eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان سفر عشق ❤️ باشنیدن اسم امیر حیدر از زبان طیبه خانم، گوشام رو تیز کردم و خوب به حرفش گوش دادم که رو به مامان گفت: امیر حیدر یه پارچه آقاست! خدیجه خانم می گفت که بعد این ایام قدر، قراره براش به خواستگاری برن، ولی  اینکه کی رو براش در نظر دارن رو دیگه نگفت. قلبم به یکباره از حرکت ایستاد! طیبه خانم سبزی های توی دستش رو توی سبد انداخت و ادامه داد: ولی من یه حدسایی زدم و تقریبا مطمئنم که دختر خواهرش رو براش در نظر داره. با شنیدن این حرف، نفسم بند اومد و با چشمای از حدقه بیرون زده، به مامان نگاه کردم که رو به طیبه خانم پرسید: شما از کجا می دونی؟! طیبه خانم جواب داد: از نگاه خدیجه خانم به مرضیه فهمیدم... همیشه جوری با تحسین نگاهش می کنه که آدم می فهمه یه چیزی زیر سرش داره! بعدشم! معلومه دختر خواهرش رو نمی ذاره و بره سراغ غریبه! مرضیه هم که همه چی تمومه! همه ی اجسام دور و برم شروع به چرخیدن کردن و دیگه نشنیدم طیبه خانم چی می گه! من بدون عشق امیر حیدر هیچی نبودم. با یه حرکت روی پام وایستادم و چادر مشکی مامان که وقتی از بیرون اومده بود، روی بند انداخته بود رو برداشتم و به سمت در حیاط قدمای بلند برداشتم. وقتی به جلوی در رسیدم، چادر رو روی سرم انداختم که مامان با تعجب گفت: ریحانه! کجا داری می ری؟! بدون اینکه بهش نگاه کنم، جواب دادم: می رم پیش سعیده، زود بر می گردم! _ ولی الان نزدیک اذانه... در حیاط رو باز کردم و وسط حرف مامان گفتم: گفتم که! زود بر می گردم... قبل اینکه مامان بخواد چیزی بگه، از حیاط بیرون زدم و به سمت خونه ی سعیده، که سه تا خونه با خونه ی ما فاصله داشت، تقریبا دویدم. من و سعیده از بچگی با هم دوست و هم مدرسه ای بودیم و حالا هم تبدیل شده بودیم به دوستای صمیمی و جون جونی! سعیده از ته و توی ماجرای عشق و عاشقی من خبر داشت و توی این مدت نقش مشاور رو برام بازی می کرد و سنگ صبور دلتنگی ها و گله و شکایت های من از بی توجهی امیر حیدر شده بود. من هم اگه یه روز نمی دیدمش و باهاش درد و دل نمی‌کردم، کلا روزم شب نمی شد! زنگ در خونه ی سعیده رو زدم و مدتی طول کشید تا اینکه خودش در رو باز کرد و با دیدن من، رو بهم گفت: فاطمه زهرا تو حالت خوبه؟! بدون اینکه جوابش رو بدم، اون رو کنار زدم و وارد حیاط کوچکشون شدم و روی پله ی جلوی در خونه شون نشستم. سعیده که مات و مبهوت من رو نگاه می کرد، در حیاط رو بست و بعد اینکه به سمتم اومد، کنارم نشست و گفت: نمی خوای بگی باز چت شده؟! ۲۱ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
رمان سفر عشق ❤️ سعیده که مات و مبهوت من رو نگاه می کرد، در حیاط رو بست و بعد اینکه به سمتم اومد، کنارم نشست و گفت: نمی خوای بگی باز چت شده؟! با بغض گفتم: دیگه همه چی تموم شد! - منظورت چیه؟!... درست حرف بزن ببینم چی می گی! به چشمای منتظرش نگاه کردم و گفتم: تا چند روز دیگه، امیر حیدر به خواستگاری مرضیه می ره و همه چی تموم می شه! - همین مرضیه دختر خاله اش؟! - آره! - تو از کجا می دونی؟! - همین الان طیبه خانم داشت به مامانم می گفت. - اون از کجا خبر داره؟ - چه می دونم! می گفت خدیجه خانم گفته می خوان برای امیر حیدر برن خواستگاری و طیبه خانم هم از رفتاراشون فهمیده که مرضیه رو براش در نظر دارن. - یعنی خدیجه خانم نگفته که اون دختر مرضیه است؟! - نه نگفته! - خب! از کجا معلوم، شاید اون دختر مرضیه نباشه! - شاید هم باشه... سعیده ساکت شد و من بعد مکثی ادامه دادم: حالا که فکر می کنم، می بینم خیلی بی راه هم نمی گه! - چطور؟! - خدیجه خانم همیشه یه جور دیگه به مرضیه نگاه می کنه و دختر خواهرش هم که هست! امیر حیدر هم که تا حالا نشده حتی یه بار بهم نگاه کنه!... هر وقت من رو می بینه، انقدر به زمین نگاه می کنه که من می گم الانه