آغـاز یک روز خوب با سـلامی
پر از حـس خوب زنـدگی
ســـــلام 🌷
سـلامی بہ زیبـایی عشـق
و بہ لطافت دل
بہ نـرمی ابریشـم مهـربانی
بہ وسعـت تبسـم زنـدگی
بہ امتـداد آسمـان مهـرورزی
و بہ بلنـدای افـق نـگاه زیــبا
تـقدیـم بہ دوستـان عـزیزم
صبـح شنبـهتون زیبـا
روزتـون بخیـر
و سرشـار از لحظـههای نـاب
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
سلام و عرض ادب و احترام
صبح شنبه تون بخیر
صبح اولین روزهفته راباسلام براقاامام زمان اغازمیکنیم:
🍃🌺السلام علیک یابن الزهرا یاحجت بن الحسن العسکری🌺🍃
خداوندراشاکریم که یکباردیگه به ماتوفیق دادتابانام اوروزدیگری رااغازکنیم
پس باتوکل برخدا وصلوات برپیامبرش امروزرااغازمیکنیم وازمحضرش میخواهیم ماروعاقبت بخیر گرداند
جهت شادی قلب بهانه هستی وتعجیل درظهورش #صلوات:
🍃🌹اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل الفرجهم🌹🍃
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا🌺🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
رییس جمهور امروز به مناطق سیل زده سیستان و بلوچستان سفر میکند
رییس جمهوری به همراه هیاتی امروز (شنبه) به منظور بررسی روند امدادرسانی و بازدید از مناطق سیل زده جنوب این استان به چابهار سفر میکند
#دست_جیغ_هوراااااااا😜
____~••°° #یازبنب...°°••~_____
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🍃🌹 #روز_شمار_شهدا.. 🌹🍃
امروز #شنبه #۲۸_دی ۱۳۹۸ هجری شمسی ...
@Yazinb3
#شهادت_شهید_جعفر_چنگیزی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید محمود عبدیپور🌷
(استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۵۹ ه.ش)
#ولادت شهید مدافع حرم سجاد مرادی🌷
(استان چهار محال و بختیاری، شهرستان بروجن) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید مصطفی صفایی نوش آبادی 🌷
(استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید مسلم ملکی 🌷
(استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۲ ه.ش)
#ولادت شهید مرتضی عسگریزاده🌷
(استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۲ ه.ش)
#شهادت شهید نوروز دهقانی🌷
(استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید عبدالله شفیعی مکرم🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید هیبتالله اسکندری بومه🌷
(استان فارس، شهرستان مرودشت) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید سیدطاهر موسوی میرکلایی🌷
(استان مازندران، شهرستان نوشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید حسن رمضان زاده دشت بیاض🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید اسماعیل دقایقی🌷
(استان خوزستان، شهرستان بهبهان) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید محمدحسین ذوالفقاری🌷
(استان یزد، شهرستان میبد) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید علی دهقان منشادی🌷
(استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید بهرام قنبرمقدم🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید امیر دارابی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید تورج شهامتی فرد🌷
(استان اردبیل، شهرستان اردبیل) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید تقی ورکش🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۸۵ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم جهاد عماد مغنیه🌷
(حزب الله لبنان) (۱۳۹۳ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم محمدعلی الله دادی🌷
(استان کرمان، شهرستان سیرجان، روستای پاریز) (۱۳۹۳ ه.ش)
#شهادت شهید سعید یوسفی🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۹۴ ه.ش)
#یازهرا....🌹🍃
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊
____~°°•• #یازینب...••°°~_____
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
🚩 چرا تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا درباره ایران سیاسی است؟/ وقتی AFC حمله موشکی به ریاض و دبی را ندید
🔹در اینکه تصمیم اخیر کنفدراسیون فوتبال آسیا سیاسی است، شکی وجود ندارد که اگر نبود پیشتر شاهد این رفتار AFC در موارد مشابه بودیم. فرودگاه ریاض در تاریخ ۱۴ آبان ۹۶ مورد هدف موشک یمنیها قرار گرفت و ۸ مهر ۹۷ نیز پهپادهای یمنی به فرودگاه دبی حمله کردند اما در هیچکدام از این موارد شاهد برخورد AFC نبودیم و هیچ خبری هم مبنی بر گرفتن میزبانی از عربستانیها و اماراتیها نشد.
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
💌🌱حاج حسین یکتا:
{🌸}••|~ بچهها بیایید یه کاری کنید که امام زمان برنامههای خودشو روی ما پیاده کنه؛ ما اون مأموریتِ خاصِّ آقا رو انجام بدیم! این یه رابطه خصوصی با امام زمان میخواد.
👈🍃این یه نصفِ شب گریه کردنهای خاص میخواد.
ــــــــــــــــــــــــــــ🖤🍃
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
ســــــلام🕊🌸
صبحتـون پـر از عطـر خـدا
یکشنـبه برفیتـون
معطـر بہ بـوی مهـربـانی
الهـی مـرغ آمیـن
بر سقـف آرزوهای🕊🌸
زیباتـون بنشینه
و در آسمـون
دل انگیـز رؤیاهاتـون🕊🌸
پـر و بـال بـزنـه
یه روز خـوش و عـالی
براتـون از خـدا میطلبـم🕊🌸
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
هر صبــ☀️ــح
آغـازیست دوبـاره
بـرای آموختـن و بالیـدن!
