2_144205349516570618.mp3
31.15M
جلسه ۵۴ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
انقلاب کبیر فرانسه
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹گزارش درس غرب شناسی
🔹استاد: سید امین مجتبی جواهری
🔹جلسه پنجاه وچهارم(۵۴)
🔹انقلاب کبیر فرانسه:🗓(۱۷۸۹تا۱۷۹۳)
✍سید محمد حسین نظاری
مهم ترین اتفاق درتغییر مدل سیاسی اجتماعی جهان مدرن می تواند همین انقلاب (فرانسه)باشد.
🔹تاریخچه کوتاه ازپیداش :
سرکوبی تاج وتخت به دست پادشاه ولگدمالی توده هاو استقبال توده ها ازاین انقلاب
ودرجریان بودن نصف تمامی سکه ها دراروپا ،
پاریس را به مرکز وکانون روشنگری تبدیل کرد . پادشاه حکومتی خودسرانه توئم با روشنگری داشت یعنی ادعای ولایت ازجانب خدا نداشت ومسئولیت خاصی نسبت به کلیسا ومذهب قائل نمی شد.
درنتیجه این پادشاه به تساهل درمذهب علاقه پیداکرد وازسال ۱۷۴۰ تاکید براین نکته ازویژگی های آشکار ومهم حکومت گردید.
درانقلاب کبیر فرانسه اتحاد وهمانگی افکار باضروریات اقتصادی به منظور فعالیت های انقلابی به مرحله نمایانی رسیده بود وبه عنوان دوجریان مختلف دوشادوش هم پیش رفت وفعل وانفعالاتی دریک دیگر داشت
🔸زمینه ومقدمات انقلاب:
🔺الف) بحران مالی
لویی شانزدهم جوانی تازه به پادشاهی رسیده بود و به علت وجود پیمان صلح بین فرانسه واتریش با دختر ملکه اتریش وصلت کرده بود.
لویی پانزدهم نیز جنگ های زیاد واستعمارها وموارد دیگر اورا به پادشاهی ولخرج تبدیل کرده بود ولویی شانزدهم درحالی برتخت پادشاهی نشست که ولخرجی لویی پانزدهم منجر به قراردادن بدهی های زیاد بردست حکومت شده بود که به دستور پادشاه برای جبران، آن را به صورت مالیات های گسترده ازمردم می گرفتند واین خود موجب نارضایتی مردم از حکومت شد.
🔻ب)زمینه های فکری:
افکار روسو ومونتسکیو ازسال های قبل انقلاب بوده ودرانقلاب فرانسه این افکار به عرصه ظور رسیده بود
🔻ج)زمینه های اجتماعی
درصده هفدهم
طبقات به شکل دوره فئودالیسم:
طبقه نخست(روحانیون):مقامات عالیه کلیسا
جمعیت اندک اما به واسطه ثروت واموال کلیسا قدرت بالایی داشتن.
طبقه دوم (اشراف):که جمعیت اندک امادارای املاک ومقامات والاییی بودن.
طبقه سوم (عامه):شهرنشینان و کشاورزان بودند.
نزدیک چهار پنجم مردم روستایی بودن و رگه های فئودالیست درملک اربابی هنوز باقی بود.
اربابان این ملوک صاحبان حقوق شکار بودند. وآسیاب و نانوایی دراختیارشان بود.
⭕نکته: روستایی فرانسوی مانند سرواژ اروپا نبود و رابطه آقا وبندگی درانجا نبود
⭕نکته: درژانویه ۱۷۸۹ یکی از روحانیون در رساله معروفی تحت عنوان طبقه سوم چیست؟ اشراف را بی فایده خوانده و می گوید اگر آنها ازبین بروند کسی ضرری نمی بیند.
بعدازاین انقلاب به دلیل ازبین رفتن طبقه اشراف وروحانیون یک بحران اجتماعی رخ می دهد که حالا متصدی امور چه کسی باشد؟ که بعد ها مردم سراغ ناپلئون رفتند تا پادشاه آنها شود.
