eitaa logo
همسفران دیار طغرالجرد
592 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
50 فایل
مذهبی ،اجتماعی ،تاریخی، فرهنگی. شما میتوانید نظرات انتقادات ، پیشنهادات و مطالب مفید خود را ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسفران دیار طغرالجرد
🌷🌷🌷 #دویست و چهل و دومین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی‌نامه شهید علی فتاحی (
🌷🌷🌷 و چهل و سومین قسمت (کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) شهید علی فتاحی ( قسمت پنجم ) آخر : دختر شهید عزیزم برای بار دوم از من خداحافظی کرد. انگار کسی به من گفت: «دیگر پدرت را نخواهی دید». بابا را محکم در بغل گرفتم. بغض گلویم را گرفته بود و نمی‌توانستم چیزی بگویم. می‌خواست بلندبلند گریه کنم امّا از پدرم خجالت کشیدم.  ☆بابا از من جدا شد چند قدم رفت. من ایستاده بودم و رفتن بابا را تماشا می‌کردم. دوباره مرا نگاه کرد. برگشت وگفت: «می خواهی همراه من به سپاه بیایی؟» آن زمان اعزام رزمندگان از جلوی سپاه پاسداران بود. گفتم: «صبر کنید بروم از مدیر مدرسه اجازه بگیرم». به دفتر مدرسه رفتم. دیدم مدیر پشت پنجره ایستاده است. هنوز حرف من تمام نشده بود، گفت: «اگر می خواهی همراه پدرت بروی اشکال ندارد». ☆وقتی به‌اتفاق پدر به سپاه رسیدیم، دیدم مادر به همراه برادر کوچکم، حمزه جلوی در سپاه ایستاده اند. حمزه آن موقع چهار ساله بود. بابا حمزه را بغل کرد و بوسید. همانطور که مشغول صحبت بود از بلندگو اعلام کردند: «برادران رزمنده سوار اتوبوس شوند». حمزه محکم بابا را گرفته بود و قصد ترک کردن آغوش گرم و پر محبت بابا را نداشت. بابا با حمزه سوار اتوبوس شد. وقتی بابا روی صندلی نشست یک بار دیگر او را بوسید و نوازش کرد. دریچه اتوبوس را باز کردو حمزه را به مادرم داد. ☆همین طور که ماشین می رفت ما نظاره‌گر تکان دادن دست بابا بودیم. دور و دورتر می‌شد. او می رفت و دل ما را با خود می‌برد افسوس که این آخرین دیدار بود. «ای ساربان آهسته ران کارام جانم می رود.... "وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می رود... "در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن" من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود....  «ای خوش آن روز که پرواز کنم تا برِ دوست» : خانواده‌ی محترم شهید ☆چند روزی از آمدن ایشان به طغرالجرد نگذشته بود که در ۱۹ دیماه ۱۳۶۵ عملیات حماسه ساز کربلای پنج با رمز مقدس «یا زهرا سلام الله علیها» در منطقه شلمچه وشرق بصره آغاز شد. این عملیات حدود چهل و پنج روز با نبردی سنگین ادامه داشت. ☆عملیاتی که سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی درباره اش گفت: « یکی از پرخاطره ترین و مهم ترین برگ های تاریخ پر افتخارجنگ برای مردم استان کرمان، عملیات کربلای پنج است. ادامه دارد... نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال تلگرامی و ایتای همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌩🍃🌩 ی مهم سلامتی امروز کانال همسفران دیارطغرالجرد: ؛ این صدای کبد چرب است! ⚠️ ▫️اگر به سلامت کبد خود اهمیت می‌دهید توصیه می‌کنیم با نشانه‌های چرب شدن آن که در ویدیو بالا گفته شده آشنا شوید.. کمی توجه و اهمیت دادن به سلامتی خود و اطرافیان ،زندگی را لذت بخش کنیم...🙏 کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
🍃🌷🍃🌷 از وصیت نامه حاج قاسم سلیمانی:🌷❤️ من جای قبرم را در مزار شهدای کرمان مشخص کرده ام. محمود می داند. قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم. بر آن کلمه سرباز قاسم سلیمانی بنویسید نه عبارت های عنوان دار. آستانه پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی عزیز صلوات :  اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌷 کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
🍃🌼🍃🌼🍃 پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «وقت هر نماز فرا می رسد، فرشته ای در میان مردم ندا سر می دهد برخیزید، به وسیله نمازتان، آن آتش گناه را که خودتان فراهم کردید، خاموش کنید».(صدوق، أمالی، ص 496) ♦️از همگی التماس دعا ♦️ https://eitaa.com/Yareanehamra
🍃🌩🍃🌩 اطلاعات عمومی: آبالون يكى از نادرترين مرواريدها هستند كه قيمت بسيار بالايى نيز دارند. مرواريدهاى زيبا در نزديكى سواحل نيوزيلند، افريقاى شمالى، استراليا و ژاپن يافت ميشوند. دليل قيمت بالا و كمياب بودن آنها زمان زياد جهت تشكيل (٨ تا ١٠ سال) است... کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺🍃🌺🍃 به شما خوبان و همراهان همیشگی کانال همسفران دیارطغرالجرد👆👌 https://eitaa.com/Yareanehamra
🌦✨🍃🌨🍃 حکایت آموزنده 👌 می گفت : در یکی از روزهای زمستان، از منزل خود به سوی محل کارم که دور بود خارج شدم . بود ، وسیله ای نبود که سوار شوم ؛ برای اینکه دستهایم گرم شود ، آنها را در جیب گذاشتم. دانه تخم آفتابگردان از جیبم پیدا کردم ، آنرا بیرون آورده و با دندان شکستم . بذر وسط آن بیرون پرید و بر روی برفها افتاد .ناخواسته خم شدم که آنرا بردارم؛ پرنده ای بلافاصله آمد و آنرا به منقار گرفت و پرید. می گفت : به نظر تو چه درسی در آن است؟ گفتم : رزق ما آن نیست که در دست ماست؛ بلکه آن است که در دست خداست. کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃🌸 تلنگر به خودمان 👌 هیچ وقت با قضــاوتت روزگــارو مجبور به امتحان کردن خودت نکن به قــول اخوان ثالـث: هر کسی خـودش داندو خــدای خودش که چـه دردیــست در کــجای دلش‌ https://eitaa.com/Yareanehamra