آغـازی برای تکانـدن غبـار از دل
و نشـانـدن غنچـههـای
💞محبـت و عشـق💞
پـس شـروع دوبـاره زنـدگی
بـر شمـا مبـارڪ ...
ســـ❄️ـــلام
🌸روزبرفیتون عــالــی🌸
🌼صبــحتـــون مـتـعــالــی🌼
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
زندگینامه
نام و نام خانوادگی: محمودرضا بیضایی
تاریخ تولد: ۱۸/۹/۱۳۶۰
محل تولد: تبریز
تاریخ شهادت: ۲۹/۱۰/۹۳
محل شهادت: سوریه، منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق
تعداد فرزندان: یک فرزند دختر به نام کوثر
شهید محمود رضا بیضائی در ۱۸ آذرماه سال ۱۳۶۰ در خانوادهای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در تبریز گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی – مسجد چهارده معصوم (ع) شهرک پرواز تبریز – درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقههای عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او به وجود آورد.
در همین ایام با رزمنده هنرمند بسیجی، حاج بهزاد پروین قدس، آشنا شد. این آشنایی، بعدها زمینهساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا و گردآوری خاطرات شهدا و جمعآوری کتابها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که آشنایی با حاج بهزاد با خود داشت.
ورزشکار بود و به ورزش کاراته علاقه داشت و از ۱۰ سالگی به این ورزش پرداخته بود. در سال ۷۲ همراه تیم استان آذربایجان شرقی در مسابقات چهارجانبه بینالمللی در تبریز به مقام قهرمانی دست پیدا کرد. فوتبال، دیگر ورزش مورد علاقه او بود و به دنبال تعقیب حرفهای این ورزش بود که به خاطر پرداختن به درس از پیگیری آن منصرف شد.
در سال ۷۸ با اخذ دیپلم متوسطه در رشته علوم تجربی، عازم خدمت سربازی شد. دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و ادامه خدمت را در پادگان الزهراء (س) نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز به انجام رساند. آشنایی نزدیک با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره، نقطه عطف زندگی شهید بیضائی محسوب میشود.
بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه، با اختیار خود و با یقین کامل، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در بهمن ماه سال ۸۲ وارد دوره افسری دانشکده امام علی (ع) سپاه شد. ورود او به دانشکده افسری ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود که با این هجرت ادامه زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد. او نام مستعار «حسین نصرتی» را در سپاه برای خود انتخاب نموده بود که به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود حسین بن علی (ع) و کنایه از لبیک به این ندا بود
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
در شهریورماه سال ۸۵ از دانشکده افسری فارغالتحصیل گردید و قدم در راهی گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری او، هیچ تزلزلی در پیمودن آن در وی مشاهده نشد. پرکاری و ساعتهای انگشتشمار خواب در طول شبانهروز از ویژگیهای بارز او بود بهطوریکه کار در روزهای جمعه را هم در یکی از جلسات اداری در محل کار خود به تصویب رسانده بود و به این ترتیب کارش تعطیلی نداشت.
معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی میکرد.
به دلیل علاقه فراوان به کار خود، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود و در ۲۵ اسفند سال ۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با همسری فاضله از خانوادهای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد. ثمره این ازدواج دختری بنام «کوثر» است که در ۲۵ اسفند ۹۱ متولد شد.
علاقه و عشق وصف ناشدنی محمود رضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره)، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در وی به وجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانهروزی داشت.
همواره مطالعه دینی و سیاسی داشت و به اخبار و وقایع داخلی و خارجی بخصوص تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل میکرد. تعصب آگاهانه و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت.
در ایام فتنه ۸۸ شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد میکرد و در معرکه دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جان خود را به خطر انداخت. صاحب موضع بود و در بحثها بهخوبی استدلال میکرد. میگفت این انقلاب تنها نقطه امید مستضعفین عالم است و هرگونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشد، میتواند جبهه مستضعفین و علاقهمندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت.
محمود رضا به زبان عربی تسلط کامل داشت و آن را با لهجههای عراقی و سوری تکلم میکرد و به خاطر آشنایی با زبان عربی با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباطی تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزبالله و همینطور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را میستود.
با آغاز جنگ در سوریه از سال ۹۰ برای دفاع از حرمهای آل الله (ع) و یاری جبهه مقاومت، آگاهانه عازم سوریه شد. اعزامهای داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه، روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود و در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی یک رزمنده را داشت.
به خاطر تعلقی که از نوجوانی به ثبت اسناد میراث دفاع مقدس داشت، در جبهه سوریه نیز به جمعآوری اسناد جنگ همت گماشته بود و در هر بار بازگشت به ایران، آثاری از جنگ از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که از تکفیریها در صحنههای درگیری بجا مانده بود را همراه داشت.
اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی میدانست که در تاسوعای سال ۹۲ در منطقه «حجیره» برای آزادسازی کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب (س) انجام گرفت و منجر به پاکسازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیریها شد.
