✅حبیب بن مظاهر با رسیدن به کربلا همین که مشاهده نمود یاوران امام حسین(ع) اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد :
📋《یَابنَ رَسُولِ اللَّه(ص)! هَاهُنَا حَیٌّ مِنْ بَنِی أَسَدٍ بِالْقُرْبِ مِنَّا!
أَ تَأْذَنُ لِی فِی الْمَصِیرِ إِلَیْهِمْ فَأَدْعُوَهُمْ إِلَی نُصْرَتِکَ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَدْفَعَ بِهِمْ عَنْکَ؟》
♦️در این نزدیکی ما قبیله ای از بنی اسد هستند.
آیا به من اجازه میدهی آنان را برای یاری تو دعوت کنم؟
چه بسا خدا به وسیله ایشان برای تو دفاع نماید؟
امام حسین(ع) فرمود : مانعی ندارد.
حبیب شبانه بهطور ناشناس متوجه آن گروه شد و نزد آنان رفت.
ایشان حبیب را شناختند که از قبیله بنی اسد میباشد.
لذا گفتند : چه منظوری داری؟
حبیب گفت :
📋《إِنِّی قَدْ أَتَیْتُکُمْ بِخَیْرِ مَا أَتَی بِهِ وَافِدٌ إِلَی قَوْمٍ أَتَیْتُکُمْ أَدْعُوکُمْ إِلَی نَصْرِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکُمْ فَإِنَّهُ فِی عِصَابَهٍ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ لَنْ یَخْذُلُوهُ وَ لَنْ یُسَلِّمُوهُ أَبَداً وَ هَذَا عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ قَدْ أَحَاطَ بِهِ وَ أَنْتُمْ قَوْمِی وَ عَشِیرَتِی وَ قَدْ أَتَیْتُکُمْ بِهَذِهِ النَّصِیحَهِ فَأَطِیعُونِی الْیَوْمَ فِی نُصْرَتِهِ تَنَالُوا بِهَا شَرَفَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ فَإِنِّی أُقْسِمُ بِاللَّهِ لَا یُقْتَلُ أَحَدٌ مِنْکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ مَعَ ابْنِ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَابِراً مُحْتَسِباً إِلَّا کَانَ رَفِیقاً لِمُحَمَّدِِ(ص) فِی عِلِّیِّینَ》
♦️من نزد شما آمده ام تا شما را برای یاری کردن پسر دختر پیامبرتان دعوت کنم.
زیرا آن حضرت(ع) در میان گروهی از مؤمنین میباشد که هر مردی از آنان بهتر از هزار مرد است.
آن گروه هرگز امام حسین(ع) را رها و به دشمن تسلیم نخواهند کرد.
این عمر بن سعد است که امام حسین(ع) را محاصره نموده است.
شما خویشاوندان من هستید و من این نصیحت را به شما میکنم.
پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت حسین(ع) بشنوید تا بدین وسیله به شرافت دنیا و آخرت نائل شوید.
من به خدا قسم میخورم احدی از شما با پسر پیامبر در راه خدا شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلی علیّین بهشت با حضرت محمد(صلّی اللَّه علیه و آله) رفیق خواهد بود.
ناگاه مردی از بنی اسد که او را عبدالله بن بشر میگفتند، به سوی حبیب شتافت و گفت : من اولین شخصی هستم که این دعوت را پذیرفتم.
سپس این رجز را خواند :
📋《قَدْ عَلِمَ الْقَوْمُ إِذَا تَوَاکَلُوا،
وَ أَحْجَمَ الْفُرْسَانُ إِذْ تَنَاقَلُوا،
أنِّی شُجَاعٌ بَطَلٌ مُقَاتِلٌ،
کَأَنَّنِی لَیْثٌ عَرِینٌ بَاسِلٌ》
♦️این خویشاوندان من میدانند که هرگاه عاجز شوند و سواران سست گردند، من شخصی شجاع و دلاور و جنگجوی میباشم، گویا، شیر بیشه ای باشم که شجاع است.
سپس مردانی از آن قبیله سبقت گرفتند و تعداد آنان به نود مرد رسید و متوجه امام حسین(ع) شدند و به همراه حبیب رفتند!
در همین موقع بود که مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای ابن سعد شرح داد و در همان حینی که آن گروه بنی اسد میخواستند شبانه به سوی لشکر امام حسین(ع) حرکت نمایند، ناگاه لشکر ابن سعد در کنار فرات سر راه بر آنان گرفتند.
