🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش چهارم)
#تو_فقط_لیلی_باش
اون موقعها توی دانشگاه خیلی از این بحثها راه می افتاد و همیشه هم بی نتیجه بود. چون نوع نگاه این وسط نقش خیلی مهمی داره و متاسفانه خیلی وقتها تغییر دادن نوع نگاه ادمها تقریبا محاله. ممکنه یه آدم، مسلمون خوب و مومنی باشه، گناه نکنه و دستش هم به خیر باشه، اما توان پذیرش مفهوم ولایت فقیه رو نداشته باشه. یا مثلاً در مورد اینکه آقا مصداق این امر باشن تردید داشته باشه. در اینجور مواقع از دلیل و برهان آوردن کاری ساخته نیست، چون اون فرد از درون آمادگی پذیرش این موضوع رو نداره.
یه روز که با دوست خوب دوران دانشگاهم رفته بودیم نمازخونه برای خوندن نماز ظهر و عصر، دیدیم پشت در پر از کفش هست. دوستم سری تکون داد و به نکته قشنگی اشاره کرد. گفت: واااای چقدر کفش آدم نمازخون ! حیف که هر سه جفتش مال یه حزب و گروه و تشکله! ...
***
حالا شاید بعضی دوستان بیان بگن شما نفَست از جای گرم در میاد و داری دم از ولایت فقیه و این چیزها میزنی. باید بگم من از همون اول ولایت فقیه برام یک اصل اساسی بود، حتی در انتخاب همسر. همون موقع که به خاطر نوع خانواده م خواستگار مذهبی زیاد نداشتم، اما حواسم بود که هر مذهبی رو نمیشه انتخاب کرد ... یادم هست موقعی که قرار شد با همسرجان صحبت کنیم و همدیگه رو بشناسیم، اولین سوالم ازش این بود که نظرش درباره ولایت فقیه چی هست. البته اون هم با بدجنسی تمام گفت: من اعتقادی به ولایت فقیه ندارم! ... بعد تا من دهنم رو باز کردم که بگم پس دیگه فکر نکنم لازم باشه حرفمون رو ادامه بدیم، لبخندی زد و ادامه داد: من به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد دارم! ... ( هنوز هم چند وقت یک بار این موضوع رو یادآوری میکنه و میگه دیدی چه خوب سر کار گذاشتمت! )
یا درباره مسائل مالی باید بگم ...
درباره مسائل مالی باید بگم ما به خاطر اینکه همسرجان اصرار داره روی پای خودش بایسته و از احدی کمک قبول نکنه و حتی حاضر نیست من سر کار برم، مجبوریم خیلی محتاطانه خرج کنیم. یعنی مثلا در شرایطی که توی فامیل هر دو طرفمون معمولا هر 4 ، 5 سال مبلمان عوض میکنند و هر دفعه که بریم خونشون یه چیز تازه می بینیم، ما هنوز مبلمانمون، و سرویس خوابمون همون جهیزیه من هست، که البته بعد از 14 سال دیگه خیلی وضعشون افتضاح شده. هر بار که میخوایم عوضشون کنیم می بینیم خرجهای مهمتری هست و منصرف میشیم.
شما که غریبه نیستید، من دیگه حقیقتا حالم از این مبلها و مدلشون که کل خونه رو از قیافه انداخته به هم میخوره، و حتی چند بار تصمیم گرفتم بذارمشون دم در و اصلاً مبل نداشته باشیم! ...
همسرجان هم این نفرت من درباره شون رو خوب میدونه، اما نمیتونه شعبده بازی کنه که! بالاخره درامدمون مشخصه و خرجها هم مشخصه و این وسط چیزی باقی نمیمونه که بشه باهاش مبل عوض کرد.
چند هفته قبل همسرجان گفت که یک کار جدید براش جور شده که میتونه صبحهای پنجشنبه بره و حتی گفت که میخواد پولش رو بذاره برای خرید مبل ! ... نمیدونین چقدر خوشحال شدممممم! اما وقتی رفت محیط کار رو ببینه، با حال و روز خراب اومد و گفت: نمیدونی چه موجوداتی هستن! مدام دارن به نظام و انقلاب و خود آقا بد و بیراه میگن! ... و من اونقدر چندشم شد که بهش گفتم دیگه نمیخواد بری! اصلا نمیخوام در یه همچین فضای مسمومی کار کنی. من مبلی که پولش از همچین جایی دراومده باشه نمیخوام!