در آخرین اعزام خود در دیماه ۹۲ به یکی از یاران نزدیک خود اعلام کرد که این سفر برای او بیبازگشت است و از دو ماه پیش از اعزام به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه، در بعد از ظهر ۲۹ دیماه ۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص)و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار درحالیکه فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
در یکی از دستنوشتههایی که از شهید بیضائی بجا مانده، او از جبهه سوریه تعبیر به «خط مقدم نبرد بین حق و باطل» نموده و با تأکید بر اینکه «این خاکریز نباید فرو بریزد، نباید» نوشته است: «تمام دنیا جمع شدهاند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بیشرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل دادهاند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینهسازان ظهور است و بس؛ و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین ناآگاه و افراطی نیز همراه شدهاند تا این عَلَم و این نهضت زمینهساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد، سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خود دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند.»در بعد از ظهر ۲۹ دیماه ۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار درحالیکه فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به
ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
در یکی از دستنوشتههایی که از شهید بیضائی بجا مانده، او از جبهه سوریه تعبیر به «خط مقدم نبرد بین حق و باطل» نموده و با تأکید بر اینکه «این خاکریز نباید فرو بریزد، نباید» نوشته است: «تمام دنیا جمع شدهاند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بیشرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل دادهاند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینهسازان ظهور است و بس؛ و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین ناآگاه و افراطی نیز همراه شدهاند تا این عَلَم و این نهضت زمینهساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد، سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خود دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند.»در بعد از ظهر ۲۹ دیماه ۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار درحالیکه فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
در یکی از دستنوشتههایی که از شهید بیضائی بجا مانده، او از جبهه سوریه تعبیر به «خط مقدم نبرد بین حق و باطل» نموده و با تأکید بر اینکه «این خاکریز نباید فرو بریزد، نباید» نوشته است: «تمام دنیا جمع شدهاند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بیشرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل دادهاند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینهسازان ظهور است و بس؛ و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین ناآگاه و افراطی نیز همراه شدهاند تا این عَلَم و این نهضت زمینهساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد، سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خود دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک بییند
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمدهایم و شیعه هم به دنیا آمدهایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوریهاست و جز با فدا شدن محقق نمیشود حقیقتاً.
نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم و یا غیرواقعی صحبت بکنم؛ نه!
حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفتهایم؛ هم من، هم تو. بحمدالله؛ خدا را باید به خاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم.
الآن که این نامه را برایت مینویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (علیهالسلام) و در فضای ملکوتی بینالحرمین صبر و مصیبت و تحمل مشکلات و سختیها، بینالحرمین دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (روحی فداها) و دیگری بنتالحسین، خانم رقیه (سلامالله علیها) هستم و به یادتم.
نمیدانی بارگاه ملکوتی ۳ ساله امام حسین الآن هم چقدر غریب است؛ در محل یهودیها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابیهای وحشی و آدمکش.
چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آلالله را محاصره کردهاند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری و هم مرقد مطهر دردانه اهلبیت، رقیه (سلامالله علیهما). ولی این بار تن به اسارت آلالله نخواهیم داد چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسولالله بهترند.
واضحتر بگویم؛ نبرد شام، مطلع تحقق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً در نقطهای ایستادهایم که با لطف خداوند و ائمه اطهار نقشی بر گردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش با هم تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (سلامالله علیها) نباشیم؛ اگر بدانی صبرت چقدر در این زمان حساس در حفظ و صیانت از حریم آلالله قیمت دارد، لحظه به لحظه آن را قدر میشماری.
معرکه شام میدان عجیبی است. بقول امام خامنهای: «بحران سوریه الآن مقابله جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ نباید. خط مقدم نبرد بین حق (جبهه مقاومت) و باطل در شام است؛ تمام دنیا جمع شدهاند؛ تمام استکبار، کفار، صهیونیستها، مدعیان اسلام آمریکایی، وهابیون آدمکش بیشرف، همه و همه جبهه واحدی تشکیل دادهاند و هدفشان شکست اسلام حقیقی و عاشورایی، رهبری ایران و هدفشان شکست نهضت زمینهسازان ظهور است و بس؛ و در این فضای فتنه آلود، متأسفانه بسیاری از مسلمین ناآگاه و افراطی نیز همراه شدهاند تا این عَلَم و این نهضت زمینهساز را به شکست بکشانند که اگر این اتفاق بیفتد سالها و شاید صدها سال دیگر باید شیعه خود دل بخورد تا تحقق وعده الهی را نزدیک ببیند.
شام نقطه شروع حرکت ابناء ابوسفیان ملعون است و این خاکریز نباید فرو بریزد؛ این حرکت خطرناک و این تفکر آدمکش ارهابی، پر و بال گرفته و حمام خون بین شیعیان و سایر مسلمین راه میاندازد و هیچ حرمتی از حرمین شریفین زینب کبری سلامالله علیها و خانم رقیه سلامالله علیها (حفظ نخواهد کرد) که هیچ، حرمت عتبات مقدسه کربلا، نجف، سامرا، کاظمین و... را هم خواهد شکست.
جبهه جدیدی که از تفکر اسلام آمریکایی، صهیونیسم و ارهاب از کشورهای مختلف از جمله افغانستان، پاکستان، آمریکا، اروپا، یمن، ترکیه، عربستان، قطر، آذربایجان، امارات، کویت، لیبی، فلسطین، مصر، اردن و… به نام جهاد فی سبیل الله تشکیل شده است، هدف نهاییاش فقط و فقط جلوگیری از نهضت زمینهسازان ظهور و در نهایت مقابله با تحقق وعده الهی ظهور میباشد و هیچ ابایی هم از کشتن و مثله کردن و سر بریدن زنان و کودکان بیگناه شیعه ندارد، کما اینکه این اتفاق را الآن به وفور میتوان مشاهده کرد و من دیدهام.
مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآییم، شرمنده و خجل باید به حضور خداوند و نبیاش و ولیاش برسیم چرا که مقصریم.
کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشورائیان بپیوندیم و یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. انشاء الله در پناه حق و تا (تحقق) وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً
انشاءالله
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
همراهان ببخشید مطالب طولانی شد
اما لازم میدونم زندگی نامه شهید بیضایی و وصیت نامه اش رو چندین بار بخوانیم ان شاءآلله راهش پررهرو باد
اجرکم عندالله
ممنونم از دوست عزیزی که مطالب رو در اختیار کانال قرار دادن
اجرشون با صاحب العصر وزمان
#خادم_الشهدا
✌🌴🌴✌✌🌹🌹✌✌
____~••°° #یازبنب...°°••~_____
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🍃🌹 #روز_شمار_شهدا.. 🌹🍃
امروز #یکشنبه #۲۹_دی ۱۳۹۸ هجری شمسی ...
@Yazinb3
#ولادت_شهید_مصطفی_حجتی🌷
(استان آذربایجان شرقی، شهرستان جلفا) (۱۳۲۱ ه.ش)
#ولادت شهید حسین محمدیانی 🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۳۵ ه.ش)
#ولادت شهید علیرضا زحمتی🌷
(استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۴۷ ه.ش)
#شهادت شهید کرامت محمدی 🌷
(استان همدان، شهرستان ملایر) (۱۳۵۹ ه.ش)
#ولادت شهید مدافع حرم حسین بواس🌷
(استان گیلان، شهرستان لنگرود) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید محمدجواد موذن🌷
(استان فارس، شهرستان داراب) (۱۳۶۰ ه.ش)
#ولادت شهید مدافع حرم محمد طحان🌷
(استان سمنان، شهرستان سمنان) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید فتحالله سرخی🌷
(استان اصفهان، شهرستان خمینی شهر) (۱۳۶۱ ه.ش)
#ولادت شهید یوسف فدایینژاد🌷
(استان گیلان، شهرستان سنگر) (۱۳۶۲ ه.ش)
#شهادت شهید علی اکبر داوری🌷
(استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد) (۱۳۶۲ ه.ش)
#شهادت شهید محمود اصغرنیا🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید اردشیر مهدیپور ثانی🌷
(استان مازندران، شهرستان تنکابن) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید عباس خداوردی نلخاصی🌷
(استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید اصغر لاوی🌷
(استان خوزستان، شهرستان خرمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید سیدجواد سیدیان آرانی🌷
(استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید عباس دارچینی آرانی🌷
(استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید علی فارسی🌷
(استان اصفهان، شهرستان کاشان) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید مسعود غفاری🌷
(استان اصفهان، شهرستان کاشان) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید احمد خاندائی قمصری🌷
(استان اصفهان، شهرستان کاشان، شهر قمصر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید مجید آصفی🌷
(استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید بهرام کنعانی آق مشهدی🌷
(استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید فیضالله پورموسی🌷
(استان گیلان، شهرستان تالش، روستای خطبه سر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید قاسم گرجی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید حسین طاهری طرخورانی 🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید مهدی خلیل زاده ایرانی اقدم🌷
(استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید علی کیمیا 🌷
(استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید سید امیر موسوی خالص🌷
(استان فارس، شهرستان فسا) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید فیروز سرتیبنیا🌷
(استان لرستان، شهرستان کوهدشت) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید احمد صمیمی ترک🌷
(استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید محمد علی سالاری🌷
(استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید احمد صفایی🌷
(استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید شاهرخ وارسته کاشانی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید حسین مویدی 🌷
(استان سمنان، شهرستان مهدیشهر) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید مهدی هوشت آشتیانی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۹ ه.ش)
#شهادت_شهید_مدافع_حرم_محرم_ترک🌷
(استان لرستان، شهرستان ازنا) (۱۳۹۰ ه.ش)
#شهادت_شهید_مدافع_حرم_محمودرضا_بیضائی🌷
(استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۹۲ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی🌷
(استان اصفهان، شهرستان خمینیشهر) (۱۳۹۴ ه.ش)
#یازهرا....🌹🍃
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊
____~°°•• #یازینب...••°°~_____
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
🌹شهید احمد کاظمی:
کاری کنید وقتی یک نفر
با شما ملاقات کرد
حس کند با یک
#شهید
ملاقات کرده است...
🚩توقیف سه قایق صیادی غیر مجاز کویتی در بندر ماهشهر
روابط عمومی منطقه سوم دریایی سپاه:
🔹سه قایق صیادی غیر مجاز کویتی در آبهای خلیج فارس، توسط نیروهای منطقه سوم دریایی سپاه ماهشهر دستگیر شدند.
🔹این قایق ها امروز به صورت غیر مجاز وارد آبهای سرزمینی کشورمان شده بودند.
🔹در این رابطه ۹ نفر دستگیر و تحویل مقامات قضایی شدند.