وقتی بنی اسد دریافتند که تاب مقاومت با آن گروه تبهکار را ندارند، لذا شکست خوردند و به سوی قبیله خود مراجعت کردند. حتی؛
📋《إِنَّهُمْ ارْتَحَلُوا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ خَوْفاً مِنِ ابْنِ سَعْدٍ أَنْ یُبَیِّتَهُمْ》
♦️آنان شبانه از آن مکان کوچ کردند که مبادا ابن سعد به آنان شبیخون بزند! سپس هنگامی که حبیب بن مظاهر بسوی امام حسین(ع) برگشت و جریان را شرح داد، حضرت(ع) فرمود : «لَاحَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ»(۱)
📚منبع :
۱)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۹۰
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
9⃣4⃣روز هفتم محرم، حبیب بن مظاهر برای طلب یاری به قبیله خود «بنی اسد» می رود!👇 #روز_شمار_عاشورا #وق
0⃣5⃣روز هفتم محرم سال ۶۱ هجری قمری، دستور عبیدالله بن زیاد مبنی بر ممنوعیت آب در کربلا!👇
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_ماه_محرم_الحرام
@TarikhEslam
✅در روز هفتم محرم، یعنی سه روز قبل از عاشورا، عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد نامه نوشت و گفت :
📋《حُلْ بَینَ حُسَینِ(ع) وَ أَصحَابِه و بینَ المَاءِ فَلایَذُوقُوا مِنهُ قَطرَةً، کَما صُنِع بِالتَّقِىِّ الزَّکىِّ المَظلُوُم》
♦️حسین(ع) و یارانش را از آب فاصله بیانداز!
نباید یك جرعه آب بنوشد، هم چنان كه این كار، نسبت به عثمان بن عفان پرهیزكار انجام شد.(۱)
عمر بن سعد نیز بلا فاصله بعد از دستور، عمرو بن حجاج را با پانصد سوارکار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین(ع) و یارانش به آب شدند.
در روز عاشورا، عبدالله بن حصین ازدی خطاب به امام حسین(ع) فریاد کشید و گفت :
📋《يَا حُسَيْنُ(ع)! أَلَا تَنْظُرُ إِلَى الْمَاءِ كَأَنَّهُ كَبِدُ السَّمَاءِ؟!
وَ اللَّهِ لَا تَذُوقُونَ مِنْهُ قَطْرَةً وَاحِدَةً حَتَّى تَمُوتُوا عَطَشاً!》
♦️ای حسین(ع)! آیا این آب را که در صفا و زلالی بسان رنگ آسمانی است، نمی بینی؟
به خدا سوگند، که قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی!
امام حسین(ع) فرمود :
📋《اَللَّهُمَّ اُقتُلهُ عَطَشَاً وَ لَاتَغفِر لَهُ أَبَدَاً》
♦️خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده.(۲)
👤بلاذری می نویسد :
📋《..قَبْلَ قَتْلِ اَلْحُسَيْنِ(ع) بِثَلاَثٍ، لَمَّا اِشْتَدَّ عَلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ أَصْحَابِهِ اَلْعَطَشُ دَعَا اَلْعَبَّاسُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَخَاهُ، فَبَعَثَهُ فِي ثَلاَثِينَ فَارِساً وَ عِشْرِينَ رَاجِلاً، وَ بَعَثَ مَعَهُمْ بِعِشْرِينَ قِرْبَةً!
فَجَاءُوا حَتَّى دَنَوْا مِنَ اَلْمَاءِ لَيْلاً وَ اِسْتَقْدَمَ أَمَامَهُمْ بِاللِّوَاءِ نَافِعُ بْنُ هِلاَلٍ اَلْجَمَلِيُّ!》
♦️سه روز قبل از شهادت امام حسین(ع)، هنگامی که محاصره امام حسین(ع) و یارانش از سوی سپاه عمر بن سعد، شدت گرفت و راه ورود به آب نیز بر امام حسین(ع) و یارانش بسته شد. امام حسین(ع) حضرت ابوالفضل العباس(ع) را به حضور طلبید و به ایشان فرمودند که شبانه و به پرچمداری نافع بن هلال با سی سوار و بیست پیاده، به سوی فرات رفته آب به خیمهها برسانند.
هنگامی که به شریعه رسیدند، بین عمرو بن حجاج زبیدی که مسئول منع آب بود، با نافع بن هلال مکالمه ای صورت گرفت.
عمرو بن حجاج گفت : کیستی و چه می خواهی؟
نافع گفت :
📋《جِئْنَا نَشْرَبُ مِنْ هَذَا اَلْمَاءِ اَلَّذِي حَلَّأْتُمُونَا عَنْهُ》
♦️آمده ایم از این آب که ما را از آن منع کرده اید، بنوشیم.
عمرو گفت : گوارایت باد، بنوش![ولی برای حسین(ع) مبر!]
نافع گفت :
📋《لاَ! وَ اَللَّهِ لاَ أَشْرَبُ مِنْهُ قَطْرَةً وَ حُسَيْنٌ(ع) عَطْشَانُ وَ مَنْ تَرَى مِنْ أَصْحَابِهِ [وَ أَشَارَ إِلَى أَصْحَابِهِ] فَطَلَعُوا عَلَيْهِ》
♦️نه به خدا سوگند! قطرهای از آن آب نمینوشم، در حالیکه حسین(ع) و خاندان و یاران همراهش، همه تشنهاند.
