس کرد. قندوزی می نویسد : 📋《وَقَفَ جَوادُ الحُسَينِ(ع)، وَكُلَّمَا حَثَّه عَلَى المَسيرِ لَم يَنبَعِثَ مِن تَحتِه خَطوَةَ وَاحِدَةَ》 ♦️مرکب امام(ع) از حرکت ایستاد و قدم از قدم بر نداشت.(۱) امام(ع) از این حرکت به شگفت آمد و فرمود : 📋《مَا يُقالُ لِهذِهِ الأَرضِ؟ فَقَالُوا : كَربَلاءُ فَبَكَى، وَ قَالَ : كَربٌ وَ بَلَاءٌ!》 ♦️نام این سرزمین چیست؟ پاسخ دادند : کربلا! پس حضرت(ع) گریه کرد و فرمود :  دشت اندوه و بلا! 📋《وَ قَبَضَ الْحُسَيْنُ(ع) قَبْضَةً مِنْها فَشَمَّها، وَ قالَ : هذِهِ وَاللهِ! هِيَ الأَْرْضُ الَّتي أخْبَرَ بِها جَبْرَئيلُ رَسُولَ اللهِ(ص) أَنَّني أُقْتَلُ فيهَا》 ♦️آن گاه كه به امام حسين(ع) مُشتى از خاك آن جا را برگرفت و بوييد و فرمود : به خدا سوگند اين همان سرزمينى است كه جبرئيل به پيامبر خدا(ص) خبر داده که من در آن كشته مى شوم.(۲) سپس حضرت(ع) خطاب به اهل بیت و کاروان فرمود : 📋《قِفُوا وَ لا تَرْحَلُوا مِنْها!  اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ》 ♦️همین جا توقّف کنید و از آن کوچ نکنید. پروردگارا! پناه می برم به تو از دشت اندوه و بلا! سپس فرمود : 📋《هَذَا مَوْضِعُ كَرْبٍ وَ بَلَاءٍ! انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا بِهَذَا حَدَّثَنِي جَدِّي رَسُولُ اللهِ(ص)》 ♦️منزلگه مقصود ما همین جاست! همين جا، جاى پياده شدن ما و محل ريختن خون ما و محل قبرهاى ماست. جدّم رسول خدا(ص) به من چنين خبر داده است.(۳) لذا امام حسین(ع) دستور داد بارها را بگشایند و خیمه ها را برپا کنند. 📚منابع : ۱)ينابيع المودّة قُندوزی، ص۴۰۶ ۲)تذكرة الخواصّ سبط بن جوزی، ص۲۵۰ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۸۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅بعد از استقرار امام حسین(ع) در کربلا، زمین کربلا را از صاحبان زمین خریدند. شیخ بهایی از احمد بن داوود قمی نقل می کند که؛ 📋《اَنَّ اَلْحُسَيْنَ(ع) اشْتَرَى النَّوَاحِيَ الَّتِي فِيهَا قَبْرُهُ مِنْ أَهْلِ نَيْنَوَى وَ الْغَاضِرِيَّةِ بِسِتِّينَ أَلْفِ دِرْهَم وَ تَصَدَّقَ بِهَا عَلَيْهِمْ وَ شَرَطَ أَنْ يُرْشِدُوا إِلَى قَبْرِهِ وَ يُضَيِّفُوا مَنْ زَارَهُ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ‏》 ♦️امام حسین(ع) زمين منطقه كربلا را [از هر طرف به اندازه چهار میل] به شصت هزار درهم خريد و آن را دوباره به مالكان صدقه داد و شرط كرد كه آنها زائران را سه روز ميهمان كنند و به مزار حضرت راهنمایی کنند.(۱) در حدیثی امام صادق(ع) فرمود : 📋«إِنَّهُم لَم يَفُوا بِالشَّرطِ» ♦️ولی آنان به شرط خود وفا نکردند.(۲) 📚منابع : ۱)مستدرك الوسائل محدث نوری، ج۱۴، ص۶۱ ۲)مقتل الحسین(ع) مقرم، ص۱۹۶ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅مرحوم شیخ صدوق(۳۸۱ق) در طی روایتی از "هرثمة بن أبی مسلم" می نویسد : امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) هنگامی که از "جنگ صفین" باز می گشت، به همراه سپاهیان خود، در سرزمین کربلا توقف کرد، و نماز صبح را در آنجا به جا آورد، و سپس مقداری از خاک آن زمین را برداشت و بویید و فرمود : 📋《وَأهَاً لَکِ أَیَّتُهَا التُّرْبَهُ لَیُحْشَرَنَّ مِنْکِ قَوْمٌ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ》 ♦️شگفتا از تو ای خاک! قومی از تو بیرون می آیند که قیامت بی حساب وارد محشر می شوند.