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
#من_یک_قاسم_سلیمانی_ام
🏴 #زمینه_سازظهورباشیم🏴
🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃 #قسمت_پانزدهم🌹🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 بغل جاده زانو زده بودم و خفه گریه
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃
#قسمت_شانزدهم🌹🍃
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
مامان زهرا یک ساک دستی برایم آماده کرده بود که چند روزی که خانه ی عمو و عمه هستم چیزی کم و کسر نداشته باشم.
بعد از شنیدن سفارش های مادر حرکت کردیم.
تمام راه، هر دو سکوت کرده بودیم...
تنها صدایی که به گوش میرسید ،صدای مداحی از ضبط ماشین بود...
باران نم نم می بارید...
شیشه را کشیدم پایین و صورتم را از پنجره ماشین بیرون بردم.
صورتم اینبار میزبان دو مهمان بود، قطره های باران و قطره قطره اشک من.
#شیشه رو بده بالا، سرما میخوری...
#راحتم عمو.
#ریحانه جان لجبازی نکن.
#عمو جون باور کن لجبازی نمیکنم، من این حال و هوا رو دوست دارم.
هر طور راحتی عزیزم.
🌹🌷🌹
عمو تک بوقی زد و مش سلیمون درِ حیاط باغ را باز کرد...
مش سلیمون باغبان بود، من در این باغ چه خاطره که نداشتم...
از بچگی با بچه های عمه ها و عمو ها در پشت خانه لِی لِی بازی میکردیم...
میانه خوبی با پسرعمه ها و پسرعمو ها نداشتم، آنها همیشه سر به سر بچه ها می گذاشتند، اما کاری به کار من نداشتند...
چون من عزیز دردانه ی خان بابا بودم و آنها از او عجیب میترسیدند...
خاطره هایم هرگز فراموش نمیشوند :
در این باغ بزرگ عمه ها و عمو ها و ما، همه باهم زندگی میکردیم...
بالای حیاط ِ باغ، عمارتِ خان بابا بود
و در اطراف آن خانه های زیبای ما...
همه کنار هم به خوشی زندگی میکردیم...
#ادامه_دارد...🌹🍃
#نویسنده_میم_سلیمی🌹🍃
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا🌺🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃 #قسمت_شانزدهم🌹🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 مامان زهرا یک ساک دستی برایم آما
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃
#قسمت_هفدهم🌹🍃
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
خان بابا خیلی جدی بود!
همه از او حساب می بردند...
او همه را دوست داشت ، اما همیشه سعی میکرد جدی باشد...
همه برای دیدن خان بابا، به قول خودش باید وقت قبلی میگرفتند و هیچکس نمی توانست بدون اجازه وارد عمارت شود...جز من و یکی از پسر عمو ها....
بخاطر همین ، من همیشه مورد حسادت بچه ها قرار می گرفتم...
آن روز ها من شش ساله بودم.
یک روز خواب بودم و پنجره ی اتاقم باز بود...بچه ها نقشه کشیدند و قورباغه ای را که از باغ پیدا کرده بودند، از پنجره به اتاق من انداختند...
با صدای قور قور خفیفی از خواب پریدم و از ترس به جای بیرون آمدن از در، از پنجره فرار کردم...
ارتفاع حتی یک متر هم نمیشد، اما من زمین خوردم و دستم شکست...
خان بابا که متوجه این ماجرا شد، به شدت بچه ها را تنبیه کرد...
از آن روز به بعد هیچکس جرأت اذیت کردن من را نداشت...
من عاشق چهره ی مهربان خان بابا بودم و اگر یک روز او را نمی دیدم آن روز، بدترین روز زندگی من میشد...
اما آن روز های خوب دوام نیاورد و خان بابا بعد از ۲ سال فوت کرد....
پدر و مادر هم بخاطر اینکه من راحت تر با نبود خان بابا کنار بیایم، تصمیم گرفتند از باغ برویم...
#ادامه_دارد...🌹🍃
#نویسنده_میم_سلیمی🌹🍃
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا🌺🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🏴 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴 #
#کتاب_دختر_شینا🏴
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل دوازدهم ..( قسمت ۱۴)🏴
🏴بسم رب الشهدا و الصدیقین🏴
پشت در میزی گذاشته بودم رفتم پشت در و گفتم: کیه؟ کسی داشت کلید را توی قفل می چرخاند صمد بود گفت منم باز کن با خوشحالی میز را کنار کشیدم و در را باز کردم. خندید و گفت: پس چه کار کرده ای؟ چرا در باز نمی شود. چشمش که به میز افتاد گفت: ای ترسو دستش را دراز کرد طرفم و گفت: سلام خوبی؟ صورتش را آورد نزدیک که یک دفعه مهدی و خدیجه و معصومه که از سر و صدای سمیه از خواب بیدار شده بودند دویدند جلوی در. هر دو چند قدم عقب رفتیم. بچه ها با شادی از سر و کول صمد بالا می رفتند صمد همان طور که بچه ها را می بوسید به من نگاه می کرد می گفت: تو خوبی ؟ بهتری ؟ حالت خوب شده؟
خندیدم و گفتم: خوب خوبم تو چطوری؟ مهدی بغلش بود و معصومه هم از یونیفرمش بالا می کشید. گفت زود باشید باید برویم ماشین آورده ام .با تعجب پرسیدم: کجا؟ مهدی را گذاشت زمین و معصومه را بغل کرد می خواهم ببرمتان منطقه. دیشب اعلام کردند فرمانده ها می توانند خانواده هایشان را مدتی بیاورند پادگان. شبانه حرکت کردم امدم دنبالتان.بچه ها با خوشحال دویدند صورتشان را شستند لباس پوشیدندصمد هم تلویزیون را ازگوشه اتاق برداشت و گفت: همین کافی است. همه چیز آنجا هست فقط تا می توانی برای بچه ها لباس بردار. گفتم اقلابگذار رختخواب ها را جمع کنم. صبحانه بچه ها را بدهم.