یه دفعه دیگه هم یه وامی با شرایط خیلی خوب جور شد که وقتی با دفتر آقا مشورت کردیم معلوم شد عملا حکم #ربا رو داره ... برای همین این راه مبل دار شدن هم از بین رفت و نتیجه اینکه بنده هنوز با همون مبلهای تاریخی دارم زندگی میکنم که هرکی میاد خونمون یه تیکه ای بابتشون بهمون می اندازه!
این مبل فقط یک نمونه بود تا بگم در زندگی خیلی چیزها هست که ارزشش بالاتر از مادیات و رفاهه. و اینکه هر کس اعتقاد به آرمانهای انقلاب و ولایت فقیه داره، هر کسی که به احکام اسلام تن داده ، لزوما نفسش از جای گرم در نمیاد و توی پول غلت نمی زنه.
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_چهارم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هفتم (بخش پنجم)
#تو_فقط_لیلی_باش
ما هم مثل همه مردم داریم مشکلات اقتصادی رو با تمام وجودمون حس میکنیم. ما هم خیلی وقتها نمیتونیم خواسته های بچه هامون رو براورده کنیم و شرمنده شون میشیم. ما هم خیلی وقتها با این قیمتهای گرون نمیتونیم میوه بخریم ( قابل توجه دوستانی که میگفتند توی برنامه غذاییت چرا میوه نیست! ) ، ما هم مجبوریم با هزار جور تدبیر و برنامه ریزی پیش بریم تا خرجمون با دخلمون جور دربیاد و با سیلی صورتمون رو سرخ نگه داریم. اما این دلیل نمیشه که بخوایم به هر ذلتی تن بدیم، و تنها ملاکمون در زندگی مادیات باشه و مبنای هر تصمیممون این باشه که چه تاثیری توی وضع مالی زندگیمون داره.
یادمون نره که همین دنیا خواهی شیعیان بود که باعث شد امام حسین علیه السلام تنها بمونه، تا جایی که غریبانه گفت:
اِنَّ النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ. يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ. فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ ... ( به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين لقلقه زبان آنهاست، تا جايى كه دين وسيله زندگى آنهاست، دين دارند و چون در معرض امتحان قرار گيرند، دينداران كم میشوند. )
+ نوشته شده در یکشنبه نوزدهم خرداد 1392ساعت 15:12 توسط رضوان | آرشیو نظرات
#پست_شصت_و_هفتم (بخش_پنجم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
هدایت شده از محسن عباسی ولدی
📣خبر 🔥#داغ و خوشحال کننده! 🎉🎁 یه عیدی ناب تو #دهه_کرامت! 🎊
✅همزمان با افتتاح #تربیت_کده_آیین_فطرت،
ثبت نام دوره مجازی «#چلّه_مادری» شروع شد
🔸دوره ای برای مادران، مربیان، معلّمان و مبلغان با موضوع مادری و همسری در #سبک_زندگی و #تربیت_دینی
👤 استاد دوره:
حجة الاسلام #محسن_عباسی_ولدی
💯کاملاً رایگان
💯محتوای جذاب، جدید وکاربردی
💯 تهیّه کتب دوره با ۳۰٪ تخفیف ویژه
💯 صدور گواهی
📌 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
ktft.ir/40
📢 مهلت ثبت نام: شنبه ۲۱ خرداد
✍🏻 پشتیبانی و راهنمای دوره:
🆔 @Madari40 ☎️ 09910036141
🔰کانون فرهنگی آیین فطرت
https://eitaa.com/abbasivaladi
هدایت شده از فرزندِ ما، من دیگر ما ست💗
بسم الله الرحمن الرحیم
🔑پاسخ استاد عباسی ولدی به یک سوال کلیدی: آیا آزاد گذاشتن بچّهها برا غذا خوردن یا آب بازی اسرافه؟👇
💯https://eitaa.com/manedigaremaa/3661
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
زندگی آبتنی کردن در حوضچه "اکنون" است...