⭕نکته راجب اندیشه روسو:
یکی از اندیشه های روسو این بود که دیگر طبقه مهم نیست بلکه هرانسانی آزاد است واگر آزادی او منع شود درواقع انسانیت او منع شده وحالا برای زندگی وحیات انسانی باید خودمان آزادیمان را سلب کنیم وآن را بسپاریم به یک نهادی (شاید همان دولت) که این آزادی را به طور مساوی بین مردم تقسیم کند. این ایده یعنی قرارداد ببنیدم که آزادی حداکثری باشد تاجایی که مانع آزادی دیگران نشود
البته، این سخن جدید نبودبلکه سال ها قبل انقلاب مطرح شده بود به این صورت که آزادی انسان را خدای طبیعت مطرح نمی کند بلکه توسط قراداد اجتماع مشخص می شود
🔻د) زمینه های سیاسی
رفتارهای لویی شانزدهم که ناشی ازبی تجربگی اوبود مستبدانه بود واین امرخود زمینه ای برای انقلاب کبیر بود.
🚦@Westernstudies
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
2_144205349516573524.mp3
37.07M
جلسه ۵۵ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
جرقه های انقلاب فرانسه
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
#گزارش درس غرب شناسی
🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری
🔹جلسه پنجاه و پنجم
🔹جرقه های انقلاب فرانسه
✍ تنظیم از: امین حسین مهدیان
🔸درمورد انقلاب کبیر فرانسه توضیحاتی داده شد و زمینه های اجتماعی آن بیان شد
🔻یکی از جرقه های این انقلاب بحث اقتصاد و بحران مالی و ماجرای مالیات بود در همین موضوع صفحه 319 خوانده شد:
مجلس نمایندگان ملت شامل طبقات سه گانه جامعه فرانسه میشد (اشراف- روحانیون_ توده ملت) که وظیفه تعیین مالیات را به عهده داشت.
پس از مبارزات بسیار لویی شانزدهم قبول کرد که تعداد نمایندگان طبقه سوم دوبرابر شود اما بعد از این تصمیم خود پشیمان شد. چرا که این اقدام او برای جلوگیری از نفوذ اشراف بود که پادشاهی او را محدود میکردند اما این کار باعث شد طبقه سوم قدرت بگیرند و خودش یکی از جرقه های انقلاب بود.
🔸سوگند زمین تنیس: بعد از قدرت گرفتن طبقه سوم لویی شانزدهم خواست به منظور حفظ پارلمان نمایندگان را از آنجا خارج کند. اما آنها در یک میدان تنیس جمع شده و سوگند خوردند که تا وقتی یک قانون اساسی نوشته نشده پراکنده نشوند
لویی شانزدهم دستور سرکوب آنها را داد اما سربازان از او اطاعت نکردند لذا پادشاه نیروهایی ک خارج از فرانسه مشغول نبرد بوده را فراخواند تا برای سرکوب انقلاب از آنها استفاده کند این کار باعث شد خون مردم به جوش بیاید و زندان باستیل را تصرف کردند و پس از تسخیر آن مجلس نمایندگان شکل یک مجلس ملی به خود گرفت و شاه هم یک مقام پادشاهی مشروطه شد.
🔸اقدامات مجلس ملی: این مجلس
1⃣امتیازات فئودال ها،
2⃣بردگی رعیت ها،
3⃣ اتحادیه های صنفی
4⃣و عدم تساوی میان شهر ها را لغو کرد
🔻اخبار پاریس به سرعت درکشور شایع شده و روستائیان را به هیجان اورد.
در مقابل اشراف و مالکان اقدام به نا امن ساختن راه ها کرد و کشور درگیر نا امنی و آشوب شد.
مجمع ملی از فرصت استفاده کرده و اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه را منتشر کرد
در سال 1789 اشراف و روحانیون در مجمع ملی حاضر شده و از امتیازات ویژه خود صرف نظر کردند و این ضربه شدیدی به آنها بود
🔻نکته: اقدامی شبیه به همین عمل را رضا خان با حوزه علمیه انجام داد چرا که تا قبل از او شهریه طلاب و هزینه های حوزه از موقوفات تامین میشد مثل دانشگاه های بزرگ جهان که با موقوفات اداره میشود.
