🌷🌷 #قسمت چهل و هشتم(کتاب زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد ) #زندگی نامه شهید سیداسدالله حسینی [ قسمت سوم] #راوی خاطرات: حاجیه خانم رشیدی (همسر شهید) #همیشه می‌گفت: «صبور باشید با خدا ارتباط برقرار کنید و تا می توانید ذکر خدا را بگویید، به دنیا فکر نکنید چون چند صباحی بیشتر در آن نیستید و آخرت، خانه‌ی ابدی ماست، پس چه بهتر خانه‌ی آخرت را خوب بنا کنیم».  #به من توصیه می‌کردکه: « گریه نکن زیرا من یک انسان عادی هستم، حضرت زینب (س) را الگو قرار بده که چندین نفر را در کربلا از دست داد ولی یک لحظه از یاد خدا غافل نشد. پس صبور باش و با صبر خود به دیگران بگو که همسر من برای دفاع از دین اسلام به جبهه رفته و من نباید گریه و زاری بکنم» #نظرشان این بود که این جنگ، جنگ بین اسلام و کفر است و دفاع از اسلام و میهن را وظیفه‌ی شرعی خود می‌دانست و آرزوی همیشگی او این بود که درراه خدا شهید شود و می‌گفت: « برای من ننگ است که در رختخواب بمیرم».  #شاید تصور این موضوع برای هرکسی سخت باشد اینکه هنوز چند ماه از زندگی مشترک یک زوج نگذشته باشد که همسر، برای دفاع از آرمان و اعتقاد خود رخت جهاد پوشیده و عازم معرکه شود واز آن سخت تر اینکه به‌جای رفتن به ماه عسل، غسل شهادت کرده واز مرگ و مردن و قیامت و حلالیت از نداشتن مهریه برای پرداخت به همسر، حرف بزند ولی بودند مردان مردی که همه‌ی این ناممکن ها را ممکن کردند وباز خوانی این به ظاهر محالات، وظیفه‌ی وجدان های بیدار را سنگین می‌کند وبه همه یادآوری می‌کند تا در برابر کمترین ناملایمات سر تسلیم فرود نیاورند.  "مایه ی دلگرمی فرزندان شهدا🌷 #راوی: دکتر حسین رشیدی : #با این‌که بنده ارتباط زیادی با سید اسدالله حسینی نداشتم و از نظر تحصیلی هم همکلاسی و هم دوره ای محسوب نمی شدیم، امّا از همان اوان جوانی و زمانی که با ایشان آشنا شدم، ارتباط صمیمانه و عاطفی عمیقی شکل گرفت. انگار که دوستی و آشنایی چندین ساله ای برقرار بوده است. یکی از ویژگی‌های افرادی که از صداقت و یک رنگی برخوردارند، فضای آرامش و ملاطفتی است که از مصاحبت و همراهی با آنان شکل می گیرد و بنده به راستی هر زمان که در کنار این شهید عزیز بودم، این آرامش و همدلی را به خوبی احساس می‌کردم. #چهره ی او در حالت عادی هم همواره خندان و بشاش به نظر می رسید و جلوه گر پاکی صفای درون او بود. آن چه که هنوز هم هروقت که عکس به یادگار مانده از او در منزل همسر شهید را می بینم در سیمایی نورانی اش جلوه گر است. #یکی از خاطرات اولیه از شهید، گشت و گذاری است که در ایام یکی از تعطیلات عید نوروز در زمان تحصیل در دبیرستان با ایشان و چند نفر از دوستان در منطقه ی رشک ها داشتیم. آن زمان هنوز خشکسالی، سر سبزی و طراوت درختان و سبزه زارهای مسیر رودخانه منطقه را از بین نبرده بود و تفریحات محلی و شادی و طراوت مردم و به ویژه اهالی رشک ها در ایام تعطیلات نوروز مرسوم بود. مدتی در مسیر رودخانه ی رشک تا روستاهای بالادست با هم بودیم. در کنار خاطرات شیرین مصاحبت با او چند قطعه عکسی که در آن ایام در منطقه با هم گرفتیم موجود است و مشاهده ی آن‌ها تداعی کننده ی آن ایام خوش و خاطرات شیرین و فضائل اخلاقی اوست.  #بعدها هم در جریان خواستگاری وی و قبل از مراسم عروسی ایشان هم مدتی با او در ارتباط بودم؛ اما زمان جشن عروسی، متأسفانه کرمان نبودم و نتواستم در آن مراسم حضور داشته باشم. بعد از آن هم با توجه به اینکه ایشان در ابتدا در زرند در منزل همشیره ی این جانب یعنی همسر شهید حسین رشیدی، سکونت داشت، هرگاه فرصت می یافتم که از شیراز به کرمان بیایم، او را می دیدم. ادامه دارد... #منبع نشر زندگی نامه شهدای بخش طغرالجرد، کانال همسفران دیارطغرالجرد 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra

✨🌸✨🍃🌸 #روز امام رضا علیه‌السلام #چگونه قصد زیارت كنم برای وداع مگر ز دیدن تو سیر می‌شود دل من؟ #چهارشنبه_های_امام_رضایی کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

✨🌸✨🌸 تصویر بالا : کار زیبای مغازه دار کرمانی ، ظروفی را در پیاده رو تعبیه و نصب کرده که پرندگان بتوانند هر موقع در طول شبانه روز از آن استفاده بنمایند ، تشتی پر آب و در طول ستون ظروفی برای دان.. 🌻آفرین به این شهروند عزیز خیابان ۲۴ آذر کرمان. کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬ https://eitaa.com/Yareanehamra

✍✍✍ #مینویسم تا یادم نرود. تمام اقتدار میهنم را از شما دارم... به یاد همه شهدای عزیز 🌷 شهدا شرمنده ایم شهدای گمنام 🌷 🌷یاد شهدا با ذکر صلوات.#هفته ی دفاع مقدس گرامی 🌷 https://eitaa.com/Yareanehamra

🌹🌹🌷 ای آب ندیده‌ها و آبی شده‌ها بی جبهه‌وجنگ، انقلابی شده‌ها مدیون شب حمله‌ی جانبازانید ای بر سرِ سفره، آفتابی شده‌ها 🌹هفته دفاع مقدس، بر رزمندگان واقعی جبهه دیده.... مبارک باد. https://eitaa.com/Yareanehamra