eitaa logo
تو فقط لیلی باش... 💚
1.7هزار دنبال‌کننده
215 عکس
86 ویدیو
2 فایل
ـ✨﷽✨ـ 📗داستان واقعی و جذاب زندگی رضوان بانو💜 🌺جهاد زیبای من در خاکریزی به نام خانه، برای فتح الفتوحی به عظمت "لتسکنوا الیها"🌺 📈 ادمین تبلیغات 🏡کانال های دیگر ما @Zendegi_Bakhsh @RezgheSoty پیام ناشناس به ما: https://gkite.ir/es/9700924
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از رسانه طلوع
14.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیزر مجموعه منفی حجاب| مصاحبه کوتاه به زودی... کاری از گروه رسانه ای طلوع نوجوانان هیئت جوانان مسجد سلمان فارسی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ گروه رسانه ای طلوع تولید و پخش محتوای مذهبی زحمات تعدادی نوجوان با دغدغه 📽️🎬🎞️🖱️🎛️🎙️🎧🖥️ صفحه اینستاگرام رسانه طلوع https://instagram.com/resaneh_tolooe?igshid=YmMyMTA2M2Y= @resane_tolooe کانال ایتا رسانه طلوع @resaneh_tolooe منتظر حمایت های شما هستیم🌹
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 ✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿ مرده بُدم، زنده شدم ... گریه بُدم، خنده شدم ... من برگشتم ... فکر کنم حضرت آدم هم وقتی از بهشت به زمین هبوط کردند، حسی شبیه حس امروز من داشتند ... من که از آن بهشت آسمانی، دوباره به زمین سخت زندگی روزمره هبوط کرده ام ... انگار همین دیروز بود که کفشهایم را به کفشداری ۱۷ صحن جمهوری دادم، و قلبم را از امام رئوف تحویل گرفتم تا چند روز در آن صحن و سرا عاشقی کنم ... اولین بوسه را که به چهارچوب ورودی حرم زدم، حس ماهی از آب بیرون افتاده ای را داشتم که در آخرین لحظات پیش از خفه شدن، به اقیانوس برگشته است ... چه کسی جز یک بچه شیعه میتواند باور کند که بوسیدن یک در چوبی منبت کاری شده بتواند آدمی را به جایی برساند که همانجا بنشیند و نیم ساعت تمام بلا انقطاع فقط اشک شوق بریزد از اینکه زنده مانده و توانسته یک بار دیگر عطر نهفته در بطن آن چوب خوشبخت را استشمام کند ... و از آن عجیبتر اینکه نصف آن اشکها از غصه این بود که میدانستم چند روز دیگر باید همان در را برای خداحافظی ببوسم و تا سال دیگر دلم را در آن صحنها و رواقهای معطر جا بگذارم ... حرم اینبار واقعا برام صفای دیگری داشت. نه از این بابت که آدم بهتری بودم ، بلکه به این خاطر که به کرامت امام رئوف بیشتر باور داشتم. امامی که توانسته بودند من رو از حضیض اونهمه خودخواهی بالا بکشند، و قلب سرکشم رو راضی به رضای خدا کنند ...   پارسال که از امام رئوف خواستم کمکم کنند که بتوانم یه رابطه درست بین خودم و اطرافیانم ایجاد کنم تا همه از هم راضی باشیم ، نمی فهمیدم تا چه حد درست و دقیق به هدف زده ام ... اما امسال به لطف این جملات طلایی از آیت الله جوادی آملی خوب میدانستم کلید تمام مشکلاتم در دستان مهربان امام رئوف است، و تا او نخواهد هر چقدر هم که بدوم و زور بزنم، باز هم یک جای کار خواهد لنگید ... استاد میفرمایند : " مقام رضوان چگونه حاصل می‌شود؟ هیچ موجودی از هیچ موجود دیگری راضی نمی‌شود، مگر به وساطت مقام امام هشتم؛ هیچ انسانی به هیچ توفیقی دست نمی یابد و خوشحال نمی شود، مگر به وساطت مقام رضوان رضا (سلام الله علیه) ؛ و هیچ نفس مطمئنه ای به مقام راضی و مَرضی بار نمی‌یابد، مگر به وساطت مقام امام رضا! ... او نه چون به مقام رضا رسیده است، به این لقب ملقّب شده است. بلکه چون دیگران را به این مقام می‌رساند، ملقّب به رضا شد ...   ممکن است در بین آحاد امّت کسانی باشند که به مقام رضوان راه پیدا کنند؛ چون پایان بخش سورة مبارکة فجر که فرمود: یا أیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَهُ. ارْجِعِی إلی رَبِّکِ راضِیَهً مَرضِیَّه ، مخصوص ائمه علیهم السلام نیست. بلکه شامل سائر انسانهای ملکوتی‌منش هم می‌شود. ممکن است در بین امّت کسانی باشند که دارای نفس مطمئنه و نائل به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً بشوند، امّا رضا نخواهند بود ... آنها جزء امّت‌اند، ولی امام رضا علیه السلام، واسطه است که چنین افرادی در بین امّت به مقام راضِیَهً مَرضِیَّهً راه پیدا می کنند.  اهداف جزئی هم مشمول این اصل کلّی است. اگر کسی در کارهای جزئی موفق شد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به برکت امام رضاست. اگر فرزندی کوشید، رضای پدر و مادر را فراهم کرد؛ چه بداند و چه نداند، به وساطت مقام امام رضاست. و اگر عالم حوزوی یا اندیشور دانشگاهی به مقام علم و دانش بار یافت و بر کُرسی استادی تکیه زد و راضی شد؛ چه بداند، چه نداند به وساطت مقام ایشان است. " (متن کامل رو در اینجا مشاهده کنید)   اون شب در ایوان طلا نشسته بودم و فکر میکردم به اینکه مگر نه اینکه همه تلاشهای همسران برای اینه که در کنار هم آرامش داشته باشن و از بودن در کنار هم راضی باشن؟ مگه نه اینکه اصلا هدف از ازدواج اینه که دوتا آدم همدیگه رو تکمیل کنند و هر دو به رضایت بیشتری از زندگی دست پیدا کنند؟ ... اما مشکل اینجاست که این رضایت یک امر کاملا درونیه و قاعده بردار نیست. ممکنه یکی تمام تلاشش رو بکنه، اما باز هم به دل همسرش نشینه. و ممکنه کسی حُسن چندانی هم نداشته باشه، اما همسرش ازش راضی باشه و با تمام دنیا هم عوصش نکنه. این دیگه کار دل هست و باید از جای دیگه ای برسه ... به قول حافظ : صد نکته غیر حُسن بباید که تا کسی / مقبول طبع مردم صاحبنظر شود    در واقع تلاشهای ما بهانه ست ... این خداست که باید حلاوت موفقیت در اون تلاشها رو به ما بچشونه ... خدا باید آدم رو به دل همسرش بنشونه ... خدا باید احساس رضایت از همسرش، شغلش، زندگیش، و در اوجش رسیدن به مقام رضی الله عنهم و رضوا عنه رو در دل آدم قرار بده ... و واسطه خدا برای این عمل کسی نیست جز امام رئوف، که در اوج مقام رضا ایستاده اند ... (بخش_اول) 💞تو فقط لیلی باش💞 🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰 (بخش دوم) و ما چه خوشبختیم که زیر سایه گنبد طلایی چنین مقام عظیمی زندگی میکنیم ... چه خوشبختیم که خانه زاد این بارگاهیم ...  