🌹🌷🌹
#تشییع تاریخی ۱۷۵ تن از شهدای غواص دست بسته اسلام گرامی باد🌷
#خیلی ها اصلا به جبهه نیامدند! بعضی ها هم آمدند اما به گردان های رزمی نرفتند. عده ای به گردان های رزمی آمدند اما تیربارچی نمی شدند، تیربارچی می شدند اما آرپیچی زن نمی شدند، آرپی جی زن هم که میشدند حتی با اجبار هم که بود تخریب چی نمی شدند!
#شجاع ها تخریب چی میشدند اما نیروی اطلاعات و عملیات و تک و تنها و در شب به دل دشمن زدن کار هر کسی نبود! جالب تر اینکه همان هایی که به اطلاعات عملیات میآمدند غواص نمی شدند چون باید از انسان به ماهی تبدیل می شدند، در زمستان با آب سردی که فک را قفل می کرد دست و پنجه نرم می کردند، با صلوات از کنار کوسه های درنده اروند وحشی عبور می کردند و با رسیدن به تله های انفجاری و سیم های خاردار درون آب سلام به ارباب می گفتند و به کاروان عاشورا می پیوستند و سنگ قبرشان هم تا همیشه سطح رودخانه باشد.
#این تازه اول ماجرا بود، خیلی از کسانی هم که داوطلب غواصی می شدند نهایتا نمی توانستند غواص باشند. از هر هزار داوطلب که می آمد، بعضی ها جسمشان همراهی نمی کرد، بعضی ها در شنا کردن استعدادی نداشتند، بعضی ها سخت مریض میشدند و ماه ها در بیمارستان بستری بودند، بعضی ها کلیه های خود را از دست میدادند و بعضی ها ناامید می شدند و بر می گشتند و نهایتا از آنها در حدود ۳۰ غواص ساخته می شد (یکی مرد جنگی به از صد هزار).
#نهایتا سربازان اسلام در ساعت ۲۱ شبِ سوم دی ماه ۱۳۶۵ به دل اروند زدند و با سختی غیر قابل توصیف خود را به جزایر ابولخصیب، ام البابی، ام الرصاص و بلجانبه عراق رساندند اما در ساعت ۱ بامداد روز چهارم دی ماه به دلیل آتش سنگین دشمن دستور عقب نشینی صادر شد.
#همان غواص هایی که به سختی خود را به جزایر عراق رسانده بودند غالباً زخمی شده و یا مهمات تمام کرده بودند. آنها همچون ماهی هایی که بیرون از آب در حال جان دادن باشند، با بدنی زخمی و در حالی که از آب سرد بیرون آمده و بدنشان فلج و بی جان بود در حاشیه جزایر افتاده بودند و بعثی ها غالب آنها به گمان اینکه آنان مجوس (آتش پرست) هستند تیر خلاص می زدند.
#سالم ها و کسانی که دست و پای آنها شکسته بود و اندکی بیشتر رمق داشتند را به اسارت بردند. دست زخمی ها را از جلو و دست سالم ها را از پشت بستنند، سوار بر کامیون کردند به محلی دیگر بردند و از بالای کامیون و در حالی که دست و پای آنها شکسته بود بر زمین پرتشان کردند و شادمانی و هلهله کردند.
#بدون آب و غذا آنها را رها کردند و هر کس که از خستگی، بی خوابی، درد زخم ها و شکستگی ها و کم خونی حتی برای چند لحظه هم به خواب می رفت یا بی هوش می شد را مرده محسوب و به پشت یک کامیون بزرگ می انداختند. بچه های مشهد و اصفهان تعریف می کنند که در این سه روز خیلی ها نتوانستند جلوی خواب و بی هوشی خود را بگیرند و فوراً به پشت کامیون انداخته شدند و ما نزدیک ۳ روز بود که به هر سختی که می توانستیم جلو خواب خود را گرفتیم تا ما را از پشت کامیون نیندازند.....
#ادامه مطلب در پست های بعد....
" با تشکر از کاربر گرامی کانال همسفران دیارطغرالجرد 🙏
🌹یاد و خاطره ی شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای غواص بخیر🌷
https://eitaa.com/Yareanehamra
✨🍃✨🍃✨
#ضرب المثل های قدیمی و کاربرد آنها :
#حکایت جالب ضرب المثل "نه سیخ بسوزه نه کباب" که مربوط به کرمانه... شنیدید،؟
#شجاع السلطنه پسر فتحعلی شاه، زمانى حاکم کرمان بود و اسم کوچکش حسنعلی میرزا بود، او در کرمان تجربه کرده و متوجه شده بود ترکه های نازک انار میتواند کار سیخ کباب را بکند.
و کباب بر سیخی که چوبش، انار باشد خوشمزه تر هم میشود. بدین جهت پخت کباب با چوب انار را باب کرد که در کرمان به «کباب حسنی» معروف شد؛ و حاکم وقتی میل کباب داشت به نوکرها میگفت:
طوری کباب را بگردانید که نه سیخ بسوزد نه کباب.
#این دستور او بعدها ضربالمثل شد و در واقع مصداق همان اعتدال است که این روزها ورد زبان این و آن شده است...
کانال همسفران دیارطغرالجرد ⏬
https://eitaa.com/Yareanehamra