eitaa logo
📃دیوار احادیث📃
17 دنبال‌کننده
37 عکس
23 ویدیو
0 فایل
#فقط؛ احاديث حضرات چهارده معصوم عليه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨ علی بن محمد، عن سهل بن زیاد، عن منصور بن العباس، عن صالح اللفائفی عن ابی عبدالله(ع) قال: إن اللَهَ عَزَّوَجَلَ دَحی الارضَ من تَحتَ الکَعبَة الی منی ثُمَّ دَحاها مِن منی الی عرفات ثُّم دَحاها مِن عرفات الی منی فَالارض مِن عرفات و عرفات من منی و منی مِن الکَعبَة علی بن محمد از... صالح اللفائفی از (ع) روایت میکند: به درستی که خداوند زمین را از زیر تا حرکت داد، سپس از منا تا و سپس از عرفات تا منا، پس زمین از عرفات، و عرفات از منا، و منا از کعبه گسترش یافت ۱۳۸۴ ق - ج ۴ ص ۱۸۸ کتاب ✨🌹✨🌹✨
بخش ششم: «ثُمَّ قالَ(ع) لَهُ: صافَحْتَ الْحَجَرَ وَ وَقَفْتَ بِمَقامِ اِبْراهِیمَ ( علیه السلام ) وَصَلَّیْتَ بِهِ رَکْعَتَینِ؟ قالَ: نَعَمْ فَصاحَ(ع) صَیْحَةً کادَ یُفارِقُ الدُّنیا ثُمَّ قالَ (ع) : آهٍ آهٍ، مَنْ صافَحَ الْحَجَرَ الاَْسْوَدَ فَقَدْ صافَحَ اللّه‏َتَعالی. فَانْظُرْ یا مِسْکین لا تُضَیِّعْ اَجْرَ ما عَظُمَ حُرْمَتُهُ وَتَنْقُضِ الْمُصافَحَةَ بِالْمُخالَفَةِ وَ قَبْضِ الْحَرامِ نَظیرَاَهْلِ الآثامِ ثُمَّ قالَ(ع): نَوَیْتَ حینَ وَقَفْتَ عِنْدَ مَقامِ اِبْراهیمَ (علیه السلام) اَنَّکَ وَقَفْتَ عَلی کُلِّ طاعَةٍ وَ تَخَلَّفْتَ عَنْ کُلِّ مَعْصِیَةٍ؟ قالَ: لا قالَ(ع): فَحینَ صَلَّیْتَ فِیهِ رَکْعَتَیْنِ نَوَیْتَ اَنَّکَ صَلَّیْتَ بِصَلاةِ اِبْراهِیمَ ( علیه السلام ) وَ اَرْغَمْتَ بِصَلاتِکَ اَنْفَ الشَّیطانِ؟ قالَ: لا قالَ(ع) لَهُ: فِما صافَحتَ الحَجَر الاَسوَد وَ لا وَقَفتَ عِندَ المَقام وَ لا صَلّیتَ فیهِ رَکعَتینِ ترجمه: سپس امام(ع) به شبلی فرمود: با (۸) مصافحه کردی و به آن دست کشیدی و در (ع) ایستادی و در آن مقام دو رکعت نماز گزاردی؟ شبلی گفت: آری در این هنگام، امام(ع) فریادی سوزناک برآورد و حالتی به او دست داد که نزدیک بود از دنیا برود (و روح مطهرش از شوق و خشیّت خداوند، به ملکوت آسمان‏ها پرواز کند)! سپس (به خود آمد و به ناله) گفت: آه...! آه…! و آن گاه فرمود: کسی که با مصافحه کند و به آن دست دهد، همانا با خداوند متعال مصافحه کرده است! پس، ای مسکین! نیک بنگر که مبادا حرمت آن را تباه سازی و پیمانی این چنین عظیم را بشکنی و دستی را که در دست خداوند نهاده‏‌ای، به گناهانی بیالایی که گنهکاران به آن آلوده ‏اند سپس امام(ع) فرمود: هنگامی که در مقام ابراهیم ایستادی، نیت کردی که بر عهد و فرمان خداوند، بایستی و از تمامی گناهان روی گردان شوی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن هنگام که در مقام ابراهیم نماز می‏خواندی، قصدت این بود که نمازی چونان ابراهیم(ع) بخوانی و با آن نماز، بینی را به خاک بمالی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) به او فرمود: پس، نه با حجرالاسود مصافحه کرده ‌ای و نه در مقام ابراهیم ایستاده ‌ای و نه در آنجا نماز گزارده‌‏ای! بخش هفتم ثُمَّ قَالَ (ع) لَهُ: أَشْرَفْتَ عَلَی بِئْرِ زَمْزَمَوَ شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ(ع): نَوَیْتَ أَنَّکَ أَشْرَفْتَ عَلَی الطَّاعَةِ وَ غَضَضْتَ طَرْفَکَ عَنِ الْمَعْصِیَةِ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا أَشْرَفْتَ عَلَیْهَا وَ لَا شَرِبْتَ مِنْ مَائِهَا! ترجمه: سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به سر رفتی و از آب آن نوشیدی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آیا در آن هنگام، در این اندیشه بودی که بر سرطاعت خداوند رفته ‏ای و چشمان خویش را از گناهان فرو پوشیده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، نه بر سر چاه زمزم رفته‏ ای و نه از آب آن نوشیده ‏ای! بخش هشتم ثُمَّ قَالَ لَهُ(ع): أَسَعَیْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ وَ مَشَیْتَ وَ تَرَدَّدْتَ بَیْنَهُمَا؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ لَه(ع)ُ: نَوَیْتَ أَنَّکَ بَیْنَ الرَّجَاءِ وَ الْخَوْفِ؟ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا سَعَیْتَ وَ لَا مَشَیْتَ وَ لَا تَرَدَّدْتَ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَة ترجمه: سپس امام (ع) به او فرمود: آیا میان دو کوه » و ، کردی و بین آن دو، راه پیمودی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) به او فرمود: آیا در آن حال چنین اندیشیدی که میان و و ترس وامید هستی (و خشیت و رحمت خداوند را یکجا در جان خویش فراهم آوردی)؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، سعی نکرده ‏ای و میان صفا و مروه راه نپیمودی! بخش نهم «ثُمَّ قَالَ(ع): أَ خَرَجْتَ إِلَی مِنًی؟ قَالَ: نَعَمْ قَالَ(ع): نَوَیْتَ أَنَّکَ آمَنْتَ النَّاسَ مِنْ لِسَانِکَ وَ قَلْبِکَ وَ یَدِکَ قَالَ: لَا قَالَ(ع): فَمَا خَرَجْتَ إِلَی مِنی ترجمه: سپس امام (ع) فرمود: آیا از به سوی رفتی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: آیا در منا، نیت و اندیشه ‏ات این بود که مردم را از زبان و قلب و دست خویش در امان بداری؟ گفت: نه! امام(ع) فرمود: پس، به منا نرفته ‏ای! ص ۳ از ۶ صفحه
ترجمه: سپس امام(ع) به فرمود: به رسیدی و ‏ها را سنگسار کردی و موهای سرت را زدودی و قربانی کردی و در نماز گزاردی و به بازگشتی و انجام دادی؟ شبلی گفت: آری امام(ع) فرمود: هنگام رسیدن به منا و ‏ها؛ آیا چنین اندیشیدی که به هدف خویش رسیده‏ ای و خداوند، خواسته‌‏هایت را برآورده است؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام سنگسار جمره‏ ها، اندیشه ‏ات این بود که دشمنت، و یاران او را سنگسار می‏کنی و به وسیله ارجمندت آنها را از خود می‏رانی؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آن هنگام که موهای سرت را می‏زدودی، آیا اندیشه ‏ات این بود که خویشتن خویش را نیز از همه آلودگی‏ها پاک می‏کنی و آنچه را از مردمان برعهده ‏داری، بر می‏داری و از گناهان و آلودگی‏ها بیرون می‏آیی؛ همانند روزیکه از زاده شده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن در ، چنین اندیشیدی که از هیچ کس و هیچ چیز نداری و جز از خداوند و گناهانت نمی‏ترسی و به هیچ کس و هیچ چیز، مگر رحمت خداوند، امید نداری؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: آیا هنگام قربانی کردن، چنین اندیشیدی که با دست یازدیدن به حقیقت ورع و پارسایی، گلوی را ببُری و از سنت و سیره ابراهیم(ع) پیروی کنی؛ که با کردن فرزند خویش و میوه دلش برای رضای خداوند، این سنت را بر پا ساخت و برای مردمان پس از خود به یادگار نهاد؟ شبلی گفت: نه! امام(ع) فرمود: هنگامی که از قربانگاه به بازگشتی و طواف‌افاضه را انجام دادی، آیا چنین اندیشیدی که از رحمت خداوند، سرشار شده ‏ای و اینک به سوی طاعت او روی آورده ‏ای و به محبت وی چنگ زده ‏ای و فرمان‏های واجب او راانجام داده‏ ای و به ‏ و نزدیکی به خداوند دست یافته ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام سجاد (ع) به او فرمود : پس، به نرسیده ‏ای، و جَمره‌‏ها را سنگسار نکرده‌‏ای وموهایت را نزدوده ‌ای و قربانی نکرده ‌ای و و اعمالت را انجام نداده‌‏ای و در مسجد خیف نماز نگزارده‏‌ای و طواف افاضه را به جای نیاورده‌‏ای و به خداوند، تقرب و نزدیکی نیافته‌‏ای! بازگرد که نگزارده‌‏ای! در این هنگام به گریه درآمد و بر غفلت و تقصیر خویش و از دست دادن آن همه فایده و آثار و اسرار گرانقدر حج، سخت گریست واز آن پس و تا فرا رسیدن موسم حجی دیگر، به فراگیری بیشتر معارف و علوم و رموز حج پرداخت [ و سال بعد، با معرفتی سرشار و یقینی استوار، حج گُزارد ] - علی اکبر مظاهری پی نوشت ها: ۱. - ج دهم ص ۱۶۶ شبلی کیست؟ الف ـ افراد متعددی به شبلی ملقب بوده ‏اند که نزدیک‏ترین آن‏ها به عصر ائمه علیهم ‏السلام، ابوبکر، دُلف بن جحد است، که تقریباً دو قرن پس از شهادت امام سجاد (ع) به دنیا آمده است از این رو هیچ یک از شبلی ‏ها نمی‏توانند مستقیماً از امام سجاد(ع) روایت کنند ب ـ چون این حدیث به سبک و وزن سخنان مأثور از امامان معصوم نیست، لذا گفته شده که ممکن است این روایت، سخنان بعضی از عرفا بوده که به تدریج به امام سجاد(ع) نسبت داده شده است، لکن این گونه روایات نه تنها مخالف با سایر روایات نیست، بلکه هماهنگ با سایر معارف اسلامی هم هست لذا کاستی در سند، مانع استفاده از متن بلند و نورانی آن نیست ج ـ ترتیب برخی مناسک در این روایت برابر ترتیب فقهی نیست، زیرا امام سجاد (ع) در این حدیث، درصدد بیان احکام حج و تکالیف ظاهری حج‏گزاران نبوده است ، ص ۳۴۴ ۲. مانند کندن مو، نگاه کردن به آینه، صید کردن و عطر زدن و… ۳. قال: فحین‌ احرمت، نویت انک حرمت علی نفسک کل محرم حرمه اللّه‏ عزوجل ۴. ، ص ۳۴۴ ـ ۳۴۳ ۵. این متن از کتاب شرح النخبه از سید عبداللّه‏ سبط محدث جزایری نقل شده است، ضمن این‏که اصل متن در کتاب ص ۳۴۴ ـ ۳۴۷نیز آمده است ۶. مکانی است که اعمال حج از آنجا آغاز می‏گردد ۷. لباس احرام باید نادوخته(خیاطی‌نشده) باشد ۸. سنگی سیاه که در یکی از گوشه ‌های کعبه قرار دارد ۹. صحرایی است به طول ۱۲ و عرض ۵/۶ کیلومتر، در فاصله ۲۱ کیلومتری شمال مکه ۱۰. کوهی در صحرای عرفات ۱۱. مکانی در نزدیکی عرفات و دارای مسجدی به نام حضرت ابراهیم (ع)، یا نمره نام‏گذاری شده است ۱۲. سنگسار گاه‏ها، سنگسار کردن شیطان و اهریمنان ۱۳. منطق‌ه‏ای در صحرای عرفات، با علامت‏های مخصوص ۱۴. علامت‏هایی است برای تعیین حدود حرم ۱۵. نام صحرایی است ۱۶. کوهی است در وادی مزدلفه ص ۶ از ۶ صفحه التماس دعا