شکر خدا و به لطف میهمان نوازی امام رئوف، همه چیز عالی بود. در همان دیدار اول، سلامها و عرض ارادتهای همگی شما رو به امام رئوف رساندم و ازشون خواستم به تک تک این دلهای مشتاق نظر لطف کنند و اینهمه شیدایی رو آنطور که شایسته کرامتشون هست پاسخ بدن، طوری که حلاوتش رو در زندگیتون احساس کنید ... و از اونجایی که سفر بدون سوغاتی نمیشه، امسال هم امام رئوف من رو هم مثل بقیه مهمانهاشون دست پر برگردوندند ... سوغاتی من از حرم امام رئوف برای خودم و همه شما دوستان نازنین، کتاب ارزشمندی هست به نام " آیین زندگی از دیدگاه امام رضا علیه السلام " ... یک مجموعه کامل احادیث و توصیه های امام رئوف درباره جنبه های مختلف یک زندگی زیبا و گوارا ، یا همون حیات طیبه ... انگار که نشسته باشیم جلوی امام و درباره هر جنبه ای از زندگی ازشون سوال پرسیده باشیم، و ایشون هم با صبر و حوصله ی تمام، جوابمون رو داده باشند ...  میتونین از اینجا دانلودش کنید، و خبر خوب برای دایال آپیانی مثل خودم این که حجمش فقط ۳۲۳ کیلو بایت هست ! ***   و حالا من باز گشته ام؛ تشنه تر از قبل ... مشتاقتر از قبل ... و حالا منم و ۳۶۵ روز پیش رویم تا خودم را قابل کنم برای یک پابوسی دیگر ... کاش سریعتر بچرخی، ای زمین! هیچ میدانی که ما همدردیم؟ ... من هم مثل تو روزها سرگشته ام، و درست مثل خودت مهمترین کار عمرم گشتن به دور خورشید است ... طواف حرم شمس الشموس ... پس بیا و لطفی کن و سریعتر بچرخ! ... بچرخ و روزها ماهها و فصلها را پشت سر بگذار! ... من با پاییز و زمستان و حتی بهار کاری ندارم ... من فقط در سال چند روز زنده ام ... چند روز گرم تابستانی ... مرا سریعتر به آن روزهای طلایی دیدار برسان ... شگفتا که هنوز برنگشته، بیتابم ... شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد جدا ز دامن مادر، به دام دانه بیفتد ز نازکی ز ندامت، ز بیم صبح قیامت بدان نشان که شنیدی، سری به شانه بیفتد به کارِ آنکه برون از بهشت گشته، عجب نیست که در جهنم غربت، به یاد خانه بیفتد نشان گرفته دلم را ، کمان ابروی ماهی خدای را که مبادا، دل از نشانه بیفتد دلم به کشتی کُربَت، به طوف لُجّه ی غربت چو از کرانه ی تُربت، به بیکرانه بیفتد شوم چو ابر بهاران، ز جوش اشک چو باران که دانه دانه برآید، که دانه دانه بیفتد جهان دل است و تو جانی. نه، بلکه جانِ جهانی همه سکندر و دارا، کزین فسانه بیفتد خیال کن که غزالم، بیا و ضامن من شو بیا که آتش صیاد، از زبانه بیفتد الا غریب خراسان، رضا مشو که بمیرد اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد ( دانلود کنید با صدای محمد اصفهانی )   --------------------------------- بعداً نوشت : از ته قلبم از همه دوستان نازنینی که زیارت قبول گفتند تشکر میکنم. شرمنده که فرصت نیست به تک تکتون جواب بدم. دیدم بی ادبیه اینهمه لطف رو بی جواب بذارم، این شد که تصمیم گرفتم لااقل اینجا از همگیتون یکجا تشکر کنم و از خدا بخوام این سعادت به زودی نصیب همگی شما نازنینها بشه. (بخش_دوم) 💞تو فقط لیلی باش💞 🆔 @WomanArt
هدایت شده از محتواهای جمعیتی
