#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_بیست_ششم
(اهانت به رهبر)
از زمانی که به عراق رفت و در نجف ساکن شد، نگرش خاصی به موضوع ولایت فقیه پیدا کرد.به ما که در تهران بودیم می گفت:شما مانند یک ماهی که قدر آب را نمی داند، قدر ولایت فقیه را نمی دانید.
مشکل کار در اینجا نبود بحث ولایت فقیه است.لذا آمریکا بر گُرده ی این مردم سوار است و هر طور می خواهد عمل می کند.
خوب یادم هست که ارادت هادی به ولی فقیه بسیار بیشتر از قبل شده بود. هر بار که می آمد، پوستر های مقام معظم رهبری را تهیه می کرد و با خودش به نجف می برد.
در اتاق شخصی او هم دو تصویر بزرگ روی دیوار بود.تصویر مقام معظم رهبری و در زیر آن پوستر شهید ابراهیم هادی.
هادی در آخرین سفری که به تهران داشت ماجرای عجیبی را تعریف کرد.
او به نفوذ برخی از عمامه های انگلیسی و افراد ساده لوحی که از دشمنان اسلام پول می گیرند تا تفرقه ایجاد کنند اشاره کرد و ادامه داد: مدتی قبل شخصی می آمد نجف و به جای ارشاد طلبه ها و...تنها کارش این شده بود که به مقام معظم رهبری اهانت کند!
او انگار وظیفه داشت تا همهی مشکلات امت اسلامی را به گردن ایشان بیندازد.من یکی دو بار تحمل کردم و چیزی نگفتم.
بعد هم به جهت امر به معروف چند کلامی با ایشان صحبت کردم و او را توجیه کردم،اما انگار این آقا نمی خواست چیزی بشنود!فقط همان جملاتی که اربابانش برای او دیکته کرده بودند تکرار می کرد!
من دربارهی خیانت های آمریکا و انگلیس،به خصوص در عراق برای او سند آوردم اما او قبول نمی کرد!
روز بعد و بار دیگر این آقا شروع به صحبت کرد.دوباره مشغول اهانت شد، نمی دانستم چه کنم.
گفتم حالا دیگر وظیفه ی من این است که با این آقا برخورد کنم، چون او ذهن طلبه ها رو نسبت به حضرت آقا خراب می کند.
استخاره کردم با این نیت که می خواهم این آقا را خوب بزنم، آیا خوب است یا نه؟ خیلی خوب آمد.
وقتی که مثل همیشه شروع کرد به حضرت آقا اهانت کند، از جا بلند شدم و...
حسابی او را زدم.طوری با او برخورد کردم که دیگر پیدایش نشد.
از آنجایی که من هیچ گاه با هیچ کس بحثی نداشتم و همیشه با طلبه ها مشغول درس بودم و سرم به کار خودم بود.
بعد از این اتفاق ، این موضوع برای همه عجیب به نظر آمد.
هر کس من را می دید میگفت: شیخ هادی ما شما را تا به حال این گونه ندیده بودیم. شما که اصلا اهل دعوا و درگیری نیستی؟ چه شد که اینقدر عصبانی شدی ؟ مگر چه اهانتی به شما کرده بود؟
من هم برای آنها از بحث تفرقه و کارهایی که برخی عالم نماها برای ضربه زدن به اسلام استفاده میکنند گفتم.
برای آنها شرح دادم که چندین شبکه ی ماهواره ای وابسته به یک عالم در کشور انگلیس فعال است و تنها کاری که می کند ایجاد وهن نسبت به شیعه و تفرقه بین فرقه های اسلامی است.
ادامــه دارد...
نوشتار: زهرا باقری💛
با ما همراه باشید😊
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
به فرزندان خود شرافت و انسانیت بیاموزید
«زیر وزنه پاکت گذاشته چون چایی به مردم می فروشه نه پاکت»👌❤️
#تلنگر
#انسانیت
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | #آموزش
🔴 | ترکیب متن و فیلم😎
♥️ | یاد بگیر و لذت ببر
#آموزش #اینشات
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
❣این دو متن کوتاه
ارزش صد بار خوندن داره!
❣1- از دیگران شکایت نمی کنم
بلکه خودم را تغییر می دهم،
چرا که کفش پوشیدن راحت تر از
فرش کردن دنیاست.
