همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷 قسمت هفتم (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #شهید حسین احمدی طغرالجردی: نام پدر: محمّدعظیم
🌷🌷
قسمت هشتم(کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد )
ادامه زندگی نامه شهید حسین احمدی:
حقیقتاً که اجر همسران شهدا، کمتر از این جانبرکفان نیست و اگر بگوییم برابر یا حتی بیشتر است، سخنی به گزافه نگفتهایم، چراکه این عزیزان نیز چون حضرت زینب، تکمیلکنندهی قیام عاشورایی حسینیان بودهاند. آنها میبایست نسلی را تربیت کنند که دنباله رو پدران خود باشند و به جرات میتوان گفت که همهی این همسران فداکار، یادگاران شهدا را آنگونه که شایسته بود، تربیت کردهاند. خداوند به تمامی همسران شهداء عمر با عزت و سربلندی عنایت کند.
شهید احمدی در چند عملیات شرکت کرد و در نهایت در بیست و چهارم آبان 1364 در منطقهی هور العظیم، به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد و در گلزار شهدای طغرالجرد در کنار دیگر همرزمانش آرام گرفت.
راوی خاطرات: فرزند گرامی شهید احمدی
《شبزندهداریهای پدر》
پدرم اکثر مواقع نماز شب میخواند. نیمهشبی صدای گریهای شنیدیم و با مادرم به حیاط خانه رفتیم. صدا را دنبال کردیم و متوجه شدیم بابا در اتاق دیگری که گوشهی حیاط و از ساختمان جدا بود، نوار مرحوم کافی را گذاشته و بلندبلند گریه میکند. برای اینکه معذب نشود سریع به اتاق برگشتیم. بعد از مدتی صدای نوحه خاموش شد و پدر دوباره مشغول نماز شب شد.
《بوسهی خداحافظی》
دقیق یادم نیست، شاید ساعتهای پنج یا شش صبح بود. فقط همین خاطرم هست که صبح زود بود و ما بچهها خواب بودیم.
من که پسر بزرگ خانه بودم هشت سال داشتم و حامد فرزند کوچک خانواده که آن موقع چهار ماه بیشتر نداشت.
با حرفهای پدر و مادر از خواب بیدار شدم و فهمیدم که پدرم میخواهد به جبهه برود. کاملاً بیدار نشده بودم. احساس کردم صورت بابا به من نزدیک شد و مرا با مهربانی بوسید.
ایکاش در آن لحظه میتوانستم به دستوپایش بیفتم و مانع رفتنش شوم امّا مگر میشود مانعِ رسیدن به آرزوی کسی شد؟ نه برعکس، چون دوستش داری، باید برایش دعا کنی که به آرزویش برسد. مادر و آشنایان و همرزمهای پدرم میگویند که همیشه خواستهاش از خدا شهادت بود. بابا به آرزویش رسید.
《بوسهی وداع با پیکر پدر》
شهدا را آن موقع به جایگاه سپاه پابدانا میآوردند. مادر برای خداحافظی به بنیاد شهید زرند رفته بود. من و حجت را برای خداحافظی به سپاه بردند. اوّل حجت رفت و بعد من. در تابوت پدر باز بود. حاج علی محسن بیگی کنار من و حجت ایستاده بود. بالای سر بابا شلوغ بود. جمعیت را کنار زدند و مرا کنار پیکرش بردند. سرم را خم کردم و نگاهش کردم.
ادامه دارد...
🌷لینک کانال همسفران دیار طغرالجرد
👇👇👇👇👇
❤️ https://eitaa.com/Yareanehamra🌷
♦️مراسم قرائت دعای پر فیض عرفه♦️
بانوای: کربلایی هادی تویسرکانی
🕔زمان:چهارشنبه 7 تیرماه ،ساعت 17
◽️مکان: کرمان بلوار جهاد،کوچه 78، شهرک طباطبایی ،جنب مسجد الائمه،پارک طباطبائی
@mahaletabatabai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕋🕋
#شکوه نماز جماعت در مسجد الحرام بر گرد کعبه
#تصاویر جذاب از اقامه نماز در خانه خدا در فاصله چند روز مانده به شروع اعمال حج واجب...
#حجکم مقبول و سعیکم مشکور 🕋
https://eitaa.com/Yareanehamra
23.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مصرف_برق #قبض_برق #مدیریت_مصرف #پاداش ما را در فضای مجازی دنبال کنید
👇 https://eitaa.com/Yareanehamra
🔴 حکایت شرط بندی ملانصرالدين
در نزدیکی ده ملا نصرالدین مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد میشد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن
تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا نصرالدین قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده چند متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند! ملا گفت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟ شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود!!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
https://eitaa.com/Yareanehamra
🧕👳♂👮♀
#دیدار یکی از آزادگان از مرکز نگهداری بیماران اتیسم در کرمان :
《مقدمه 》
#قبل از انتشار ، بطور کلی در مورد اینکه اوتیسم چیست؟ توضیحاتی خدمت شما کاربران عزیز ارائه میدهیم. ان شاالله در فرصتی مناسب، این بیماری را در "موضوع پزشکی" کانال قرار خواهیم داد.
#اوتیسم چیست؟
#اختلال طیف اوتیسم (ASD) یک اختلال عصبی و تکاملی است که بر نحوه تعامل فرد با دیگران، برقراری ارتباط، یادگیری و رفتار او تأثیر میگذارد. اگرچه اوتیسم در هر سنی قابل تشخیص است، اما به عنوان یک “اختلال تکاملی” توصیف میشود، زیرا علائم معمولاً در دو سال اول زندگی ظاهر میشوند.
#اغلب افراد مبتلا به اوتیسم ، علائم زیر را بروز میدهند:
مشکل در برقراری ارتباط و تعامل با دیگران
داشتن علایق محدود و رفتارهای تکراری
علائمی که بر عملکرد فرد در مدرسه، کار و سایر زمینههای زندگی تأثیر میگذارد
اوتیسم به عنوان طیفی از اختلالات شناخته میشود، زیرا تنوع گستردهای در نوع و شدت علائمی که افراد تجربه میکنند وجود دارد.
افراد از هر جنسیت، نژاد، قومیت و وضعیت اقتصادی ممکن است به ASD مبتلا شوند.
اگرچه بیماری اوتیسم معمولا یک اختلال مادامالعمر است، اما درمانها و مداخلات مناسب میتوانند علائم و عملکرد روزانه فرد را بهبود بخشند.
ادامه دارد...