eitaa logo
Zaeran Alghame Hamedan
105 دنبال‌کننده
79 عکس
238 ویدیو
6 فایل
اطلاع رسانی جلسات هیئت زائران علقمه همدان و بیت الزهراء علیهاالسلام - اشتراک گذاری احادیث و کلیپ‌ها و صوت‌های مذهبی.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب المومنین سلام شب‌های جمعه هر هفته سعی می‌کنم کلیپ تصویری یا صوتی از یاران آسمانی شده و اساتید خودم و پیر غلامان حسینی تقدیم کنم. ( ) یکی از اسو‌های مداحی از لحاظ تقوی و تواضع و ادب و شعر... بود، بیشتر مداحان بنام تبریز ایشان را استاد خود معرفی می‌کردند لذا در ایام آخر ماه صفر بزرگانی همچون حاج فیروز زیرک کار و حاج اسماعیل وثاقی و... با اینکه خودشان گرداننده مهمترین جلسات آذری‌ها در مشهد بودند، مقید بودند که حتماً ظهرها به جلسه ایشان (هیئت شهدای کربلا تبریز) که در یکی از حسینیه‌های مشهد (که مزین به تصاویری از علماء) بود شرکت کنند. دوست خوبم آقای حاج احدکاظمی باعث دوستی و آشنایی بنده بااین مداح بااخلاص شد. یکی از ویژگیهای ایشان این بود که درآن روزگاران همیشه به همه ذاکرین کوچک وبزرگ در هیئت خودش پر‌ و بال می‌داد و مشوق اصلیِ آنان می‌شد (حتی کسانی که فارس زبان بودند واصلاً ترکی نمی‌دانستند!!!) خاطراتی که درمحضرشان دارم چه در زمان بهره بردن از مداحی ایشان و چه در زمانی که به رسم شاگردی میکروفن به دست می‌گرفتم، همه وهمه از بهترین خاطراتم از بهترین روزهای نوکری‌ام در درگاه اباعبدالله الحسین علیه السلام بود. شاید بیراهه نرفته باشم اگر بگویم در در بین تمام مداحان آذربایجان سرآمد بود و از لحاظ محفوظات شعری، زبانزد همگان بود. واقعاً خاطراتشان فراموش نشدنی است. الفاتحه مع الصلوات به ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🆔 http://eitaa.com/ZaeranAlghamehHamedan
هدایت شده از Mahdi Valamagham
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیه السلام 🔸 🔹 سفر از خود ، سویِ خدا کردم طیّ ره ، سمتِ کربلا کردم مُحرمِ قبله ی امید شدم زائرِ سیّدِ شهید شدم کردمی ، اشک خویش ، ره توشه به هوای ضریح شش گوشه سمتِ پایینِ پا ، نشسته دلم آری ، آنجا دخیل بسته دلم بر سرِ قبرِ زاده ی لیلا ذکرِ من هست : آه و واویلا آن جوان کز غمش ، پدر شد پیر گشت از جان و از جهان هم سیر نام نیکویِ او (( علی اکبر )) خَلق و خُلقش ، شبیه پیغمبر در صفِ طف ، ز نسلِ خیرِ سلیل بود آن نازنین ، نخست قتیل چونکه تنهاییِ پدر را دید غربتِ خیر و خیلِ شر را دید اذنِ میدان طلب نمود از باب رفت در راهِ رفته ی اصحاب رفت در رزمگه ، به قصد جهاد بر علیه فساد و استبداد همچو حیدر ، دلیر و بی پروا شد رجز خوان ، برابرِ اعدا منم از نسلِ سیّدِ ثقلین هست جدّم علیّ و باب ، حسین هست بر لب ، نوای تکبیرم یارِ مولا شوم به شمشیرم آنچنان نیزه می زنم در جنگ که کنم عرصه را به دشمن ، تنگ علوی ، هاشمی ، دلیرم من شبلِ شیرِ خدا و شیرم من نسزد اینکه کافری سفّاک که وِ را بوده مادری ناپاک خویشتن را خلیفه بشمارد قلبِ آلِ نبی ، بیآزارد این خلافت بُوَد ز آلِ علی غصب گردیده است ، با دَغَلی داد جولان به عرصه ی میدان کرد لرزان ، تنِ ستمکاران هر طرف بر سپاهِ دشمن تاخت سر و پیکر ، ز هم جدا انداخت گر چه زخم آمدش به پیکرِ پاک (( یکصد و بیست )) تن نمود هلاک ناگه آمد به احترامِ تمام از دلِ رزمگه ، به نزدِ امام رو سویِ حجّتِ خدا آورد گفت : بابا ! عطش ، هلاکم کرد تشنگی ، قلبِ خسته ام بگداخت ثقلِ آهن ، به زحمتم انداخت جرعه آبی بده ، که جان گیرم پس رَوَم ، جانِ دشمنان گیرم گفت : ای نازنین ! بیا به برم نِه زبان در دهانِ من ، پسرم اَشبه الناسِ سیّدِ ثقلین چون نهادی زبان به کامِ حسین دید خشکیده تر ، ز کامِ علی هست کامِ بهین امامِ علی لیک در آن دقیقه ی حسّاس کرد آرامشی به دل احساس گشت از جامِ معرفت ، سیراب بر رُخَش باز شد هزاران باب چون زبانِ وِ را امام مکید بر تنِ او توان ، دوباره رسید با دلی خسته از ملال ، پدر داد انگشتریّ خود به پسر گفت : نِه ، خاتمِ مرا به دهان باز رو کن به جانبِ میدان صبر کن اندکی که ختمِ مآب کند از مرحمت ، تو را سیراب شربتی که چو نوشِ جان کردی تا اَبَد ، تشنه لب نمی گردی اکبر آمد به رزمگه ، این بار کُشت (( هشتاد تن )) گهِ پیکار لشگرِ خصم ، در خروش آمد بهرِ قتلش به جنب و جوش آمد حمله کردند با سنان و سُنین بر عزیزِ دلِ امام حسین (( مُرّه )) شمشیر زد به فرقِ سرش داغ بنهاد ، بر دلِ پدرش شد چو حیدر ، سرِ علی مُنشق دیگر او را به تن نماند رمق دست بر گردنِ عُقاب آویخت خونِ پاکش به چشمِ مرکب ریخت خون به مرکب ، رهِ تماشا بست لشگرِ کفر ، راهِ او را بست جای اینکه رَوَد به سوی خیام رفت بینِ سپاه کوفه وشام بُزدلانِ سپه ، دلیر شدند روبهان ، حمله ور چو شیر شدند هر کسی ضربتی به اکبر زد گر مُیسّر شدش ، مُکرّر زد با تنی پاره پاره از سرِ زین گشت شبه رسول ، نقش زمین گفت : بابا ! دگر خداحافظ ای مرا تاجِ سر ، خداحافظ در برم آمده رسولِ خدا (( قَد سَقانی ، بِکَأسِهِ الاَوفی )) جدّم از تشنگی ، نجاتم داد آب از چشمه ی حیاتم داد با تو گوید ، جنابِ ختمِ مآب : کای حسین جان ! به سوی ما بشتاب ای مرا یادگارِ آزاده جامِ دیگر ، تو راست آماده این بگفت و لب از تکلّم بست مَردُمِ دیده اش ، به مَردُم بست پورِ دختِ نبی ، به میدان تاخت خویشتن را به رویِ خاک انداخت سرِ اکبر گرفت بر دامان کرد خون ، پاک از آن لب و دندان صیحه زد هفت بار : کای پسرم راحتِ جان ، ستاره ی سحرم ای مرا نورِ دیده ، شیره ی جان زود عمرت رسید بر پایان ای فروزنده اخترِ دنیا بعدِ تو ، خاک بر سرِ دنیا سوی مُلکِ بقا ، روانه شدی راحت از محنتِ زمانه شدی پدرت مانده بی کس و تنها بینِ اعدا ، اسیرِ کرب و بلا ثُمَّ قالَ : بُنَیَّ ! ماعَرَفوک قَتَلَ الله ، اُمَّةً قَتَلوک ای رسول خدا ، ز سر تا پا حق کُشد آن کسی که کُشت تو را گر چه اکبر نداد پاسخِ او رُخِ ماهش نهاد بر رُخِ او یاد از صورتِ پیمبر کرد بوسه باران ، جمالِ اکبر کرد بود سرگرمِ گفتگویِ علی برنمی داشت رو ، ز رویِ علی دشمن و دوست ، ناله سر دادند بهرِ مولا ، به گریه افتادند شیون از خیمه گه ، به گردون رفت اشک از دیده ها ، چو جیحون رفت این گمان رفت داغدیده پدر داده جان در کنارِ جسمِ پسر دخترِ فاطمه ، پریشان شد سوی میدان به آه و افغان شد هم تسلّی ، دلِ برادر کرد هم جدایش ز جسمِ اکبر کرد پس حسین ، آن خلیفه ی معبود به جوانانِ هاشمی فرمود : تنِ صد چاکِ پاره ی جگرم ببرید از وفا به سوی حرم (( ایزدی )) را به تن بُوَد تا جان هست بر غربتِ حسین ، گریان 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب المومنین سلام شب‌های جمعه هر هفته سعی می‌کنم کلیپ تصویری یا صوتی از یاران آسمانی شده و اساتید خودم و پیر غلامان حسینی تقدیم کنم. ( ) یکی از اسو‌های مداحی قم و استاد الاساتید جامعه مداح بود. بزرگانی مثل و و و... شاگردان مکتب او هستند. اخلاص و تقوا در مداحی‌اش مشهود بود. محفوظات فراوان از شعرای نقاط مختلف کشور داشت. ریز بین و نکته سنج بود، شاگردانش نوابغ روزگاران شدند. داستان فرق بین غارت و غنیمت، از ایشان است (که به علتی بازگو نمیکنم) عالم پسند می‌خواند و مورد احترام علماء بود. صدایش زنگ عجیبی داشت و نعمت خداداده بود و خیلی قدرت داشت بطوری که در صحن آیینه حضرت معصومه علیهاالسلام بدون بلند گو صدایش را همه می شنیدند و تا لحظه آخر صدایش ضعیف نشد. صحیح الاعتقاد بود. بجز محمد و آل محمد علیهم السلام مدح کسی را نگفت،با مقاتل و کتب حدیثی آشنابود. رسماً درمنبرش تفسیر می‌گفت که بین برخی بزرگان مداحی بعدها مرسوم شد. خدا را شکر بارها شرفیاب محضرش شدم و بهره ها بردم. تحویل گرفتن مداحان مبتدی از ویژگی‌های او بود. دربهار۱۳۷۴ به رحمت ایزدی پیوست و درشیخان قم بعداز یک تشییع بی نظیر دفن شد. در این کلیپ، مرحومان آقایان و از ارکان مداحان اصفهان دیده می‌شوند که در آینده از آنها هم سخن خواهیم گفت. واقعاً خاطراتشان فراموش نشدنی است. الفاتحه مع الصلوات به ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🆔 http://eitaa.com/ZaeranAlghamehHamedan
