🍃🌼🍃🌼▫️
🍃🍃🍃مناسبت روز:
#هشتم فروردین ۱۴۰۳ ،بیست و هفتم مارس روز جهانی تئاتر نامگذاری شده است.
▫️روز جهانی تئاتر ارزش هنرهای تئاتر را در سرگرمی، آموزش و تغییر افراد به رسمیت می شناسد.
▫️تئاتر رسانهای از هنر است که طیف متنوعی از هنرمندان برجسته را در بر میگیرد، اعم از نویسندگی و کارگردانی، تولید و بازیگری، خلق لباسهای باشکوه، یا مدیریت نور و طراحی صحنه. و روز جهانی تئاتر به این منظور گرامی داشته می شود تا از افرادی که وقت و استعداد خود را داوطلبانه برای ادامه هنر تئاتر و نمایش صرف میکنند، تشکر کنیم.
کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬
https://eitaa.com/Yareanehamra─┅┄
🍃🌼🍃🌼🍃
#نکات کلیدی جزء شانزدهم :
1- اگر خدا چیزی را از مؤمن گرفت، بهتر از آن را به او میدهد. (کهف: 81)
2- در هیچ شرایطی از درخواست کردن از خدا، ناامید نشوید. (مریم: 4)
3- خدا مهر و محبت مسلمانانی را که کارهای خوب میکنند، در دلها میاندازد. (مریم: 96)
4- قرآن برای به زحمت افتادن نیست بلکه برای پند گرفتن است. (طه: 203)
5- با دشمن اول با نرمی سخن بگویید شاید پند گیرد و تکانی بخورد. (طه: 44)
6- هرکس از یاد و نام خدا روگردان شود، در سختی و فشار زندگی میکند. (طه: 124)
7- از خوراکیهای پاک خدا بخورید ولی در آن زیادهروی نکنید که سزاوار غضب الهی میشود. (طه: 81)
8- کسانی که در دنیا آیات خدا را به فراموشی میسپارند، در قیامت فراموش میشوند. (طه: 126)
9- خانوادهات را به نمازخواندن سفارش کن و خودت هم به آن مداومت داشته باش. (طه: 132)
https://eitaa.com/Yareanehamra─┅┄
🍃🌷▪️🍃🌷
《هوالباقی》
▪️مراسم چهلمين روز درگذشت مادر عزیزمان . مرحومه مغفوره حاجیه نصرت پورحبیبی همسر شهید والامقام حاج اکبر شفیعی روز پنجشنبه ۹ فروردین از ساعت ۱۵ الی ۱۶:۳۰ در مسجد امام رضا علیه السلام واقع در بلوار جمهوری اسلامی برگزار می گردد.
#سپس جهت قرائت فاتحه بر مزارش گرد هم می آییم.
#حضور شما موجب شادی روح آن مرحومه و تسلی خاطر بازماندگان خواهد شد.
✍از طرف فرزندان و سایر بستگان》
https://eitaa.com/Yareanehamra─┅┄
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنج دسته از مردم که غذای عقرب🦂، در جهنم هستند!
بسیار مهم وکاربردی‼️
🎙 #آیت_الله_مجتهدی
https://eitaa.com/Yareanehamra─┅┄
همسفران دیار طغرالجرد
🙈🙈🙈 #موضوع پزشکی این هفته ی کانال همسفران دیارطغرالجرد : #کابوس و اختلال کابوس چیست؟ نشانهها، علل
🙈🙈🙈
#موضوع پزشکی این هفته ی کانال همسفران دیارطغرالجرد :
#کابوس و اختلال کابوس چیست؟ نشانهها، علل، عوارض و درمان آن :
[ قسمت آخر ]
#عوامل دیگری که باعث ایجاد کابوس شبانه میشود :
▫️اختلالات سلامت، سایر اختلالات سلامت فیزیکی و سلامت روان مانند افسردگی ممکن است با کابوسهای شبانه مرتبط باشند. کابوس میتواند همراه با برخی شرایط پزشکی مانند بیماری قلبی یا سرطان رخ دهد. داشتن سایر اختلالات خواب که با خواب کافی تداخل دارد، میتواند با دیدن کابوس همراه باشد.
▫️کتاب ها و فیلم های ترسناک، برای برخی افراد، خواندن کتابهای ترسناک یا تماشای فیلمهای ترسناک، به خصوص قبل از خواب، میتواند با کابوسهای شبانه همراه باشد.
#کابوس های شبانه را چگونه می شود درمان کرد؟
#درمان کابوسهای شبانه معمولاً ضروری نیست. با این حال، اگر کابوسهای شبانه باعث ناراحتی یا اختلال در خواب و اختلال در عملکرد روزانه شما میشوند، ممکن است نیاز به درمان هایی مانند :
درمان پزشکی، اگر کابوسها با یک بیماری زمینهای مرتبط باشند، هدف درمان بیماری زمینهای است.
*درمان استرس یا اضطراب و همچنین با دارو باشد. که به ندرت از دارو برای درمان کابوس استفاده میشود.
