eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
آماده نیست 😢😢😢😢😢 باشه تا آخر شب ببینم میتونم بزارم یا نه
ان شاءالله اگه بتونیم
منم تقریبا همه میوه ها رو دوست دارم اما به موز آلرژی دارم ولی عاشق گوجه سبزم
علیک سلام 😊☺️
صبر کنید ببینم چی میتونم بکنم
اره حتما بخون متوجه میشی و میخندی😂😂😂
یه پارت میزارم‌ میزارم ولی دوتا نه😁
میدونم ولی منم فقط یه پارت میتونم بزارم😢😢😢😢
مدیر کانال گفتن اگه امشب ۵۰۰تا بشیم ۴پارت طولانی میزاریم
چرا اون پارت رو میزارم ولی امشب ۵۰۰تامون کنید ترو خدا😢
چه نازی میکنم😁 اون یه پارت رو که قراره بزارم ولی این ۳پارت قضیه اش جداست
چرا نشه😁😁
۲۲و ربع رمان میزارم
پارت میزارم ولی لینک کانالم ارسال کن تا فردا بیان کانال😁😁😁😁
گفتم ساعت ۲۲و ربع میزارم
پس تا فرداشب بیارید چلا😢😢😢
رمان آنلاین سفر عشق 🌹 - حیدر من رو به زحمت بندازه؟ چرا؟! - مگه اینا رو اون بهتون نداده؟! - نه! - پس چطور... - شما خودت زنگ زدی و گفتی بگیرم دیگه! با تعجب پرسیدم: من زنگ زدم؟! با لحن خندونی جواب داد: فکر کنم به اشتباه به جای امیرحیدر خودتون، شماره ی من رو گرفتی! چشمام از این گشاد تر نمی شد و با بهت گفتم: مگه می شه؟! من اصلا شماره ی شما رو ندار.... با یادآوری دیروز و کش رفتن شماره اش از روی گوشی امیرحیدر، به یکباره سکوت کردم. دیگه از این بدتر نمی شد! با لحنی که از این خجول تر نمی شد، لب زدم: ب... بخشید! من واقعا نمی دونستم شمایین! آخه داداش حیدر همیشه سر به سرم می زاره، این بود که فکر کردم بازم داره اذیتم می کنه! قصد توهین نداشتم! نایلون رو مقابلم گرفت و گفت: اشکال نداره! پیش میاد! لبم رو محکم به دندون گرفتم که ادامه داد: این رو از دستم می گیری؟! من باید برم! با عجله جواب دادم: نه نه! به داداشم می گم... وسط حرفم پرید و گفت: لطفا! با خجالت نایلون رو از دستش گرفتم و گفتم: ممنون! بازم معذرت می خوام! - بازم اگه چیزی خواستی یا کاری داشتی من در خدمتم! من رو هم مثل حسین و حیدر خودتون بدون! از حرفش به یکباره قلبم تیر کشید و نگاه خیره ام رو بهش دوختم! این بدترین جمله ای بود که می تونست بگه! من هیچ وقت نمی خواستم برام مثل داداشم باشه! مات و مبهوت مونده بودم که گفت خداحافظ و پشت رل نشست. ╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ @Youth_of_mahdi ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝ ‌
بفرمائید اینم پارت