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم المهدی دگر ملک جهان ، خرم چو رضوان آمده درهای رحمت باز شد ، چون ماه شعبان آمده یاران بشارت می دهم : هنگام غفران آمده بر دردمندان دِه خبر ، دارو و درمان آمده سجاد و عباس و حسین ، شاه شهیدان آمده آمد علیّ اکبر و منجیّ دوران آمده دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده ای عارفان ، ای عارفان حبل المتین است این پسر سیراب از سرچشمة علم الیقین است این پسر قنداقه اش زینت گرِ عرش برین است این پسر دست خدای دادگر در آستین است این پسر موعود ادیان و ملل ، محیییّ دین است این پسر مجریّ فرمان خدا روی زمین است این پسر دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده آمد به دنیا آنکه او باشد امام اِنس و جان قرآن ناطق ، سرّ حق ، مولای ما صاحب زمان گرد وجودِ اطهرش گردد همه کون و مکان از انبیا ، از اولیا در او بُود صدها نشان هم یاور مستضعفان ، هم دشمن مستکبران با اذن یزدان بر کَنَد او ریشة ظلم از جهان دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده همنام ختم المرسلین مرآتِ یزدان است این ممدوح آیات مبین ، تفسیر قرآن است این دردانة نرجس بُود سلطان خوبان است این آخر وصیّ مصطفی از حیّ سبحان است این عیسی دم و موسی سخن ، فخر سلیمان است این هُشدار ای سفیانیان ، پیروزِ میدان است این دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده ای نرجسِ والا گهر ، در کف گهر آورده ای ای مصحفِ نور ، آیتِ فتح و ظفر آورده ای ای آسمان معرفت ، امشب قمر آورده ای از نخلِ عصمت شاخه ای پُر از ثمر آورده ای از دودة خیر البشر ، خیر البشر آورده ای از هر چه من وصفش کنم تو خوبتر آورده ای دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده این است آن کآو هر دلی مایل بُود بر سوی او چون کعبه است و عالمی آرد طواف کوی او خُلق محمد خُلق او ، خوی محمد خوی او رختِ امامت دوخته بر قامت دلجوی او شیدا دلِ یوسف شود با یک نظر بر روی او خم گشته پشتِ نُه فلک ، پیشِ خمِ ابروی او دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده مهدی بُود شمشیرِ بیرون از نیام اهل بیت بر او رسیده از شرف ، کلّ مقام اهل بیت دادند بر مردم خبر از او تمام اهل بیت روزی محقّق می شود با او قیام اهل بیت گیرد ز خیل دسمنان او انتقام اهل بیت بر او سلامِ کبریا ، بر او سلام اهل بیت دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده میزان عدل است این پسر ، او قسط را بر پا کند ویران بنای جور را از جانب یکتا کند وقتی که فرمان ظهورش را خدا امضا کند دفعِ بلا ، رفع فساد از مردم دنیا کند دستور قرآن و حدودش را همی احیا کند حکمِ کتاب الله را روی زمین اجرا کند دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده مهدی که نامش کام را بحر حلاوت می کند پیش از ولادت حضرتش قرآن تلاوت می کند عید ظهورش دهر را غرق طراوت می کند آفاق را پاکیزه از لوثِ شقاوت می کند مانندِ داوودِ نبی ، حکم و قضاوت می کند تقسیم رزقِ خلق از راه سخاوت می کند دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده این است حرف عاشقان با آن امام منتظر بیداد عالم را گرفت ، ای مصلح صاحب نظر از شرع کن دفعِ خطر ، اصلاح کن نسل بشر برگرد و ابراهیم سان ، بشکن بتان را با تبر از دانشِ بی حدّ خود کن ماسوا را بهره ور بر « ایزدی » بنما نظر ، ای حجت ثانی عشر دِه مژده بر اهل ولا ، محبوب سرمد آمده منجیّ عالم ، مهدی آل محمّد آمده 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم رب المهدی 🔹 🔸 مژده ! صبح نور آمد ، رفت شامِ ظلمانی جلوه کرد آسایش ، دفع شد پریشانی سر ز شرق ، بیرون کرد مهرِ نیمة شعبان ماه فاطمه سر زد ، با جلالِ سبحانی لالة گلستانِ عسکری شکوفا شد عندلیب ها گشتند مست از غزلخوانی زاد نرجسِ والا ، کودکی که از یُمنش نقشِ آب گردیدند ، نقشه های شیطانی ز امرِ حق چو « یوکابد » مامِ حضرت موسی وضعِ حملِ این بانو ، بوده است پنهانی اشک شوق در دیده ، خنده روی لب دارد عسکری بُود شاکر بر عطایِ ربّانی سامرا از این مولود ، مهبط ملائک شد تهنیت به لب دارند در نزول ، هر آنی یار بی کسان آمد ، منجی جهان آمد صاحب الزمان آمد ، شد وجود نورانی روی بازویِ او نقش گشته است « جاء الحق » چون به دست او باطل ، محو گردد و فانی نامِ نیک او ، نامِ خاتمِ رسل باشد بس نشانه ها دارد از علیّ عمرانی چون پیمبرِ اعظم ، خُلقِ او عظیم آمد صبر او چنان ایّوب ، حشمتش سلیمانی در نمازِ خود عیسی اقتدا کند بر او محو و ماتِ حُسنِ وی ، یوسفان کنعانی باز شد درِ رحمت ، شادمان دلِ عترت نوحِ کشتیِ دین اوست بینِ بحرِ طوفانی بهر دوستان مهرش خوشتر از جنان باشد بهر دشمنان قهرش ، شعله های نیرانی از وجود او گیرند بهره مردم عالم آن چنان که از خورشید ، پشت ابرِ بارانی چون که پر ز جور و ظلم گشت عرصة گیتی عدل و داد را بر خلق ، او نماید ارزانی خرمن اباطیل و کافران بسوزاند در جهان بر افرازد ، پرچمِ مسلمانی در حکومت مهدی ، زندگی چه خوش باشد چونکه او زند تکیه بر سریر سلطانی گر زنی به سویِ شام ، از عراق ره پوید بی معین و بی یاور ، با زرِ فراوانی کس طمع به اموالش بین ره نخواهد کرد چونکه نیست نا اَمنی ، تحت هیچ عنوانی هیچکس به آزارِ دیگری رضا نَبْوَد گردِ گوسفندان ، گرگ هست گرمِ چوپانی آرزویِ آن دولت ، در دل بشر باشد درکِ آن حکومت هست بِه ز آب حیوانی اَفضلِ همه اعمال ، انتظارِ امرِ اوست از فرج غم و سختی ، شادی است و آسانی از وظایف شیعه است دم به دم دعا کردن تا فرج شود نزدیک ، سر رسد به سامانی کاش صبحِ شامِ قدر ، بشنویم آن صیحه فصلِ هجر را آید ، روزهای پایانی ز آنچه غیرِ حتمی بود ، شد نشانه ها ظاهر کاش علائم حتمی ، جلوه گر شوند آنی مژده باد یاران را ، خیل دوستداران را عاقبت شود قسمت ، آن شراب روحانی گرچه در جهان امروز ظلم و جور بسیار است جنگها شده بسیار بین عالی و دانی چون علی که در خیبر دربِ قلعه از جا کند ریشه کن نماید او ، فتنه های سفیانی یاورانِ او گردند جمع ، گردِ بیت حق در جهان عیان سازند نهضت نمایانی کاش آن زمان ما هم جز لشکرش باشیم در سرایِ وی یابیم افتخار دربانی ز امرِ حضرت باقر ، گر قیامی از مشرق شد شروع و عالم گشت مثلِ بحرِ طوفانی جانِ خود نگه داریم ، بهرِ یاری مهدی در رکابِ او سازیم جانِ خویش قربانی موسمِ ظهورِ خود آن خلاصة خلقت مجری است و احیاگر بر حدود قرآنی قاتلانِ زهرا را می کشد برون از قبر پس تقاص می گیرد ز آن دو کافرِ جانی ای خلیفة بر حق ، ای حقیقت مطلق حالِ ما تو می بینی ، درد ما تو می دانی در غیابِ تو دشمن ، تاخته به یارانت دوستانت از هجرت ، غرقِ بحرِ حیرانی از بهایی و بابی ، وز عدویِ وهّابی شیعه در زمان دیده فتنة فراوانی بازگرد تا گردد باز از وصال تو عقده ها ز قلبِ ما ، هم چروکِ پیشانی « ایزدیّ » دل خسته دارد انتظارت را شمسِ دین به قلبِ او کن تو پرتو افشانی 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعمال شب نیمه شعبان نشر حداکثری برای فرج و سلامتی اقاجانمان صلوات 💐💐
Zaeran Alghame Hamedan
سلام 🔸 #اطلاع_رسانی_جلسات 🔸 #جشن_ولادت_ولی_عصر_عج مداح؛ 🔹 #حاج_امیر_ایزدی سخنران؛ 🔹 #آقای_دکتر_حسین_
سلام لطفا دوستان هیئتی این اطلاعیه را برای دیگران به اشتراک بگذارند. امشب در بیت الزهرا (س) منتظرتان هستیم. یاعلی مدد
سلام زائران ساعت۲۰:۳۰ بیت الزهرا(س) جلسه خانوادگی است اطلاع رسانی کنید
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم رب الحیدر 🔸 🔹 # فاتح_خیبر 🔸 🔹 💐 💐 علیه السلام شاعر: ای برقِ ذوالفقارِ تو را مظهر ، آفتاب در آسمان تو راست ثناگستر ، آفتاب تا در سما مدیحِ تو خوانَد بر اختران هر دم کند قصیدة نُو از بر ، آفتاب یک لحظه بی ولایِ تو از پشت کوهها بیرون نکرده بهر تجلّی ، سر ، آفتاب چون در مدارِ مهرِ تو شد مهر ، پایدار در تیرگی است مشعلِ روشنگر ، آفتاب بی حبّ تو اگر به فلک ، جلوه گر شود بیند ز نارِ خشمِ خدا ، کیفر ، آفتاب از کعبه رخ نمودی و نورت جهان گرفت آنسان که سرزند سحر از خاور ، آفتاب دیوار کعبه باز شد از بهرِ مادرت تابید از تو در حرمِ داور ، آفتاب خورشیدِ آسمان امامت تویی که هست از ذرّه نیز پیشِ رُخَت کمتر ، آفتاب قَدْرِ تو آن قَدَر که سزد در کمالِ فخر بر سر نهد ز خاکِ رهت افسر ، آفتاب هستی ابوتراب و تراب از تو مفتخر کآمد به چاکرانِ درت نوکر ، آفتاب از ردّ شمس ، بر همه گردید آشکار امرِ تو راست بندة فرمانبر ، آفتاب گر نورِ اوست در همه آفاق ، جلوه گر بر سر گرفته سایه ای از قنبر ، آفتاب میرِ حُنین و بدری و وقتِ مصافِ خصم سر باز تو است مهر و مه و اختر ، آفتاب از حمله های حیدریِ تو ، دری ندید تابید بعدِ جنگ چو بر خیبر ، آفتاب در رزمگاه ، تافت به اعجازِ ذوالفقار گاهی به نعشِ مرحب و گه عنتر ، آفتاب