❇️ خبر خوب برای نابارورها.... 🔸 ویزیت رایگان ناباروری 🔷 آموزش تدابیر طب ایرانی مرتبط به بارداری 🔸 و دهها مطلب مفید با موضوع فرزندآوری 👇👇 لینک گروه رویای مادری👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4199940296C20d0375f42 واحد رسانه کانون رویای مادری
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 ✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿ روزانه های من - هفته چهارم مرداد ۹۲ توضیحات جدول : * انگشتر: یک جور یادآوریه برای مراعات  ادب حضور در پیشگاه خدا. ماجراش رو می تونید توی این پست بخونید .   * سوره های بعد از نمازها : توصیه امام مهربانیها به آیت الله مرعشی نجفی ... اینجا میتونید متن کامل توصیه ها رو بخونید.    * پرسیکا : عصاره گیاه مسواک اصلی ( نه این مسواک های پلاستیکی ) که پیامبر تاکید زیادی به استفاده از اون داشتند. و در پیشگیری از مشکلات دهان و دندان بسیار موثره. * قول و قرارهام با امام رئوف : در سفر مشهد امسال پنج مورد رو مشخص کردم و با امام مهربانم قرار گذاشتم که هر روز به طور مخصوص حواسم به اونها باشه ... اگر همه رو مراعات کنم امتیازم ۵ هست و هر موردی که مراعات نشه، یک امتیاز کم میشه. 💞تو فقط لیلی باش💞 🆔 @WomanArt
بسم الله الرحمن الرحیم 🔑با غُر زدن بچه‌ها چگونه برخورد کنیم؟👇 💯 https://eitaa.com/manedigaremaa/3757
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 ✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿ 🌸 گلهای بهشت... 🌸 این پست رو در جواب نازنین جان ، مامان علیرضا و بقیه دوستانی مینویسم که میخواستند بدونند روش من در رفتار با بچه ها چیه ... البته همین اول باید بگم که من به هیچ عنوان ادعا و تخصصی در روانشناسی کودک ندارم. و این روشها صرفاً تجربه های این نزدیک به ۱۴ سال مادری من هست که با آزمون و خطا بهشون رسیده ام ... اما قبل از اون باید از فرصت استفاده کنم، و یک نکته مهم رو به مامانهای آینده بگم: نکته ی مهمی که من بهش رسیدم اینه که نقش دوران بارداری در اینکه بچه بعد از به دنیا اومدن چه رفتاری داشته باشه و چقدر تعامل باهاش راحت باشه، واقعا مهمه ... مثلا من خودم سر خانوم خانوما خیلی مقید نبودم و اصولا اعتقاد زیادی به تاثیر معنویات نداشتم. دین و ایمانم در حد معمول بود . همین نماز خوندن و روزه گرفتن و حجاب و ... اما این توصیه هایی که از گوشه و کنار میشنیدم که مثلا خرما بچه رو صبور میکنه رو زیاد جدی نمیگرفتم. یعنی با تفکر حس گرایانه ام جور درنمیومد که خوردن یه ماده غذایی باعث بشه یه رفتار توی یه آدم شکل بگیره. اما سر خانوم کوچولو، به خاطر اون تغییری که توی نگرشم ایجاد شده بود و همزمان بود با مطالعه هام درباره تاریخ اسلام و زندگی معصومین علیهم السلام، اصلا یه حال و هوای دیگه ای داشتم. یادمه توی سکوت و تنهایی خانه کتابهای علامه عسگری – اعلی الله مقامه -  رو میخوندم، و انگار که دارم به سوزناکترین روضه ها گوش بدم، اشک میریختم ... یه وقت به خودم می اومدم و حتی میترسیدم که نکنه