هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸 #حضرت_فاطمه_الزهرا علیهاالسلام
🔹 #قباله_فدک
🔸 #ایام_فاطمیه
بنام خداوند فرد و صمد
که افراشت هفت آسمان، بی عمد
خداوند بخشندهی مهربان
که حتی دهد دشمنان را امان
شنو داستانی که پُر حکمت است
خردمند را مایهی عبرت است
پس از خطبهای که به پیش همه
بیان کرد با سوز دل، فاطمه
به قرآن، مکرّر نمود استناد
بداد آبروی دو غاصب، به باد
فدک را به زهرا عدو پس نداد
ز اموال، چیزی به او پس نداد
علیّ ولی گفت با فاطمه
الا روح تطهیر! یا فاطمه
بیا، شِکوه پیشِ ابوبکر بر
به نزدش برو در غیاب عمر
بگو: ای به ناحق، خلیفه شده
ثمر بر درخت سقیفه شده
به فرض محال، ار به دورانِ تو
فدک بود ملک تو، از آنِ تو
اگر که فدک را به پیش همه
طلب مینمودی ز تو، فاطمه
سزا بود کز احترام رسول
فدک را دهی هدیه بهر بتول
نبی، اجر و مُزدِ رسالت نخواست
ز کس جز مودت به عترت نخواست
منم وارث خلق او، خوی او
منم روح بین دو پهلوی او
کنون دخترش را تو غمخوار باش
به حکم مودت، مرا یار باش
فدک را به من باز ده از وفا
بس است این جنایات و جور و جفا
کسی کز رضایش بُوَد حق، رضا
پذیرفت این گفتهی مرتضی
لذا در غیابِ عمر، فاطمه
که بر آفرینش بُوَد قائمه
روانه شدی دخت خیر البشر
به نزد ابوبکر، آن کان شر
همان نکتهها یک به یک، باز گفت
ابوبکر شد منقلب چون شنفت
پذیرفت گفتار دخت رسول
قبالهی فدک داد دست بتول
حبیبهی حبیبِ خدا، شاد شد
ز قید غم و غصه، آزاد شد
برون چونکه از نزد بیگانه گشت
به صد شوق، راهی سوی خانه گشت
ولیکن عمر ناگه از ره رسید
از او راز پرسید و پاسخ شنید
چو آگه شد از راز، کفتارِ پیر
در آن خلوتِ کوچه، گشتی دلیر
قبالهی فدک را به دور از همه
عمر خواست در کوچه از فاطمه
به درخواستش فاطمه تن نداد
قبالهی فدک را به دشمن نداد
عمر جز جنایت، خیالی نداشت
مکان، بِه از آن کوچه خالی نداشت
عمر دید بی ناصر، آن ناصره
لگد زد به صدیقهی طاهره
شرار عداوت چو قلبش گداخت
لگد را رویِ سینهی او نواخت
از آن ضربهی سخت، بانوی دین
به کوچه ز کین گشت نقش زمین
چو برخواست با روحِ افلاکیاش
از آن خاک، با چادر خاکیاش
عمر، عارضِ ماه، نیلی نمود
هدف، صورت او به سیلی نمود
چو با ضربه، سیلی به رویش نشست
به گوشش همی گوشواره شکست
جهان را همه آه و ناله گرفت
عمر چون به زور، آن قباله گرفت
بر آن نامه انداخت آب دهان
سپس پاره کردش ز مردم، نهان
به نفرینِ او، فاطمه لب گشود
بگفت: ای ز جورت، رخ من کبود
چو این نامهی ریز ریز از جفا
کند پاره پاره دلت را خدا
بدان ( ایزدی ) خالق خاک و آب
نمود این دعا از کرم مستجاب
کسی که بُوَد نارِ دوزخ کمش
همی پاره، فیروز کرد اشکمش
🔹 برای مشاهده سایر سرودههای #حاج_امیر_ایزدی_همدانی میتوانید با لمس لینک زیر #وبلاگ شخصی ایشان را ببینید.
🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com
🔹 با لمس لینک زیر به #کانال ما بپیوندید:
🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
🟤 لطفاً برای #نشر_معارف_شیعی و #مناقب و #فضائل_اهل_البیت علیهم السلام و #اشعار_آیینی این کانال را به دوستان خود معرفی کنید.
🤲 التماس دعای فرج.
۵ آذر