که زمین بیچاره سوراخ بشه! سرم رو به نرده ی کنار پله ها تکیه دادم و گفتم: به خدا دیگه خسته شدم! این همه مدت فکر و ذکرم شده امیر حیدر ، ولی اون کوچکترین توجهی بهم نمی کنه و حالا هم که... - همش تقصیر خودته؟!... چند بار بهت گفتم به جای اینکه این روزا تنها توی خونه بشینی و قرآن بخونی، بیا بریم مسجد تا هم قرآن خونده باشی و هم یه خودی نشون داده باشی، ولی تو هِی گفتی دوست نداری ریا کاری کنی و حوصله ی مسجد رو نداری... سعیده تیکه ی آخر حرفش، ادای من رو آورد و من با بی حوصلگی گفتم: چه ربطی داره؟! - ربطش اینه که این مرضیه خانم هر روز میاد مسجد و یه جوری با صوت و لحن قرآن می خونه که همه با به به و چه چه نگاهش می کنن و هر کی پسر داره، اون رو برای گل پسرش در نظر می گیره! ۲۱ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
✍️🏻توییت استاد ‏اینکه از این بازی نتیجه بگیریم مسئله دومه اما مسئله اول و اصلی همین همدلیه نه فقط بین مردم خودمون بلکه صد ها میلیون انسان امروز پای گیرنده ها آرزو میکنن ایران همانطور که تو خاورمیانه پوز امریکا رو به خاک مالید از مستطیل سبز هم پیروز بیرون بیاد ‎    ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
برای‌تکرار‌این‌لحظه‌‌ ..🕶✌🏿!' ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
امان از استرس امشب🚶‍♂🚶‍♂🚶‍♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از هوادارهای تیم های دیگه میپرسه دوست دارین امشب ایران ببره یا آمریکا؟ جواب‌ها عالیه 🇮🇷😍 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷           🇮🇷🇮🇷           🇮🇷🇮🇷           🇮🇷🇮🇷           🇮🇷🇮🇷           🇮🇷🇮🇷           🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ⚽⚽⚽⚽⚽⚽⚽ ⚽⚽⚽⚽⚽⚽⚽⚽ ⚽⚽                     ⚽⚽ ⚽⚽                     ⚽⚽ ⚽⚽⚽⚽⚽⚽⚽⚽ ⚽⚽⚽⚽⚽⚽⚽ ⚽⚽    ⚽⚽ ⚽⚽         ⚽⚽ ⚽⚽              ⚽⚽ ⚽⚽                  ⚽⚽                    🇮🇷              🇮🇷🇮🇷🇮🇷             🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷           🇮🇷🇮🇷    🇮🇷🇮🇷         🇮🇷🇮🇷       🇮🇷🇮🇷        🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷      🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷    🇮🇷🇮🇷                🇮🇷🇮🇷   🇮🇷🇮🇷                    🇮🇷🇮🇷 🇮🇷🇮🇷                      🇮🇷🇮🇷 ⚽⚽                          ⚽⚽ ⚽⚽⚽                      ⚽⚽ ⚽⚽⚽⚽                 ⚽⚽ ⚽⚽  ⚽⚽               ⚽⚽ ⚽⚽     ⚽⚽            ⚽⚽ ⚽⚽         ⚽⚽        ⚽⚽ ⚽⚽             ⚽⚽    ⚽⚽ ⚽⚽                 ⚽⚽⚽⚽ ⚽⚽                     ⚽⚽⚽ ⚽⚽                          ⚽⚽ امشب همه برای ایران 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ما از جام جهانی فقط منتظر...😂👨‍🦯🕳 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
حاشا اینکه از راه تو حتی لحظه‌ای برگردیم ؛ یا زینب .. [ مَددی 💚 ]
عزیزان دعای فرج فراموش نشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
❣ 🔅 السّلام علیکَ بِجوامعِ السَّلام... 🌱تمام سلام‌ها و تمام تحیّت‌ها نثار تو باد، ای مولایی که حقیقت سلام هستی و روز آمدنت، زمین لبریز خواهد شد از سلام و سلامتی... 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان ای مهربان من تو کجایی که این دلم مجنون روی توست که پیدا کند تو را ای یوسف عزیز چو یعقوب صبح و شام چشمم به کوی توست که پیدا کند تو را ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