به همین دلیل است که در کنار حوزه های قدیمی یک بازار هم وجود دارد. اما رضا خان یک رییس سازمان اوقاف قرار داد و اینها را از متولی ها پس گرفت و آنها را فروخت.
ناگفته نماند که رضا شاه مامور پیاده سازی مدرنیته در ایران بود و بعد از بازدید از ترکیه که الگوی پیشرفته انها بود به ایران آمد و ماجرای کشف حجاب را راه انداخت و به کل لباس مردم ایران را تغییر داد و چون علما مقاومت کردند همین باعث شد که لباس روحانیت و مردم عادی باهم تفاوت پیدا کند
اما این اقدامات مجمع ملی سودی به حال قشر ضعیف جامعه نداشت.
🔸عاقبت پادشاه: لویی شانزدهم اعلامیه حقوق بشر را کفر میدانست اما اورا مجبور کردند تا این اعلامیه را قبول کند و او را از کاخ ورسای به پاریس اوردند
رهبر مجمع ملی شخصی به نام میرابو بود این شخص تبدیل شد به مشاور مخفی پادشاه .
میرابو سال 1791 درگذشت و شاه و ملکه اقدام به فرار کردند اما آنها را دستگیر کرده و محبوس کردند.
مجمع ملی در حد فاصل 1791 تا 1793 از بین میرود و یک کنوانسیون تشکیل میشود
و رای به اعدام لویی شانزدهم و ملکه میدهد .
در ادامه احزابی تشکیل میشوند که چپ و راست ها همینجاست که به وجود می ایند. چپ ها مدافع حقوق توده مردم و راست ها پشتیبان طبقه اشراف بودند.
🔸ظهور ناپلئون: در نهایت سال 1795 به شکل هیئت مدیره اداره میشود اما بازهم آشوب و شلوغی در کشور زیاد است تا اینکه ناپلئون به قدرت میرسد و این باعث میشود که اتحادیه های ضد ناپلئونی در اروپا شکل بگیرد.
اما ناپلئون بر آنها چیره شده و تقریبا همه آنها را از رده خارج میکند غیر از انگلستان و روسیه. در نهایت از اتحادیه پنجم شکست میخورد و تبعید میشود
🚦@Westernstudies
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
2_144205349516574497.mp3
26.54M
جلسه ۵۶ غرب شناسی
#غرب_شناس
#امین_جواهری
ادامه بحث ناپلئون و انقلاب کبیر فرانسه
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹 گزارش درس غرب شناسی
🔹 استاد سید مجتبی امین جواهری
🔹جلسه ۵۶
🔹ادامه بحث ناپلئون و انقلاب کبیر فرانسه
🔹آدرس: کتاب تاریخ اروپا از آغاز تا پایان قرن ٢٠
✍🏻حسن_احمدی_منش
🔸ثمره بحث فرانسه: الان ٢٠٠ سال است که فرانسه رئیس جمهور دارد و کلی تست و خطا شده است. در کشور ما امروزه احزاب گوناگونی وجود دارند که هیچکدام دارای اصالت نیستند. بعنوان مثال در سال ١٣٨٨ دو حزب خاتمی و هاشمی که مقابل هم بودند با هم یکی شدند و مقابل جریان انقلاب قرار گرفتند. آقای احمدی نژاد هم که آمد و در مقابل خیلی از جریان ها مانند دانشگاه آزاد و... قرار گرفت ولی پس از دوره ایشان مردم به آن تفکر قبل رو آوردند.
🔸لپ مطلب: کل تجربه ما، تقریبا اندازه تجربه حزب کارگزاران است و ما با بررسی فرانسه درواقع داریم ٢٠٠ سال تجربه و تست و خطا را بررسی می نمائیم.
نکته: حساسیت ما برای مطالعه تاریخ کشور ها بررسی ایده های حکمرانی آنهاست.