سلاااام و عید میلاد امام عشق، حضرت سید الشهدا مبارک ...
هفته قبل ششمین هفته برنامه جدید زندگی من تموم شد. ۴۰ روز زندگی با یک سبک تازه و انجام دادن کارهایی جدید و تجربه کردن حسهای جدید ...
این یک هفته اخیر هم که به سفر و بعد هم این ماموریت چند روزه همسرجان گذشت، که البته یک کم از مسیر برنامه هام دور شدم. یک کم که چه عرض کنم، بعضی قول و قراهام مثل محدود کردن اینترنت به ۱.۵ ساعت که کلا ملغی شد و روم به دیوار یه وقتهایی به بالای ۷ ساعت هم رسید! خدا خودش به داد قبض تلفن برسه! ... پیاده روی هم که یه خط در میون بود. و همینطور موارد دیگه ... اینها یعنی اینکه اون موارد جدول بعد از اینهمه تکرار، هنوز هم توی وجودم نهادینه نشده و تا چوب به دست بالای سر خودم نایستم، آدم عمل نیستم! ...
البته از شما چه پنهون بدم نمیومد بعد از ۶ هفته تلاش، یه استراحتی به روح و روانم بدم و چند روزی رو ریلکس باشم و بیخیال بچرخم و هی نگران نباشم که فلان کارم مونده ... فکر میکنم استراحت به جایی هم بود، چون اون اواخر دیگه با کسالت کارهام رو میکردم، اما الان دیگه واقعا دوست دارم دوباره برگردم سر برنامه و دوباره زندگیم یه سر و شکلی به خودش بگیره!
یک عامل بزرگ دیگه این بیخیالی، این ماجراها و التهابات انتخابات بود که توی این هفته به اوج خودش رسید. و اینکه بیشتر وقتم رو در سایتهای خبری پلکیدم و خوندم و دلی از عزا درآوردم! ... نمیدونم قبلا بهتون گفته بودم یا نه، که مسائل سیاسی حقیقتا برای من حکم مخدر رو داره و از مسیر زندگی عادی دورم میکنه و یه نشاط خاصی بهم تزریق میکنه ... یه حسی مثل همون حسی که بندگان خدایی که معتاد هستند از لحظات بعد از مصرف مواد توصیف میکنند. اینکه آدم متوجه گذر زمان نمیشه و یه حال خوش وصف ناپذیری داره ...
سر انتخابات ۸۸ و ماجراهای بعدش، من خانوم کوچولو رو ۴ ، ۵ ماهه باردار بودم. الان خاطرات من از بارداری منحصر میشه به قبل از انتخابات، چون بعدش اینقدر حواسم به مسائل سیاسی بود که تمام خاطرات دیگه م رو تحت الشعاع قرار داده! ... حتی یادمه که اون موقع یکی از تستهای غربالگریم مشکوک بود و اولش خیلی غصه خوردم، ولی دکترم گفت جای نگرانی نیست و الحمد لله معلوم شد واقعا مشکلی نبوده و خانوم کوچولو صحیح و سالم به دنیا اومد. یکی از بزرگترین چیزهایی که کمکم کرد این موضوع زیاد اذیتم نکنه و نشینم هی فکر و خیال کنم، همین بود که حواسم به چیزهای هیجان انگیزتری گرم بود و فرصت نگرانی و غصه خوردن نداشتم!
یه بار داشتم فکر میکردم این سیاستمداران عالم چطور همیشه سرحالند و عمرهای طولانی میکنند و با اینکه از گوشه و کنار میشنویم که بیشترشون سرطان یا بیماریهای صعب العلاج دیگه هم دارند، اما مثل بیمارهای عادی از پا نمی افتند و خودشون رو نمی بازند ... بعد به این نتیجه رسیدم که به خاطر زندگی پر هیجانشونه که دیگه فرصتی برای فکر کردن به بیماری و از تک و تا افتادن رو بهشون نمیده!