این گریه های من برای بچه ضرر داشته باشه، اما واقعا دست خودم نبود ... استاد به قدری زیبا عمق فاجعه و اون بلایی که به سر اسلام آمده بود و رنجهایی که معصومین برای روشن نگه داشتن مشعل دین متحمل شده بودند رو به تصویر کشیده و شرح داده بودند، که واقعا یه وقتهایی حس میکردم از عمق قلبم در حال سوختنه. با چنین حال و هوایی دیگه نمیتونستم نسبت به توصیه های ائمه بی تفاوت باشم. برای همین در حد توانم دستوراتی که اومده بود رو انجام دادم ... الان من دارم به وضوح میبینم که خانوم کوچولو چقدر سلیم تره، چقدر تعامل باهاش راحت تره، اصلا خیلی چیزها که من لازم بود ( و حتی الان هم لازم هست ) برای به وجود اومدنشون در خانوم خانوما تلاش کنم، خود به خود در وجود خانوم کوچولو نهادینه هست ... حتی فکر میکنم اگه بیشتر و کاملتر به اون دستورات عمل میکردم، اوضاع از این هم بهتر می بود. این که میگن دین یه پک کامل هست برای همینه ... اگه آدم همه دستورات اسلام - چه دستورات دوران بارداری و چه اون سبک زندگی که اسلام به آدمها عرضه میکنه - رو مراعات کنه ... اگه تغذیه خانواده درست باشه، اگه همسران با هم درست تعامل داشته باشن، اگه هر کسی و هر چیزی سر جای خودش باشه، بچه داری اونقدرها سخت نیست ... اینطوری میشه هم به دستور پیامبر مهربانیها در ازدیاد نسل مسلمانان عمل کرد، و هم اینقدر که ماها اذیت میشیم، اذیت نشد ... میخوام بگم یه بخشی از اینکه بچه هامون یه وقتهایی غیر قابل کنترل میشن و ما باید تمام وقتمون رو بذاریم تا بتونیم اونها رو سرگرم و راضی نگه داریم و بقیه جنبه های زندگی نمیرسیم، به خاطر عوامل محیطیه ... مثلاً یادمه جایی خوندم که یه سری از بدخلقیهای بچه ها در نتیجه مصرف محصولات کارخانه ای هست. بعضی از این مواد افزودنی بچه ها رو بیش فعال میکنه یا مثلا تحمل و تمرکزشون رو پایین میاره ... من خودم دارم به وضوح میبینم که از وقتی دارم چندتایی از اصول سالم خوری رو مراعات میکنم، روحیه های آدمهای خونمون تا یه حدی ملایمتر شده ... نمیگم کلا به این دلیل هست. اما فکرش رو بکنین، یه ذره این کار اثر میذاره، یه ذره اون کار و ... یهو می بینین کلی اوضاع کلی بهتر شده ...   تا اینجا داشتم تاثیر عوامل جانبی رو میگفتم و اینکه میشه بصورت غیر مستقیم کاری کرد که تا حدی اوضاع قابل کنترل تر بشه ... و اما در برخورد با خود بچه ها : پایه اصلی عملکرد من در رفتار با بچه هام،  یادگاری از مادر همسرجان – که خدا رحمتشون کنه – هست ... این حرفشون همون یکی دو سال اول به داد من که تجربه ای نداشتم رسید و باعث شد ایده بگیرم و سعی کنم به دام این تکنیکهای جدید فرزند پروری که اون موقع تازه بین همه مد شده بود، نیفتم. (بخش_اول) 💞تو فقط لیلی باش💞 🆔 @WomanArt