گفت: صبحانه توی راه می خوریم. فقط عجله کن تا عصر سر پل ذهاب باشیم. سمیه را تمیز کردم تا توانستم برای بچه ها و خودم لباس برداشتم. مهدی را آماده کردم و دستش را دادم به دست خدیجه و معصومه و گفتم: شما بروید سوار شوید. پتویی دور سمیه پیچیدم. دی ماه بود و هوا سرد و گزنده سمیه را دادم بغل صمد در را قفل کردم و رفتم در خانه گل گز خانم و با همسایه دیوار به دیوارمان خداحافظی کردم و سپردم مواظب خانه ما باشد توی ماشین که نشستم دیدم گل گز خانم گوشه پرده را کنار زد نگاهمان می کند و با خوشحالی برایمان دست تکان می دهد.
#یازهرا...🏴
🏴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🏴
#ادامه_دارد...
#یـــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
____~••°° #یازبنب...°°••~_____
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🍃🌹 #روز_شمار_شهدا.. 🌹🍃
امروز #دوشنبه #۳۰_دی ۱۳۹۸ هجری شمسی ...
@Yazinb3
#ولادت_شهید_علی_جزمانی🌷
(استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۲۹ ه.ش)
#ولادت شهید مهدی بهرامی🌷
(استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۴۹ ه.ش)
#شهادت شهید عباس ابولیان 🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید مصطفی محمدی خواه بین کلایه🌷
(استان مازندران، شهرستان تنکابن) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید رسول سلیمی خطیبی🌷
(استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۲ ه.ش)
#ولادت شهید محمد غفاری🌷
(استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید مهدی شهبا 🌷
(استان کرمان، شهرستان سیرجان) (۱۳۶۴ ه.ش)
#شهادت شهید طاهر قزوینی فیروز🌷
(استان مازندران، شهرستان نوشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید محمد یزدانی🌷
(استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید علیاصغر کشاورزیان🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید محمدرضا رحیمیان منفرد🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید داود خوانساری نوش آبادی 🌷
(استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید علیاصغر حسینی محراب🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید حسین حبیبی🌷
(استان زنجان، شهرستان زنجان) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید اصغر توانا 🌷
(استان فارس، شهرستان کازرون) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید مصطفی جهاندیده🌷
(استان گیلان، شهرستان آستانه اشرفیه، روستای پائین رود پشت) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید علی امانی🌷
(استان گیلان، شهرستان سیاهکل) (۱۳۶۵ ه.ش)
#شهادت شهید احمد مزروعی🌷
(استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید ناصر سیار🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید حمیدرضا حکم آبادی🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید جواد یعقوبی 🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان تربت جام) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید وحید اشرفی🌷
(استان خراسان رضوی) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید مهدی نوروزی🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان خلیل آباد، روستای سعدالدین) (۱۳۹۳ ه.ش)
#شهادت ۱۶ تن از آتشنشانان در حادثه پلاسکو 🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان محسن روحانی 🌷
(استان گیلان، شهرستان رضوانشهر) (۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان حسین حسینزاده 🌷
(استان گیلان، شهرستان رودسر) (۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان علی امینی🌷
(استان آذربایجان شرقی، شهرستان هشترود) (۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان حسین سلطانی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان بهنام میرزاخانی🌷
(استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان فریدون علی تبار 🌷
(استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان رضا نظری🌷
(استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان محمد آقایی🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان علیرضا صفی زاده 🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان محسن قدیانی🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان ناصر مهروز🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان مجتبی کوهی🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان حامد هوایی🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان امیر حسین داداشی🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید آتش نشان رضا شفیعی🌷
(۱۳۹۵ ه.ش)
• شهادت شهید آتش نشان علی مستوفی (۱۳۹۵ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم محمد معافی🌷
(استان مازندران، شهرستان نکا، روستای برگه) (۱۳۹۶ ه.ش)
#یازهرا....🌹🍃
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊
____~°°•• #یازینب...••°°~_____
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
#سردار_دلگرمی_خانواده_مدافعان_حرم_بود😔
با #خواهر_شهید_علی_امرایی هم کلام میشویم. #اعظم_امرایی میگوید: «کار پدر و مادرم از جمعه تا امروز شده گریه. #سردار_شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷🕊 #دلگرمی_خانواده_شهدای_مدافع_حرم_بود.
او از تیر ١٣٩۴می گوید، از لحظه #شهادت_سه_شهید؛ 🌷
«داعش در حال پیشروی بوده و #مدافعان_حرم، برای اجرای یک عملیات از منطقه درعا به سمت دمشق حرکت میکنند. برادرم #علی، #ابراهیم_غفاری و #محمد_حمیدی با هم بودند که ماشینشان در اثر اصابت راکت منفجر میشود و هر سه نفر در یک زمان به #شهادت_میرسند.
