شیرین زبونی برای وقتایی که تازه با همسری آشتی کردین 😊
همسرم میدونستی ..⁉️
رابطه منو تو
مثل چای وشکر میمونه
که هر چی هم بخوره
بیشتر قاطی میشیم 💞😌
بعله اینجوریااست 😉
#ایده_دلبری
🌹@Zanjan_tanhamasir
#همسرداری ۱
#تشکر_از_همسر
🌸 یادت باشه هر چند وقت یکبار از همسرت برای خوبیهاش تشکر کنی
گاهی در خلوت خودتون
گاهی جلوی دوستان ، فامیل ، فرزندان
🔹 دیگه هر کی ندونه شما می دونید، ما خانوما اگر اراده کنیم می تونیم در وصف خوبیهای همسرمون کتاب بنویسیم و اگرم بخواهیم می تونیم از بدیهاش به اندازه شاهنامه حرف بزنیم و از چشم همه بندازیمش
شما سعی کن موضوع تشکرت هر بار با دفعه قبلی متفاوت باشه.
زیادم طولانیش نکن.
یه عبارت کوتاه کافیه ، بگو و بگذر
خیلی غلیظش نکن😂،تملق هم نباشه ، یعنی اون خوبیی که داری می گی حتما تو وجودش باشه.
حواستو جمع کن افراط و تفریط هم نداشته باشی
چند تا نمونه برات بگم
🔹خدا خیرت بده همیشه حواست به مامانم اینا هست که مرتب بهشون سر بزنیم.
🔸خدا رو شکر که همیشه به فکر بچه ها هستی.
🔹وقتی می بینم به پدرو مادرت اینقدر رسیدگی می کنی ، خوشحال می شم. خوبی تو وجودته اصلا.
🔹از خریدای خوبت ممنونم .
🔹چقدر خوش مسافرتی.
این جملات هم تشکرند و هم تأئید.
این تأئیدات به شارژ روحی مرد کمک می کنه تا به اون اقتداری که باید در زندگیش حس کنه، برسه.
اگر این اقتدار از طرف همسر به مرد بخشیده بشه، اون هم برای این زندگی از هیچ چیزی کم نمی گذاره.
اتفاقا اون و بچه هات هم یاد می گیرند ، از همدیگه و از شما تشکر کنند.
این فرهنگ تشکر رو از بچه هات هم داشته باش.
تشکر از کار خوب همسر و فرزند ، نشون می ده که اون کار خوب دیده شده و حس مثبت دیده شدن و مورد تشکر واقع شدن موجب تکرار اون کار خوب و کارهای خوب مشابه آن می شود.
البته آقایان هم توجه کنند ، به همین روش به خوبیهای خانم خونه اشاراتی داشته باشند.👌
#مارال_پورمتین
🌹@Zanjan_tanhamasir
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چهارشنبه_های #بر_اساس_واقعیت #قسمت_نهم تازه فهمیدم چی شد! گفتم وای پنجشنبه کتابخونه تعطیله! اک
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_دهم
نگاهش کردم گفتم: انداختیم یا انداختی لیلا خانم!؟ نگاهی بهم کرد که چیزی بگه اما نگذاشتم حرف بزنه گفتم: آره می دونم من شروع کردم! دمت تو هم گرم که پایه بودی! تو شادیات جبران کنم ولی لیلا منم می ترسم!
لیلا گفت: نازنین این جماعت از نزدیک انگار میخوان آدم رو بخورن!!!
از حرفش خندم گرفت گفتم: یه چیزی میگا! بحث خوردن باشه تو ازهمه سبقت میگیری!
ولی ....
نمی دونم چی بگم، بریم ببینیم چی
میشه!
نزدیکترین محل به آدرسی که سعید داده بود، لیلا ماشین رو پارک کرد. پیاده که شدیم قلب جفتمون مثل گنجشک میزد! وقتی رسیدیم جلوی ساختمون با دیدن بازرسی جلوی ورودی شدت تپش قلبمون بالا رفت! لیلا با استرس گفت: مگه کلانتریه! عَه! نازی من نمیام اینجا یه جوریه! چرا بازرسی می کنن؟
گفتم: لیلا خودت رو لوس نکن مگه بار قاچاق همرات داری اینقدر ترسی! جمع کن خودت رو! فک نمی کردم اینقدر ترسو باشی! همونطور که لبش را می گزید با حرص گفت: عزیزم من ترسو نیستم این جماعت غول ان!