🔰🔰🔰🔰 (بخش دوم) یه بار که من داشتم با وسواس به خانوم خانوما میرسیدم بهم گفتن: تو میخوای با این بچه یه عمر زندگی کنی. یه جوری عادتش نده که بعد نتونی ادامه بدی و هم خودت اذیت بشی و هم این بچه! دیدم راست میگن. حقیقت زندگی اینه که ما اگرچه بچه هامون رو خیلی دوست داریم و دوست داریم همیشه در کنارشون باشیم، اما زندگی جنبه های دیگه ای هم داره و باید طوری عمل کنیم که بتونیم به اونها هم برسیم ... متاسفانه ما نسل جدید مادرها بچه ها رو از اول زیادی لوس میکنیم و برای اینکه نشون بدیم بهشون توجه داریم، تمااااام وقت و انرژیمون رو صرفشون میکنیم. و چون بشر اصولا سیری ناپذیره و هرچی بهش بدی، بیشترش رو میخواد، بعد از یه مدت اون میزان از توجه برای بچه عادی میشه و توجه بیشتر میطلبه و برای جلب اون توجه به هر کار یا بهتره بگم خرابکاری دست میزنه ... ما باید رابطه مون با بچه رو طوری تنظیم کنیم که بدونه ما حتی اگه داریم کارهای خودمون رو انجام میدیم، ولی حواسمون بهش هست و چیزی از توجه و محبتمون بهش کم نشده ... اینطوری خیلی راحت میتونیم به کارهامون برسیم و اون هم همینطور کنار ما باشه و مشکلی هم پیش نیاد. من معمولا وقتی دارم کار میکنم خانوم کوچولو هم همراهمه. بعضی از وسیله های خونه، مثل جارو برقی و اتو و ... رو هم اسباب بازیش رو داره و همراه من انجام میده ... بعضی وقتها در حین کار با هم شعر میخونیم، یا صحبت میکنیم ... یه وقتهایی هم که دارم مطالعه میکنم یا با لپ تاپ کار میکنم، اون هم کتاب، یا دفتر نقاشیش رو میاره و کنار من مشغول میشه ... یا مثلا اگه من هنوز خواب باشم و اون بیدار بشه، من رو بیدار نمیکنه. بلکه وسایلش رو میاره و در نزدیکترین جا به من مشغول بازی میشه تا خیالش راحت باشه که در کنار منه. و بازی میکنه تا من بیدار بشم. من به این باور دارم که اگر ما دلمون با بچه ها باشه و اونها رو موجودات مزاحمی ندونیم و وقتی با هم هستیم، با تمام وجودمون باهاشون باشیم، اونقدر آرامش میگیرن که دیگه اون حرص و ولع رو ندارن و دیگه بیخود آویزون ما نمیشن و ما میتونیم یه وقتهایی رو هم به خودمون و مشغولیتهای دلخواهمون اختصاص بدیم. البته باید حواسمون باشه که اولا این مشغولیتهای فردیمون از حد نگذرن ( مثلا خانوم کوچولو بیشتر از یک ساعت تحمل نداره) ، و ثانیا اون وسط کار به قدر کافی بهشون توجه کنیم که فکر نکنن کارهای ما رقیبشون هستند ...   * نکته مهم ۱: البته این که گفتم بیشتر مال هفت سال دوم زندگی بچه هست، که استقلالش بیشتر میشه. در سالهای اول که بچه نیاز داره در آغوش گرفته بشه و احساس امنیت کنه و این باور درش بوجود بیاد که اطرافیانش آدمهای خوبی هستند و حقیقتا دوستش دارند. این بیس شخصیتش هست که بی اندازه ضروریه، و باید تا جایی که میشه بهش توجه کرد ... خود من واقعا به معنای کلمه در سال اول گرفتار بچه هام بودم، و بچه هام عین کوالا همیشه بغلم بودن و بیشتر وقتها مجبور بودم با یک دست کارهام رو انجام بدم ... اما بعد از این دوران، همونطور که بچه بزرگ و بزرگتر میشه، باید و جسته و گریخته بعضی وقتها هم اون رو به حال خودش بذاریم تا یاد بگیره خودش خودش رو سرگرم کنه و در عین حال در دیدرسش باشیم تا بدونه ما هنوز هستیم و دوستش داریم ...   * نکته مهم ۲:  یادمون باشه بچه ها نیازمند محبت ما هستند، و این ابراز محبت نیازمند زمان و مکان خاصی نیست. برای همین باید از هر فرصتی برای ابراز محبت بهشون استفاده کنیم  ... من خودم از هیچ فرصتی برای چلوندن بچه هام نمیگذرم. برام جالب بود که چند شب پیش خانوم خانوما بهم گفت: مامان من قشنگ یادمه وقتی کوچولو بودم چقدر منو محکم میچلوندین ... یه وقتها نفسم بند میومد، ولی دوست نداشتم تموم بشه! ... الان دیگه زورتون نمیرسه اونقدر محکم بچلونیدم!   ;o) پ.ن: برای یادگیری اصولی تربیت کودک از صفر سالگی تا نوجوانی و جوانی کتاب من دیگر ما از نان شب هم واجب تر است.... فایل های رایگان این ۱۳ جلد کتاب را در اینجا پیدا می‌کنید ( قیمت خرید کتاب ۶۵۶ هزارتومان ولی فایل های صوتی رایگان هستند ): منِ دیگرِ ما 💟 💌 @manedigarema   (بخش_دوم) 💞تو فقط لیلی باش💞 🆔 @WomanArt
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 🐝🍋 برای اینکه بچه مریض نشود مهمترین راهش اینه که بچه بالا باشه. وگرنه بچه اگر ایمنیش پایین باشه کنج خانه ی ایزوله هم دائم مریضه.❌ اگر هم ایمنی بدن بالا باشه در مهدکودک کنار ده تا بچه مریض هم سالم می ماند. 🐝🍋بهترین روش هم برای بالابردن ایمنی بدن... 👇👇👇 https://eitaa.com/tebeslami_koodakan/4396
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 ✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿ ❣حضور خلوت انس است و دوستان جمعند ...❣ خواهران نازنینم، همگی دعوتید به ... جمع آسمانی ما ...   💞تو فقط لیلی باش💞 🆔 @WomanArt
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 ✿ تو فقط لیلی باش ܓ✿ سلام و عصر زیبای شهریوریتون بخیر ... غیبتم به این خاطر بود که خونه مامان اینها بودم و در حال کارتن کردن وسایلشون برای اسباب کشی ... البته هنوز یک دهم کارها هم انجام نشده! ... اینقدر در اینهمه سال زندگی خرده ریز توی گوشه و کنار اون خونه جمع شده، که جمع کردن و بسته بندی کردنشون کار یک روز و دو روز نیست ... تازه هی خاطره هایی از کودکی و نوجوانی پیدا میشد و کلی نوستالژی و آه و حسرت به روزهای زیبای کودکی ... خلاصه این غیبت چند روزه رو موجه کنید، تا بریم سر بقیه مطلب ...   روزی که نوشتن در اینجا رو شروع کردم، هدفم این بود که به افکارم جهت بدم و با کمک و راهنمایی دوستانم در عالم سایبر ، بتونم این مسیر سخت رو راحتتر طی کنم. هنوز مدت زیادی نگذشته بود که لطف خدا شامل حال این وبلاگ شد، و خواهران زیادی باهام همراه شدند که تک تکشون برام ارزشمند هستند و همیشه عطر حضورشون اینجا رو معطر کرده ... شرمنده ام که هیچوقت نتونستم اونطور که باید و شاید شایسته اینهمه لطف باشم، و حتی کلی هم شرمنده دوستانی هستم که هنوز نتونستم سوالهاشون رو جواب بدم. اما باور کنید زیاد هم تقصیر من نیست. واقعیت اینه که لیلی بودن کار وقتگیری هست ... آدم باید حواسش در آن واحد به جنبه های مختلف زندگی باشه، و دیگه مجالی برای نشستن و وبلاگ نوشتن و جواب اینهمه کامنت سرشار از لطف رو دادن، برای آدم نمی مونه ... یعنی من تازه می فهمم چرا در دوران جاهلیتم اینهمه وقت اضافه داشتم، چون از سر و ته زندگی میزدم و برای کارهام