إن شعرتَ إنَّ قلبكَ
صار خرابة، اِبكِ للحُسين!
اگر احساس کردی دلت
تبدیل به خرابه شده،
برای حسین علیهالسلام گریه کن..♥️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
دوست ترسو و جوگیرِ من
اگر عزاداری امام حسین(ع) ربطی به
جمهوری اسلامی نداشت الان باید
زیر شکنجه ساواک سینه میزدی!
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-
واینبردیمحـرم...🥀
اللهم رزقنا حرم ❤️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
وقتیاسماربعینمیاد ؛
تورویاهامدارممسیرنجفتاکربلارومیرم،
درحالیکهتودستمچایعراقیهورو
دوشمپرچمیاحسین ،
زیرلبمداحیِیاحسینغریبِمادروزمزمهمیکنم!💔
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
و در آخر میگویم:
شرمندهام که از غمت نمردم یااباعبدالله...💔
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
زهرا داغ علی را ندید
علی داغ حسن را ندید
حسن داغ حسین را ندید
حسین کتک خوردن جگر گوشهاش رقیه را ندید
اماااا امان از دل زینب که داغ تک تک آنها را به عینه دید🥺💔
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
«💔🙃»
میگویند:وقتی وارد بین الحرمین بشی کرب بلا رو اینجور میبینی🙂💔
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
رمــــان "آنلاین در پناه زهرا💕" #قسمتچهلوچهارم _بچهها بریم ترن هوایی! فاطمه: --به
رمــــان
"آنلاین در پناه زهرا 💕"
#قسمتچهلوپنجم
"از زبان هدیه"
یک پیام از طرف مهدیه:
"آجی سلام،خوبی..!
زنگ زدیم با مامانت هماهنگ کردیم تا آخر هفته برا داداشم مهدیار بیایم خاستگاری..
دیگه گفتیم طبق رسومات اول با مامانت بگیم"
شب تا صبح نتونستم بخوابم
"آخه مگه میشه؟!"
"وااای خدا"
آنقدر فکر کردم که صدای اذان پخش شد
واای صبح شد و هنوز نتونستم بخوابم...
رفتم وضو گرفتم و یه نماز خیلی دلچسب با دعایعهد که مثل عشق چسبید به جونم خوندم..
دلم گرفت،این روزها چقدر کم دلم تنگ آقاامامزمان(عج) میشه:((((
صحفه گوشیم رو روشن کردن؛
به تصویر زمینه که #یاصاحبالزمانعج بود خیره شدم..
"امامزمان(عج) من رو ببخش که اینروزها کم میفتم به یادت"
"من رو ببخش که بعضی وقتها صبحها پیامهای واتساپم رو چک میکنم ولی عهدم با تو رو نه"
"من رو ببخش که یار خوبی برات نیستم"
"ولی باور کن نوکر خوبی میشم"
"حلالم کن آقا"💔
اشک روی گونههام نشست..
آخه آقاامامزمان(عج) به چیه ما دلش رو خوش کنه؟!به گناه کردنمون؟!
حتی ما قشر مذهبی هم بعضی اولویتهای زندگیمون امامزمان(عج) نیست.. //:
البته بعضیهامون..
"از زبان مهدیار"
تو آینه خودم رو نگاه کردم؛
خیلی وقت بود کت و شلوار نپوشیده بودم..
ساعتم رو انداختم
_مهدیه بیا ببین چه داداش جذابی داری!
از همون اتاقش گفت:
-سقف خونه نریزه خان داداش
_مگه دروغ میگم؟!
_بخدا معجزه است..
مهدیه اومد تو چهارچوب در و یه نگاه بهم کرد؛
-الان تو رو بزاریم کنار جاده هیچکی بَرِت نمیداره که هیچ دهتومن هم میزاره روت پس میده..
_که اینطور
رفتم سوسک پلاستیکی که علی بهم داده بود رو برداشتم و دنبالش کردم..
-واااااااای سوسک،
-مامان،مــــامــــــان...
-مهدیار توروخدااا من میترسم
-توروووووخدا...
مامان:
--عه مهدیار!
-مامان بریم دیگه دیر شد..