سپس امام (ع) فرمود: هنگامی که در مقام ابراهیم ایستادی، نیت کردی که بر عهد و فرمان خداوند، بایستی و از تمامی گناهان روی گردان شوی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که در مقام ابراهیم نماز می‏خواندی، قصدت این بود که نمازی چونان ابراهیم علیه السلام بخوانی و با آن نماز، بینی را به خاک بمالی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) به او فرمود: پس، نه با حجر‌الاسود مصافحه کرده ‏ای و نه در مقام ابراهیم ایستاده ‏ای و نه در آنجا نماز گزارده ‏ای سپس امام (ع) به او فرمود: آیا به سر رفتی و از آب آن نوشیدی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا در آن هنگام، در این اندیشه بودی که بر سرطاعت خداوند رفته ‏ای و چشمان خویش را از گناهان فرو پوشیده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، نه بر سر چاه زمزم رفته ‏ای و نه از آب آن نوشیده‏ ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا میان دو کوه و ، کردی و بین آن دو، راه پیمودی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) به او فرمود: آیا در آن حال چنین اندیشیدی که میان و و ترس و امید هستی(و خشیت و رحمت خداوند را یکجا در جان خویش فراهم آوردی)؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، سعی نکرده‏ ای و میان صفا و مروه راه نپیمودی! سپس امام (ع) فرمود: آیا از مکه به سوی رفتی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا در منا، نیت و اندیشه ‏ات این بود که مردم را از زبان و قلب و دست خویش در امان بداری؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، به منا نرفته ‏ای! سپس امام (ع) به او فرمود: آیا در صحرای توقف کردی و بر (کوه رحمت) بالا رفتی و را شناختی و نزد و خداوند را خواندی و با وی به مناجات پرداختی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: آیا هنگام توقف در عرفات در این اندیشه بودی و این معرفت را فاصله یافتی که همه معارف و دانش‏ها از آن خداوند است و نامه اعمال و لوح سرنوشت تو در دست اوست، و همو بر نهان و قلبت آگاه است؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن‏گاه که از جبل‌الرحمة بالا می‏رفتی، در این اندیشه بودی که خداوند بر هر مرد و زن با ایمان، رحمت می‏آورد و آنان را زیر لوای ولایت خویش دارد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: نزد نمرة قصد کردی که کسی را به کاری امر نکنی، مگر آنکه خودت آنرا انجام دهی، و از کاری نهی نکنی مگر اینکه خود از آن دوری گزینی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام توقف نزد علم و نمرات به یاد داشتی که آنها شاهد تو و طاعت ‏هایت هستند و همراه با نگهبانان الهی و به فرمان پروردگار آسمان‏ها، نگهبان تواند؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، در عرفات توقف نکرده ‏ای و بر کوه رحمت بالا نرفته ‏ای و نمرة رانشناخته ‏ای و دعا نخوانده ‏ای و نزد نمرات درنگ ننموده ‏ای! سپس امام (ع) فرمود: از میان (دو علم) گذر کردی و پیش از آن، دو رکعت نماز گزاردی و به سوی وادی راه پیمودی و از آنجا سنگ‏های ریز برداشتی و به رفتی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن، چنین اندیشیدی که این، شکر است در شب دهم ذی ‌الحجه که سختی‏ها را آسان می‏گرداند و آرامش و آسایش به ارمغان می‏آورد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که از میان دو علم می‏گذشتی و به راست و چپ منحرف نمی‏شدی، آیا در نیت و اندیشه ‏ات قصد