گفتم: در هر صورت چاره ای نیست! بیا بریم داخل فقط اینکه اون محدودیت ها رو فعلا بکن تو تا از این محدوده رد بشیم!
حالا هرچی شال نصفه نیمه اش رو میکشید جلو از پشت موهاش می ریخت بیرون ،شال رو می داد عقب از جلو موهاش می ریخت بیرون!
خندم گرفت در حالی که لیلا خیلی عصبی شده بود وضع من بهتر بود مقنعه پوشیده بودم بالاخره خودم رو جمع و جور کردم ولی لیلا همچنان درگیر بود با خودش غر می زد اینم موضوع تحقیق بود من فاقد شعور گفتم!!!
برای اینکه حالش رو عوض کنم شروع کردم بخوندن...
چه بگویم نگفته ام پیداست...
غم این دل مگر یکی و دوتاست....
بهمت ریخته است گیسویی...
بهمت ریخته است مدتهاست...
با کنایه و حرص دستهاش رو توی هوا چرخوند و گفت: باشه بخون! منم به موقع برات دارم نااااااازی جون...
بالاخره با هر دردسری بود لیلا هم خودش رو جمع و جور کرد، ورودی ساختمان سرباز بلندقدی ایستاده بود با صدای زمختی گفت: خانما با کی کار دارید!؟
لیلا که که کلا لال شده بود!
من گفتم: با خانم حسینی کارداریم... یه نگاهی به سر و وضع مون کرد و گفت: مستقیم انتهای سالن، سمت راست دفتر شون هست بفرمایید ...
یه نفس عمیق کشیدیم ولی هنوز نمی دونستیم قراره با چه کسی روبه رو بشیم!
تصوراتی که لیلا بیان می کرد غیر قابل
تحمل به نظر می رسید! مدام غر می زد خیلی استرس داشت!
من گفتم: لیلا اینقدر خودت رو اذیت نکن چند تا سوال می پرسیم تموم میشه میره دیگه! اصلا می خوای موضوع تحقیق روعوض کنیم یه چیز دیگه بگیم آهان مثلا ضرورت حجاب در جامعه! اوووووف! چمیدونم یه چیزی توی این فازها!
یه نگاه عصبی کرد و گفت: این همه استرس دارم می کشم! حرص می خورم! بعد موضوع را عوض کنم! نه اتفاقا بذار بریم حالشون رو بگیریم بلکه یه کم دلمون خنک بشه! چرا اینقدر حرف زور می زنن! بابا به پیر به پیغمبر هر کسی به دین خودش! اینا تو قبر هم حتما می خوان بیان به جای ما جواب بدن!
تو دنیا که ولمون نمی کنن! بذار حداقل حرف دلمون رو بزنیم! درک که هر چی می خواد بشه!
دستش را گرفتم و گفتم: لیلا باشه! باشه! حالا احساساتی نشو، حرص نخور ! بابا هنوز که این خانمه رو ندیدمش شاید اصلا اینجوری نباشه!
لیلا سکوت کرد اما مطمئن بودم ذهنش آشوبه! با اینکه خودم هم حسابی استرس داشتم ولی سعی کردم منطقی فک کنم! هر چند که فشار روحیم آمپر چسبونده بود!
رسیدیم پشت در اتاق...
لیلا بلند گفت: خدایا این جماعت استغفرا... جای تو بشینن ما رو قعر جهنم هم جا نمیدن! خودت به ما رحم کن... بدون اینکه چیزی به لیلا بگم آروم در زدم...
از داخل اتاق گفتند: بفرمایید داخل!
لیلا چنان آب دهنش را قورت داد که صداش کامل شنیده شد و با حالت گارد شدیدی در اتاق را باز کرد!
توی دلم گفتم: خدایش عجب غلطی کردیم...
رفتیم داخل...
منتظر هر واکنش بودیم...
طبیعی بود که هر کسی داخل اتاق هست با دیدن قیافمون متعجب بشه یا خیلی یه جوری برخورد کنه....
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
15.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ التَّدْبيرِ...
🌱سلام بر تو ای تدبیرگر عالم هستی،
ای مولایی که ظهورت چاره ی همه ی بیچارگان است.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج
💥مارامعرفیکنید
🌹@zanjan_tanhamasir
🌱 #آیههایآرامش
💠وَ اِن یُرِدکَ بِخَیرِِ
فَلَا رَادَّ لِفَضلِهِ
❤️اگر خدا برای تو خیری بخواهد
کسی نمی تواند مانع لطفش شود.