حالا اینها رو گفتم که بگم عذر تقصیر بابت این هفته بی جدول و اینکه یه مدت بود از حال و کارم نمینوشتم ... قبلا هم گفته ام نوشتن من اینجا دلی هست و انعکاس زندگی و دغدغه های روزانه منه. هیچوقت نخواستم و نمیتونم نقش بازی کنم و به چیزی که نیستم و کاری که نمیکنم تظاهر کنم. این هفته به لطف نبودن همسرجان، واقعا به معنای کلمه ول معطل بودم و فقط به چیزهایی پرداختم که خودم دوستشون داشتم، نه چیزهایی که مقتضای زندگیست و باید خواه ناخواه انجامشون داد ...
حالا در راستای اینکه آدم نباید همش سیاه نمایی کنه، این رو هم بگم که در مدت سفر و این روزها مراقب خورد و خوراکم بودم و بیشتر موارد رژیمم رو بجز پیاده روی مراعات کردم! ... البته خانوم مشاور سفر بود و شنبه چون نمیتونستم بهش گزارش بدم، اصلا خودم رو وزن هم نکردم! ... ولی امروز صبح که تصمیم گرفتم دوباره به زندگی عادی برگردم، رفتم روی ترازو. و بعععله یک کیلو کاهش داشتم و شدم ۸۱.۸۰۰ کیلو ... البته خودم هم از آزاد شدن لباسهام میتونستم بفهمم که ترازو خبرهای خوشی برام داره، شکر خدا! ... اما خیلی دلم سوخت چون به نظرم اگه پیاده روی رو هم انجام میدادم، بیشتر از اینها کاهش داشتم!
#پست_شصت_و_هشتم(بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_هشتم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
امروز آخرین روز ماموریت همسرجانه و گفته که برای نهار خودش رو میرسونه ... میخوام یه دست درست و حسابی به خودم و خونه بکشم و به یمن میلاد امام عشق، یک بسم الله دوباره بگم، برای شروع زندگی عادی و معمول ...
این دوره ۴۰ روزه بهم نشون داد که اگه آدم بخواد میشه. میشه آدم خیلی کارها رو که براش سخته انجام بده و نتیجه ش رو هم بیینه. قبل از این فکر میکردم آدم باید کارها رو با اعتقاد و از ته قلب انجام بده تا نتیجه داشته باشه. اما الان میفهمم اگه حتی مثل یک ربات برنامه ریزی شده هم کار کنه، لااقل یه بخشی از اثرات اون کار در زندگیش نمایان میشه و این خیلی بهتر از اینه که به امید یک کار ایده آل، دست به هیچ کاری نزنه! ...
فهمیدم بزرگترین دشمن من در این سالها این آرمان گرایی من بوده که همیشه فکر میکردم یا آدم نباید کاری رو بکنه، یا اگه میکنه باید عاااالی انجامش بده. اما الان باور دارم که " فمن یعمل مثقال ذره خیرا، یره " ... حتی اگه یک ذره هم کار درست انجام بشه، اثرش رو توی زندگی داره و همین اثر های کم روی هم جمع میشن و کم کم آدم رو به سمت رسیدن به ایده آلها سوق میدن.
بله رضوان خانوم: لازم نیست حتما عاااااشق جارو کردن باشی. حتی اگه صبح به صبح مثل یک ربات برنامه ریزی شده استارت بزنی و جارو و تی و گردگیری رو انجام بدی، خونه تمیز خواهد شد و اثرات این تمیزی و مرتبی در زندگیت جاری خواهد شد! ... لازم نیست برای هر کاری اینقدر باخودت مذاکره کنی! خودت رو بذار روی اتو پایلت و بذار کارها انجام بشه ... لذت حس خوبی که در اثر کارهای انجام شده در زندگیت جاری خواهد شد، جای هیچ مذاکره ای رو باقی نمیذاره ...
It’s not what you do once in a while
.it’s what you do day in and day out, that makes the difference
JENNY CRAIGU
*** اطلاعیه: این مودم اکسترنال من سیمش مشکل پیدا کرده و به یه مویی بنده! برای همین مدام قطع و وصل میشه و عنقریبه که کلا سیمش قطع بشه و خلاص! ... این رو گفتم که اگه یه وقت آخر هفته ای که دستم به هیچ جا بند نیست، بی مودم شدم و صدام درنیومد بدونید که مشکل از کجاست ...
#پست_شصت_و_هشتم(بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
بسم الله الرحمن الرحیم
📝کانال استاد محمدعلی شکوهیانراد
🌐متخصص مطالعات سایبرنتیک
🌱از رویش های انقلاب اسلامی
🖋نوشتههایی علمی، خاص و قابل تامل!