کردی که با قلب و زبان و دیگر اعضای بدنت از دین حق منحرف نگردی؛ نه به راست و نه به چپ؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام رفتن به مزدلفه وجمع آوری ریگ‏ها، آیا قصدت این بود که هر گناه و جهلی را از خویشتن دورسازی و به جای آن، علم و عمل بنشانی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن گاه که مشعرالحرام رفتی، قصدت این بود که شعار و شعور اهل تقوا و خشیت الهی را به قلبت بچشانی و با پارسایان همساز گردی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: پس، از میان آن دو علم عبور نکرده ‏ای و دو رکعت نماز نخوانده ‏ای وبه مزدلفه نرفته ‏ای و از آنجا ریگ بر نداشته‏‌ای و به مشعرالحرام وارد نشده‌ای! ص ۲ از ۳ صفحه
سپس امام (ع) به شبلی فرمود: به رسیدی و ‌ها را سنگسار کردی و موهای سرت را زدودی و قربانی کردی و در نماز گزاردی و به مکه بازگشتی و انجام دادی؟ شبلی گفت: آری امام (ع) فرمود: هنگام رسیدن به منا و سنگسارجمره ‏ها؛ آیا چنین اندیشیدی که به هدف خویش رسیده‏ ای و خداوند، خواسته ‏هایت را برآورده است؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام سنگسار جمره‌‏ها، اندیشه‌‏ات این بود که دشمنت، شیطان و یاران او را سنگسار می‏کنی و به وسیله حج ارجمندت آنها را از خود می‏رانی؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آن هنگام که موهای سرت را می‏زدودی، آیا اندیشه‏ ات این بود که خویشتن خویش را نیز از همه آلودگی‏ها پاک می‏کنی و آنچه را از مردمان برعهده‏ داری، بر می‏داری و از گناهان و آلودگی‏ها بیرون می‏آیی؛ همانند روزیکه از مادر زاده شده ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگام نماز گزاردن در مسجد خیف، چنین اندیشیدی که از هیچ کس و هیچ چیز نداری و جز از خداوند و گناهانت نمی‏ترسی و به هیچ کس و هیچ چیز، مگر رحمت خداوند، امید نداری؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: آیا هنگام قربانی کردن، چنین اندیشیدی که با دست یازدیدن به حقیقت ورع و پارسایی، گلوی طمع را ببری و از سنت و سیره ابراهیم‌علیه‌السلام پیروی کنی؛ که با قربانی کردن فرزند خویش و میوه دلش برای رضای خداوند، این سنت را بر پا ساخت و برای مردمان پس از خود به یادگار نهاد؟ شبلی گفت: نه! امام (ع) فرمود: هنگامی که از قربانگاه به مکه بازگشتی و را انجام دادی، آیا چنین اندیشیدی که از رحمت خداوند، سرشار شده‏‌ای و اینک به سوی طاعت او روی آورده‏‌ای و به محبت وی چنگ زده‌‏ای و فرمان‏های واجب او راانجام داده‌‏ای و به ‏ و نزدیکی به خداوند دست یافته ‏ای؟ شبلی گفت: نه! امام سجاد علیه السلام به او فرمود: پس، به منا نرسیده ‏ای، و جمره‏ ها را سنگسار نکرده ‏ای وموهایت را نزدوده‌‏ای و قربانی نکرده‏‌ای و مناسک و اعمالت را انجام نداده‌‏ای و در مسجد خیف نماز نگزارده ‌ای و طواف افاضه را به جای نیاورده ‏ای و به خداوند، تقرب و نزدیکی نیافته‏‌ای! بازگرد که نگزارده‌‏ای! در این هنگام به گریه درآمد و بر غفلت و تقصیرخویش و از دست دادن آن همه فایده و آثار و اسرار گرانقدر حج، سخت گریست واز آن پس و تا فرا رسیدن موسم حجی دیگر، به فراگیری بیشترمعارف و علوم و رموز حج پرداخت و سال بعد، با معرفتی سرشار و یقینی استوار، حج گزارد... ص ۳ از ۳ صفحه