❣2-مبارزه انسان را داغ می کند
و تجربه انسان را پخته می کند!
هرداغی روزی سرد می شود
ولی هیچ پخته اى ديگر خام نمي شود
#تلنگر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مجموعه_داستان_های_مهارت_های_زندگی
این داستان : تصمیم پدر بزرگ
*اهمیت تصمیمات کوچک*
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
بهاحترامِروحخدا
کهدردرونت
وجوددارهگناهنکن! (:🍂
#از_جنس_ملکوت
•┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈•
@toranjnameh99
دختر بچه 14ساله تو بیوگرافیش، قسمت تفریحات، نوشته: سورتمه سواری.
من تا پارسال فکر میکردم سورتمهای جزو رنگاست 😐
یه تیشرت سورتمهای هم داشتم!😂😂😂🤣
#خنده_حلال
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
امام على(ع):
خوش بينى، اندوه را مى كاهد و از افتادن در بند گناه مى رهاند
💠 خوش بینی یک تصمیم است 💠
#حدیثگرافی
#از_جنس_ملکوت
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
صبح است و
خورشید
با انگشتان طلایی
می کوبد بر پنجره ات
بیدار شو
بگذار زندگی
از دریچه ی چشمان تو آغاز شود
سلام صبح بخیر
#انگیزشی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
🔻طبق اعلام یونسکو: فارسی تنها زبان کلاسیک زنده دنیا است.👌
🔹یونسکو ۴ زبان را بهعنوان زبانهای کلاسیک معرفی کرده است: یونانی، لاتین، سنسکریت و فارسی.
🔸تنها زبان کلاسیکی که زنده است و هنوز سخنور دارد، فارسی است.
یک زبان کلاسیک عمری بیش از هزار سال ، و ادبیات غنی دارد./همشهری👏
#ایران
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔬 چی بودیم چی شدیم⁉️
💊 بلایی که در ۴۳ سال بر سر بهداشت و درمان مملکت اومده ‼️
#دهه_فجر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
در زندگے
اجازه نده چیزے رنگ
خوشیهایت را تار کند
شاد بودن یک هنرست
لذت ببر از زندگے
در هر شرایط عشق بورز
و محبت را به همه هدیه کن
سلام. صبحتون سلامت❤️
#انگیزشی
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طنین اللهاکبر، امشب، ساعت 21
🔺به شکرانه ۴۳ سال عزت و افتخار جمهوری اسلامی ایران، گلبانگ تکبیر «الله اکبر» در ساعت ۲۱ روز بیست و یکم بهمنماه طنین انداز خواهد شد.
🔸وعده ما: ساعت ۲۱ امشب
#دهه_فجر
•┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈•
@toranjnameh99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنری🎨🧕🏻
تزئین سینی های قدیمی با شــاید و رنگ اکرولیک
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
🔴 دروغ بزرگ: شاه کسی را نکشت! و از ایران رفت!😳
🔸توهمی که با بمباران تبلیغاتی در ۴۰ سال به عوام القا شد.. ابتدا همه به این دروغ میخندیدند ولی کمکم عدهای باور کردند!
شاه بیش از ۳۱۰۰ تن از مردم ایران را به شهادت رساند.🤨🤭
#ایران
#دهه_فجر
#پهلوی_بدون_روتوش
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
مــــلٺ پرچمــــدار ایران
🇮🇷پوستر سایت رهبر معظم انقلاب به مناسبت فرارسیدن ۲۲بهمن🇮🇷✌️🏼
#ایران_قوی
#دهه_فجر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
🍃✨
#تلنگرانہ
#امـام_زمان🌱
انتظار یعنی...
اینکه ببینـے در جایگاهی که هستی،
با توانایی هایی کھ داری...
چه کاری از دستت بر میآید تا برای امامزمان انجام بدهـے !
#انتظار توقف نیست؛
حرکتی رو به جلوست...🌱
#اللهمعجللولیکالفرج
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
🇮🇷❤️🚆روی ریـــل انقـــلاب🚝❤️🇮🇷
#ایران_قوی
#دهه_فجر
#کجا_بودیم_کجا_هستیم
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_بیست_هفتم
(اسلام اصیل"محمد حسین طاهری")
موسسه ای در نجف بود به نام اسلام اصیل که مشغول کار چاپ و تکثیر جزوات و کتاب بود.من با این که متولد قم بودم اما ساکن نجف شده و در این موسسه کار می کردم.
