eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
647 دنبال‌کننده
198 عکس
36 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
گريه فاطمه عليها السلام به خاطر نزول آيه جهنم سيد بن طاووس از كتاب زهدالنى نقل مىكند: هنگامى كه آيات و ان جهم لمو عدهم اجمعين لها سبعة ابواب لكل باب منهم جزء مقسوم نازل شد، پيامبر (صلّى الله عليه وآله) گريه شديدى كرد، صحابه نيز از گريه آن حضرت به گريه افتادند. ولى كسى علت گريه آن حضرت را نمى دانست. پيامبر چنان منقلب بود كه كسى نمى توانست از او سؤال كند. عادت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) اين بود كه هرگاه فاطمه عليها السلام را مىديد خوشحال مىشد، از اين رو يكى از اصحاب به حضور فاطمه عليها السلام رفت تا او را نزد پيامبر بياورد، وقتى كه به خانه زهراء وارد شد ديد كه او مشغول آسيا كردن جو است و آيه و ما عندالله خير و ابقى را مىخواند آن مرد صحابى سلام كرد و جريان گريه رسول خدا را به او خبر داد. فاطمه عليها السلام بى درنگ برخاست و چادر كهنه اى كه دوازده وصله از ليف خرما داشت به سر گرفت و از خانه بيرون آمد. سلمان او را ديد و گريه كرد، و گفت: واحزناه دختران قيصر روم و كسرى (شاه ايران) لباسهاى سندس و حرير بپوشند، اما دختر پيامبر چادرى را كه دوازده وصله دارد و كهنه است به سر كند!! فاطمه عليها السلام به حضور پيامبر (صلّى الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: پدر جان فدايت گردم: علت گريه تو چيست پيامبر دو آيه فوق را كه جبرئيل نازل كرده بود خواند. فاطمه عليها السلام وقتى كه نام جهنم را شنيد، با صورت به روى زمين افتاده و پى در پى مىگفت: الويل ثم الويل لمن دخل النار واى سپس واى بر كى كه وارد دوزخ گردد. https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✋تاثیر یاد جهنم 🌹🌹 🔻 و ✍شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت : شام چه داری؟ 🔻طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند. 🔻صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. 🔻شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . 🔻لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند. 🔻شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. 🔸از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود. https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
🍂🌺🍂🌺🍂🌺 📝داستان مردی که جهنم را خرید! ✍در قرون وسطی کشیشان بهشت را به مردم می‌فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آنخود می‌کردند. 🔸فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می‌برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد... 🔹به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت : قیمت جهنم چقدره؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!مرد دانا گفت: بله جهنم. 🔸کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت : لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. 🔹به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی‌دهم...! https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
💥 ✍یکی از بانوان مسلمان، روزها را روزه می‌گرفت و شبها را در نماز و عبادت به سر می‌برد. اما بد اخلاق بود و با زبانش همسایگان خود را اذیت می‌کرد. 🔹شخصی در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از این بانو تعریف کرد که او اهل نماز و روزه است و تنها یک عیب دارد و آن این است که است و با زبانش همسایگان را می‌رنجاند. ✍رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : «لا خَيرَ فيها ، هِي مِن أهْلِ النّارِ» ▫️در آن زن هیچ خیری نیست، او اهل جهنم است. 📚بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۹۳ https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
عذاب جهنم و یک شبهه ✍ روزی داشت از کوچه ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم. 1⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. 2⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. 3⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. 🔸بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. 🔹خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. 🔸بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. 🔹ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