عمرو گفت :
📋《لاَ سَبِيلَ إِلَى سَقْيِ هَؤُلاَءِ، إِنَّمَا وُضِعْنَا بِهَذَا اَلْمَكَانِ لِنَمْنَعَهُمُ اَلْمَاءَ》
♦️به هيچ وجه اينها نمىتوانند آب بنوشند، اصلا ما اينجا قرار گرفتهايم تا آب را بر آنها ببنديم.
در این هنگام؛ عمرو بن حجاج و يارانش به سويشان حمله بردند، ولى حضرت عباس(ع) و نافع بن هلال جلويشان را سدّ كردند، و دیگر اصحاب از این فرصت استفاده کردند و مشکهایشان را پر کردند و برگشتند.(۳)
📚منابع :
۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۸۰
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۷
۳)انسابالاشراف بلاذری، ج۳، ص۱۸۱
@TarikhEslam
✍بررسی تاریخ حیات #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام در چهار مقوله :👇
1⃣اسم حضرت(ع)
2⃣سنّ حضرت(ع)
3⃣نحوه شهادت حضرت(ع)
4⃣عکس العمل امام حسین(ع) بعد از شهادت حضرت(ع)
@TarikhEslam
1️⃣اسم #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :👇
✅در مورد اسم ایشان در مقاتل آمده است :
۱)«علی» یا «علی اصغر» :
از اولین کسانی که با نام «علی» از طفل شهید کربلا یاد نموده اند، میتوان به؛
👤ابناعثم کوفی در کتاب «الفتوح»(۱)
👤ابن ابیالثلج در کتاب «تاریخ اهل البیت»(۲)
👤طبری در «دلائل الامامة»(۳) اشاره کرد و بعدها در آثار دیگری نیز نمود پیدا کرد.
نظیر؛
👤خوارزمی در «مقتل الحسین(ع)»(۴)
👤ابن شهر آشوب در «مناقب آل ابی طالب»(۵)
👤إربلی در «کشف الغمة فی معرفة الائمة»(۶)
👤ابنصباغ مالکی در «الفصول المهمة فی معرفة الائمة(ع)»(۷)
اینان منابعی هستند که هنگام ذکر کیفیت شهادت فرزند خردسال امام حسین(ع) از او با نام《علی》یاد کردهاند.
به طور مثال؛
👤ابن اعثم كوفی می نویسد :
📋《وَ لَهُ ابنُ آخَرُ يُقَالُ لَه عَلَيُّ(ع) في الرِضَاعِ》
♦️امام حسين(ع) پسر ديگری داشت كه نامش علی بود و شيرخوار بود.(۸)
👤ابن صباغ مالکی می نویسد :
📋《وَ أمَّا عَلِيُّ الأَصغَرُ فَجَاءَهُ سَهمُ وَ هُوَ طِفلُ بِكَربَلاءَ فَقَتَلَهُ》
♦️در کربلا تیری به علی اصغر(ع) اصابت کرد و او در حالی که طفل بود، به شهادت رسید.(۹)
👤ابن طاووس در الاقبال، در زیارتنامه امام حسین(ع) درباره علی اصغر(ع) چنین آورده است :
📋《صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی فُجِعْتَ بِهِ》
♦️درود خدا بر تو و بر شهیدان و بر فرزندت علی اصغر(ع) که داغدار او شدی!(۱۰)
۲)عبدالله :
در برخی مقاتل نیز از طفل امام حسین(ع) به نام عبدالله نام برده شده است.
👤شیخ مفید نقل می کند :
در روز عاشورا وقتی امام حسین(ع) تنها مانده بود و صدای استغاثه امام(ع) طنین انداز شد و کسی جواب حضرت(ع) را نداد، پس به سمت خیمه ها بازگشت.
📋《ثُمَّ جَلَسَ الْحُسَيْنُ(ع) أَمَامَ الْفُسْطَاطِ فَأُتِيَ بِابْنِهِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) وَ هُوَ طِفْلٌ فَأَجْلَسَهُ فِي حَجْرِهِ》
♦️سپس جلوی درِ خیمه نشست و فرزندش عبدالله را که خردسال بود خواست و او را آوردند و در دامان پدر گذاشتند.(۱۱)
👤ابن اثیر نیز همین نقل را با قدری تغییر در «الكامل في التاريخ» می آورد و از فرزند امام حسین(ع) با نام عبدالله یاد می کند.(۱۲)
👤ابوالفرج إصفهانی در «مقاتل الطالبيين» نیز از او به نام عبدالله بن حسین بن علی بن ابی طالب(ع) یاد می کند.(۱۳)
👤محمد بن اسحاق حموی نیز که از اندیشمندان شیعی در قرن دهم است، چنین مینویسد :
عبدالله که در طفولیت در کربلا شهید شد و بعضی از روی غلط او را علیاصغر میگویند.(۱۴)
👤علامه مجلسی آورده است که؛
در فرازی از زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، این گونه به شیر خواره امام حسین(ع) سلام داده شده است.
