eitaa logo
وصیت ستارگان 🌷💫
4.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
5 فایل
بسم رب الشهداء 🌷شهدا امام زادگان عشقند که مزارشان زيارتگاه اهل یقین است. آنها همچون ستارگانی هستند که می‌توان با آنها راه را پیدا کرد🇮🇷 🌹وصیت وزندگینامه شهیدان 🌹مفاهیم انقلابي،بصیرتی ارتباط با اعضا☆☆☆ @yazaynab72
مشاهده در ایتا
دانلود
💫🌸✨💚💚✨ اگر می خواهید: دشمن را از تهاجم منصرف کنید اظهار ضعف نکنید در چالش اقتصادی بعضی اشتباه گردند واظهار ضعف کردند🇮🇷 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰 💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫 https://eitaa.com/V_setaregan ✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚 دلتنگ نباش!🥺 🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️ (قسمت پنجاه و یکم) ادامه... تا روز سیزدهم پشت سر هم کار داشتند و کلاس🌷 قرار شد هر گروهی ناهارش را بردارد و برود محوطهٔ دانشکده بخورد. دانشکده شان یک قسمت سر سبز و داشت که بیشتر دانشجوها رفتند آنجا.🌴🎄🌵 آن روز ارشد شیفت بود و با روح‌الله می شدند دوازده نفر. آمد پیش او و گفت: :به نظرت کجا برین بشینیم؟" "روح‌الله بدون هیچ مکثی گفت: بریم ."😳 مهران خندید و گفت: "امروز سیزده به دره، می خوایم بریم یه جای خوش آب و هوا بشینیم تا درسا و کارا از تن مون بره‌ بعد تو می گی بریم میدون موانع؟! ؟!"🤔 _ نه، باور کن خوش می گذره. تو به بچه ها بگو بریم میدون موانع. اونجا، هم راحت می تونیم بشینیم، هم اگه حوصلمون سر رفت، می کنیم. 🤸 مهران با تردید به او نگاه کرد. روح‌الله گفت: "خوبه دیگه، باور کن ، برو بچه ها را جمع کن بیار اونجا، منم می رم بساط مون را پهن کنم."😊 مهران قبول کرد تا برود را خبر کند، روح‌الله هم همه کارها را کرده بود. قبل از ناهار، در میدان موانع با هم گذاشتند و بازی کردند. را که خوردند، مستقیم به سرشان تابیده بود و اجازه هیچ کاری را بهشان نمی داد.☀️ کم کم همه در آمد که چرا آمده ایم اینجا، اینجا که خوش آب و هوا نیست، می رفتیم قسمت دانشکده. مهران چپ چپ به روح‌الله نگاه کرد"بیا همین رو می خواستی! صدای در آمد. خب راست می گن دیگه.🤨 روح‌الله بلند شد و با گفت: "اینجا خیلی هم خوبه، الآن دوباره مسابقه می ذاریم،هم می کنیم هم بازی.☺️ اما اونایی که رفتند جنگل که نمی تونن از این استفاده کنن." مهران همچنان به او نگاه می کرد. روح‌الله خیلی تند و سریع رفت و شروع کرد به بالا وپایین پریدن در میدان کم کم همه را به وجد آورد وشروع کردند به بازی و ورزش.🇮🇷 بعد از عید درس شان شروه شد. کلاس ها و برنامه های و عملی شان جدی تر و سخت تر شده بود. وقتی تقسیم بندی ها انجام شد، روح‌الله و مهران افتاده بودند زیر نظر محمد حسین .🌷 همان کسی که به خاطر تذکرش به آن ها، با هم شده بودند. وقتی کارها به طور جدی آغاز شد، تمایز این مسئول بودن با خیلی سخت شده بود.❤️ معمولا بچه ها به درجه بندی ها احترام می گذاشتند و رعایت می کردند، اما گاهی پیش می آمد که خود محمد حسین در بین جمع می انداخت و باب شوخی و را باز می کرد.😁 روح‌الله هفته اول اردیبهشت ماه،..... 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫 ادامه دارد...🇮🇷 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰 💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫 https://eitaa.com/V_setaregan ✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆
10.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎐 ✨🌸💚💚✨ 🏷 ایران مظهر قدرت اسلام ▫️شهید حاج قاسم سلیمانی: ایران مثل یک کوه است، خداوند هم طوری مقرر کرده این کشور را، در وسط این مرز عالم اسلامی قرار بگیرد، سکان این است، ثبات این است، هیچ‌وقت ایران تکفیرخیز نیست، هیچ‌وقت ایران بحران‌خیز نیست...🇮🇷 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰 💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫 https://eitaa.com/V_setaregan ✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆
شهـید محـمود رضـا بیضایی: به خودمان بقبولانیم ڪه در این زمـــان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم ڪه مـؤثر در تحقـق ظـــهور مـولا باشیم. و این همراه با تحمل مشڪلات مصائـب، سختی ها، غـــربت ها و دوری هاست و جـــز با فـدا شدن محقـق نمی شود حقیـــقتاً. 🤲😔