سر لشگرِ سپاهِ رسول خدا ، تویی سربازِ کوچکی است در این لشگر ، آفتاب بر خیلِ روبهان زدی ، ای شیر ، یک تنه این زَهْرِه را ندیده ز شیرِ نر ، آفتاب عین الله است چشمِ تو ، دستت یَدُاللَّه است فرشِ قدومِ تو است به هر معبر ، آفتاب « دندان تابناکت و رخسار چون مهت این بر ستاره خنده زند آن بر ، آفتاب » « هر جا که روی ماهِ تو طالع شود ، بُوَد با آن همه ضیاء ز سُهی کمتر ، آفتاب» [1] « خاکی که سایة تو اَش از خاک برگرفت در نقره گیردش قمر و در زر ، آفتاب » « در بارگاهِ جاهِ تو قندیل ، آسمان در روضة معطّرِ تو مجمر ، آفتاب » [2] صاحب لوای احمد و ساقیّ کوثری از کوثرِ ولای تو زد ساغر ، آفتاب توبا حقیّ و با تو بُود حق ، عَلَی الدّوام نَبْوَدْ از این حقیقت ، روشنتر ، آفتاب با دست خویش ، وصله به کفش و ردا زدی آن وصله را به فرق ، کند افسر ، آفتاب آن دلبری که با نظری ، دل بری ز خلق کس پیشِ حُسنِ تو ندهد دل بر ، آفتاب « آن سروری که بهرِ نمازش ز باختر آوَرْد باز ، معجزِ پیغمبر ، آفتاب » « رایت اگر سکونِ فلک اقتضا کند بر زورقِ سپهر شود لنگر ، آفتاب » [3] روز غدیر کرد به تبریک ، در رهت هر پَرْتُوَش نثار ، دو صد گوهر ، آفتاب بودند مهر و ماه ، قرین در غدیر خم با ماهتاب بود چو بر منبر ، آفتاب دیدند خَلْق ، دستِ تو در دستِ عقل کل آنسان که دید از فلک این منظر ، آفتاب ز امرِ حقت ، رسول ، ولی خوانْدْ ، یا علی بشنید این کلام ، چو بحر و بر ، آفتاب تا کور ، چشمِ خصمِ تو گردد در آن میان ز انجم ، سپند ریخته در مجمر ، آفتاب دارم یقین چو زُمرة حجاج ، با شعف بیعت نموده یکدله با حیدر ، آفتاب با حُکمِ انتسابِ تو ، تکمیل گشته دین قرآن یکی گواهِ من ، آن دیگر ، آفتاب نعمت ، تمام گشت به یُمنِ ولایتت بگرفته از ولایتِ تو زیور ، آفتاب آن روز ، حق به مکتبِ اسلام شد رضا چون مومنین بُود به همین باور ، آفتاب ای کشتیِ نجاتِ بشر ، ناخدای صبر انداخته به ساحلِ تو لنگر ، آفتاب تا بنده است بهرِ تو تابنده در فلک بی مُهرِ مهرِ تو است یقین ابتر ، آفتاب از پاک سیرتان همه وصفِ تو می شنید وقتی که می گذشت ز هر کشور ، آفتاب ای قاری کتابِ خدا ، قبل از نزول از دوستیِّ تو شده روشنگر ، آفتاب گرمِ صلات بودی و دادی زکات را در دستِ تو است حلقة انگشتر ، آفتاب شمع هدایتیّ و به گِرد تو می زند پروانه وار ، بهر طوافت پَر ، آفتاب « دستِ تو چون محیط و در آن آسمان ، صدف در این صدف ز ریزش تو گوهر ، آفتاب » « در قلزمِ جلال تو ، فُلکی است نُه فلک کاورا بُود به وقتِ سکون لنگر ، آفتاب » [4] تو کیستی ؟ که گر ندهی رخصتِ ظهور ظاهر به چشم کس نشود دیگر ، آفتاب بشنید در کشاکشِ صفین بارها مدح تو از صحابة پیغمبر ، آفتاب تکبیر گفت در فلک آن روز پُر ز سوز با دیدنِ مبارزة اشتر ، آفتاب قرآن تویی ، نه آنچه به نی کرد عمر و عاص بر یاریِ معاویة دون در ، آفتاب هرگز ز رجس ، پاک نگردد عدویِ تو تابد هزار قرن به خاکش گر ، آفتاب 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 بالمس لینک زیربه ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
33.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الحسن علیه السلام علیهاالسلام 🔹 برای مشاهده سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام زائران ساعت۲۰:۳۰ بیت الزهرا(س) جلسه خانوادگی است اطلاع رسانی کنید
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
46.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب المهدی لطفاً با حوصله تمام و دقت کامل نگاه کنید. خلاصه تمام مباحث کتاب اثر گرانسنگ در یک شعر روایی مهدوی... 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 🔸 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از امیر ایزدی