(۱) سپس به زمین اشاره کردند و فرمودند : 📋《[هَذَا] مُنَاخُ رُكَّابِِ وَ مَصَارِعُ عُشَّاقٍ، شُهَداءٌ لایَبِقُهُم کَانَ قَبلَهُم وَ لا یَلحَقُهُم مَن بَعدَهُ》 ♦️اینجا بارانداز سواران و قتلگاه عاشقان است، شهيدانى كه نه پيشینيان بر آنان سبقت جسته‌اند و نه آيندگان به مقام آنان خواهند رسید.(۲) 👤و ابن اثیر(۵۵۵) در روایتی دیگر می نویسد : راوی می گوید : 📋《فَخَرَجتُ مَعَهُ عَلَى شَاطِئِ الفُرَاتِ، فَعَدَلَ عَنِ الطَّرِيقِ وَ وَقَفَو وَقَفنَا حَولَهُ، فَقَالَ بِيَدِهِ : هَذَا مَوضِعُ رِوَاحِلِهِم، وَ مُنَاخُ رِكَابِهِم وَ مُهَرَاقُ دِمَائِهِم، بِأَبي مَن لَا نَاصِرَ لَهُ فِي الأَرضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ إلَّا اللهُ》 ♦️به همراه امام علی(علیه السلام) بر کناره فرات بیرون آمدیم که ایشان از راه کناره گرفت و ایستاد و ما هم گرد او ایستادیم. ایشان با دستش اشاره کرد و فرمود : این جا جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکب هایشان و محل ریختن خونشان است! پدرم فدای آن که در زمین و آسمان یاوری جز خدا ندارد. راوی می گوید : 📋《فَلَمَّا قُتِلَ الحُسَينُ(ع) خَرَجتُ حَتَّى چأَتَيتُ المَكَانَ الذَّي قَتَلُوُهُ فِيهِ، فَإِذَا هُوَ كَمَا قَالَ! مَا أَخَطَأَ شَيئَاً》 ♦️هنگامی که امام حسین(علیه السلام) کشته شد بیرون آمدم تا به مکانی که او را در آن جا کشته بودند رسیدم. درست همانگونه بود که علی بن ابی طالب(علیه السلام) گفته بود و حرفش کوچکترین خطایی نداشت.(۳) 👤همچنین موفق بن احمد خوارزمی(۵۶۸ق) می نویسد : امیرمؤمنان علی(علیه السلام) هنگامی که از صِفّین باز می گشت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(علیه السلام) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و فرمود : 📋《مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟!》 ♦️من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! 📋《ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ》 ♦️آن گاه امیر مؤمنان(علیه السلام) به امام حسین(علیه السلام) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۴) 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۶ ۲)منهاج النجاح شیخ بهایی، ج۲، ص۸۶ ۳)اسد الغابة ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۹ ۴)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۶۲ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2⃣4⃣سوم محرم سال ۶۱ هجری قمری ورود لشکر چهار هزار نفری عمر بن سعد به کربلا!👇 @TarikhEslam
✅پس از آمدن عُبيدالله بن زياد به كوفه و تحویل گرفتن دارالعماره از نعمان بن بشیر، به دستور یزید، عمر بن سعد را به حكومت ری و دَسْتبى منصوب و به سرکوبی شورش ديلميان مأمور کرد. عمر بن سعد طبق دستور با چهار هزار سپاهى در بيرون كوفه اردو زد و آماده حركت به سوی ری شد، اما خبر حركت امام حسين(ع) به سوی كوفه، عبيدالله بن زياد را واداشت تا ابن سعد را برای مقابله با امام(ع) به كربلا بفرستد. وی ابتدا از اين كار سرباز زد، اما وقتى عبيدالله بن زياد او را تهديد كرد كه يا بايد به مقابله با حسين(ع) برود و يا فرمان حكومت را باز پس دهد. ابن سعد مأموريت جديد را پذيرفت و با سپاهيان تحت امر خود به سوی كربلا حركت كرد و در روز سوم محرم سال ۶۱ هجری وارد كربلا شد.