📋《السَّلَامُ عَلَى عَبْدِاللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) الطِّفْلِ الرَّضِيعِ》
♦️سلام بر عبدالله بن الحسين(ع)، كودك شير خواره!(۱۵)
۳)«الطفل الرضیع» یا «ولد» یا «صبیّ» :
👤طبری می نویسد :
امام باقر(ع) فرمود :
📋《اُتِیَ الحُسَینُ(ع) بِصَبِیٍّ لَهُ، فَهُوَ فِی حِجرِهِ》
♦️[در کربلا] کودکی نزد امام حسین(ع) آورده شد و او در دامانش بود.(۱۶)
👤یعقوبی می نویسد :
📋《..فَوَقَعَ فِي حَلقِ الصَّبِي، فَذَبَحَهُ》
♦️تیر به گلوي اين كودك نشست و حلقش را دريد.(۱۷)
👤قُندوزی می نویسد :
در روز عاشورا؛ نزدیک خیمه گاه حضرت ام کلثوم(س) طفل شیر خوار را به دست گرفت و نزد امام حسین(ع) آورد، و عرضه داشت :
📋《يَا أَخِي! إِنَّ وَلَدَكَ مَا ذَاقَ المَاءُ مُنذُ ثَلَاثَةِ أَيَّامِِ》
♦️برادرم! این طفل تو، سه روز است که آب نخورده است.(۱۸)
👤ابن طاووس می نویسد :
امام حسین(ع) به حضرت زینب(س) فرمود :
📋《نَاوِلِينِي وَلَدِيَ الصَّغِيرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ》
♦️خواهرم! فرزند خردسالم را به من بده تا با او وداع کنم.(۱۹)
👤علامه مجلسی می نویسد :
📋《فَنَاوَلُوُه الصَبِیَّ، فَجَعَلَ يُقَبِّلُهُ》
♦️فرزندش را نزد امام(ع) آوردند و امام(ع) شروع کرد به بوسیدن طفلش!(۲۰)
📚منابع :
۱)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۵
۲)تاریخ اهل بیت(ع) ابن ابیالثلج، ص ۱۰۲
۳)دلائل الامامة طبری شیعی، ص ۱۸۱
۴)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۷
۵)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۰۹
۶)کشف الغمة اربلی، ج۱، ص۵۸۲
۷)الفصول المهمة ابن صباغ مالکی، ج۲، ص۸۵۱
۸)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۱۵
۹)الفصول المهمة ابن صباغ مالکی، ج۲، ص۸۵۱
۱۰)الاقبال ابن طاووس، ج۳، ص۷۱
۱۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸
۱۲)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۳، ص۱۸۱
۱۳)مقاتل الطالبيين اصفهانی، ص۹۴
۱۴)انیس المؤمنین حموی، ص۱۰۴
۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۶۶
۱۶)تاريخ الامم والملوک طبری، ج۵، ص۴۴۸
۱۷)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵
۱۸)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳، ص۷۹
۱۹)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶
۲۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
1️⃣اسم #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :👇 ✅در مورد اسم ایشان در مقاتل آمده است : ۱)«علی» یا «علی اصغر»
2️⃣سن #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :👇
✅در هیچ منبع معتبری، درباره سن حضرت علی اصغر(ع) ذکری به میان نیامده است.
و تاریخ تولد ایشان مشخص نیست؛ درباره سن او هنگام شهادت در کربلا نیز اختلاف وجود دارد اما بیشتر منابع او را به هنگام شهادت، کوچک و شیرخوار دانستهاند، بدون اینکه به سن او اشاره کرده باشند.
اما اینکه برخی سن ایشان را شش ماهه می دانند و چنان بر این عقیده اصرار دارند، و طوری این دیدگاه در یکی دو قرن اخیر، تبلیغ شده است که امروزه در منابر و محافل روضهخوانی، شهرت خاصی پیدا کرده است و حتی طی سالهای اخیر، برخی برای حضرت(ع) جشن ولادت گرفته و تولّد ایشان را با محاسبه برگشت به شش ماه قبل از عاشورای سال ۶۱ قمری، در ده رجب سال ۶۰ می دانند!
این امر تا آنجا پیش رفته است که این تاریخ، در برخی از تقویمهای مذهبی به عنوان سالروز ولادت ایشان ثبت شده است، در حالیکه این گفته مدرک معتبری ندارد!
تنها مأخذ و اولین منبعی که در آن، به شش ماهگی حضرت علی اصغر(ع) اشاره کرده است، گزارشی است که در کتاب محرَّف و منسوب به ابومخنف، آمده است.
گزارش او چنین است :
راوی می گوید : در روز عاشورا؛
📋《..ثُمَّ اَقبَلَ اُمَّ کُلثُومِ وَ قَالَ لَهَا : یَا اُختَاهُ! اُوصِیکِ بِوَلَدِی الصَّغِیرِ خَیرَاً، فَاِنَّهُ طِفْلٌ صَغِيرٌ وَ لَهُ مِنَ الْعُمْرِ سِتَّةُ أَشْهُرٍ》
♦️سپس امام حسین(ع) پیش ام کلثوم(س) آمد و به ایشان فرمود :
خواهرم! به فرزند خردسالم نيكى كن!
او طفل است و از عمر او شش ماه هست که می گذرد.(۱)
که این نظر به تدریج به مآخذ معاصران نیز راه یافت. نظیر؛
۱)اكسير العبادات فاضل دربندى(۲)
۲)ينابيع المودّة قُندوزی(۳)
۳)ناسخ التواريخ ميرزا محمد تقى سپهر(۴)
۴)معالى السبطين مازندرانى حائری(۵)
۵)كبريت احمر بیرجندی(۶)
کسانی که امروزه این گونه مراسمات را با مناسبات جعلی این چنینی برگزار می کنند، ابتدا باید سن حضرت علی اصغر(ع) در روز عاشورا به صورت دقیق که به قول خودشان، شش ماه بوده، ثابت کنند، سپس شش ماه عقب تر از آن را، روز ولادت حضرت(ع) معرفی کنند!
این در حالی است که در مورد سن ایشان این نقل ها آمده است :
1⃣نقل اول :
نخستین گزارش به ترتیب قدمت آنها گزارش محمد بن سعد (متوفی۲۳۰ق) است که از پسری سه ساله برای امام حسین(ع) در کربلا سخن به میان آورده است.(۷)
2⃣نقل دوم :
یعقوبی (متوفی۲۹۲ق) بر این باور است که این طفل در روز عاشورا به دنیا آمده است و می نویسد :
📋《قَد وُلِدَ لَه فِی تِلکَ السَّاعَةِ فَاذَّنَ فِی اُذُنِهِ وَ جَعَلَ یُحَنِّکُهُ》
♦️طفل در آن ساعت به دنیا آمد پس امام(ع) در گوش او اذان گفت و کام او را برداشت.(۸)
3⃣نقل سوم :
بلعمی (متوفی ۳۸۳ق) از مورخان قرن چهارم، ذیل گزارش چگونگی شهادت طفل شیرخوار، او را یک ساله دانسته است.(۹)
4⃣نقل چهارم :
کسائی مروزی (متوفی ۳۹۰ ق) شاعر قرن چهارم از طفلی پنج ماهه، در بیتی این چنین می نویسد :
آن پنج ماهه کودک، باری چه کرد ویحک،
کز پای تا به تارک، مجروح شد مفاجا؟(۱۰)
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) ابومخنف، ص۱۲۹
۲)اكسير العبادات فاضل دربندى ج۲، ص۷۶۳
۳)ينابيع المودّة قندوزی ج۳، ص۷۹
۴)ناسخ التواريخ محمدتقى سپهر، ج۲، ص۳۶۳
۵)معالى السبطين مازندرانى، ج۱، ص۴۲۴
۶)كبريت احمر بیرجندی، ص۱۲۵
۷)ترجمة الحسین(ع) و مقتله ابن سعد، ص۱۸۲
۸)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵
۹)تاریخ نامه طبری، ج۴، ص۱۷۰
۱۰)سیری در مرثیه عاشورایی صاحبکاری، ص ۱۶۹
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
2️⃣سن #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :👇 ✅در هیچ منبع معتبری، درباره سن حضرت علی اصغر(ع) ذکری به میان نی
3️⃣نحوه شهادت #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :👇
✅در این زمینه نیز اختلافاتی هست :
۱)شیخ مفید می نویسد :
عبدالله در جلوی خیمه امام(ع) در حالی که در آغوش پدرش بود، هدف تیر یکی از سپاهیان ابن سعد قرار گرفت و به شهادت رسید.(۱)
۲)ابن طاووس می نویسد :
هنگامی که امام حسین(ع) برای وداع کنار خیمهها آمد، کودکش را از خواهر طلب نمود و او را در آغوش گرفته بود و او را میبوسید که حرمله بن کاهل اسدی با تیری او را به شهادت رساند.(۲)
۳)ابن جوزی می نویسد :
به گزارش ابن جوزی از هشام بن محمد کلبی، امام حسین(ع) در حال سخن گفتن با لشکریان عمر بن سعد بود، یکی از اطفالش را دید که از تشنگی میگرید، او را روی دست گرفت و گفت : ای جماعت! اگر به من رحم نمیکنید پس به این کودک شیرخوار رحم کنید.
در این هنگام؛ مردی از میان سپاه کوفه تیری بر گلویش زد و آن کودک را به شهادت رساند.(۳)
۴)یعقوبی می نویسد :
در این حال، حضرت سوار اسب خویش بود که نوزادی را که در همان ساعت برای او تولد یافته بود بدست وی دادند.
پس در گوش او اذان گفت و کام او را بر میداشت که ناگهان تیری در گلوی کودک نشست و او را سر برید.
امام حسین(ع) تیر را از گلوی کودک کشید و او را به خونش آغشته ساخت.(۴)
۵)ابی مخنف می نویسد :
در حالی که امام حسین (ع) نشسته بود فرزند کوچکش را نزدش آوردند.
نامش عبدالله بن حسین(ع) بود، حضرت(ع) او را در دامن خویش نشاند. در همان حال که در دامنش بود شخصی از بنی اسد به نام حرملة بن کاهل تیری بسویش پرتاب کرده گلویش را برید.(۵)
📚منابع :
۱)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸
۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۶
۳)تذکره الخواص ابن جوزی، ص۲۵۲
۴)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵
۵)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۶
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
3️⃣نحوه شهادت #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :👇 ✅در این زمینه نیز اختلافاتی هست : ۱)شیخ مفید می نویسد
4️⃣عکس العمل امام حسین(ع) بعد از شهادت #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :👇
✅چهار روایت در مورد حضرت علی اصغر(ع) بعد از شهادت ایشان هست!👇
1⃣ابیمخنف(متوفی۱۵۷ق) :
《فَأَعطَاهُ إِلَى أُختِهِ وَ قَالَ: خُذِيهِ إِلَيكِ!》
امام حسین(ع) طفل را به خواهرش سپرد و گفت:آن را بگیر!(۱)
2⃣شیخ مفید(متوفی۴۱۳ق) :
《ثُمَّ حَمَلَهُ حَتَّى وَضَعَهُ مَعَ قَتْلَى أَهْلِهِ》
سپس امام حسین(ع) او را بُرد و کنار کشتگان خاندانش قرار داد.(۲)
3⃣شیخ طبرسی(متوفی۵۴۸ق) :
《حَفَرَ لِلصَبِیِّ بِجَفنِ سَيفِهِ وَ رَمَلَّهُ بِدَمِهِ وَ دَفَنَهُ》
حضرت(ع) با قبضه ی شمشیرش گودالی کند و آن طفل را در حالی که به خون خود آغشته شده بود، در آن دفن کرد.(۳)
4⃣سید بن طاووس(متوفی۶۶۴ق) :
《فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزِينَبَ(س) : خُذِيهِ!》
حرمله تیر را به گلوی او زد و گلویش بریده شد و حضرت(ع) به زینب(س) فرمود : این را بگیر!(۴)
♻️نتیجه :
از آنجایی که در منابع دسته اول تا قرن چهارم وپنجم تفاوتهای زیادی در نقل مطالب است و حتی در مورد نام، سن، و نام مادر و قاتل که در اینجا ذکر نکردیم و طریقه شهادت، و عکسالعمل سیدالشهداء(ع) بعد از شهادت کودک متفاوت است.
و از طرفی در بعضی منابع مانند دلائل الامامة، محمد بن جریر طبری شیعی (متوفی قرن ۴هجری) تعداد پسران سیدالشهداء(ع) را در کربلا چهار نفر ذکر کردهاند و علی اصغر(ع) را که کودک است غیر از عبدالله رضیع میدانند و نیز تفاوتی که در نام کودک در زیارات وارد شده است.
شاید بتوان به ظن غالب گفت، علی اصغر(ع) غیر از عبدالله(ع) شیرخوار است و این دو کودک سیدالشهداء(ع) هر دو در کربلا به درجه رفیع شهادت نازل آمدهاند.
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) ابی مخنف، ص۱۷۳
۲)الإرشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۸
۳)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۲، ص۳۰۱
۴)اللهوف ابن طاووس، ص۶۹
@TarikhEslam
✅حرمله بن کاهل لعین از قبیله بنی اسد و از تیراندازان روز عاشورا بود و در میان قتله حضرت سید الشهداء(ع) در صحرای کربلا، شقی ترین آنها حرمله بن کاهل بود که طبق نقل مقاتل، وی مستقیما در شهادت پنج شخص به ترتیب ذیل، نقش داشت :👇
@TarikhEslam
1⃣ #ابوبکر_بن_حسن_رحمه_الله :👇
👤ابن اثیر نقل می نویسد :
📋《وَ قُتِلَ أَبُوبَكرِِ بنِ أَخِيِهِ الحَسَنِ(ع) أَيضَاً وَ أُمُّهُ أُمُّ وَلَدِِ قَتَلَهُ حَرمَلَةُ بنُ الكَاهِلِ رَمَاهُ بِسَهمِِ》
♦️ابوبکر پسر حسن(ع) که برادر زاده امام حسین(ع) بود در روز عاشورا پس از برادرش، قاسم بن حسن(ع) شهید شد، که مادرش ام ولد بود و او توسط تیر حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید.(۱)
2⃣ #حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام :👇
👤قندوزی می نویسد :
امام حسین(ع) علی اصغر(ع) را در مقابل لشگر، به روی دست گرفت و بلند کرد، و از آنان برای طفل تقاضای آب کرد.
📋《بَینَمَا هُوَ یُخَاطِبُهُم!》
♦️هنوز کلام امام(ع) تمام نشده بود.(۲)
که؛
👤به نقل علامه مجلسی :
📋《اِذ رَمَاهُ حَرْمَلَةُ بنُ کاهِل الاَسَدَی بِسَهمٍ فِی حَجرِ الحُسَینِ(ع) فَذَبَحَهُ》
♦️ناگهان حرمله تیری انداخت و آن طفل را در آغوش پدر ذبح کرد.(۳)
👤یعقوبی نیز می نویسد :
📋《..فَوَقَعَ فِي حَلقِ الصَّبِي، فَذَبَحَهُ، فَنَزَعَ الحُسَينُ(ع) السَّهمَ مِن حَلقِهِ، وَ جَعَلَ يُلَطِّخُهُ بِدَمِهِ》
♦️تیر به گلوي اين كودك نشست و حلقش را دريد و امام حسين(ع) تير را از گلويش بيرون آورد در حالي كه او به خون خود آغشته شده بود.(۴)
3⃣ #حضرت_عباس_علیه_السلام :👇
👤بلاذری می نویسد :
📋《قَتَلَ حَرمَلَةُ بْنُ كَاهِلِ الأَسَدِي، العَبَّاسَ بنَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) مَعَ جَمَاعَةِِ وَ تَعَاوَرُوُهُ》
♦️حرمله بن کاهل، عباس بن علی(ع) را در حالی که گروهی به صورت پی در پی به او ضربه می زدند، سرانجام او را به شهادت رساندند.(۵)
4⃣ #حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیه_السلام : 👇
👤ابن نمای حلی می نویسد :
در همان لحظاتى که امام حسین(ع) در شهادتگاه خود با لب تشنه، در حالی که همچنان خون از او می رفت و ضعیف گشته بود و غرق در خون شده بود، دشمن قدری توقف نمود و سپس همگی به سمت ایشان یورش بردند.
در این هنگام؛
عبدالله فرزند امام حسن مجتبی(ع) از سراپرده بانوان بیرون آمد و شتابان خود را به عموى گرانمایه اش حسین(ع) رسانید تا عمو را یارى کند.
در این هنگام؛ عمه اش زینب کبری(س) خود را به او رساند تا وى را به خیمه ها بازگرداند، امّا او پایدارى کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که :
به خداى سوگند! از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت!
یکى از تجاوزکاران اموى بنام بحر بن کعب به سوى امام حسین(ع) روى آورد، که عبدالله فریاد بر آورد :
هان اى پلید زاده! آیا مى خواهى عمویم را به شهادت برسانى؟
آن پلید نیز شمشیرى بر آن کودک فرود آورد و عبدالله دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد!
او در حالى که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که :
عمو جان مرا دریاب!
امام حسین(ع) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند.
در این هنگام ؛
📋《فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ [بِسَهمِِ] فَذَبَحَهُ》
♦️پس آن گاه حرمله گلوى آن کودک محبوب را هدف تیر خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد!(۶)
5⃣ #امام_حسین_علیه_السلام :👇
👤ابن طاووس می نویسد :
در مورد نحوه شهادت امام حسین(ع) نقل شده است که، در روز عاشورا؛
📋《فَأَتَاهُ [حَرْمَلَةُ] سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》
♦️حرمله بن کاهل، تیرى سه شاخه و زهرآلودی را به قلب امام حسین(ع) نشانه رفت و آن تیر بر قلب مقدس امام حسین(ع) نشست.(۷)
📚منابع :
۱)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۹۲
۲)يَنابيع المودة قُندوزی، ج۳،ص۷۹
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۶
۴)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵
۵)انساب الاشراف بلاذری، ج۳، ص۲۰۱
۶)مثیر الأحزان ابن نما حلی، ص ٧٣
۷)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰
@TarikhEslam
1⃣حق گرایی و دارای بینش و معرفت والای #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام :👇
@TarikhEslam
✅وقتی کاروان امام حسین(ع) در راهی که منتهی به کربلا می شد، در منزلگاه بنی مقاتل در حال حرکت بود، امام حسین(ع) سرش را روی زین مرکب گذاشت و اندکی خوابید.
وقتی حضرت(ع) سر از خواب بلند کرد فرمود :
《إِنَّا لِله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ اَلْحَمْدُ لِله رَبِّ الْعالَمِین》
حضرت(ع) سه بار این جمله را تکرار کرد.
حضرت علی اکبر(ع) که خیلی مراقب حال پدر بود، جلو آمد و گفت :
📋《يَا أَبَتِ! جُعِلتُ فِداكَ! مِمَّ حَمِدتَ اللهَ واستَرجَعتَ؟》
♦️پدرجان! فدایت شوم.
چرا کلمه استرجاع را جاری کردید و خدا را حمد فرمودید؟
حضرت(ع) فرمودید :
در این حین که می رفتیم، خوابم برد، و دیدم هاتفی را که ندا می کرد :
📋《القَومُ یَسِیرُونَ وَ المَنایَا تَسِیرُ اِلیَهِم!》
♦️این کاروان میرود، و مرگ هم اینها را بدرقه میکند.
اینجا بود که حضرت علی اکبر(ع) سوال کرد :
📋《يا أبَتِ! ألَسنَا عَلَى الحَقِّ؟!!》
♦️مگر ما بر حق نیستیم؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《بَلَی وَاللهِ》
♦️آری به خدا سوگند که ما بر حقّیم!
علی اکبر(ع) عرض کرد :
📋《فَاِنَنَّا اِذَاً مَانُبَالِی اَن نَمُوتَ مُحِقِّینَ!》
♦️اگر مسیر ما مسیر حق است، دیگر باکی از مرگ نداریم!