اولین بار هادی ذوالفقاری را در این موسسه دیدم.پسر بسیار با ادب و شوخ و خنده رویی بود.
او در موسسه کار می کرد و همان جا زندگی و استراحت می کرد.طلبه بود و در مدرسه کاشف الغطا درس می خواند.
من ماشین داشتم.یک روز پنجشنبه راهی کربلا بودم که هادی گفت: داری میری کربلا؟
گفتم:آره ، من هر شب جمعه با چند تا از رفیق ها می ریم، راستی جا داریم، تو نمی خوای بیای ؟
گفت: جدی می گی؟ من آرزو داشتم بتونم هر شب جمعه برم کربلا.
ساعتی بعد باهم راهی شدیم.ما توی راه با رفقا می گفتیم و می خندیدیم، شوخی می کردیم، سر به سر هم می گذاشتیم اما هادی ساکت بود.
بعد اعتراض کرد و گفت: ما داریم برای زیارت کربلا می ریم.بسه،اینقدر شوخی نکنید.
او میگفت، اما ما گوش نمی کردیم.
برای همین رویش را از ما برگرداند و بیرون جاده را نگاه می کرد.
به کربلا که رسیدیم ، ما با هم به زیارت رفتیم. اما هادی میگفت: اینجا جای زیارت دسته جمعی نیست. هر کی باید تنها بره و تو حال خودش باشه،ما هم به او محل نمی گذاشتیم و کار خودمان را میکردیم!
در مسیر برگشت،باز همان روال را داشتیم. شوخی میکردیم و می خندیدیم.
هادی می گفت: من دیگر با شما نمی آیم، شما قدر زیارت امام حسین (ع)آن هم شب جمعه را نمی دانید.
اما دوباره هفته ی بعد که به جمعه می رسید از من می پرسید؟کی میری کربلا؟
هادی گذرنامه معتبر نداشت، برای همین،تنها رفتن برایش خطرناک بود.دوباره با ما می آمد و بر می گشت.
اما بعد از چند هفته ی دیگر به شوخی های ما توجهی نداشت.او برای خودش مشغول ذکر و دعا بود.
توی کربلا هم از ما جدا میشد .خودش بود و آقا ابا عبدالله(ع).بعد هم سر ساعتی که معیت می کردیم می آمد کنار ماشین.روزهای خوبی بود. هادی غیر مستقیم خیلی چیزها به ما یاد داد.
یادم هست هادی خیلی آدم ساده و خاکی بود.در آن ایام با دوچرخه از محل موسسه به حوزه ی علمیه می رفت.برای همین از او ایراد گرفته بودند.
می گفت: برای من مهم نیست که چه می گویند.مهم درس خواندن و حضور در کنار مولا علی(ع)است.مدتی که گذشت از کار در موسسه بیرون آمد! حسابی مشغول درس شد.عصر ها هم برای مردم مستحق به صورت رایگان کار می کرد.
به من میگفت: می خوام لوله کشی یاد بگیرم! خیلی از مردم نجف به آب لوله کشی احتیاج دارند و پول ندارند.
رفت پیش یکی از دوستان و کار لوله کشی های جدید و با دستگاه حرارتی را یاد گرفت.
آنچه را که برای لوله کشی احتیاج بود از ایران تهیه کرد.حالا شده بود یک طلبه ی لوله کش!
یادم هست دیگر شهریه ی طلبگی نمی گرفت. او زندگی زاهدانه ای را آغاز کرده بود.
یک بار از او پرسیدم: تو که شهریه نمی گیری، برای کار هم مُزد نمی گیری ، پس برای غذا چه می کنی؟
گفت: بیشتر روز های خودم را با چای و بيسکوئيت می گذرانم!
با این حال ، روز به روز حالات معنوی او بهتر میشد.از آن طلبه هایی بود که به فکر تهذیب نفس و عمل به دستورات دین هستند.
ادامــــه دارد...
نوشتار: زهرا باقری 💛
با ما همراه باشید😊
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
@toranjnameh99