(۱) ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《أَقْبَلَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فِي أَرْبَعَةِ آلاَفٍ حَتَّى نَزَلَ بِالْحُسَيْنِ(ع)》 ♦️عمر بن سعد با سپاه چهار هزار نفری از اهل کوفه به کربلا وارد شد.(۲) فرستاده عمر بن سعد نزد امام حسین(ع) آمد. سلام کرد و نامه ابن سعد را به امام(ع) تقدیم نمود و عرض کرد : مولاى من! چرا به دیار ما آمده اى؟ امام حسین(ع) در پاسخ فرمود : 📋《کَتَبَ إِلَىَّ أَهْلُ مِصْرِکُمْ هذا أَنْ أَقْدِمَ، فَأَمّا إِذْ کَرِهُونِی فَأَنَا أَنْصَرِفُ عَنْهکُم》 ♦️اهالى شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کرده اند، و اگر از آمدن من ناخشنودند باز خواهم گشت!(۳) امام(ع) به فرستاده عمرسعد فرمود : 📋《بَلِّغْ صاحِبَکَ عَنِّی اِنِّی لَمْ اَرِدْ هذَا الْبَلَدَ، وَ لکِنْ کَتَبَ إِلَىَّ أَهْلُ مِصْرِکُمْ هذا اَنْ آتیهُمْ فَیُبایَعُونِی وَ یَمْنَعُونِی وَ یَنْصُرُونِی وَ لا یَخْذُلُونِی فَاِنْ کَرِهُونِی اِنْصَرَفْتُ عَنْهُمْ مِنْ حَیْثُ جِئْتُ》 ♦️از طرف من به امیرت بگو، من خود به این دیار نیامده ام، بلکه مردم این دیار مرا دعوت کردند تا به نزدشان بیایم و با من بیعت کنند و مرا از دشمنانم بازدارند و یاریم نمایند، پس اگر ناخشنودند از راهى که آمده ام باز مى گردم.(۴) وقتى فرستاده عمر بن سعد بازگشت و او را از جریان امر با خبر ساخت، ابن سعد گفت : امیدوارم که خداوند مرا از جنگ با حسین(ع) برهاند و نامه ای به عبیدالله بن زیاد نوشت. عمر سعد در این نامه نوشته بود : من همین که به کربلا رسیدم، رسولی را فرستادم تا با امام حسین(ع) مذاکره کند و از او بپرسد برای چه آمده است؟ پاسخ او این بود که مردم کوفه نامه نگاشته و از من درخواست آمدن کرده اند و من به درخواست آنان پاسخ گفته ام. اگر اکنون تغییر نظر داده اند باز می گردم.(۲) حسان بن فائد بن بکیر العبسی می گوید : در هنگام دریافت نامه عمر بن سعد، من نزد عبیدالله بن زیاد بودم، همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد : 📋《اَلْآنَ إِذْ عَلِقَتْ مَخَالِبُنَا بِهِ يَرْجُو اَلنَّجَاةَ وَ لاٰتَ حِينَ مَنٰاصٍ》 ♦️اکنون که پنجه‌های ما در گلوگاه اوست به رهایی می‌اندیشد، اما دیگر گریزگاهی نیست. و نوشت : 📋《اِعْرِضْ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يُبَايِعَ يَزِيدَ وَ جَمِيعَ أَصْحَابِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ رَأَيْنَا رَأْيَنَا وَ إِنْ أَبَى فَأْتِنِي بِهِ》 ♦️از حسین(ع) و یارانش برای یزید بن معاویه بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم. و گرنه او را نزد ما بیاور!(۳) 📚منابع : ۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، صص۱۷۶-۱۷۷/ الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۸۵ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ ۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۵ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3⃣4⃣عمر بن سعد با عبیدالله بن زیاد نامه نگاری می کند و شرح واقعه را می نویسد!👇 @TarikhEslam