🔸انقلاب فرانسه: در ابتدا یکی از شخصیت های بزرگ به نام (روپس پیِر) به قتل میرسد و بروژوآ که مجلس در دستشان بود و کار را در دست گرفته بودند. (بروژوآ در آینده طبقه متوسط را تشکیل دادند و عدالت از نظر آنان این بود که افراد طبقه آنها زیاد و حجیم شود). در ادامه بروژوآ تصمیم گرفت بار دیگر مشروطه را تجربه کند و قانون اساسی جدیدی را نوشت و حق رأی عمومی را گرفت. و تصویب نمود که تنها افرادی که مالیات می دادند حق رأی دارند. این قانون اساسی، توسط مردم پذیرفته شد و کنوانسیون در سال ١٧٩٩ منحل شد و انقلاب ناپلئون نیز در همان سال تغییر کرد.
این مدل حکمرانی جدید را، جمهوری دوم می گویند.
🔸نکته: ٢ حزب در حکمرانی فرانسه وجود داشت:
١: مرتجعان: پادشاهی خواهان
٢: جمهوری خواهان
🔸مجلس سنا که در آینده رخ میدهد، ادامه همان شورای شیوخ ناپلئون میباشند.
٣ تا از اعضای هیئت مدیره استئفا دادند و بینشان اختلاف شد و شورای شیوخ تصویب نمودند که حکومت در دست رئیسان ٣ کنسولگری باشد و خود ناپلئون بابت نیروی نظامی قوی در رأس کنسولگری های دیگر بود و شروع به سرکوب مخالفان کرد و بالاخره در سال ١٨٠۴ خود را پادشاه معرفی کرد.
کمی بعد مفاهیم دینی از مسائل حکومت کاملا حذف شد.
🚦@Westernstudies
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
2_144210847145076160.mp3
29.71M
جلسه ۵۷ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
سرانجام ناپلئون
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹 #گزارش درس غرب شناسی
🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری
🔹جلسه پنجاه و هفتم
🔹 سرانجام ناپلئون
✍ تنظیم از: مصطفی جعفرزاده
👈 در جلسه قبل فرآیند به قدرت رسیدن ناپلئون توضیح داده شد و سرانجام او خودش را به عنوان رئیس کنسول مادام العمر منصوب کرد.
امپراطوری فرانسه آرام آرام شکل میگیرد اما تفاوت این امپراطوری با امپراطوری لوییها در این است که ناپلئون دیگر با کلیسا کاری نداشت.
پس از فتحها و لشکرکشیهای ناپلئون اتحادیههایی در اروپا بر علیه او شکل گرفت. اتحادیه چهارم و پنجم از مهمترین و بزرگترین این اتحادیه هاست.
یکی از ریشههای اتحادیه اروپای فعلی همین اتحادیههای امنیتی است که در زمان ناپلئون و بر علیه او شکل گرفت
📍 در این دوران جابجایی مرزها به راحتی اتفاق میافتد و کم کم ملیگرایی یک مفهوم جدی میشود.
ملیت یک مفهوم مدرن است؛ اینکه سرنوشت من با کدام دسته از انسانها گره خورده است ملیت من را مشخص میکند.
در اروپا از آنجایی که تفاوت فرهنگی آنچنانی وجود ندارد، ملیت را «اینکه من کدام دولت را سر کار آوردهام» مشخص میکند یعنی من فرانسوی هستم چون دولت فرانسه را سر کار آوردهام.
📚 از اینجا استاد شروع به خواندن کتاب کردند.
ناپلئون اتحادیه چهارم را منهدم کرد و غیر از انگلیس تقریباً همه کشورها را فتح کرده و حتی به روسیه نیز حمله کرد.
🔸 ناپلئون از آنجایی که فرزند نداشت همسرش را طلاق داده و درخواست خواستگاری به امپراتوری روسیه داد
اما روسیه به واسطه ارتباطاتی که با انگلیس داشت و از آنجایی که انگلیس یکی از دشمنهای امپراتوری ناپلئون محسوب میشد درخواست خواستگاری را نپذیرفت.
ناپلئون به خاطر دور زدن تحریمهای انگلیس توسط روسیه و امتناع از خواستگاری تصمیم گرفت تزار روسیه را از پیش پای خود بردارد.