🔅سوره یونس.آیه ۱۰۷
💥مارامعرفیکنید👇
🌹@zanjan_tanhamasir
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#شکرانه ۱۷ از خودت سؤال کن: آیا من در طول روز؛ خلوتی کوتاه، برای تشکّر از خدا دارم؟ من، در روز
#شکرانه 17 ✅⬆️
شکـــــرا یا ربـــــی شکـــــرا.... 🤲
شکر18.mp3
6.89M
#شکرانه ۱۸
لئن شَکَرتُم لَأزیدَنَّکُُم ...
یادت باشه؛
اگـه زیبائیِ نعمتی رو نبینی
و زبان و قلبت به شکر باز نشه؛
به ازدیاد نعمتت، فکر نکن!
رزق زیاد، در گروی شکـــــر بیشتره.
#استاد_شجاعی 🎤
تنها مسیر...🦋
🌹 @Zanjan_tanhamasir
recording-20211210-134225.mp3
2.3M
🔶🌹 ازدواج یعنی برطرف کردن نقاط ضعف روحی خودمون
✅ اگه خانمی دچار شکست در ازدواج شد نباید زندگی خودش رو رها کنه...
حاج آقا حسینی
🌹@Zanjan_tanhamasir
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
🔶🌹 ازدواج یعنی برطرف کردن نقاط ضعف روحی خودمون ✅ اگه خانمی دچار شکست در ازدواج شد نباید زندگی خودش
❇️🔹 لطفا همه شما عزیزان این فایل صوتی رو گوش بدید تا یه نگاه جدید و زیبا به ازدواج پیدا کنید.
#اطلاعیه
❤️💥 برخی مخاطبین کانال که جوان های مجرد هستند و میخوان ازدواج کنند اما مورد مناسب سراغ ندارند.
در کانال زیر اطلاعات خوبی در مورد ازدواج تقدیم حضورتون میشه. ان شالله که براتون مفید واقع بشه:👇🏼👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/528351277C7fc860bfc5
❇️🔸 به لطف خدا تا حالا ازدواج های زیادی بین جوانان تنهامسیری انجام شده که به همشون تبریک میگیم و امیدواریم ازدواج های بیشتری صورت بگیره
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
🔶🌹 ازدواج یعنی برطرف کردن نقاط ضعف روحی خودمون ✅ اگه خانمی دچار شکست در ازدواج شد نباید زندگی خودش
👆🏼 این فایل رو همه عزیزان با دقت گوش بدن
ادامش رو الان تقدیم حضورتون میکنم. انصافا فوق العاده زیباست...👇🏼👇🏼
021.mp3
1.65M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده
"بخش بیست و یکم"
🌹 روش درست توجه بخشی به اطرافیان
💥 دکتر حمید #حبشی
🌹@Zanjan_tanhamasir
♦️ خلاصه اطلاعیه مدیریت بحران استان|وضعیت زنجان تا پایان هفته مشخص شد
🔹کودکستان ها: تعطیل
🔹مدارس ابتدایی: مجازی
🔹مدارس راهنمایی که آزمون هماهنگ استانی ندارند: مجازی
🔹دبیرستان ها: حضوری
🔹دانشگاه ها: حضوری
🔹ادارات: شروع از ۹:۳۰ صبح
🔹آخرین خبر زنجان👇
🌹@zanjan_tanhamasir
♦️ اصلاحیه۱| خلاصه اطلاعیه مدیریت بحران استان:
🔹کودکستان ها: تعطیل تا پایان هفته
🔹مدارس ابتدایی: مجازی تا پایان هفته
🔹مدارس راهنمایی که آزمون هماهنگ استانی ندارند: مجازی تا پایان هفته
🔹 دانشگاه ها: حضوری
🔹 دبیرستان ها: فقط فردا افرادی که امتحان نهایی ندارند غیر حضوری هستند
🔹ادارات: شروع از ۹:۳۰ صبح تا پایان هفته
🔹آخرین اخبار زنجان👇
🌹@zanjan_tanhamasir
🔺در دنیایی که خیلی راحت به نماز و قران و مقدسات توهین میکنند تو مثل این کادر پرواز با خدا باش !
🌹 @zanjan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ یگان ویژه خودروهای زرهی خود را به خیابان آورد، البته برای خدمت به مردم...
🔹اینجا سمیرم است.
مشابه این فیلم از نقاط مختلف منتشر شده است.
🔹اینجا یگان ویژه دارد در مدیریت وضعیت معابر یخ زده به مردم خدمت رسانی میکند.
دم مدافعان امنیت گرم...
