🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_چهل_و_دوم
🔹 یوسف علیه السّلام فرصت را غنیمت شمرد «۱»🔹
اما قبل از آنکه دو جوان درباری به یوسف علیه السّلام مراجعه کنند، خدا یوسف را به رسالت فرمان داده بود و آنچه به او وعده داده بود به وی عطا کرد. خدا به یوسف دستور داد که وظیفه پدران خویش را در دعوت به توحید و افروختن نور ایمان تعقیب کند. یوسف در محیط زندان به پیشرفت دعوت و نفوذ بیانش امیدوار بود. او در بین بیچارگانی که فقر روحشان را صیقل داده و ستمدیدگانی که مظلومیت آنها را به خدا نزدیک تر کرده زندگی می کند و این دو دسته از مردم، برای پذیرش حق و هدایت و ارشاد استعداد بیشتری دارند.
همان طور که یوسف علیه السّلام خود را برای تبلیغ و ابلاغ دین توحید آماده می ساخت، ناگهان آن دو جوان برای تعبیر خواب خود نزد یوسف آمدند. یوسف فرصت را غنیمت شمرد و از این فرصت برای تبلیغ دین خود بهره جست و زندانیان را مخاطب قرار داد و گفت: در وراء بتهایی که می پرستید و به آنها تقرب می جویید، خدایی وجود دارد که به من وحی کرده شما را به سوی او راهنمایی و ارشاد کنم. به شما بگویم «رع» و «أبیس»[رع، علامتى از خورشید و أبیس، علامتى از گوساله بود که خدایان قدیم مصریان بودند] و هر مجسمه یا بت دیگر فقط مخلوق خیالات شما و پدرانتان هستند و شما برای پرستش و ستایش آنها هیچگونه دلیل و برهانی ندارید. اگر مایلید دلیلی بر صحت گفتار من بدست آورید و برهانی برای صدق دعوت من پیدا کنید، به تعبیر خواب این دو جوان توجه کنید، اگر به حقیقت پیوست، بدانید که من از عالم غیب وحی می گیرم، آنگاه گفت: یکی از این دو جوان به زودی از زندان آزاد می گردد و به شغل سابق خود گمارده و ساقی سلطان می شود و بین وی و ندیمان او قرار می گیرد، ولی جوان دیگر به زودی به دار آویخته می شود و لاشخوران به سر و صورت او هجوم می برند. من این تعبیر را برحسب تعلیم وحی بدست آوردم، نه از راه غیبگویی و یا منجمی و امثال آن. آنچه گفتم از پروردگارم آموخته ام و من دین مردمی را که به خدای یکتا ایمان نمی آورند و به رستاخیز کافر باشند، قبول ندارم.
یوسف علیه السّلام از صحت ... (ادامه دارد)
#یوسف_علیه_السّلام_فرصت_را_غنیمت_شمرد
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
----------------🌱🪴🌱-------------
با ارسال این پست در ثواب نشر معارف قرآن شریک شوید... 👇👇👇
═✧❁🌸❁✧═
🌱 @Zendegiqurane
═✧❁🌸❁✧═
🔷🔸🔹🔸🔹🔶
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_چهل_و_سوم
🔹 یوسف علیه السّلام فرصت را غنیمت شمرد «۲»🔹
یوسف علیه السّلام از صحت تعبیر خود آگاه بود و یقین داشت پیشگویی او واقع می گردد.
ازاین رو چون می دانست ساقی آزاد می شود به او گفت: چون از زندان خارج شدی و به کاخ سلطنتی و جایگاه خود بازگشتی، به پادشاه بگو که مظلومی بی گناه و متهمی بی تقصیر در زندان تو در غل و زنجیر بسر می برد.
بزودی صحت تعبیر یوسف علیه السّلام عیان شد، یکی از آن دو جوان نجات یافت و نفر دوم اعدام شد و چون ساقی سلطان به جایگاه خود بازگشت، پیغام یوسف را فراموش کرد و شیطان یاد یوسف را از خاطر ساقی پاک کرد و یوسف پس از این جریان نیز سالها در زندان بماند.