🕊 💫بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ الْحُسَیْن(ع) اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم💚💚 🇮🇷یادشان_باصلوات🇮🇷 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ🌷 ✨
✨💚💚✨ خدا کند به نبودنتان عادت نکنیم ... خدا کند ندیدنتان ، همواره بزرگترین اندوهمان باشد... خدا کند زندگی فریبمان ندهد ... خدا کند دعا برای ظهورتان از اعماق جانمان باشد ... خدا کند غیبت و غربتتان، جانمان را آتش بزند ... خدا کند قلبمان خانه ی مهرتان باشد ... خدا کند فرزندان خوبی برایتان باشیم ... أللَّھُمَ عجِلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 💫 ❤️🇮🇷
✨🌸💚💚✨ امام خامنه ای:🌷 ، یعنی ندیدن و به حساب نیاوردن خود. این، اولین موضعگیریِ است.🇮🇷 😔🤲
وصیت ستارگان 🌷💫
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚 دلتنگ نباش!🥺 🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربا
💚بنام اوکه عشق"شهادت"دردلها برافروخت💚 دلتنگ نباش!🥺 🇮🇷 زندگینامه شهید روح الله قربانی ❤️ (قسمت پنجاه و دوم) ادامه... روح‌الله هفته اول اردیبهشت ماه،..... هر روز بعد از به دنبال زینب می‌رفت تا برای عید دیدنی به خانهٔ اقوام بروند. مقید به صلهٔ رحم بود. 🌸🌼 به جز ایام عید، روزهای دیگر هم به دوستان و فامیل سر می‌زد. اگر هم به دلیل کاری نمی‌توانست آن‌ها را ببیند، حتماً تلفنی جویای احوال شان می‌شد. ☎️ یک جدول در دفترش درست کرده بود و اسم تک تک را در آن نوشته بود. وقتی بهشان تلفن می‌کرد، جلوی اسم‌شان را تیک می‌زد. 📒✅ عید سال ۱۳۹۲، اولین سالی بود که شده بودند. خانهٔ همه رفتند. روح‌الله چند روزی مرخصی گرفته بود. از پدر زینب اجازهٔ او را گرفت تا با هم به دامغان و از آنجا به مشهد بروند.💚💚 شبی که به رسیدند، رفتند خانهٔ مادربزرگش. فردای آن روز هم به خانهٔ عمو و عمه ها سر زدند. از آنجا هم یکراست به سمت حرکت کردند. این اولین باری بود که بعد ازدواج‌شان به مشهد می‌رفتند. برای هر دویشان مهم بود که به پابوسی بروند و از ایشان بابت ازدواج‌شان تشکر کنند.😊🌺 به مشهد که رسیدند، بعد از کمی استراحت رفتند حرم. هر دو با هم وارد امام رضا علیه السلام شدند. وقتی چشم‌شان به گنبد طلای امام رضا علیه السلام افتاد، سلام که دادند، بغض زینب شکست.🤚🥺 اشک‌هایش سرازیر شد. روح‌الله گوشه‌ای ایستاد تا او بتواند راحت حرف هايش را بزند. زینب به خیره شده بود و اشک می‌ریخت. آخرین باری که آمده بود مشهد، تنها بود و حالا با همسرش آمده بود.❤️❤️ همان کسی که امام رضا علیه السلام سر راهش گذاشته بود. وقتی حرف هایش تمام شد، رفت پیش . با هم رفتند رو به روی گنبد و روی فرش‌هایی که پهن بود، نشستند. روح‌الله کتاب دعا را دست زینب داد"چرا این‌قدر کردی؟"💙 زینب به گنبد نگاه کرد:" یاد اون سالی افتادم که تنها اومدم مشهد. از امام رضا خواستم یه خوب سر راهم بذاره‌. همون شبی که دعا کرده بودم، نیم ساعت بعدش خاله فاطی به مامانم زنگ زده بود و تو رو معرفی کرده بود. من این رو وقتی رسیدم تهران فهمیدم، از روی ساعت و تاریخ تماس خاله. الآن که چشمم به گنبد افتاد، از و لطف امام رضا گریه‌ام گرفت. امام رضا حاجتم رو داد. روح‌الله تو خیلی خوبی!"💞 روح‌الله سرش را تکان داد" اتفاقاً منم دو ماه قبل از اینکه خاله تو رو بهم پیشنهاد بده‌، اومدم مشهد. منم خیلی کردم. عنایت امام رضا بود که خدا تو رو سر راهم قرار داد. تو هم خیلی خوبی زینب."💞 قلب‌شان مملو از عشق بود. عشق به امام رئوفی که حاجت شان را داده بود. ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀 روح‌الله روی دو زانو نشسته بود... 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫 ادامه دارد...🇮🇷 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰 💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫 https://eitaa.com/V_setaregan ✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆
🕊 🔰  از من خواستند در جمع گریه نکنم و زینب وار بایستم. از من خواست تا ادامه دهنده راهش باشم؛تا عاشق باشم و بر ارادت و عشقش بر تأکید داشت.🇮🇷 راوی:همسر شهید 🌷🇮🇷 🦜✨ 😔🤲
گـوینـد كه چـرا دل‌ به‌ شهیدان‌ بستی ولـلـه‌ كه مـن‌ نـدادم‌ آنهــا بردنـد... 🥺🌷 🔵کانال شهدایی وصیت ستارگان 🔰 💫☆☆☆☆🦋☆☆☆☆💫 https://eitaa.com/V_setaregan ✨☆☆☆☆💚☆☆☆☆