سوسک رو گذاشتم تو جیبم
مهدیه:
-این مردم که نمیدونن این پسرهای سرسنگین و مذهبی تو خونه با خواهرشون چه شوخیها که نمیکنن
مامان:
--بریم دیگه...
سوار ماشینم شدیم و حرکت کردم؛
استرس همه وجودم رو گرفته..
بالاخره رسیدیم؛
مامانم اومد زنگ خونه رو بزنه که گفتم:
_مامان نزن..!
مهدیه:
-چرااااا؟!
_وایسید یه صحفه قرآن بخونم آروم بشم
از تو ماشین قران جیبی رو درآوردم،
شروع کردم به خوندن((:
"خدایا به امید تو"{♡}
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
رمــــان
"آنلاین در پناه زهرا💕"
#قسمتچهلوششم
"از زبان هدیه"
واااای یا خدا از استرس دارم میمیرم
تو آینه خودم رو برانداز میکنم..
"یه مانتو عبای بلند صورتی کمرنگ،
با روسری صورتی مایل به سفید"
زنگ در زده شد
"خدایا به امید تو"{♡}
مامان:
-هدیه بدو بیا..!
چادر رنگی سفید با گلهای صورتی که
رنگهای دیگه هم دیده میشد رو سرم کردم..
دمپایی روفرشی رو پوشیدم و رفتم سمت در پذیرایی و کنار مامان و بابا وایسادم..
اول از همه خاله لیلا اومد تو؛
کلی سلام و احوالپرسی کرد و روم رو بوسید..
بعدش مهدیه اومد و بغلم کرد،
در گوشم گفت:
--دیدی آخر زن داداش خودم شدی!
یه لحظه تمام بدنم قلقلک شد؛
"یعنی واقعا؟!"
"ولی خب کو تا زنش بشم با این خانواده!"
اومد داخل،
بعد از روبوسی با بابام
و احوالپرسی با مامانم
رفتن نشستن رو مبلها...
مامان:
-هدیهجان چایی بیار!
پاشدم رفتم تو آشپزخونه،
اول یه لیوان آب خوردم..
"وای قلبم میخواست بیاد تو دهنم"
چایی رو ریختم تو فنجونها
سینی رو گرفتم دستم و رفتم سمت مهمونا..
اول رفتم سمت بابام چون بزرگ مجلس بود
و تعارف کردم..
بابا:
-اول به مهمونها..
رفتم سمت خاله لیلا،
یه چایی برداشت و گفت:
--ماشاءلله،ماشاءلله..
بعد رفتم سمت مامان و بابای خودم؛
یه چایی برداشتن و رفتم سمت مهدیار...
یه چایی برداشت و گفت:
-ممنون
رفتم سمت مهدیه و تعارف کردم:
--آخر داداشم خر شد اومد تو رو گرفت..
_بیادب،
_حیف خواستگاری هست
وگرنه جواب رو همیشه دارم
خودم هم نشستم کنار بابام
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
☀️ #حدیث_مهدوی ☀️
💎حضرت ولی عصر امام زمان عجل الله فرجه شریف میفرمایند:
من برای مؤمنی که یاد آور مصیبت جد شهیدم شود،
سپس برای تعجیل فرج و تایید من دعا کند،
دعا میکنم.
📚[مکیال المکارم ؛ج۲]
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزاداری کم سابقه شیعیان در بقیع با مجوز سعودیها
به گزارشمزار بهنقل از «مبلغ» قبرستان بقیع که هر ساله در ایام محرم و عزاداری امام حسین علیهالسلام در غربت است و شیعیان به دلیل محدودیتهای ایجاد شده توسط سعودیها امکان عزاداری را در آنجا ندارند، در روزهای گذشته میزبان جمعی از عزاداران حسینی بود.
مراسم عزاداری امام حسین علیهالسلام به طور کمسابقه در قبرستان بقیع برگزار شد و جمعی از شیعیان عربستان در حالی که نوای «یا حسیناه» و «لبیک با حسین» سر میدادند، در جوار بقیع به سوگواری پرداختند.
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
بیابـونهـمکـهباشـی
حسـینابـادتمیکنـه
درسـتمثـلِکربـلا...
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
هرکهمجنونحسیناستخوشابرحالش؛
چونکهلیلایدلشلیلیلیلایخداست:)🤍
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•