پس از مدتی پادشاه مصر در خواب رؤیایی دید که او را در غم و اندوه و پریشانی خاطر فروبرد، لذا اندیشمندان دولت و بزرگان ملت خود را احضار و خواب خود را برای آنان بیان کرد.
پادشاه مصر گفت: من در خواب، هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو لاغر را می خورند، هفت خوشه گندم سبز و هفت خوشه خشک، را در خواب مشاهده کردم. [3] سپس رو به بزرگان قوم کرد و تعبیر و تأویل خواب را از آنان جویا شد.
تمام دانشمندان مصر از تأویل و تعبیر آن عاجز ماندند و گفتند: ... (ادامه دارد)
#یوسف_علیه_السّلام_فرصت_را_غنیمت_شمرد
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
----------------🌱🪴🌱-------------
با ارسال این پست در ثواب نشر معارف قرآن شریک شوید... 👇👇👇
═✧❁🌸❁✧═
🌱 @Zendegiqurane
═✧❁🌸❁✧═
🌿🌿
#قصههای_قرآنی
قصه های مربوط به: #حضرت_یوسف علیه السلام #قسمت_چهل_و_چهارم
🔹 یوسف علیه السّلام فرصت را غنیمت شمرد «۳»🔹
تمام دانشمندان مصر از تأویل و تعبیر آن عاجز ماندند و گفتند: خواب شما از نوع خیالی و وهمی و از خوابهای شوریده و شیطانی است و ما تأویل و تفسیر این گونه خوابها را نمی دانیم.
اما این خواب یک نفر فراموشکار را متوجه و بیدار ساخت تا خاطرات دور و روزگار گذشته اش را به یاد آورد. ساقی پادشاه تا این جریان را شنید و رغبت پادشاه را در تأویل این خواب متوجه شد، به یاد یوسف زندانی افتاد. به یاد آن مردی که خواب او را تعبیر کرد، و صدق تعبیرش آشکار شد ولی از همان روز که ساقی در دریای نعمت و رحمت غرق شد او را فراموش نموده بود.
ساقی گفت: ای پادشاه! در زندان جوان بزرگواری در بند است که فکرش صحیح و رأیش آسمانی است، با نور عقل خویش حوادثی غیبی را کشف می کند و با تدبیر نافذ خود به حقیقت واقف می شود. موقعی که خواب بر او عرضه می شود، آن را زیر و رو و تجزیه و تحلیل می کند. پس از بررسیهای کامل رأی مطمئن و تأویل صحیح خود را بیان می نماید. اگر مایلید او را نزد شما حاضر کنم.
ساقی به دیدار یوسف شتافت و دید یوسف مانند همان روزهای نخست همچنان بردبار و صبور به امر به معروف و نهی از منکر و شب زنده داری مشغول است.
ساقی به یوسف علیه السّلام گفت: ای مرد راستگو! من برای کار مهمی نزد تو آمده ام که امیدوارم تو را از زندان نجات بخشد و از این سختی عافیت دهد. درباره این خواب چه می گویی؟
هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر را خورده اند و هفت خوشه سبز را، هفت خوشه خشک در خود حل کرده اند. شاید از سرچشمه علم خود، دلهایی که تشنه این تعبیر هستند سیراب و پریشانی افکار آنها را برطرف سازی و پس از این تعبیر خواب، مردم فضل فراوان و علم سرشار تو را درک کنند.
#یوسف_علیه_السّلام_فرصت_را_غنیمت_شمرد
منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى
----------------🌱🪴🌱-------------
با ارسال این پست در ثواب نشر معارف قرآن شریک شوید... 👇👇👇
═✧❁🌸❁✧═
🌱 @Zendegiqurane
═✧❁🌸❁✧═