✅عمر بن سعد نامه‌ ای به عبیدالله زیاد نوشت و شرح واقعه کرد. در این نامه نوشته بود : 📋《أَمَّا بَعْدُ؛ فَإِنِّي حَيْثُ نَزَلْتُ بِالْحُسَيْنِ بَعَثْتُ إِلَيْهِ رَسُولِي، فَسَأَلْتُهُ : عَمَّا أَقْدَمَهُ، وَ مَا ذَا يَطْلُبُ وَ يَسْأَلُ؟ فَقَالَ : كَتَبَ إِلَيَّ أَهْلُ هَذِهِ اَلْبِلاَدِ وَ أَتَتْنِي رُسُلُهُمْ فَسَأَلُونِيَ اَلْقَدُومَ فَفَعَلْتُ، فَأَمَّا إِذْ كَرِهُونِي فَبَدَا لَهُمْ غَيْرَ مَا أَتَتْنِي رُسُلُهُمْ فَأَنَا مُنْصَرِفٌ عَنْهُمْ》 ♦️من همین که به کربلا رسیدم، رسولی را فرستادم تا با امام حسین(ع) مذاکره کند و از او بپرسد برای چه آمده است؟ پاسخ او این بود که مردم کوفه نامه نگاشته و از من درخواست آمدن کرده اند و من به درخواست آنان پاسخ گفته ام. اگر اکنون تغییر نظر داده اند باز می گردم. نامه در همان روز به عبیدالله رسید. حسان بن فائد بن بکیر العبسی می گوید : در هنگام دریافت نامه عمر بن سعد، من نزد عبیدالله بن زیاد بودم، همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد : 📋《اَلْآنَ إِذْ عَلِقَتْ مَخَالِبُنَا بِهِ، يَرْجُو اَلنَّجَاةَ وَ لاٰتَ حِينَ مَنٰاصٍ》 ♦️اکنون که پنجه‌های ما در گلوگاه اوست به رهایی می‌اندیشد، اما دیگر گریزگاهی نیست!(۱) پس عبیدالله در جواب نامه عمر بن سعد نوشت : 📋《اِعْرِضْ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) أَنْ يُبَايِعَ يَزِيدَ وَ جَمِيعَ أَصْحَابِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ رَأَيْنَا رَأْيَنَا وَ إِنْ أَبَى فَأْتِنِي بِهِ》 ♦️از حسین(ع) و یارانش برای یزید بن معاویه بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم. و گرنه او را نزد ما بیاور!(۲) به نقل بلاذری عبیدالله بن زیاد نوشت : 📋《أَمَّا بَعْدُ فَحُلْ بَيْنَ اَلْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِهِ وَ بَيْنَ اَلْمَاءِ فَلاَ يَذُوقُوا مِنْهُ قَطْرَةً كَمَا صُنِعَ بِالتَقِيِّ اَلنَّقِيِّ عُثْمَانَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ اَلْمَظْلُومِ》 ♦️و اما بعد، حسین(ع) و یارانش را از آب فاصله بیانداز! نباید یك جرعه آب بنوشد، هم چنان كه این كار، نسبت به عثمان بن عفان پرهیزكار انجام شد.(۳) در نقلی دیگر آمده است که عبیدالله در جواب نوشت : 📋《أَمَّا بَعْدُ،.. فَاعْرِضْ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) أَن يُبَايِعَ لِيَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ هُوَ وَ جَمِيعُ أَصْحَابِهِ، فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ رَأَيْنَا رَأْيَنَا، وَ اَلسَّلاَم》 ♦️از حسین بن على(ع) بخواه، تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند. اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت، والسلام! وقتی نامه ابن زیاد به دست ابن سعد رسید، گفت : 📋《قَدْ حَسِبْتُ أَنْ لاَ يَقْبَلَ اِبْنُ زِيَادٍ اَلْعَافِيَةَ》 ♦️تصوّر من این است که عبیدالله بن زیاد، خواهان عافیت و صلح نیست!(۴) عمر سعد، متن نامه عبیدالله بن زیاد را نزد امام حسین(ع) فرستاد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《لا أُجیبُ اِبْنَ زِیادَ بِذلِکَ اَبَداً، فَهَلْ هُوَ إِلاَّ الْمَوْتَ، فَمَرْحَبَاً بِهِ》 ♦️من هرگز به این نامه ابن زیاد پاسخ نخواهم داد. آیا بالاتر از مرگ سرانجامى خواهد بود؟! خوشا چنین مرگى!(۵) 📚منابع : ۱)وقعة الطّف یوسفی غروی، ص۱۸۵ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ ۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۸۰ ۴)وقعة الطّف یوسفی غروی، ص۱۸۵ ۵)اخبار الطوال دینوری، ص۲۵۴ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا