تاملی در تاریخ اسلام
2⃣ #امام_هادی_علیه_السلام در بزم خلیفه!👇 ✅نقل است که؛ روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سع
#امام_هادی_علیه_السلام
3⃣معلمی که خود شاگرد شد!👇
✅حمیری از محمد بن سعید نقل می کند که؛
پس از شهادت امام جواد(ع)، عمر بن فرج رُخّجی از عمّال دربار معتصم عباسی به مدینه آمد و گروهی از بزرگان شهر را جمع کرد و به آنان گفت :
📋«اِبْغُوا لِي رَجُلاً مِن أَهلِ الأَدَبِ وَ القُرآنِ وَ العِلمِ لَا يُوَالِي أََهلَ هَذَا البَيتِ لِأَضُمَّهُ الَى هَذَا الغُلِامِ وَ أُوَكِّلُهُ بِتَعلِيمِهِ وَ أَتُقَدِّمُ إِليَهِ بِأَن يَمنَعَ مِنهُ الرَافِضَةُ الذِّينَ يَقْصِدُونَهُ وَ يَمَسُّونَهُ»
♦️فردی که اهل کمال و ادب و دانش قرآنی او فراوان و عالم باشد، به من معرفی کنید.
ضمناً کسی باشد که ولایت اهل بیت را نیز نداشته باشد، تا این غلام را جهت تعلیم به او بسپرم و به این بهانه، تماس رافضه را با او قطع کنم.
آنان دانشمندی به نام ابو عبدالله جنیدی را که در فضل و دانش بر اهل مدینه برتری خاصی داشت، به او معرفی کردند.
عمر بن الفرج او را احضار و حقوقی را از طرف سلطان برای او تعیین کرد و نیز به او فهماند که سلطان همانند او را برای چنین کاری انتخاب کرده است.
جنیدی پیوسته ملازم و همراه امام هادی(ع) در کاخی واقع در صریا بود و شب هنگام درب را به روی امام(ع) میبست و کلیدهای آن را همراه خود میبرد؛ به گونهای که پیروان حضرت(ع) از شنیدن سخنان او محروم شده بودند.
محمد بن سعید می گوید :
روزی جنیدی را دیدم و به او گفتم : آن غلام هاشمی که تربیتش را به عهده گرفتهای، چه میگوید؟
او نگاه تندی به من کرد و گفت : کودک میگویی و شیخ هاشمی نمیگویی؟!
تو را به خدا سوگند میدهم، آیا داناتر از من در مدینه سراغ داری؟
گفتم : نه!
او گفت :
📋«فَاِنِّي وَ اللّهِ أَذكُرُ لَهُ الحَزبَ مِن الَأدَبِ أَظُنُّ اِنِّي قَد بَالَغت فيه فَيَملِي عَلَيَّ بَابَاً فِيهِ اَستَفِيدُهُ مِنهُ وَ يَظُنُّ النَّاسَ اِنِّي أُعَلِّمُهُ وَ أنَا وَ اللّهِ أَتَعَلَّمُ مِنهُ»
♦️به خدا سوگند، گاه سخنی به او میگویم و به نظر خودم تلاش بسیاری کردهام، امّا به گونهای به من پاسخ میدهد که از او استفاده میکنم.
مردم نیز گمان میکنند که من به او میآموزم، در حالی که به خدا سوگند، من از او بهره میبرم.
محمد بن سعید می گوید :
سخن او را نشنیده گرفتم و در وقت دیگری او را ملاقات کردم و از حال آن حضرت(ع) پرسیدم و اظهار داشتم.
حال آن جوان هاشمی چگونه است؟
در پاسخ به من گفت :
📋«هَذَا وَ اللّهِ خَيرُ أَهلِ الأَرضِ وَ أَفضَلُ مِن خَلقِ اللّهِ»
♦️سوگند به خدا که او بهترین فرد روی زمین است و او برترین کسی است که پروردگار آفریده است.