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔸 سلام من به خديجه كه پاك طينت بود سپهرِ مهر و خروشان يم كرامت بود عزيز دخت حجازي كه سرفراز از او قريش؟ قوم عرب؟ نه! كه كلّ خلقت بود زني، نكو پدرانش، شجاع و كفر ستيز به خيرخواهيِ شان، بين خلق، شهرت بود همه ز نسل خليل و ذبيح مي بودند كه بر شريعت اجدادشان، عقيدت بود خجسته دخت " خويلد" كه دخت و مادر او بنام "فاطمه" هر يك، ستوده خصلت بود عفيف بوده و از پيروان دين حنيف نمونه مادرِ او كه صدف به عصمت بود "اسد" كه بود كه بر او جد، بُد از جوانمردان ورا به زمره ی "حلف الفضول" بيعت بود از آن پدر، پسري چون خويلد آمده است كه در ديار عرب شهره در شهامت بود نوشته اند كه "تُبَّع" بزرگ شاه يمن كنار لشكريانش كه بي نهايت بود به مكه آمده تا كعبه را كند ويران همان حريم كه همواره اش قداست بود خويلد آمد و دادش خبر زخشم خدا كه او خود از "حُنَفا" پيرو حقيقت بود پي مذاکره، تنها به نزد تُبَّع رفت از آن سپاه نترسيد و با صلابت بود وليك شاه يمن، حكم حمله صادر كرد مريض بود دلش، فكر هتك حرمت بود خيال داشت حجر را برد به كشور خویش به خادمين حرم، قصد او، جسارت بود چو ديد پور اسد، روبهان دلير شدند بدون فايده آن پند و آن نصيحت بود چو شير آمد و شمشير كج گرفت به كف به پاي كرد قيامت، كه راست قامت بود چنان خليل خدا، پشت بتگران بشكست خويلدي كه جلودار و با درايت بود اگرچه چند قريشي حمايتش كردند وليك يك تنه، غالب بر آن جماعت بود ز جانفشاني او، كعبه حفظ شد آنروز وگرنه منهدم آن خانه ی هدايت بود خديجه، شاخه اي از آن درخت پربار است كه ميوه اش همه نور و بري، ز ظلمت بود گسسته بود ز زشتي و ناپسندي ها سزاش نام خديجه به واقعيت بود زني مجلّله و بانويي محجّبه بود مرام نامه ی او پاكي و صيانت بود در آن زمان كه زنان را نبود جايگهي ميان جامعه اي كه غريق شهوت بود در آن ديار كه بس زن، به كوچه پس كوچه به روي سردرشان، پرچم و علامت بود ميان جامعه بودش حضور پر شوري به كوچه كوچه مكه از او حكايت بود از اينكه پاك وجود است و معدن جود است نه دوست! بل به لب دشمنش، روايت بود از او به خانه هر بي نوا، نوايي بود از او به سفره ی ايتام، نور و نعمت بود شدي ز حجب و عفافش به طاهره مشهور به موسمي كه عرب مست جاهليت بود به پاك دامني اش كبريا گواهي داد قسم به كوثر قرآن، يم طهارت بود خدا ز لطف به او ثروت فراوان داد به هركه هرچه دهد حق، يقين زحمكت بود زني كه كارگزاران بي شمارش بود زني كه سود فراوانش از تجارت بود به شهرهاي زيادي، زبانزد اقوام سخن ز داد و ستدهاش با عدالت بود زني كه جز شرف خانوادگي و جمال كمال داشت و از صاحبان ثروت بود ز صاحبان زر و زور خواستگاران داشت چرا كه نادره ی عصر و با اصالت بود بجز سران قبائل، چه تاجران بزرگ به خواستگاري وي رفته، فكر وصلت بود جواب رد به همه داد و دم زد از عشقي كه از مجاز نبود و همه حقيقت بود نمود خواستگاري ز مرد والايي كه بر تمامي خلقت، ورا شرافت بود اگرچه كارگزار خديجه بود آن مرد دل خزان زده اش را بهار رحمت بود سپرد دست خودش را به قلب آقايي كه شهرتش به نگهداري از امانت بود پسرعموي خديجه، بهين مشاورِ وي كه كاهني "وَرَقِه" نام و با ديانت بود هميشه ديده ی تكريم بر محمد (ص) داشت نفس نفس همه در انتظار بعثت بود ز خواندن كتب انبياء ، علي التحقيق دم از نبوت او مي زد و حقيقت بود مدام نزد خديجه ز مصطفي مي گفت خديجه نيز دلش شاد از اين روايت بود خلاصه پيش قدم شد به عشق ورزيدن به خسروي كه به خلقت خجسته علت بود به مجلسي كه بياراست بهر گفتن راز خديجه، محو محمد(ص) بدان جلالت بود ز صدق گفت كه : "مملوكه ی تو هستم من" به خواجه ی دو جهانش خيال خدمت بود تو را به كعبه قسم مي دهم مرا بپذير الا؛ كه كون و مكانت، رهين منّت بود این قصیده تقریباً دویست بیت دارد و تماماً منطبق با تاریخ و روایات است. فرازهای دیگری از آن نیز تقدیم خواهد شد و نسخه کاملش در بارگذاری شده‌است. 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
سلام عیدمبارک (اولین جلسه سال) حضرت خدیجه(س) شب جمعه۲فروردین ساعت۹:۳۰ بیت الزهرا(س) جلسه خانوادگی بانی آقامهدی انصاری (زائران علقمه)
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطرات همیشه زنده اند نثار مرحوم کربلایی حسین ملکی فاتحه ای قرائت کنید
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
☝️اعلام مراسم خاکسپاری و ترحیم خادم الحسین(ع) کربلایی حسین ملکی