#تمدن_نوین_اسلامی
#پیشنهاد_عضویت
👇👇👇
💯 @SHRChannel
هدایت شده از فرزندِ ما، من دیگر ما ست💗
بسم الله الرحمن الرحیم
✨امروز ۱۴ تیرماه است✨
طرح ۱۴×۱۴ طرحی در زمینه تشویق فرزندآوری و افزایش جمعیت/ ۱۴ هر ماه ۱۴ هزارتومن به نیت چهارده معصوم صلوات الله علیهم اجمعین
شماره کارت #خیریه 💕مهر مادری💕
6037697647366746
جهت دریافت کمکهای مردمی
✅جهت درمان زوج های نابارور👌
✅تشویق به فرزند آوری👌
✅کمک هزینه به خانواده های جوان و پرفرزند👌
و مواردی در این راستا...
هر یک ازما به نیت افزایش نسل شیعه اقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و لبیک گفتن به امر امام خامنهای درحد توان اقدام نماییم...
در حد توان در گروهها و کانالهامون این طرح را تبلیغ کنیم...
#نوبت_جهاد_ماست #وقتی_نیست
#ما_میتوانیم #فرزند_آوری
لطفا رسید این پرداخت مهربانانه را به این آیدی ارسال کنید🙏🌹
@rahi313
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از فرزندِ ما، من دیگر ما ست💗
📣دوستان بزرگوار این خیریه کاملا مورد اعتماد هست... نیت کنید و در این خیر کثیر مشارکت بفرمائید.... ان شاء الله چه بسا خدا لطف کرد با همین #کمکهای_نورانی، مادری را از سقط منصرف کرد... مادر باردار دیگری را امیدوار کرد... امکان بارداری را برای بانوی مهربانی فراهم کرد... یا خانواده خوش جمعیتی را مصمم تر کرد🙏💝
با احترام؛ خادم کانال🌹
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
هل نبقی مع الحسین ؟ ...
تا ظهر امروز بلاتکلیف بودم، بین دکتر "ج" و دکتر "ق" ... صبح با همسر جان کلی حرف زدیم و همسرجان با اینکه "ج" را به عنوان یک انسان صالح دوست دارد، یک عالمه دلایل منطقی برایم آورد که الان وقت آمدن او نیست ... چیزی نگفتم چون حق ظاهرا با او بود، اما ته دلم آشوبی به پا بود بین عقل و دل ...
عقلم میگفت: باید کسی بیاید که کمی اوضاع را سر و سامان بدهد، و دلم میگفت از کجا که "ج" نتواند هم دنیا و هم آخرتمان را سر و سامان بدهد؟ مگر او به دنبال جاری کردن "حیات طیبه" در رگ و پی این سرزمین نیست؟
عقلم میگفت: رای را نشکن! "ج" که به هر حال رای نمی آورد! رایت را به "ق" بده تا با قاطعیت آرا کار در همین دور اول تمام شود . اما عقلم میگفت کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله ...
عقلم میگفت مردم به خاطر فشار اقتصادی از دین دور شده اند و حتی اگر "ج" رای بیاورد هم پذیرای همچین آدمی نیستند و با او همکاری نمیکنند. اما دلم ماجرای امام عشق را به یادم آورد که فقط با ۷۲ نفر بزرگترین حماسه تاریخ را آفرید و منتظر کسانی که نگران محصولات درختانشان بودند، نماند ... و به ما یاد داد نباید به اینکه مردم با کسی همکاری میکنند یا نه کاری داشته باشیم، بلکه باید ببینیم تکلیفمان چیست ...
اصلاً بگذارید راستش را بگویم: "ق" آدم خوبی ست، اما مشکل از من بود که هر کاری میکردم نمیتوانستم فقط به خاطر مسائل اقتصادی به کسی رای بدهم ... دوست نداشتم به کسی رای بدهم، فقط برای اینکه میتواند رفاه بیشتری برای ما مردم فراهم کند ... دلم نمیخواست ملاک انتخابم فقط و فقط رفاه و زندگی بی دغدغه ی دنیایی باشد ...