با لشکر کشی فرانسه و پروس به فرمان ناپلئون، روسها عقب نشینی کرده و دشمن خود را تا مسکو کشیدند. ارتش ناپلئون وارد مسکو شد و آنجا را به آتش کشید. تزارها از مذاکره خودداری کرده و در مدت دو سه هفته حدود ۴۰۰ هزار نفر از فرانسویها بر اثر سرما و گرسنگی تلف شدند، سرانجام بعد از ۵ هفته سرگردانی ناپلئون از روسیه خارج شد.
🔹 پس از این شکست کشورهای اروپایی با دیدن تضعیف شدن قوای ناپلئون تصمیم به حمله به امپراتوری او گرفتند.
در نتیجه ناپلئون شکست خورده و به نفع پسرش کناره گیری کرد.
با به سلطنت رسیدن لویی هجدهم کشورهای اروپایی که از انقلاب فرانسه میترسیدند قانون اساسی فرانسه را لغو کردند و کنگره وین تصویب کرد که تصرفات ناپلئون باید به قبل برگردد.
🚦@Westernstudies
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
4_5906689095635047031.mp3
33.04M
جلسه ۵۸ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
ظهور لویی هجدهم تا آخر انقلاب های فرانسه
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹 گزارش درس غرب شناسی
🔹استاد سیدمجتبی امین جواهری
🔹جلسه پنجاه و هشتم
🔹 ظهور لویی هجدهم تا آخر انقلاب های فرانسه
✍ تنظیم از: سید محمد موسوی
🔸 در جلسه قبل گذشت که اتحادیه های اروپایی با ضعیف شدن ناپلئون به فرانسه حمله کردند و تصرفات فرانسه را بازگرداندند و یک کنگره ای تحت عنوان کنگره وین تشکیل شد که تصرفات فرانسه را برگرداندند و نقشه جدید اروپا را باز طراحی کردند و در فرانسه لویی هجدهم را بر تخت سلطنت نشاندند و تمام قانون اساسی فرانسه را لغو کردند و بدین ترتیب ناپلئون در سال ۱۸۱۴ کنار گذاشته شد و تبعید و تحقیر شد.
ظهور لویی هجدهم👇
سلطنت طلب ها به کشتن طرفداران ناپلئون پرداختند، در این دوره روحانیت دوباره به قدرت رسید و لویی هجدهم پذیرفت که مجلس و قانون اساسی که او را محدود میکرد وجود داشته باشد. در سال ۱۸۲۴ لویی هجدهم از دنیا میرود بعد از او برادرش یعنی شارل دهم به سلطنت میرسد و شخصی بوده که با رویکرد استبدادی اثرات انقلاب را از بین میبرد
انقلاب ۱۸۳۰
در انتخابات سال ۱۸۳۰ آزادی خواه ها پیشی گرفتند ولی شارل دهم مجلس را منحل کرد و فرمان هایی داد که تعداد رای دهندگان را کمتر میکرد. انقلابیون بعد از پیروزی بر نیرو های حکومتی به سراغ لافایت که شخص انقلابی معتبری بود میروند و او حکومت موقتی تشکیل میدهد و شارل دهم استعفا میدهد و از فرانسه خارج میشود. شخصی به نام (دو آ وِر لئان) بر مسند قدرت این حکومت موقت نشست و مجلس دوباره بازسازی شد. دو آ وِر لئان یا همان لویی فیلیپ در مجلس سوگند مالکیت خورد و رسما حاکم فرانسه شد. این انقلاب ناگهانی بود چون نارضایتی زیادی بین مردم نبود به همین دلیل لویی فیلیپ مخالفینی هم داشت
انقلاب ۱۸۴۸
آخرین نخست وزیر قبل از این انقلاب گیزو بود، مجلس اصلاحاتی را مطرح کرد اما لویی فیلیپ زیر بار این اصلاحات انتخاباتی و قدرتی و... نرفت و نخست وزیر را اخراج کرد. مخالفین قدرت را دست گرفتند و این جمعیت حکومت جمهوری اعلام کردند و این جمهوری دوم فرانسه بود.