ماشینی که در آن #سردار_سلیمانی و چند نفر دیگر از مدافعان حرم بودند با فاصله ۱۷ دقیقه از ماشین برادرم به همان نقطهای میرسند که این سه نفر شهید شده و تکههای بدنشان در اطراف ماشین پراکنده شده بود.»
ما که آنجا نبودیم، اما همرزمان برادرم وقتی به دیدنمان آمدند ماجرا را روایت کردند. میدانم از جمعه تا الان، همه آن لحظات را چندبار مرور کرده اند و اشک ریخته اند.😔
#سردار و همراهان وقتی در جاده به ماشین سوخته میرسند پیاده میشوند و از روی نشانهها متوجه میشوند این ماشین علی و دو نفر دیگر است. سردار جلو میرود و به بچهها میگوید کسی دست نزند، تکههای بدن این #سه_شهید را خودم از لا به لای گدازههای ماشین جمع میکنم. بچهها اصرار میکنند اجازه بدهید ما جلو برویم. اما سردار میگوید بگذارید خودم این کار را انجام دهم. پیکر علی ما سوخته بود😭.
هر چه میگردد از پیکرش جز یک دست، چیز دیگری پیدا نمیکند. انگشتر #علی هنوز دستش بود.
#سردار، پیکر سوخته و مثله شده این سه نفر را لای پارچههای جداگانهای میپیچد. همرزمان میگفتند سردار با اشک تکههای بدن بچهها را جمع میکرد.
مدافعان حرم، دلیل اشکهای او را خیلی زود فهمیدند¡
وقتی #حاج_قاسم_سلیمانی به آنها گفت #داعشیها برای ماشینی که من در آن بودم نقشه کشیده بودند.
#ماشین_علی_امرایی و #حسن و #محمد را اشتباهی به جای ماشین ما زدند.😔
حرف هایمان به اینجا که میرسد #مادرشهید اشکها رااز صورتش پاک میکند و میگوید: #سردار زود بود برود. من مادرم، هنوزم داغدارم.
تا صدسال دیگر هم #داغ_علی برایم تازه است. اما خوشحالم که پسرم بلاگردان #سردار شد. #حاج_قاسم باید میماند تا فقط با شنیدن نامش احساس امنیت کنیم. سردار باید میماند...»😔
#حاج_قاسم_سلیمانی🌷🕊
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🏴 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴 #
#کتاب_دختر_شینا🏴
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل دوازدهم ..( قسمت۱۵)🏴
🏴بسم رب الشهدا و الصدیقین🏴
ماشین که حرکت کرد بچه ها شروع کردند به داد و هوار و بازی کردن طفلی ها خوشحال بودند خیلی وقت بود از خانه بیرون نیامده بودند صمد همان طور که رانندگی می کرد گاهی مهدی را روی پایش می نشاند و فرمان را می داد دستش گاهی معصومه را بین من و خودش می نشاند و می گفت: برای بابا شعر بخوان
گاهی هم خم می شد و سر به سر خدیجه می گذاشت و موهایش را توی صورتش پخش می کرد و صدایش را در می آورد. به صحنه که رسیدیم ماشین را نگه داشت رفتیم توی قهوه خانه لب جاده که بر خلاف ظاهرش صبحانه تمیز و خوبی برایمان آورد هنوز صبحانه را نخورده بودم که سمیه از خواب بیدار شد آمدم توی ماشین نشستم و شیرش دادم جایش را عوض کردم همان وقت ماشین های بزرگ نظامی را دیدم که از جاده عبور می کردند کامیون های کمک های مردمی با پرچم ایران پرچم ها توی باد به شدت تکان می خوردند.
صمد که برگشت یک لقمه بزرگ نان و کره و مربا داد دستم و گفت: تو صبحانه نخوردی بخور. بچه ها دوباره بابا بابا می کردند و صمد برایشان شعر می خواند قصه تعریف می کرد و با آن ها حرف می زد سمیه بغلم بود و هنوز شیر می خورد به جاده نگاه می کردم کوه های پر برف ماشین های نظامی قهوه خانه ها درخت های لخت و جاده ای که هر چه جلو می رفتیم تمام نمی شد ماشین توی دست اندار افتاده بود که از خواب بیدار شدم ماشین های نظامی علاوه بر اینکه در جاده حرکت می کردند توی شانه های خاکی هم بودند چند تایی هم تانک خارج از جاده در حرکت بودند برگشتم و پشت ماشین را نگاه کردم. معصومه با دهان باز خوابش برده بود. مهدی سرش را گذاشته بود روی پای معصومه و خوابیده بود. خدیجه هم سمیه را بغل کرده بود. صمد فرمان را دو دستی گرفته بود و گاز می داد و جلو می رفت گفتم: سمیه را توی دادی بغل خدیجه؟گفت اره انگار خیلی خسته بودی حتما دیشب سمیه نگذاسته بود بخوابی.
#یازهرا...🏴
🏴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🏴
#ادامه_دارد...
#یـــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃 #قسمت_هفدهم🌹🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 خان بابا خیلی جدی بود! همه از او حسا
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃
#قسمت_هجدهم🌹🍃
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
مانتو و شال مشکی رنگم را پوشیدم.
حیاط باغ پر بود از دیگ های شله زرد و قیمه نذری...
از تراس عمارت خان بابا به باغ خیره شده بودم...
صدای مداحی و صلوات در گوشم طنین انداز شد و چشمانم اجازه باریدن به خود دادند.