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم رب الحسن 🔹 🔸 🔹 🔸 باز امشب ، غرق در نور است دل در هوای جلوه ی طور است دل مرغِ جان ، سوی مدینه پر زند پر به شوق شهر پیغمبر زند دل شده پُر از هیاهوی حسن مثنوی ، گل کرده از بوی حسن اوست از حق ، وارث خُلقِ عظیم شُهره در بینِ کریمان ، بر کریم بی گمان ، او اُسوه ی اخلاق بود حُسنِ خُلقش ، شُهره ی آفاق بود کهکشان درکهکشان ، فضل است و علم سینه ی بی کینه اش ، دریای حلم در خبـر باشد یکی از اهلِ شام در مدینه شد مُواجه ، با امام او ز بَد گوییّ ( بوسفیانیان ) داشت بغضِ عترت و قرآنیان بی سبب از آلِ حیدر ، کینه داشت سنگ بر کف ، جنگ با آیینه داشت الغرض چون با حسن شد رو به رو لعن و نفرین کرد بر آن نیکخو گر چه لعن و ناسزاهایش شنفت زاده ی زهرا به او پاسخ نگفت آنقَدَر بر گفته هایش داد گوش تا وی از یاوه سرایی شد خموش پس حسن آن اُسوه ی صبر و شکیب گفت او را : گوییا هستی غریب کرده ای در موردِ ما اشتباه هر چه می خواهی ، کنون از ما بخواه چیزی ار خواهی ، عنایت می کنیم راه اگر پُرسی ، هدایت می کنیم گر نـداری یار ، یارت می شویم بینِ غمها ، غمگسارت می شویم گر بخواهی مطلبی ، مطلب دهیم گر پیاده مانده ای ، مرکب دهیم گر به دامِ جوع ، گردیدی اسیر ما تـو را از لطف ، گردانیم سیر گر نداری جامه ، تن پوشت دهیم بر سرت ، دستارِ شایسته نهیم گر که محتاجیّ و سر تا پا نیاز بی نیازت می کنیم و سرفراز گر تو را راندند ، راهت می دهیم در حریمِ خود ، پناهت می دهیم حاجت اَرْ داری ، روا خواهیم کرد درد اگر داری ، دوا خواهیم کرد ای سفر کرده ز شهرِ خویشتن تا زمانی که کُنی عزمِ وطن بهتر است ، اینکه شَوی مهمان ما در کنار سفره ی احسان ما چونکه باشد جایگاهِ ما رفیع خانه و مهمانسرای ما وسیع مردِ شامی چون شنید این پاسخش اشکِ خجلت گشت جاری بر رُخَش شرمگین گردید ز آن حلم و شکیب گشت با حق آشنا ، مرد غریب پس گواهی داد : کز حیّ مبین مجتبی باشد خلیفه در زمین شد مُریدِ مجتبی آن شخص وگفت این حقیقت را کز او باید شنفت حق بُوَد آگه ، کدامین خاندان هست لایق بر رسالت ، در جهان اللَّه ! اللَّه ! این خلافت بر شما می سزد ، ای اهل بیت مصطفی گفت : در دل بود پیش از این مرا دشمنی ، با مرتضی و مجتبی آنچه را گفتم ، همه از جهل بود گفته های عدّه ای ، نا اهل بود حالیا گردید ، قلبم منجلی از تولای حسن ، حبّ علی نَک چو دانستم ره و بیراهه چیست کس چو ایشان نزدِ من محبوب نیست آمد و گردید مهمان حسن در کنار خوانِ احسان حسن چون دلش شد آشنای اهل بیت معتقد شد بر ولای اهل بیت1 ( ایزدی ) را حبّ ایشان در دل است بی تولّاشان عبادت ، باطل است من کی ام ؟! دلداده ی پیغمبرم دوستدارِ دوستانِ حیدرم آستان بوسِ حریم اهل بیت سائلِ کوی کریم اهل بیت پي نوشت : 1 ـ ابن شهرآشوب ؛ مناقب آل ابی طالب ؛ ج3 ؛ ص184 ـ علامه مجلسی ؛ بحار الانوار ؛ ج43 ؛ ص344 و همچنین جلاء العیون (ترجمه) ؛ ص544 ـ شیخ عبّاس قمی ؛ الانوار البهیه ؛ ص89 ـ علامه مستنبط ؛ القطره (ترجمه) ؛ ج2 ؛ ص458 ـ آیت الله وحید خراسانی ؛ منهاج الصالحین ؛ ج1 ؛ ص317 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال به هیچ وجه بنا بر اهانت به مقدسات اهل سنت یا پیروان مذاهب اربعه نداریم، آنچه در این مثنوی، تقدیم حضورتان می‌شود، اعترافات برگرفته شده از مهم‌ترین منابع حدیثی و کتابهای صحیح (به اعتقاد اهل سنت) و نوشته‌جات مشهور اهل سنت است و مقصود ما مباحث تاریخی و علمی و اعتقادی است و اگر توهینی باشد از سوی علمای اهل سنت صورت گرفته است و ما فقط آن را در قالب نظم، نقل قول کرده‌ایم. امیر ایزدی همدانی 🆔 eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 خانه عایشه ریشه کفر... بسم رب العالمین، حیّ غفور کآسمان‌ها و زمین را، اوست نور آن خداوندی که انسان آفرید روح خود را در تن آدم دمید آن خدایی که محمد پرور است آن ولیّی که ولیّش حیدر است ای که هستی صاحب انصاف و عدل بشنو این نقل و بسنج آن را به عقل این روایت در ( صحیح مسلم ) است خود تفکر کن در آن، ای حق پرست باز گفته است این خبر ( اِبنِ عُمر ) دیدمی روزی عیان پیغامبر دلغمین از کرده‌های عایشه گشت بیرون از سرای عایشه آنکه نطقش وحی، از یکتا بُوَد گفت: ریشه‌ی کفر، از اینجا بُوَد شاخ شیطان ظاهر از اینجا شود فتنه‌ها از این سرا، برپا شود ( ایزدی ) از عایشه، بیزار باش در مسیر احمد مختار باش کرده خون بر قلب احمد، عایشه زهر داده بر محمد، عایشه بارها در پیش چشمان همه می‌زده زخم زبان بر فاطمه ضدّ شیر حق، علیّ بی‌بدل کرد شورش، شد بپا جنگ جمل پیش چشم مردم، آن ناپاک زن تیر باران کرده تابوت حسن همدان؛ سه شنبه ۱۴۰۲/۸/۲۳ منبع: شیخ عبدالرضا درایتی؛ چراسکوت؟! ؛ ص۱۶۰ ؛ سوال۱۷ به نقل از : مسلم نیشابوری؛ صحیح مسلم؛ ج۴ ؛ ص۲۲۲۹ ؛ حدیث۴۸ ؛ کتاب الفتن و اشراط الساعه؛ باب الفتنه من المشرق. 