بسم الله الرحمن الرحیم
#محرم
#اصحاب_الحسین علیهم السلام #حضرت_وهب علیه السلام
🏴🏴🏴
❄️ #رضای_مادر...
در خبر باشد كه چون فخر عرب
تازه دامادِ ديار طف ، #وهب
روز عاشورا گرفت اذن نبرد
تيغ بر كف ، سوي ميدان روي كرد
با لب خشك آن ز شيران ، شيرتر
كرد از خونِ عدو شمشير ، تر
چند تن را كرد دور از چند سر
پايِ يار از دشمنان افكند سر
چون به تيغش سينه ي دشمن شكافت
جانب خيمه ، برِ مادر شتافت
بر زمين زانو زد از راه ادب
گفت : راضي گشتي آيا از وهب ؟
مادر ، از فرزندِ خود خشنود باش
شاهدِ حالم ، برِ معبود باش
مادرش بگشود ديده بر رخش
با صلابت داد اينسان پاسخش
نيستم راضي ز تو ، اي نور عين
تا نگردي كشته در راه حسين
كن براي ياري اش پا در ركاب
دِه به (( هَلْ مِنْ ناصرش )) از جان جواب
نزدِ مادر ، در حرم بودن بس است
زاده ي زهرا غريب و بي كس است
در ره ِ یاریّ او کن جهد و كوش
از كَفَش ، شهدِ شهادت را بنوش
ز امر مادر آن جوانِ نيكخو
بارِ ديگر حمله ور شد بر عدو
باز راهي شد به جنگ گمرهان
شيري آمد بر مصافِ روبهان
برق شمشيرش عدو را كور كرد
دشمنان را سر ز پيكر ، دور كرد
يكتنه مي بُرد يورش يكسره
گاه سوي ميمنه ، گه ميسره
چونكه خصمش مانْد عاجز در نبرد
لاجرم تدبيرِ نامردانه كرد
از ره كين قطع كردند از كمين
دستهايش از يسار و از يمين
دست داد از دست و بين دشمنان
مانْد چون خاتم ، برِ اهريمنان
فوج فوج آنگه به سويش تاختند
بر زمين ، جسمش ز زين انداختند
پيكرش از تيغ ، گشتي چاك چاك
غوطه زد در خونِ خود ، بر روي خاك
چون ز دستش رشته ي تدبير شد
كافري كفتار سيرت ، شير شد
از پيِ قتلِ وهب ، خنجر كشيد
حاميِ دين مبين را سر بُريد
آن مسلمان خويِ نصراني نژاد
آب حيوان خورد ، از جامِ جهاد
كشته گشت و زندگي از سر گرفت
مرغ روحش سويِ جنّت پر گرفت
داد خون ، در راه حق ـ عزّ و جل ـ
مادرش خشنود شد از اين عمل
ديد چون اين وضع ، خصمِ بَد غرض
شد فزون در قلب بيمارش مرض
او كه باطل بود و با حق جنگ داشت
زلفِ خونين وهب ، در چنگ داشت
در فكند آن سر به نزد مادرش
بشكند شايد بلورِ باورش
با چنين انديشه اي خصمِ زبون
خواست بيند ، حاصلِ اين آزمون
ديد بانويي كه در اوج شكوه
با وقار اِستاده بر پا همچو كوه
شُكر گويان ، مادري يكتا پرست
رأسِ پر خونِ پسر دارد به دست
از رُخش گلبوسه با قلب كباب
برگرفت و زد ز اشك آن را گلاب
گفت : جانا ! خوب دادي امتحان
سربلندم كردي ، اي آرام جان
من تو را در راهِ جانان داده ام
در رهِ قرآن به قربان داده ام
حاصلِ عمرم بُدي در روزگار
هديه ات كردم به ذات كردگار
شكر حق گويم ، شد اين قربان قبول
كشته شد در ياريِ آل رسول
در ميانِ پاكبازان ، هيچ كس
هديه ي خود را نگيرد باز پس
لاجرم پرتاب كرد آن خوش سير
سوي دشمن ها سرِ پاك پسر
گفت : كاي قوم ز غفلت گشته مست
زشت سيرت هايِ بي مقدار و پست
آن سرِ قابل كه شد قربانِ دوست
پس نگيرد هر كه بنيادش نكوست
بر شما مسلم نمايان ، صد فسوس
برتري دارد نصاري و مجوس
(( #ايـزديّا )) حاليا بنما طلب
فيضِ طوفِ كربلا را از وهب
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #اصحاب_الحسین علیهمالسلام 🔹 #حضرت_حبیب علیه السلام
🔹 #کودک_با_معرفت...
(( #مجلسی )) علامه ی والا تبار
این روایت ، نقل کرده در (( بحار ))
بود روزی خاتمِ پیغمبران
همرهِ اصحاب ، در راهی روان
دید در ره ، کودکِ دُردانه ای
کاو بُوَد با سنّ کم ، فرزانه ای
در میانِ ره ، رسولِ حق پرست
با لبِ خندان گشودی هر دو دست
خواند کودک را رسولِ مهر کیش
از کرم بگرفت در آغوشِ خویش
او که باشد رحمهٌ للعالمین
مهربانی کرد با آن نازنین
گاه دستِ رحمتش بر سر کشید
گاه از رخسارِ وی ، گلبوسه چید
عاقبت ، اصحاب بگشودند لب
کای وجودت مایه ی فخرِ عرب
کودکی که در بغل دارید ، کیست ؟
این همه احسان به او از بهر چیست ؟
گفت در پاسخ ، رسول کردگار
هستم او را از دل و جان ، دوستدار
شد مُحبّ او رسول عالمین
چونکه در قلبش بُوَد حبّ حسین
در کلاسِ حبّ فرزند بتول
این پسر در آزمون گشته قبول
روزی آن ریحانه ی خیر البشر
از رهی کاو بود ، افتادش گذر
دیدم از جای قدم های حسین
از همان خاکِ کف پای حسین
از زمین برداشت ، بر صورت گذاشت
توتیا بر دیده ز آن تربت گذاشت
فاش گویم ، کز سوی ربّ جلیل
این خبر آورد بر من جبر ئیل
این پسر در ماجرای کربلا
می خرد بر جانِ پاکش هر بلا
او ز انصارِ حسینِ من بُوَد
دشمنِ سبط مرا ، دشمن بُوَد 1
جای دارد بعدِ نقلِ داستان
این سخن گویم به خیل دوستان
الله الله ! هر که باشد با حسین
می تپد قلبش به ذکر یا حسین
هر که یارِ زاده ی زهرا شود
بنده ی فرمانِ آن مولا شود
می شود محبوبِ محبوبِ خدا
شامل الطافِ خاص مصطفی
الغرض ، آن کودک نیکو سرشت
کز وجودِ او صفا گیرد بهشت
گشت از اصحاب و انصار حسین
شد به دشت کربلا ، یار حسین
از قرائن آنچه ظاهر بوده است
او (( حبیب بن مظاهر )) بوده است 2
...
1 ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار ؛ ج 44 ؛ ص 242 ؛ ح 36 ـ علامه بحرانی ؛ عوالم العلوم ؛ ص133 ـ طریحی ؛ المنتخب ؛ ص 202 ـ شیخ جعفر شوشتری ؛ خصائص الحسینیه ؛ ص 53 .
2 ـ ذبیح الله محلاتی در فرسان الهیجاء این داستان را در شرح حال حبیب بن مظاهر آورده و برغانی در مخزن البکاء آن کودک را حبیب بن مظاهر دانسته است .
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.