یعنی باید من شیعه ایرانی و مدعی انتظار امام مهربانیها، توقعاتم از یک رئیس جمهور، با یک مسلمان سکولار یکی باشد؟ ... یعنی باید فقط به فکر همین خور و خواب و رفاهم باشم ، و بقیه اش آنقدرها مهم نیست که بخواهد ملاک تصمیم واقع شود؟ ... یا اینکه باید زندگیم و افکارم و هدفم فرق داشته باشد با مسلمانی که در کشوری مثل مالزی زندگی میکند و انتظارش از رئیس جمهورش فقط تامین رفاه دنیایی اوست؟
مغزم دیگر توان جنگیدن نداشت. این وسط یک چیز مبهم در انتهای ذهنم تقلا میکرد و میخواست چیزی به من بگوید، ولی نمی فهمیدم چیست ... دیگر داشتم ناامید میشدم. اما وقتی داشتم برای نماز مغرب وضو میگرفتم ناگهان جرقه ای در ذهم درخشید و آن کلمات زیبا به یادم امد ...کلماتی که مدتها قبل از کسی شنیده بودم که سالهاست خط مقدم مقاوت در مقابل شیاطین انس را رهبری میکند: سید حسن نصر الله ...
" ... أنا مع الحسین فی المدینة، أنا مع الحسین مِن المدینة إلی مکّة، أنا مع الحسین فی مکّة، أنا مع الحسین و هو خارجٌ مِن مکّة.
ولکنّ السؤال: هل أبقَی مع الحسین عندما تأتی رسالة الکوفییّن مضمّخةً بدم مسلم بن عقیل و خُذلانَ البیعة؟!
هل أَبقی مع الحسین مِن تلک اللحظة إلی کربلاء؟!
هل أبقی مع الحسین فی حصار الجوع و العطش و الموت و القتل؟!
هل أبقَی مع الحسین لیلة العاشر مِن المحرّم، عندما یسمح لی أن أُغادر فی وسط اللیل دون أن أخجل مِن أحد، أو ینظر أحد إلیّ بعیونٍ عاتبة؟!
هذا هو السؤال! ...
ندّعی أنا و أنتم أنّنا فی هذا الخطّ، أنّنا فی هذا الطریق، ولکن یجب أن نعمل لنبقَی فی هذا الخطّ، لنبقَی فی هذا الطریق، لنصلَ إلی کربلاء، و لنکون مِن أهل الیوم العاشر ثباتاً و یقیناً و عنفواناً و تسلیماً لله و عشقاً لإمامنا و قائدنا و تضحیةً مِن أجل دیننا و قِیَمنا ...
و بالتالی فی یوم العاشر لن یکونَ إلّا الفتح، إمّا فتحٌ بالشهادة، بالجماجم، بالرؤوس المرفوعة علَی الرماح، بالخیام المحترقة، بالنساء المسبیّة ...
... لکن المهمّ أن تصل أقدامنا إلی معسکر الحسین فی یوم العاشر، أن تثبت أقدامنا فی معسکر الحسین یوم العاشر، و أن لا تنهار إرادتنا و لا عقلنا و لا عزمنا…
( ترجمه : من در مدینه با حسین هستم، در راه مدینه به مکه با حسین هستم، در مکه با حسین هستم، وقتی حسین از مکه خاج شد هم با او هستم ...
ولی سوال اینجاست: آیا وقتی نامه ی کوفیان که با خون مسلم بن عقیل رنگین شده و از شکسته شدن بیعت خبر میدهد به حسین میرسد، باز هم با او خواهم ماند؟ ...
آیا از آن لحظه تا رسیدن به کربلا با حسین خواهم ماند؟
آیا در تنگنای گرسنگی و تشنگی و مرگ و کشته شدن هم با او خواهم ماند؟
آیا در شب عاشورا، وقتی از من میخواهد که برای اینکه از کسی خجالت نکشم و از نگاههای سرزنش آمیز دیگران در امان باشم، در دل شب او را رها کنم و بروم هم با او خواهم ماند؟
سوال اینجاست! ...