او می گوید :
پس از گذشت چند روز بار دیگر جنیدی را در حالی ملاقات کردم که هدایت یافته و به امامت امام هادی(ع) اعتقاد پیدا کرده بود.(۱)
کورانی می نویسد :
📋«وَ الظَاهِرَ أَنَّ اَلْجُنَيْدِيَّ قَد تَشَيَّعَ عَلَى يَدِ الإِمَامِ الهَادِیِّ(ع) وَ ثَبَتَ عَلَى تَشَيُّعِهِ»
♦️آنچه معلوم است اینکه جنیدی به واسطه امام هادی(ع) شیعه شد و در تشیع خود ثابت ماند.(۲)
📚منبع :
۱)اثباة الوصیة مسعودی، ص۲۳۰
۲)الإمام علي الهادی(ع) كورانی عاملی، ص۱۰
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
#امام_هادی_علیه_السلام 3⃣معلمی که خود شاگرد شد!👇 ✅حمیری از محمد بن سعید نقل می کند که؛ پس از شهادت
#امام_هادی_علیه_السلام
4⃣همنشینی با گناهکاران!👇
✅ابوهاشم جعفری میگوید :
از امام هادی(ع) شنیدم که به من فرمود :
📋«مَا لِي رَأَيْتُكَ عِنْدَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ يَعْقُوبَ؟»
♦️چرا تو را میبینم که با عبدالرحمن بن یعقوب همنشینی میکنی؟
گفتم : او دایی من است!
حضرت(ع) فرمود :
📋«إِنَّهُ يَقُولُ فِي اَللَّهِ قَوْلاً عَظِيماً يَصِفُ اَللَّهَ لاَ يُوصَفُ فَإمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَكْتَنَا وَ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَكْتَهُ»
♦️او درباره ذات پاک خدا مطالب نامناسبی میگوید که ساحت پاک خدا از آن منزه است.
خدا را (به صورت اجسام و اوصاف آن وصف میکند) در حالی که خدا قابل توصیف نیست.
پس یا با او همنشین باش و ما را ترک کن و یا با ما همنشین باش و از او دوری کند.
عرض کردم : او هر عقیدهای دارد و هرچه میگوید، بر من چه زیانی دارد با اینکه من بر عقیده حق خود استوار هستم و از عقیده او دوری میکنم.
حضرت(ع) فرمود :
📋«أَ مَا تَخَافُأَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِيبَكُمْ؟»
♦️آیا نمیترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟!
📋«أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِي كَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى(ع) وَ كَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَيْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى(ع) تَخَلَّفَ عَنْهُ لِيَعِظَهُ وَ أَدْرَكَهُ مُوسَى(ع) وَ أَبُوهُ يُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفَ اَلْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِيعاً فَأَتَىَ مُوسَى(ع) اَلْخَبَرُ فَسَأَلَ جَبْرَئِيلَ عَنْ حَالِهِ فَقَالَ : غَرِقَ رَحِمَهُ اَللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ عَلَى رَأْيِ أَبِيهِ لَكِنَّ اَلنِّقْمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ اَلْمُذْنِبَ دِفَاعٌ»
♦️آیا به این داستان آگاهی نداری که شخصی از یاران حضرت موسی(ع) بود، ولی پدرش از یاران فرعون بود، هنگامی که با سپاه موسی(ع) خواست پدرش را به خود ملحق سازد، ولی پدر سخن او را رد میکرد و همچنان با هم ستیز میکردند تا اینکه هر دو به کناری از دریا رسیدند، ناگاه بلای غرق شدن فرعونیان فرا رسید و آن پسر نیز همراه پدر غرق شد، وقتی که این خبر به موسی(ع) رسید، موسی(ع) فرمود :
او در رحمت خداست ولی چون عذاب فرود آید، از آن کس که نزدیک گنهکار است، دفاعی نشود.(۱)
📚منبع :
۱)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۳۷۴
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
#امام_هادی_علیه_السلام 4⃣همنشینی با گناهکاران!👇 ✅ابوهاشم جعفری میگوید : از امام هادی(ع) شنیدم که ب
#امام_هادی_علیه_السلام
5⃣شن های طلایی!👇
✅يحيى بن زكريّاى خزاعى از ابوهاشم جعفرى نقل می کند که؛
با امام هادى(ع) به پشت سامرّا رفتيم تا كسانى را كه مىآيند، آنان را ببينيم.
