eitaa logo
ویکی شبهه ( پاسخ به شبهات و شایعات فضای مجازی)
17.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3هزار ویدیو
14 فایل
. ❌ تبادل و تبلیغ نداریم❌ 📲ارسال شبهات و شایعات👇 https://eitaa.com/joinchat/2097479691C55df9079c9 📲کانال ✅ ویکےشبهہ ✅ در تلگرام: https://telegram.me/Wiki_Shobhe . .
مشاهده در ایتا
دانلود
◀️شبهه ⛔️ شبهه: ⛔️ @Wiki_Shobhe بسیاری همواره پرسیده اند ، چرا پاداش های بهشتی اسلام ، اکثرا چیزهایی هستند که در این دنیا حرام شده اند ؟ چرا در این دنیا از چیزی دوری کنیم به امید آنکه شاید ، در یک دنیای دیگر که کسی آن را ندیده ، به آن برسیم.... حافظ شیرازی با زیرکی تمام ، وعده های بهشتی را افسانه می خواند. او که در جوانی به حفظ قرآن روی آورد ، در دوران پختگی در اندبشه های خود تجدید نظر می کند و این سوال را می پرسد که چرا آنچه در این دنیا سبب جهنمی شدن است ، پاداش بهشتیان است؟! چرا نقد را باید به بهای نسیه کنار گذاشت ؟ عاشقان را گر در آتش می‌ پسندد لطف دوست تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم؟؟؟ دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم ✅◀️ پاسخ شبهه: ▶️✅ @Wiki_Shobhe ✳️ چنان شيفته ي است که بهواي سر کوي جانا ،سايه ي طوبي و دلجويي و از يادش بدر مي رود باغ بهشت و سايه ي و قصر حور را با خاک کوي دوست برابر نمي نهد و قصه ي بهشت را حکايتي از کوي يار و شرح جمال را روايتي از حسن او مي داند و خيال دوست را بر صحبت حور ترجيح مي دهد : «سايه ي طوبي و دلجويي حور و لب حوض به هواي سر کوي تو برفت از يادم » «باغ بهشت و سايه ي طوبي و قصر حور با خاک کوي دوست برابر نمي کنم » «اي قصه ي بهشت زکويت حکايتي شرح جمال حور زرويت روايتي » «صحبت حور نخواهم که بود عين قصور با خيال تو اگر بادگري پردازم » 1⃣در قرآن و روايات راجع به نعمت هاي بهشت زياد سخن گفته شده و يکي از نعمت هاي مهم که در تشويق انسان ها به و تاثير فراوان دارد و در قرآن و روايات به وفور ذکر شده، همسران پاک و زيبا رو و جذاب بهشتي است. اما اين بدان معنا نيست که نعمت هاي جسماني بهشت و از جمله همسران پاک و زيبا رو و رعناي بهشتي، بهترين نعمت بهشت است و نعمتي بالاتر از آن در بهشت وجود ندارد. در ضمن؛ ماهیت پاداشهای بهشتی با لذات کاذب دنیوی یکسان نیست. با شراب با یک ماهیت نیستند.همانطور که ماهیت و با هم یکسان نیست. مثلا پرخوری در دنیا،سبب بیماری میشود.در حالیکه در بهشت مریضی وجود ندارد و به همین دلیل بهشتیان میتوانند انواع و اقسام خوردنیها و خوراکی ها را بدون محدودیت مورد استفاده قرار دهند. 2⃣ اين بيانات با توجه به فهم و درک مخاطبان قرآن است. مخاطب عموم مردم هستند و هم درکشان در حد نعمت هاي جسماني است و همتشان از خواهش هاي جسماني فراتر نمي رود. وقتي عموم مخاطبان در اين سطح هستند و سخن گفتن از نعمت هاي و فرا مرتبه بهشت از درک و آن ها بالاتر است و در آنان چندان ايجاد انگيزه و طلب و حرکت نمي کند، آيا صحيح است که قرآن بيش از توصيف نعمت هاي ، به توصيف آن ها بپردازد؟ روايات هم معمولا خطاب به همين مردم عادي و سطحي نگر صادر شده و براي جذب آن ها به بهشت بوده است از اين رو مطابق فهم و درک و نياز آن ها سخن گفته اند. البته قرآن در توصيفاتي گذرا به آن نعمت ها تصريح کرده و ارزش والاي آن ها را يادآوري نموده و از آن فروگذار نکرده، ولي پرداختن بيش از آن حد را لازم و مفيد نديده است. (العاقل يکفيه الاشاره) 3⃣به يادآوري نعمت هاي غير جسماني بهشت در قرآن توجه کنيد : 🔸احترام و فوق العاده بهشتيان که ملائکه آنان را استقبال مي کنند و خوشامد مي گويند و ... : «وَ سيقَ الَّذينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدين؛ (زمر آیه ۷۳) و آنان را كه از پروردگارشان ترسيده اند گروه گروه به بهشت مىبرند. چون به بهشت برسند درهايش گشوده شود.