شکل گرفتن احزاب
در جریان این انقلاب ها حزب هایی به وجود آمد و عده ای سلطنت طلب بودند که هنوز هم هستند. عده ای جمهوری خواه بودند که خود اینها با هم اختلافاتی داشتند. اندیشه سوسیالیسم کم کم در حال به وجود آمدن است. در درگیری زمان جمهوری دوم یک طرف محافظه کار ها بودند که ارتشی بودند که پس از چند روز درگیری پیروز شدند و قرار شد هر ۴ سال یکبار رئیس جمهور با رای مستقیم مردم انتخاب شود. در سال ۱۸۴۹ لویی ناپلئون برادرزاده ناپلئون بناپارت به ریاست جمهوری رسید. چون رئیس با رای مردم انتخاب شد دوباره بین رئیس جمهور و مجلس اختلاف بالا گرفت، سر انجام رئیس جمهور با استفاده از کودتا مجلس را منحل کرد و جمهوری دوم را تبدیل به حکومت استبدادی شد.
در انتخابات بعد دوباره طرفداران ناپلئون رای آوردند و بعد در سال ۱۸۵۲ ناپلئون سوم اعلام پادشاهی کرد و جمهوری دوم هم به پایان رسید.
جنگ فرانسه و پروس
ناپلئون سوم در سال ۱۸۷۰در امور اسپانیا دخالت کرد. پروس پشت اسپانیا در آمد و با فرانسه اعلام جنگ کرد، در سال ۱۸۷۱ آلمان خاک فرانسه را تصرف کرد و ناپلئون سوم پس از سقوط پاریس اسیر شد.
جمهوری سوم
بعد از سقوط ناپلئون سوم، انقلابیون دوباره روی کار آمدند ولی صلح آلمان و فرانسه را قبول نکردند و مرکز حکومت را به ورسای منتقل کردند. بعد ها بین مجلس ملی و کمون فرانسه درگیری شکل گرفت، در این دوران مارکس در انگستان به سر میبرد. پس از درگیری کمون ها شکست خوردند، کمون ها فقرایی بودند که مخالف جمهوری بروژوآزی بودند و این کمون ها کمکم تبدیل به حزب جدیدی شدند. اما ارتش بیرونی فرانسه همچنان بر استعمار های خودش ادامه میداد.
در سال ۱۸۷۵ تفکیک قوا شکل گرفت یعنی ریاست جمهوری و قوه مقننه که شامل مجلس سنا میشد که این همان تقسیم بندی مونتسکیو بود.
🔹در سال ۱۸۹۱ سلطنت طلب ها در مجلس قدرت خود را از دست دادند و جمهوری خواه ها هم به سه گروه میانه رو، رادیکال و سوسیالیسم تقسیم شدند.
🚦@Westernstudies
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
2_144216344881345210.mp3
27.22M
جلسه ۵۹ غرب شناسی
#غرب_شناسی
#امین_جواهری
انقلاب صنعتی
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
🔹 گزارش درس غرب شناسی
🔹 استاد سید مجتبی امین جواهری
🔹 جلسه پنجاه و نهم
🔹 انقلاب صنعتی
✍ امیر مهدی هیزجی
✅نکته: در ابتدای جلسه نکاتی در مورد تفاوت شرایط سیاسی در ایران و کشورهای غربی گفته شد و اینگونه بیان شد که در کشورهای غربی مشکلات خارجی شان بسیار محدود است و برای مثال آنها هیچ تحریم خارجی ندارند و ژئوپلیتیک منطقهای شان خیلی با ما متفاوت و هیچ جنگی در اطرافشان نبوده ، ترورهایی داخلی نداشتند و هیچ سازمان جاسوسی با آن ها دشمن نیست بلکه خودشان با سازمانهای جاسوسی دنیا در ارتباط اند و ایران مثل آن ها از کشورهای مستعمره خود بهره نمیبرد.