🌹 @zanjan_tanhamasir
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#چهارشنبه_های... #بر_اساس_واقعیت #قسمت_دهم نگاهش کردم گفتم: انداختیم یا انداختی لیلا خانم!؟ نگاه
#چهارشنبه_های...
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_یازدهم
اما خانم حسینی که پشت میز نشسته بود با دیدن ما خیلی عادی یک لبخند زد و تعارف کرد بشینیم...
نشستیم روی صندلی و گفت: بفرمایید در خدمتم خانم ها...
از قبل به لیلا گفته بودم که ایندفعه خودم صحبت می کنم تا دوباره خرابکاری نکنه!
گفتم: ما از طرف آقای صالحی مزاحمتون میشیم، تا اسم سعید رو آوردم گفت: به به، پس شما تحقیق داشتید منتظرتون بودم دخترهای گلم! حتما از دانشگاه اومدید چای یا قهوه تا نفستون تازه بشه...
ما که اصلا انتظار چنین برخوردی رو نداشتیم جا خوردیم وکمی مِن مِن کردیم و در نهایت گفتیم: چای خوبه...
خانم حسینی گفت: خوب کمی از خودتون بگید! اسمتون چیه! چی می خونید؟ گفتم: من نازنبن هستم، دوستم هم اسمش لیلاست من فلسفه می خونم و دوستم... که لیلا پرید وسط حرفم و گفت: منم حالا خودم رو با یک چیزی مشغول کردم بعد هم یکی از اون لبخندهای خبیثانش رو لبش نشست خانم حسینی گفت: احسنت چقدر خوب! بعد ادامه داد: حالا چی شد این موضوع را انتخاب کردید؟!
نگاهی به لیلا انداختم و گفتم: بعضی وقتها یک اتفاقاتی می افته که دست ما نیست! یا بهتر بگم هست خودمون ناخواسته باعثش می شیم این تحقیق هم از همین نوعه!
خانم حسینی سرش رو تکون داد گفت: عجب پس توفیق اجباری نصیبتون شده! بهر حال در هر اتفاقی خوبی هایی هست که بعدها از اتفاق افتادن چنین چیزهایی آدم ها خوشحال میشن!
سینی چای که رسید خودش هم اومد کنار ما نشست خیلی صمیمی! لیلا یه کم جمع و جورتر نشست و اخم هایش رو کشید تو هم! مثل برج زهر مار!
خانم حسینی شروع کرد به حرف زدن اینکه هیچ چیز بی حکمت نیست و حتما خیرتی بوده بالاخره بعضی تحقیق ها هم نتایجش را بعدها نشون میده! لیلا بی توجه فنجون چایی را برداشت و قند را گذاشت توی دهنش...
خانم حسینی ادام داد: مثل داستانی که میخوام براتون بگم بعد هم نیم نگاهی به لیلا کرد و با لبخندی گفت: البته تا شما چای تون رو بخورید...
لیلا اما بی توجه چایش رو سر کشید!
منم به جای چای فقط حرص می خوردم و لبخند مصنوعی که روی لبم خشک شده بود!
خانم حسینی ادامه داد: میگن سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت، تکه کلام وزیر همیشه این بود که: هر اتفاقی رخ میده به صلاح ماست.
یه روز پادشاه برای پوست کندن میوه
کارد تیزی برداشت اما از قضا در حین بریدن میوه انگشتش رو برید، وزیر هم که شاهد ماجرا بود مثل همیشه گفت: که اصلا نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میده در جهت خیر و صلاح شماست !
پادشاه از این حرف وزیر عصبانی شد و از رفتارش در برابر این اتفاق آزرده خاطر
شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد!
چند روز بعد پادشاه با همراهاش برای
شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه
در حالی که مشغول اسب سواری بود
راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد
و از ملازمان خودش دور افتاد،در حالی که دنبال راه بازگشت بود به قبیله ای رسید که مردم اونجا در حال تدارک قربانی برای مراسمشون بودند، وقتی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدن خوشحال شدند چون تصور کردند او بهترین قربانی در مراسم برای تقدیم به خدای آنهاست!
بعد پادشاه را در برابر تندیس الهه بستند تا او را بکشند، اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد می زنه: چگونه این مرد را برای قربانی کردن انتخاب می کنید در حالی که او بدنی ناقص دارد، به انگشتش نگاه کنید!
به همین دلیل از کشتنش منصرف شدن او را قربانی نکردند و آزاد شد .
پادشاه که به قصر رسید وزیر را احضار
کرد و گفت: حالا فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میده به صلاح شماست چه بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگیام نجات پیدا کند اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟!
وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید،اگر من به زندان نمی افتادم مانند همیشه در جنگل همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند، بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!
لیلا فنجون چایی اش را که نصفه خورده بود گذاشت داخل سینی و با حالت کنایه آمیزی به خانم حسینی نگاه کرد و گفت: بله حتما یه سری اتفاقات خوب می افته! شاید یکیش هم این باشه که بعد از این همه سال بفهمیم برای ما خانمها حجاب محدودیته!
بعد هم خیلی طلبکارانه پرسید....
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
#سلام_امام_زمانم✋💚
📖 السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک...
🌱سلام بر تو ای مولایی که در شب تیرهی غیبت، همه از تو نور می جویند؛
و در روز ظهورت، همه با آفتاب تو راه بندگی را میپویند.
سلام بر تو و بر روز ظهورت🌱
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ
#اللهمعجللولیڪالفرج
🌹@Zanjan_tanhamasir
#صلی_الله_علیک_یا_اهل_بیت_نبوة
سلام🤚
صبحتون پر از امید و نور💐
روزتون سرشار از مهربانی🌼
سفره تون پر از خیر و برکت🌸
ان شاءالله که دوشنبه خوبی رو در پیش داشته باشید، در مصرف گاز هم صرفه جویی کنیم خدا خیرتون بده☺️
پر از انرژی و امید بریم به استقبال یه روز عالی😊
به امروز خوش اومدید 👌
🌹@Zanjan_tanhamasir
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#چگونهدعاکنیم⁉️
🔸خیلی خودمانی به خدا بگو: خدایا غمگینم، شادم کن، خدا این را خیلی بهتر میپسندد.
🌸 انبیاء اینطور بودند. مثلاً گرسنهای بود، میگفت: خدایا گرسنهام. همینطوری به همین سادگی مثل این آیه:
🌹 «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ
خدایا! بی تردید من به خیری که تو بر من فرو می فرستی نیازمند».
🔸با خدا باید مثل یک بچه که با مادرش حرف میزند، حرف بزنیم. در روایت داریم که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله دستش را بالا میبرد، مثل بچهای بود که به پدر و مادرش التماس میکند. اینطور دعا می کرد. ما عادت نکرده ایم با خدا اینطوری حرف بزنیم.
❌ متأسفانه هم خودشیفته هستیم و هم متکبر. بلد نیستیم خوب دعا کنیم.
❤ خدا این حالت خودمانی بودن را خیلی دوست دارد. چون در واقع، حقیقت خودت که عین فقر مطلق است را به خدا نشان میدهی.
🔸علت این که دعا اجابت نمیشود، این است که چیزی را پیش خدا میبریم. مثلا دیپلم داشتن، دکترا داشتن، مهندس بودن، مقامات، دارایی و تواناییها را با خود می بریم، بعد هم به خدا میگوییم:
🔸حالا یک کمکی به من کن. پیامبران و ائمه اصلا اینطور نبودند. وقتی میرفتند نزد خدا، هیچ چیزی نمیبردند و کاملاً با دست خالی دعا می کردند. فقر مطلق خود را اظهار می کردند.
🔸 تعقیب نماز عصر داریم:
«لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضار
🌹 خدایا من هیچ چیزی ندارم، نه عرضه دارم نفعی به خودم برسانم، نه عرضه دارم ضرری را دفع کنم، نه میتوانم جلوی مرگم را بگیرم، نه اختیار زندگیام را دارم، هیچ چیزی دست خودم نیست.
👌وقتی آدم اینطوری به درگاه خدا میرود، اینجاست که در به رویش باز میشود و غیب به کمک انسان میآید.
🌹@Zanjan_tanhamasir
🖤تنهامسیری های زنجان 🇵🇸🖤
#شکرانه ۱۸ لئن شَکَرتُم لَأزیدَنَّکُُم ... یادت باشه؛ اگـه زیبائیِ نعمتی رو نبینی و زبان و قلبت
#شکرانه 18 ✅⬆️
شکـــــرا یا ربـــــی شکـــــرا.... 🤲
شکر19.mp3
7.04M
#شکرانه ۱۹
میـزان رضایت ما، از زندگی
مستقیماً به این بستگی داره کـه؛
چقدر اهل دیدن نعمتها و شکرِ اونها هستیم!
ناراضایتی و ناسپاسی، یکی از نشونه های اهل کفـــرانه.
#استاد_شجاعی 🎤
تنها مسیر...🦋
🌹 @Zanjan_tanhamasir