حدیث مهدوی🍃 ✍حضرت پیامبر اکرم علیه السلام فرمودند: مهدی از ما اهل بیت است، خدا ی سبحان امر (ظهور) او را یک شَبِه اصلاح میکند. حضرت امام حسین فرمودند: خداوند، متعال امر (ظهور) او را در یک شب اصلاح میفرماید. 📚 کمال الدین باب۳۰ این هم نتیجه نزدیک دانستنِ ظهور:حضرت امام باقرعلیه السلام و حضرت امام صادق علیه السلام فرموده اند: آنان که فرج را نزدیک میشمارند، نجات یافتند. 📚غیبت نعمانی باب۱۱  ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🔴 شهادت آرزوی 💚 امام صادق عليه السلام در حديثى درباره ياران قائم عليه السلام فرمودند : ✨ هُم مِن خَشيَةِ اللّه ِ مُشفِقُونَ، يَدْعُونَ بِالشَّهادَةِ، و يَتَمَنَّونَ أن يُقتَلُوا في سبيلِ اللّه 🔹 آنان افرادى خدا ترس و شهادت طلبند و آرزو دارند كه در راه خدا كشته شوند. 📚 مستدرک الوسائل ج ۱۱ ص ۱۱۴ ح ۱۲۵۶۵ 🔹از جمله ویژگی های انسان منتظر این است که همیشه منتظر شهادت است و یکی از دعاهای همیشگی اش طلب شهادت از خداست. منتظران واقعی امام مهدی علیه السلام برای رسیدن به شهادت سر از پا نمی شناسند. 🔸جهاد در راه خدا در همه مقاطع و به‌ طور مستمر از برنامه‌های یاران حضرت است: «یُجاهِدونَ فی سَبیل ِاللَّهِ» ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد 🔮 « نامهٔ امام زمان به شیخ مفید » 🔺اجتماع قلوب شیعیان در وفای به عهدی که با آن‌ها بسته شده... 🔹علت مخفی شدن امام زمان ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
💠تغییر سبک زندگی... 🔹 روزی يکی از شيعيان به امام باقر علیه السلام گفت: اصحاب ما در کوفه فراوانند، هرچه امر کنيد اطاعت ميکنند. امام باقر علیه السلام فرمودند: آيا به اين حد رسيده اند که يکی از آنها دست ببرد در صندوق ديگری به مقدار نيازش بردارد؟ گفت: نه.  🔹امام فرمودند: اگر در کالای خود بُخل بورزند، در مورد خونِ شان بخيل ترند. مردم فعلا در حال سازش اند(يعنی زندگی طبيعی دارند) ... ولی وقتی قائم قيام کند، دوستی واقعی و صميميت حقيقی پياده ميشود. هر نيازمندی دست ميبرد و از صندوق برادر ايمانی اش به مقدار نياز برمی‌دارد و صاحب صندوق او را منع نمی‌کند. 📚 بحارالانوار ج ۵۲ ص ۳۷۲ ✨در دوران او، ارزش ها تغيير ميکند... ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
هشدار به مردمان 💚رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: سوگند به کسی که مرا بشارت دهنده به حق بر انگیخت، قائم از میان فرزندانم با عهدی که از من به او رسیده است، غایب می‌شود، تا آن جا که بیشتر مردم می‌گویند:خدا را با خاندان محمد، کاری نیست‼️ و برخی در تولد او نیز شک می‌کنند. 👈🏼پس هر کس به روزگار او می‌رسد، دینش را محکم نگاه دارد و به شیطان اجازه‌ی نفوذ ندهد که او را به شک اندازد و از دین و آیینم، بیرونش ببرد، که پیش‌تر نیز پدر و مادرتان (آدم و حوا) را از بهشت بیرون برد و خداوند شیاطین را اولیای کسانی قرار داده که ایمان نمی‌آورند. 📚کمال الدین ،صفحه ۵۱ 🌸 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
🔴 عشق به و روحیه فرمانبردارى از امام ⭕️ ولایت مدارى و اطاعت پذیرى از ولى امر و امیر لشکر، از ویژگی‌های بارزِ یاران امام زمان است: 💚 امام صادق علیه‌السلام فرمودند: یـاران قائم عجل الله فرجه، دست‌هاى خود را بر زین مرکب حضرت مى‌کشند و با این کار خود، درخواست برکت مى‌نمایند و به دور ایشان حلقه مى‌زنند و در جنگ جسم و جان خود را سپر بـلاى او مى‌کنند و هر فرمانى به آنان بدهد اجابت کرده، انجام مى دهند. 📗بحار الأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۷ اصل و اساس دین ولایت است! اطاعت از ولیّ خدا، رکن اصلی ایمان است؛ کسی که به حجت خدا ایمان دارد، می‌بایست تنها ولایت او را بپذیرد و مطیع او باشد، چه در عصر غیبت چه در عصر ظهور! تنها راه قرارگرفتن در سپاه مهدوی اطاعت مطلق از حضرت و ذوب شدن در ولایت ایشان است؛ شراکت دادن دیگری در ولایت امام، از مصادیق آشکار شرک است؛ حتی ادعای عشق و محبت بدون ولایت مداری و اطاعت محض، معنا ندارد! 🌸 ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