#امیدواریم توانسته باشیم تا حدودی شما را با این موضوع آشنا کرده باشیم. هر جا هستید. صحت و سلامتی براتون آرزو میکنیم.🙏
https://eitaa.com/Yareanehamra
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌹 #قسمت صد و بیست و پنجم(کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگینامه سردار شهید ماشاءالله
🌷🌹
#قسمت صد و بیست و ششم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )
#زندگینامه سردار شهید ماشاءالله رشیدی طغرالجردی 🌷
( قسمت پنجم )
#راوی : مهندس حمیدسعیدی :
لشکر ثارالله در این عملیات،41 مفقودالاثر،7 آزاده و 547 شهید، تقدیم نمود. زندگانی این شهیدان سراسر درس است و الگو برای آنانکه راه شهیدان را طالبند و در سر، عشق خدا دارند.
این عزیزان ایثارگر را مادرانشان در مجالس روضهخوانی سالار شهیدان به عشق آن حضرت مانوس کردهاند و چه بسا که اشک مادر، در عزای حسین (ع)، گونه های این فرزندان را نوازش می داده و پیشانی آنها را می شسته تا لایق پیشانی بند «یا فاطمة الزهرا (ص)» شوند.
کسی که کام او را با نام و یاد حسین و تربت پاک او بردارند، باید در آرزوی شهادت باشد.
# «در آب چون نَجَهد زود ماهی از خشکی؟
چو بانگ موج به گوشش رسد ز بحر زلال»
در اثنای عملیات کربلای پنج یک شب در کنار کانال ماهی، دشمن آتش زیادی ریخت و خیلی از نیروها شهید و زخمی شدند. یک ضلع گردان خالی شد و دشمن از همان جا، از آب رد شد، به گونه ای که در سمت ما به چند متری رزمندگان رسیده بود، مانعی در بین نبود و مستقیم و بی وقفه گلوله سمتمان می آمد.
چیزی نمانده بود که جنگ تن به تن رخ دهد و در این صورت توان بسیجی شانزده، هفده ساله با نیروی ویژه ارتش عراق، قابل مقایسه نبود. ناگهان شهیدماشاالله رشیدی به همراه شهید مسعود زکی زاده، فرمانده گروهان علی اصغر و یکی دو نفر رزمنده از راه رسیدند. با آرپی جی محور را بستیم و دشمن مجبور به عقب نشینی شد. اگر آن شب آن نقطه بسته نمی شد علاوه بر شهادت نیروهای باقی مانده گردانمان، حتما گردان های دیگر هم به شدت آسیب میدیدند.
آن شب علت اصلی روحیه گرفتن ما، شجاعت و بی بابکی سرداران شهید، رشیدی و زکی زاده بود.
#پس از عملیات و یاد یاران رفته:
عملیات کربلای 5 تمام شده بود و گردان به مقر خودش در جنگل اهواز برگشته بود امّا چه برگشتنی؟ چادرهای انبوه از نیرو، تقریبا نیمه خالی بود و بسیاری از رفقای همرزم، پرکشیده بودند. رفقایی که مانندشان بسیار کم پیدا میشد.
همان روز اوّل، بعد از نماز جماعت که در چادر نمازخانه برگزار شد، شهید ماشاالله رشیدی میکروفون را به دست گرفت و با اشک و ناله از فرمانده شهید، قربان زاده، آن جوان مخلص و بی ادعا که در نگاه اول مجذوبش می شدی، شروع کرد و به رزمندگان دیگر رسید و آن قدر حالش دگرگون شده بود که فکر میکردی عن قریب جان از قالب وجودش بیرون برود. آن قدر پر حرارت سخن میگفت که بچه های گردان اکثرا به حالت سجده ضجه می زدند و زاری میکردند. نیروهای تازه نفسی که به گردان اعزام شده بودند، زیر بغل آنها را میگرفتند و بیرون می بردند امّا باز در گوشه ای دیگر ناله و زاری ادامه داشت.
# «از دوست یک اشارت، از ما به سر دویدن»
راوی رزمنده سید خلیل حسینی:
در حال ورزش و نرمش صبحگاهی بودیم که یکی از بسیجی ها مرتب از صف عقب می ماند، به دستور ماشاالله که کنارم می دوید، ایستادیم.
خودش را به آن بسیجی رساند بعد از اینکه کمی با بسیجی گفت و گو کرد روی زمین نشست و پوتین هایش را بیرون آورد و به او داد. چند لحظه بعد آن بسیجی که پوتین های ماشاالله را به پا کرده بود، پا به پای دیگر بچه های گردان شروع به دویدن کرد؛ دیگر عقب هم نمی ماند. خودم را به ماشاالله که با پای برهنه می دوید، رساندم و پرسیدم: «جریان پوتین ها چی بود؟»
پاسخ داد: «چیز مهمی نبود». وقتی اصرار کردم، گفت: « پوتین های های آن برادر بسیجی پاره و غیرقابل استفاده شده بود، نمی توانست با آنها بدود». متعجب شدم و گفتم: «اینجوری پای خودت زخمی میشود». سرعت قدم هایش را زیاد کرد و همانطور که دور میشد گفت: «اگر نتوانم امروز از یک جفت کفش بگذرم و آن را هدیه کنم، فردا چگونه خواهم توانست که از جانم بگذرم».
ادامه دارد...
#منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷
https://eitaa.com/Yareanehamra─┅┄