👈 برای دریافت سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی به ما بپیوندید و ما را به دوستان خود و مشتاقان ادبیات آیینی معرفی کنید.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
امیر ایزدی: بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال به هیچ وجه بنا بر اهانت به مقدسات اهل سنت یا پیروان مذاهب اربعه نداریم، آنچه در این مثنوی، تقدیم حضورتان می‌شود، اعترافات برگرفته شده از مهم‌ترین منابع حدیثی و کتابهای صحیح (به اعتقاد اهل سنت) و نوشته‌جات مشهور اهل سنت است و مقصود ما مباحث تاریخی و علمی و اعتقادی است و اگر توهینی باشد از سوی علمای اهل سنت صورت گرفته است و ما فقط آن را در قالب نظم، نقل قول کرده‌ایم. امیر ایزدی همدانی 🆔 eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 خانه عایشه مرکز فتنه... بنام خدایی که همتا ندارد شریک و نظیری به دنیا ندارد شنو قصه‌ای از ( صحیح بخاری ) ز ( عبدُاللَّه، اِبنِ عمر ) یادگاری روایت نموده که روزی پیمبر یکی خطبه می‌خواند، هر واژه گوهر چو پروانه‌هایی همه گردِ یک شمع در آن لحظه بودند اصحاب او جمع نمودند اصحاب بر او نظاره در آن خطبه بودش هماره اشاره سوی مسکن عایشه، همسر خویش که از جور آن زن، نبی بود دلریش کسی کاو بُوَد طبق آیات قرآن همه منطقش وحی و فرمان سبحان سه نوبت بفرمود: فتنه از اینجاست زن فتنه‌گر را همین حجره، ماواست سپس گفت آن اسوه‌ی اهل ایمان از این خانه بیرون شود شاخ شیطان چو این حجره، ابلیس را نیست جایی از این خانه ظاهر شود فتنه‌هایی از آن با مسلمان، مسلمان ستیزد! برادر، برادر کُشد، خون بریزد! الا! ( ایزدی ) هر چه احمد بگوید ز لعل دُر افشان، محمد بگوید بپیوندد این گفته‌اش بر حقیقت شود ظاهر، آثار آن در حقیقت از آنچه که درباره‌ی عایشه گفت و ( عبداللَّه، اِبنِ عمر ) نیز بشنفت بر این حرف، پوشانده رختِ عمل شد بپا فتنه‌ای همچو جنگ جمل شد ز حکم خدا، عایشه سرکشی کرد! به حُکمش مسلمان، مسلمان کُشی کرد! بسی فتنه انگیخت با پیروانش جفا کرد او بر امام زمانش اگر گویی: او، مادر مومنین بود! و یا همسر سید المرسلین بود تو را گویم: ای آگه از ماجرایش بدین شیوه او کُشت فرزندهایش فرستاد آن زن به قطع و مُسلّم هزاران مسلمان به قعر جهنّم همدان؛ سه شنبه ۱۴۰۲/۸/۲۳ منبع: شیخ عبدالرضا درایتی؛ چراسکوت؟! ؛ ص۱۵۶ ؛ سوال۱۶ به نقل از : صحیح بخاری ؛ ج۴ ؛ ص۵۰۸ ؛ حدیث۱۲۷۶ ؛ کتاب الخمس ؛ باب ما جاء فی بیوت ازواج النبی صلی الله علیه و آله و سلم. 👈 برای دریافت سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی به ما بپیوندید و ما را به دوستان خود و مشتاقان ادبیات آیینی معرفی کنید.
هدایت شده از مسجد مقدس جمکران
33.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 داستان جمکران | روایت تصویری بنای مسجد مقدّس جمکران به مناسبت هفدهم¹⁷ رمضان، هزار و هفتاد و دومین ۱۰۷۲ سالروز بنای مسجد مقدس جمکران به امر مبارک حضرت ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف کانال و صفحه رسمی مسجد مقدس جمکران👇 🆔 @jamkaran_ir سایت رسمی مسجد مقدس جمکران 👇 🌐 www.jamkaran.ir
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
سلام ( ) مراسم شبهای قدر ساعت۲۳تا۳بامداد شهرک مدنی روبروکلانتری سابق کوچه سرو۳ بیت الزهراعلیهاالسلام جلسه خانوادگی است اطلاع رسانی کنید
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
44.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب المهدی 💐 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 _شیعیان دوران گذشته چه عقایدی درباره مهدویت داشتند؟ _اصحاب ائمه، سراغ چه چیزی را از ایشان میگرفتند؟ 🔹 برای مشاهده سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.