💢 خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب ✳️ روز عاشورا بود و در مراسمی به عنوان سخنران دعوت داشتم ،مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی،نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. 🔶 دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود،هرچه بیشتر فکر میکردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: 🔷 ببخشید شما استاد هستید؟ 🔹 گفتم:استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم خوشحال شد،شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته،بنده را از نزدیک ببیند 🔺 همین طور که صحبت میکرد،دقیق نگاهش می کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ 🔸 پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار می‌گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می‌خواند ♦️پرسیدم:حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟گفت:سؤالی داشتم و سپس پرسید: 📖 شما به فال اعتقاد دارید؟گفتم: خب بله،صددرصد گفت: ولی من اعتقاد ندارم ❓ پرسیدم: من چه کاری میتونم انجام بدم؟از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم) 🔴 گفت:خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید؟ گفتم:اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه گفت:یک فال برام بگیر گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم نیست بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم،نیت کنید 🔻 فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز ) چی می گه ❓ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال حافظ ..عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه این مرد به حافظ چی ❓ ♨️ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت ▪️ زان یار دلنوازم شکریست با شکایت /گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت ▪️ بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم/ یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت ▪️ "رندان تشنه لب" را آبی نمی‌دهد / کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت ▪️ در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا / "سرها بریده" بینی بی جرم و بی جنایت ▪️چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی/ جانا روا نباشد خونریز را حمایت ▪️در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود /از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت ▪️از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ▪️ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم /یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت ▪️ این راه را نهایت صورت کجا توان بست/ کش صد هزار منزل بیش است در بدایت ▪️هر چند بردی آبم روی از درت نتابم / جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت ▪️عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت ♦️خدای من این غزل موضوعش و وقایع روز و شب یازدهم نیست، پس چیست؟ سالها خود را حافظ پژوه می‌دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده 🛑 بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه می‌کرد، 😭 طوری که تمام بدنش می‌لرزید انگار روضه می‌خواندم و او هم پای روضه ی من بود. 🔺 متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا می‌کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده، حالا دیگر می‌دانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم. بلند شدم، دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم،دستش را به نشانه ادب بوسیدم.گفت معتقد شدم، معتقد بووودم، ایمان پیدا کردم استاد،گریه امانش نمی داد❗️ 🚩 آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند. پیشنهاد می‌کنم هر وقت حال خوشی داشتید، این غزل را بخوانید. حافظ و عاشورا/ روزنامه اطلاعات http://www.ettelaat.com/mobile/?p=139429&device=phone 📡 کانال ✅ ویکےشبهہ ✅ در ایتا📲 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe
📳 خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی آخوند بوده، قرآن رو هم به ۱۴ روایت از بَر بوده، به همین دلیل لقبش بوده بعد عده‌ای موقع سال تحویل در حافظیه جیغ و هورا کشیدن تا صدای قرآن شنیده نشه 🔻این نابغه‌ها فکر می‌کنن خواجه شمس‌الدین محمدِ شیرازی رو چرا حافظ صدا می‌زدن؟ چون حافظِ جدول مندلیف بوده؟ این شاعری که شما به زیارتش آمدی، تمامی قرآن را با چهارده قرائت، ازحفظ بود و شاه بيت حافظه حافظ شيرازی، آيه‌‌های سراسر نور قرآن كريم بوده است. ❓ نزد کسی به قرآن توهین کردید که خودش حافظ برتر قرآن کریم بود. 📗صبح خيزی و سلامت طلبی چون حافظ هر چه کردم همه از "دولت قرآن" کردم 📗 عشقت رسد بفریاد گر خود بسانِ حافظ "قرآن" ز بَر بخوانی در چارده روایت    🆔 @wiki_shobhe ☆○═════════┅ 📲 کانال ✅ ویکی‌شبهه ✅ در ایتا👇 https://eitaa.com/Wiki_Shobhe