ولى آنان قدری تاخیر داشتند و دير آمدند.
پارچۀ زير زين را براى امام(ع) پهن كردند تا روى آن نشست و من هم از مرکب پياده شدم و ایشان با من سخنانی می فرمود.
و من نیز از تنگ دستى و فقرم و ضعف مالی و معیشتی خود برای امام(ع) حرفهایی می گفتم.
در این هنگام حضرت(ع) دست مبارک را دراز كرد و يك مشت شن از زمین برداشت و به دامن من ریخت و به من فرمود :
📋«اِتَّسِعْ بِهَا يَا أَبَا هَاشِمٍ وَ اُكْتُمْ مَا رَأَيْتَ»
♦️اى ابو هاشم! با اين به زندگى خودت وسعت بده و آنچه ديدى پوشيده دار.
پس آنها را گرفتم و پوشاندم تا اينكه هنگام مراجعت با امام(ع)، در منزل خود آن را گشودم و نگاه كردم.
📋«فَأَبْصَرْتُهُ فَإِذَا هُوَ يَتَّقِدُ كَالنِّيرَانِ ذَهَباً أَحْمَرَ»
♦️دیدم که مانند طلاى قرمز مىدرخشد.
آنگاه زرگرى را به خانۀ خويش دعوت كردم تا اينكه عيار آنها را تعيين كند.
زرگر گفت : طلايى به خوبى آن نديدهام در حالى كه مانند سنگريزه است، اينها را از كجا آوردهاى؟!
گفتم :
📋«هَذَا شَيْءٌ عِنْدَنَا قَدِيماً»
♦️این زر از قديم در خانۀ ما بوده است.(۱)
📚منبع :
۱)إعلام الورى شیخ طبرسی، ج۲، ص۱۱۸
@TarikhEslam
#آیا_می_دانید؟
✅برخی از ائمه اطهار(ع) به《ابن الرضا》معروف بودند، چون امامان بعد از امام رضا(ع) همه از نسل پاك امام رضا(ع) هستند، چنان كه همه امامان از نسل پاك امام حسین(ع) هستند.
يكي از اماماني كه معروف به ابن الرضا بوده، امام حسن عسکری(ع) است.
👤علامه مجلسی می نویسد :
📋《وَ كَانَ هُوَ وَ أَبُوهُ وَ جَدُّهُ يُعْرَفُ كُلٌّ مِنْهُمْ فِي زَمَانِهِ بِابْنِ اَلرِّضَا(ع)》
♦️امام عسكري(ع) و پدرش امام هادي(ع) و جدش امام جواد(ع) در زمان خود معروف به ابن الرضا(ع) بودند.(۱)
این امر شايد به اين خاطر بوده است كه چون امام رضا(ع) مدتي ولايت عهدي را در زمان مأمون قبول كرد و شهرت امام با لقبشان كه (الرضا) ميباشد، سبب شد فرزندانش بعد از آن به ابن الرضا معروف باشند.
شايد علت اين معروفيت به خاطر اين بوده است كه علويان از شاخههاي مختلف زياد بودهاند، و سادات جليل القدر متعدد بودند، كه به خاطر مشخص شدن آنها و ممتاز بودنشان و حساسيت موقعيت آنها از لحاظ سياسي براي دستگاه خلافت معروف به ابن الرضا(ع) شده بودند.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۳۶
۲)حيات فكری و سياسی امامان شيعه، رسول جعفریان، ص۴۷۲
@TarikhEslam
#ویژه_غدیر
📜نکاتی چند درباره زیارت غدیریه #امام_هادی_علیه_السلام معروف به زیارت جامعه کبیره در بیان #استاد_میرزا_محمدی
@TarikhEslam