در ادامه بیان شد که با توجه به شرایط به اعتراضهای داخل فرانسه اشاره شد که کشوری مثل فرانسه با اینکه اینهمه شرایط خوب را داراست و مثلاً با کشورهای سایر اروپا در اقتصاد با همدیگر هستند چگونه میشود که نمیتواند مشکلات داخلی خود مثل فقر را حل کند و چگونه میشود که مثلاً این اعتراضات گسترده در فرانسه صورت بگیرد با اینکه شرایط آنجا اصلاً شرایط مثل ایران نیست چون در اعتراضات ایران گروهها توسط سازمانهای خارجی سازماندهی میشوند ولی در فرانسه اصلاً اجازهی چنین کاری را نمیدهند.
و بیان شد که با توجه به همین شرایط است که حتی اگر یک اعتراضات کوچکی هم در فرانسه صورت میگیرد این اعتراض معنا پیدا میکند و بههمین دلیل هم هست که اگر ایران مثلاً یک موفقیتی در آن صورت بگیرد برای آنها بسیار گران تمام خواهد شد چراکه آنها تعجب میکنند از اینکه خود بااینهمه شرایط خوب درگیر مشکلات هستند اما ایران با توجه به این فشاری که از سوی آنها به ایران وارد شدهاست به این موفقیتها دست پیدا میکند و بههمین جهت برای آنها گران تمام میشود.
✅نکته: مبحث انقلاب صنعتی در انگلستان
انقلاب صنعتی در انگلستان حدود سال هزار و هفتصد و هشتاد خودش را نشان میدهد و تقریباً در این مورد هم جنبهی بورژوازی در آن رعایت میشود و تفاوتش با بورژوازی در فرانسه این است که در آنجا مربوط به شرایط سیاسی و اجتماعی میشد ولی اینجا مربوط به شرایط اقتصادی می شود.
✅ خلاصه متن کتاب ص ۳۴۵ :
انقلاب صنعتی در انگلستان آغاز شد و کمکم به سراسر اروپا سرایت پیدا کرد و منشأ مشخصی هم نمیتوان برای آن پیدا کرد چراکه بهتدریج اتفاق افتاده است و این نکته هم باید در نظر گرفت که انقلاب صنعتی خیلی وابسته به انقلاب کشاورزی هست که در سال هزار و ششصد و هشتاد و هشت اتفاق افتاد .
✅نکته: نتایج و ثمرات انقلاب صنعتی
نتایج اقتصادی: افزایش سرمایه با امثال:
۱.کشتی رانی
۲.راه آهن
۳.دستگاه بخار
۴.نخ ریسی
۵.تولید کالاها
نتایج اجتماعی:
۱.ایجاد طبقه کارگر
۲.افزایش جمعیت اروپا
۳.مطرح شدن حضور زنان در جامعه
۴.شکل گیری رابطه بین کارگر و کارفرما
۵.کم شدن اهمیت زمین به دلیل کم شدن کشاورزی
✅نکته : با انقلاب ۱۸۳۰ در فرانسه ملت انگلستان هم خواستار اصلاحاتی در کشور شد
در پی این درخواست دولت بر تعداد رای دهندگان افزود و خرید و فروش سیاهپوستان را هم منع کرد.
و همچنین صاحبان صنایع جایی در پارلمان پیدا کردند.
نکته : از سال هزار و هشتصد و سی و هفت تا هزار و نهصد و یک را عصر ملکه ویکتوریا مینامند. او را مادر اروپا مینامند چراکه تمام نوادگان او در کشورهای اروپایی یا بهعنوان ملکه ولیعهد یا پادشاه آن کشور شناخته میشدند.
در این دوره انگلستان بزرگترین کشور استعمارگر دنیا شمرده میشده و ادعا شده که آفتاب در امپراتوری بریتانیا غروب نمیکرده.
این کشور ها یا مستعمره بودند یا به صورت دومینیون(تابع) بودند مثل هند و استرالیا.
✅نکته : مسأله مصر و کانال سوئز : کانال سوئز نحوه تجارت را بشدت تحت تأثیر قرار داد
و همچنین تمام اتفاقات مصر تحت تاثیر انگلیس قرار دارد و انگلستان از کانال سوئز به نفع خود استفاده میکند
🚦@Westernstudies
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