از پله ها پایین آمدم و سر دیگ شله زرد رفتم...
عمه طاهره میگفت از این دیگ های نذری خیلی حاجت گرفته.
تمام دعای من، بودن بابا کنارمان بود...
بعد از مراسم هیئت، دسته عزاداری برای شام و توزیع شله زرد و تحویل گوسفند قربانی به سمت باغ حرکت کرد...
صدای تبل و نی ضربان قلبم را تند تر کرد.
هاله ای از اشک باعث شده بود تار ببینم...
هر چه اشک هایم را پاک میکردم باز می بارید.
درِ بزرگِ باغ باز شد و دسته عزاداری به داخل باغ آمد...
چیزی که دیدم به گریه هایم شدت داد....
حتی دیگر توان ایستادن نداشتم.
دلم میخواست فریاد بزنم و بگویم خدایا پدرم را از من نگیر...من بدون او میمیرم.
بابا روی ویلچر نشسته بود و به کمک عمو محمد از وسط دسته به ما نزدیک میشد.
نتوانستم بایستم و به سمت ویلچر دویدم...
رو به رویش نشستم و سرم را روی زانوی بابا گذاشتم و گریه کردم.
همه برای شفای بابا دعا کردند.
صدای امن یجیب با روح و روانم بازی میکرد...
نفس هایم سخت و سخت تر میشد...
دست بابا روی سرم آمد و نوازشش کمی آرامم کرد.
اما باز با فکر اینکه قرار است روزی، گرفتن دست های بابا برایم آرزو شود، قلبم ایستاد...
با کمک عمو بلند شدم و به داخل رفتم.
فقط گریه میکردم و دعا می خواندم...
همه رفته بودند.
بعد از چند ساعت که نمیدانم چگونه گذشت، بیرون رفتم و جویای بابا شدم...
#ادامه_دارد...🌹🍃
#نویسنده_میم_سلیمی🌹🍃
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا🌺🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃 #قسمت_هجدهم🌹🍃 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 مانتو و شال مشکی رنگم را پوشیدم. حی
#عاشقی_به_افق_حلب🌹🍃
#قسمت_نوزدهم🌹🍃
عمه طاهره گفت عمو بابا را به خانهمان برده است...
ناراحت شدم،من دوست داشتم کنار بابا باشم...
عمه میخواست دیگ ها را بشورد اما من اجازه ندادم،
نذر کرده بودم تا همه دیگ ها را خودم بشورم ،تا بابا زود خوب شود...
با هر سختی بود دیگ ها را کشان کشان به سمت حوض آب بردم...
آستینم را بالا زدم و شروع به شستن کردم.
سخت بود،اما باید می شستم...
من برای خوب شدن حال بابا هرکاری میکردم...
در افکار به هم ریخته خودم غرق بودم که صدای تک بوق ماشین عمو رشته آن را پاره کرد.
مش سلیمون با سرعت رفت و در را باز کرد...
عمو محمد با دیدن من در آن وضعیت شکه شد.
#تو چرا دیگ هارو میشوری؟ مگه این خونه مرد نداره؟!
#سلام عمو خودم خواستم بشورم نذر داشتم...
#چه_نذری؟!
با بغض عجیبی فقط توانستم بگویم حالِ بابا ...
عمو کنار حوض نشست و شروع به نصیحت من کرد.
#دخترم تو نباید خودت رو ببازی! چشم و امیدِ زهرا خانوم تو و برادرت هستید ...قوی باش! حالا که اتفاقی نیفتاده. با تقدیر خدا نباید جنگید ...همه ما میدونیم تو خیلی وابسته داداش علی هستی اما شک نکن به اندازه مادرت وابسته نیستی! وضعیت روحی اون صد برابر بدتر از شماست... پس محکم باش و کنارش بمون!
حرفهای عمو درست بود اما من فقط ۱۶ سال داشتم و نمیتوانستم به این راحتیها با جریان کنار بیایم...
دیگ ها را با کمک عمو شستم و به اتاقم رفتم تا استراحت کنم.
🌹🌷🌹
با صدای اذان صبح از خواب بیدار شدم...
پرده اتاق را کنار زدم باران نم نم به پنجره می زد.
گنبدِ آبی رنگِ مسجدِ روبرویِ باغ، زیر نور مهتاب در تاریکی شب خودنمایی میکرد...
وضو گرفتم و از صندوقچه کنار اتاق چادر نماز و سجاده مادربزرگ را برداشتم...
دلم برایش تنگ شد.
سجاده را باز کردم ...
هنوز بوی عطر یاس از سجاده اش به مشام میرسید .
چادر سرم کردم و نمازم را خواندم.
آرام بودم، آرام تر از همیشه ...
هنوز آفتاب طلوع نکرده بود! انگار خواب از سرم پریده بود...
به نیت بابا چند بار در روز عاشورا، زیارت عاشورا خواندم و گریه کردم .
از آینده می ترسیدم...
از اینکه بابا نباشد وحشت داشتم.
از تنهایی های مادرم می ترسیدم... از سن کم مهدی، طفلک فقط ۶سالش بود...
آنقدر گریه کردم که نفهمیدم سر سجاده کِی خوابم برد!
با تکان های خفیف عمه از خواب پریدم...
#ادامه_دارد...🌹🍃
#نویسنده_میم_سلیمی🌹🍃
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا🌺🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی....
#یازهرا...🏴
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🏴
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2