امام حسین(ع) وقتی این جمله را شنید، فرمود :
📋《جَزَاكَ اللهُ مِن وَلدٍ خَيرَ مَا جَزَى وَلَداً عَن وَالِدِهِ》
♦️خدایت پاداشی نیکو عطا کند.
نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر خویش دریافت کند.(۱)
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۸۲
@TarikhEslam
✅در مورد شجاعت حضرت علی اکبر(ع) آمده است که؛
📋《کَانَ عَلیُّ الاَکبَرِ(ع) فِی الشُجَاعَه یَشبَهُ اَمیرَالمُومِنینَ عَلیَّ بنَ اَبِی طَالِبِِ(ع)》
حضرت علی اکبر(ع) در شجاعت و دلاوری شبیه امام علی(ع) بود.(۱)
در روز عاشورا اصحاب تا زنده بودند اجازه ندادند يك نفر از اهل بيت پیامبر(ص) به ميدان برود، اما آخرين فرد از اصحاب که به شهادت رسید، شور و ولوله اى ميان جوانان بنی هاشم افتاد.
همه از جا حركت كردند و آماده جان فشانی برای امامشان شدند.
📋《اِجتَمَعُوا يُوَدِّعُ بَعضُهُم بَعضَاً》
♦️بنی هاشم جمع شدند و شروع كردند با يكديگر وداع كردن و خداحافظى كردن!(۲)
اولین كسى كه از امام حسین(ع) كسب اجازه كرد، حضرت علی اکبر(ع) بود.
در تاریخ طبری نقل شده است که ؛
📋《وَ کانَ اولُ قَتَیلٍ مِن بَنیطَالِب(ع) یَومَئِذٍ؛ عَلَیُّ الأَکبَرُ(ع) بنُ الحُسَینِ(ع) بنُ عَلیِّ(ع)》
♦️نخستين كشته از خاندان ابوطالب(ع) در روز عاشورا، على اكبر(ع)، فرزند حسين(ع) بود.(۳)
امام حسین(ع) اجازه داد و علی اکبر(ع) عازم میدان شد.
عمر بن سعد با دیدن او در میدان جنگ از او خواست که صحنه جنگ را ترک کند تا در امان باشد.
علی اکبر(ع) این پیشنهاد را رد کرد و اینگونه رجز خواند :
📋《أنَا عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيّ(ع)،
نَحنُ وبَيتِ اللّهِ أولى بِالنَّبِيّ(ع)،
تَاللهِ لایَحْکمُ فینا ابْنُ الدَّعِ،
یاَضْرِبُ بِالسَّیْفِ اُحامی عَنْ اَبی،
ضَرْبَ غُلامٍ هاشِمیٍّ قُرَشّی》
♦️من علي پسر حسين پسر علی(ع) هستم.
به خانه خدا سوگند كه ما به نبی(ص) نزديكتر و اولی هستيم.
سوگند به خداوند این زنازاده نمیتواند بر ما حکم راند، من شمشیر میزنم و از پدرم حمایت میکنم.
آن هم شمشیر زدن نوجوانی از تبار هاشم و قریش.(۴)
و پس از آن شروع به نبرد کرد و شجاعتش چنان بود که اهل کوفه چندان جراتی برای جنگ با علی اکبر(ع) نداشتند.
مورّخين تصريح كرده اند که حضرت علی اکبر(ع) در ميدان مبارزه، آن چنان شجاعتي از خود نشان داد كه صداي شيون و ناله از لشكر بلند شد و همه از اطراف او فرار ميكردند، حتّي در اوّلِ مبارزه كسي جرأت پيدا نمي كرد تا با جوان هاشمی مبارزه كند؛ چه اينكه آن بزرگوار وابسته به خانداني است كه هر كدام در شجاعت زبانزد مردم هستند.
جدّش اميرالمؤمنين(ع) شجاعي است كه هيچ قدرتمندي در مقابلش توان و ياراي مقاومت ندارد، شخصيتي كه هرگز از دشمن گريزان نبود، او حيدر كرّار است.
در بعضي از مقاتل، نامي از تعداد کشته شدگان توسط علی اکبر(ع) برده نشده؛ بلکه نوشته اند :
📋《فَقَاتَلَ قِتَالاً شَديدَاً، قَتَل جَمعَاً كَثيرَاً، فَفَعَلَ ذَلِكَ مِرَارَاً، فَقَتَلَ جَمَاعَةََ، فَقَتَلَ مَقتَلَةً عَظِيمَةً》
♦️نبرد بسيار سختي كرد، جمع بسياري را كشت، پس دوباره نبرد كرد، پس گروهي را به قتل رسانيد، پس كشتار بزرگی را انجام داد.(۵)
📚منابع :
۱)مقتل الحسین(ع) شوشتری، ص۱۸۵
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۲
۳)وقعه الطّف یوسفی غَروّی، ص۲۴۱
۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷
۵)مُثيرالاحزان ابن نما حلی، ص۶۸
@TarikhEslam