#پست_شصت_و_نهم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰
#پست_شصت_و_نهم (بخش دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
من و شما ادعا داریم که در این خط و در این مسیر قدم برمیداریم ... ولی باید کاری کنیم که در این مسیر باقی بمانیم ... باید کاری کنیم که به کربلا برسیم و از کسانی باشیم که در روز دهم در کنار او میمانند ... از کسانی باشیم که با یقین کامل و ثبات قدم و تسلیم به امر خدا و عشق به امام و رهبرشان آماده فدا شدن در راه دین و قیامشان هستند ...
با آنکه میدانیم در روز دهم فتحی در انتظار ماست از جنس شهادت، از جنس سرهای برافراشته شده بر سر نیزه ها، و خیمه های آتش گرفته و بانوان به اسارت رفته ...
... مهم این است که قدمهایمان در روز عاشورا در میان لشگریان حسین قرار گیرد و با ثبات در آن باقی بماند و هیچ تزلزلی در اراده و عقلمان راه پیدا نکند ... )
وقتی قامت نمازم را می بستم دیگر هیچ شکی نداشتم ... من با افتخار تمام نام دکتر "ج" را بر برگه رایم خواهم نوشت ... شاید او بتواند با پیاده کردن حیات طیبه در میان ما روزگارمان را به سمت زیباییهای زمینی و اسمانی تغییر دهد ... حتی اگر او انتخاب نشود هم من با رایم نشان داده ام که دوست دارم اینطور زندگی کنم ...
اگر قرار باشد این انقلاب به نهضت جهانی امام مهربانیها پیوند بخورد، بباید یک جوری به خدا نشان بدهیم که از جنس مردم کوفه نیستیم و خیلی چیزهای دیگر بجز منافع دنیاییمان برایمان مهم است ... چون بدون شک آدمهایی که ملاک تصمیمشان نان و آب و منافع مالیشان باشد لیاقت حضور در آن نهضت جهانی را نخواهند داشت ...
برگه رای من نامه ای به خداست تا به او بگویم من مثل مردم کوفه نگران محصولات درختانم نیستم. من پای همه چیز ایستاده ام ... پای همه چیز! ...
#پست_شصت_و_نهم (بخش_دوم)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚
✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿
تکمیل پست "هل نبقی مع الحسین؟!"
دوستان چون فرصت نشد به تک تک کامنتهایی که نسبت به پست قبل یعنی " هل نبقی مع الحسین؟! " نقدی داشتند جواب بدم، تصمیم گرفتم اینجا یک سری مطالب رو بیان کنم، تا سوء تفاهم ها رفع بشه.
1⃣ اولا جواب دوستانی که میگن چرا اینجا سیاسی شده، باید بگم من اینجا از زندگیم مینویسم. از تصمیمهام و تلاشهام برای خوب زندگی کردن. زندگی امروز ما چه بخوایم و چه نخوایم با مسائل سیاسی جامعه مون آمیخته شده ... من در حالت عادی تعمدا اینجا از سیاست حرف نمیزنم چون اصلا میخوام یک مقدار از فضای سیاست که باعث میشه سرم گرم بشه و از زندگیم بیفتم، دور بشم. اما یه وقتهایی مثل این روزها که دیگه توی هر خونه ای نقل مجلس بحث انتخابات هست، چطور میشه ازش ننوشت؟ ... دیگه شما هم زیاد سخت نگیرید ...
2⃣ ذکر این مطلب خیلی مهمه که من در اون پست فقط و فقط درباره انتخاب خودم نوشتم و اصلا تعیین نکردم کی اصلحه ... اصلا اگه یادتون باشه توی جواب یکی از کامنتهای قبل نوشته بودم اصلا از نتیجه انتخابات نگران نیستم. این مملکت صاحبی داره که خودشون بهتر از هر کسی مراقب منافعش هستند. وجود نازنینی که گفته اند : اینجا شیعه خانه ماست میشکند، خم میشود، خطر هست ولی ما نمیگذاریم سقوط کند. ما نگهش میداریم ...
نگرانی من از بابت رای خودم بود و جوابی که باید بابتش به خدا پس بدم. چون فکر میکنم بین ما و خدا، اون کسی که انتخاب میشه مهم نیست، بلکه علتی که ما به یک فرد رای دادیم مهمه ... همون الاعمال بالنیات ...