اونقدر که باید و شاید وقت و انرژی صرف نمیکردم. برای همین هم همیشه یه جای کارهام میلنگید و هیچ چیزی سر جای خودش نبود ... اما این روزها که دارم سعی میکنم بین جنبه های مختلف زندگی یه تعادلی ایجاد کنم، می بینم واقعا نمیتونم بیشتر از یکی دو ساعت در روز برای اینجا وقت بذارم و برای همین اداره ی اینجا با همین روال، واقعا داره برام به یک بار ذهنی تبدیل میشه ... علاوه بر این، این روزها همسرجان تایم تابستانی کارش هست و چند هفته ای ساعت کارش کوتاهتر از قبل شده، و ما باید تمام کارهایی که در طول سال فرصتی براشون نداریم رو در همین چند هفته انجام بدیم : خریدهای عمده، دکتر رفتنها، تعییر و تحولاتی که لازمه توی خونه داده بشه، و هزارتا کار ریز و درشت دیگه ... این وسط علاوه بر همه اینها، کارتن کردن وسایل مامان اینها برای اسباب کشی هم نور علی نور شده که باید آخر هفته ها برم کمکشون ( تازه همین امروز ظهر برگشتم خونه خودمون ) ... خلاصه که الان من به تمام معنا یک سر دارم و هزارتا سودا ! مسلماً شما هم دوست ندارین بیاین اینجا و حرفهای کسی رو بخونین که فقط شعار میده و با سر و وضع آشفته، وسط یه خونه شبیه بازار شام نشسته و داره از زیباییهای جهاد همسرداری حرف میزنه! ... یا مجبوره نیازهای همسر و بچه های خودش رو نادیده بگیره، و بعد بیاد اینجا از راهکارهای تعامل مثبت با افراد خانواده داد سخن بده ... یا مادرش رو دست تنها با اونهمه کار ول کرده و اومده داره اینجا می نویسه ... مطمئنم حرفهای همچین آدمی به دل شما خوانندگان باهوش و نکته سنج اینجا نخواهد نشست و اون تاثیری که باید داشته باشه رو نخواهد داشت ... واقعیت اینه که چند هفته ای من نمیتونم زود به زود اینجا رو چک کنم و آخر هفته ها هم که عملا دو روز کامل اینجا بدون نظارت باقی می مونه، و ممکنه مشکلاتی مثل مشکلات چند روز قبل پیش بیاد ... برای همین علیرغم میل باطنیم مجبورم بخش نظرات اینجا رو تاییدی کنم، تا شان نگاههای پرارزش شما خواهرهای نازنینم حفظ بشه و شرمنده تون نشم. ( نظرات این پست هم استثنائا باز هست ) از طرفی به لطف خدا اینجا یه جو خوبی بوجود اومده که خواهرهای دینی همه در مسیر بهتر شدن به هم کمک میکنند. اما با تاییدی شدن کامنتها دیگه اون حالت وجود نداره که کسی بیاد سوالی بپرسه و دوستان سریع بخونن و بهش کمک کنند ... راستش دلم نمیاد این فضا از بین بره، چون خود من هم به اندازه شما از مطالبش استفاده میکنم. من بعد از کلی فکر کردن، برای اینکه این جو صمیمی که همه دور هم هستیم از دست نره، یه راهی پیدا کردم ... با اجازه تون یک وبلاگ زدم به نام :  " سالن تبادل نظرات "  ...  اونجا در واقع حکم سالن اجتماعات اینجا رو داره که همگی دور هم جمعیم و از هر دری با هم حرف میزنیم و به هم کمک میکنیم ... لینکش رو هم اونجا گوشه وبلاگ میذارم تا دوستان راحت بهش مراجعه کنند ... یه چیزی مثل اون وبلاگ "چرا جلیلی؟" که مهربانو شکیب عزیزم در ایام انتخابات زد، و در واقع سالن بحثهای سیاسی ما بود ...   (بخش_اول) 💞تو فقط لیلی باش💞 🆔 @WomanArt