امروز توی حوزه رای گیری یه خانوم پیر خیلی مومن و محجبه ای بود که سواد نداشت و از من خواست اسم دکتر روحانی رو روی برگه رایش بنویسم، و اضافه کرد: " هر چی فکر کردم نفهمیدم کدومشون بهتره. دیدم لااقل این یکی لباس روحانیت تنشه ولی بقیه شون کت و شلوارین! " ... من همونطور که اسمی که خواسته بود رو روی برگه ش مینوشتم با خودم فکر میکردم این خانوم در حد توانش تلاش خودش رو برای پیدا کردن اصلح انجام داده و بابت احترامی که به کسانی که در کسوت دین هستند قائله، پیش خدا اجرش محفوظه ... و البته هیییچ تلاشی نکردم که بخوام رایش رو برگردونم ...
آزمون انتخابات آزمون نیتهای ماست. و هر کسی بابت اون نیتی که به خاطرش به کسی رای داده باید پیش خدا حساب پس بده.
من خودم دیدم جلیلی و قالیباف برام یکسان هستند، و تنها وجه تمایز قالیباف اینه که به نظر میرسه اون جدیت جلیلی رو توی اصول گفتمان انقلابی نداشته باشه و در نتیجه احتمال داره دشمنی مخالفان باهاش کمتر باشه و مشکلات کمتری برای مردم و معیشتشون ایجاد کنند ... اما جُرم (!) جلیلی این هست که در اصولش محکمه و ممکنه سران زر و زور و تزویر روی لج و لجبازی باهاش مردم رو قربانی کنند.
و من دوست نداشتم رایم از روی ترس باشه. دوست نداشتم با رایم به اون سران زر و زور و تزویر باج بدم و به خاطر رفاهم، عقایدم رو قربانی کنم و پشت کسی که حرفهاش رو قبول دارم رو خالی کنم ... برای همین تصمیم گرفتم به همون کسی رای بدم که دلم میگه ... و به خدا گفتم: خدایا از عقل ناقص من همینقدر بر می اومد، اما شما به رای من کاری نداشته باش و کمک کن همون کسی انتخاب بشه که برای دنیا و آخرتمون کارسازتره.
پس رای من و انتخاب من فقط و فقط برای خودم حجت شرعی داره و هرکدوم از شما دوستان به هر کسی که رای دادید رایتون محترمه و هیچکس حق نداره بهتون اعتراض کنه که چرا بهش رای دادید ... و اینکه هنوز هم مثل همیشه اینجا روی چشم من جا دارید ...
و اصلا نمیتونم بفهمم چرا دوستانی که به روحانی رای داده اند، اسم ایشون رو با این حالت به زبون میارن؟ ایشون آدمی هست که توی این ساز و کار نظام تایید صلاحیت شده پس چرا یه جوری حرف میزنید که انگار رای دادن به ایشون کار بدی هست؟ ... من کاری به کسانی که در خارج و داخل ازش پشتیبانی کرده اند ندارم، اما نفس اینکه این فرد تایید صلاحیت شده نشون میده اگه رئیس جمهور بشه، مشکلی برای نظام نیست. مگه وقتی آقای خاتمی ۸ سال تمام رئیس جمهور شد، نظام نابود شد؟
اما این خیلی مهمه که آدم برای چی به یک کاندیدا رای میده؟ ... ممکنه یکی به ایشون رای بده به این نیت که به آمریکا باج بده و انقلاب رو دودستی تقدیمشون کنه. ممکن هم هست که یکی به ایشون رای بده به این امید که شاید بتونه مردم گرسنه جنوب شهر رو از فقر نجات بده. یا اصلا یکی مثل همون خانومی که گفتم به خاطر معمم بودنشون بهش رای بده. اینها سه تا رای مختلف هستند که هرکدوم پیش خدا حساب و کتاب خودشون رو دارند ... و این اصلا ربطی به اینکه ایشون انتخاب بشه یا نه یا بعد از انتخاب چه عملگردی رو در پیش بگیره، نداره ... یه چیزیه بین آدم و خدای خودش، که باید بابت این نیتش به خدا جواب پس بده ...
#پست_هفتادم (بخش_اول)
#تو_فقط_لیلی_باش
💞تو فقط لیلی باش💞
🆔 @WomanArt