🔴 و نگاه ب جهنم ✍روایتی است از حضرت امام صادق(ع) که می فرماید: روزی گذر سلمان در کوفه به بازار آهنگرها افتاد. یک مرتبه دید جوانی بیهوش شده و مردم اطراف او را گرفته اند. سلمان که از آن نزدیکی عبور می کرد، یکی از آن افراد دوید و به او گفت 🔸یا اباعبدالله این جوان مریض و بیهوش است بیا یک دعایی بالای سر او بخوان که بهوش بیاید. حضرت سلمان وقتی نزدیک شد و به بالین جوان رسید او چشم باز کرد. تا سلمان را دید سر خود را بلند کرد و گفت یا اباعبدالله اینطور نیست که مردم گمان می کنند من بیمار هستم. 🔹وقتی گذر من به بازار آهنگرها افتاد و دیدم که با چکش های آهنی به میله های سرخ می کوبیدند، یاد این آیه افتادم: نگهبانان جهنم با چکش های آهنین بر دوزخیان می زنند. در این حالت دیگر نفهمیدم و از هوش رفتم. 🔸سلمان دید این فرد با معرفت است با او دوست شد. بعد از یک مدتی این جوان مریض شد، سلمان به عیادت او رفت و دید که موقع مرگ او است. سلمان به حضرت عزرائیل(ع) خطاب کرد که یا ملک الموت این جوان برادر و دوست من است، لطفاً مراعات او را بکن. حضرت عزرائیل فرمود: 🔹یا اباعبدالله من مراعات این جوان و تمام مومنین را خواهم کرد و با آنها دوست هستم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✅آزادی از جهنم ✍شیخ عباس قمی در فوائدالرضوی نقل می کند: کاروانی از سرخس آمدند به پابوسی امام رضا علیه السلام. پیرمرد نابینایی با آن کاروان بود، به نام حیدر قلی. آمدندحرم امام زیارت کردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در مشهد اُطراق کردند. به اندازه یک روز راه از مشهد دور شده بودند. 🍂شب جوانها گفتند برویم مقداری سر به سر این حیدر قلی بگذاریم، خسته ایم ، بخندیم و سر گرم بشیم! کاغذهای خالی برداشتند گرفتند جلو و تکان میدادند، بعد به هم می گفتند،تو از این برگه ها گرفتی؟ یکی می گفت: بله حضرت مرحمت کردند، فلانی تو هم گرفتی؟ گفت: بله من هم یکی گرفتم. 🍂حیدر قلی کنجکاو شد و گفت: چی گرفتید؟ گفتند: مگر تو نداری؟ گفت : نه من اصلا خبر ندارم! گفتند : امام رضا علیه السلام برگ سبز دست مردم می داد. گفت : این برگ سبزها چیست؟ 🍂گفتند : امان نامه از آتش جهنم است. ما این را می گذاریم در کفن هایمان قیامت دیگر نمی سوزیم، جهنم نمی رویم چون از امام رضا علیه السلام گرفته ایم. 🍂تا این را گفتند پیرمرد دلش شکست با خود گفت: امام رضا علیه السلام از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بگذاری، حتما من فقیر بودم، کور بودم و از قلم افتادم که به من اعتنایی نکردی! 🍂بلند شد و عصای خود را برداشت، راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه را نگیرم به سرخس نمی آیم باید بگیرم. 🍂گفتند: آقا ما شوخی کردیم ما هم نداریم! ولی هرچه کردند آرام نمی گرفت خیال می کرد که آنها برای دلداری به او این را می گویند. 🍂شیخ عباس نقل می کند: هنوز یک ساعت نشده بود که دیدند حیدر قلی دارد می آید یک برگه هم در دستش که با خط نور نوشته شده است «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این چیست که در دست داری؟ 🍂گفت: همین که یک مقدار از شما در بیابان فاصله گرفتم آقا را دیدم ایشان خودشان به استقبالم آمدند، گفتند حیدر قلی خسته ای برگرد این هم برگه برائت از آتش تو بگذار در کفنت شب اول قبر خودم می آیم پیشت. امام رضا علیه السلام به من هم برگ امان نامه دادند. https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
🌸🍃﷽🍃🌸 ✍در شرح مَنْ أَشْفَقَ مِنَ اَلنَّارِ اِجْتَنَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ( حکمت ۳۱) نگاهی به جهنم در نهج البلاغه خیری که نهایت آن جهنم ست؟ https://eitaa.com/a_fatemi24/1230 ترس از جهنم در نهج البلاغه https://eitaa.com/a_fatemi24/1231 بیشترین حسرت قیامت https://eitaa.com/a_fatemi24/1233 شاهراه جهنم https://eitaa.com/a_fatemi24/1234 توصیف جهنم در خطبه ۱۸۳ https://eitaa.com/a_fatemi24/1235 ✅چند داستان در باره جهنم گریه فاطمه به خاطر نزول آیه جهنم https://eitaa.com/a_fatemi24/1236 یاد جهنم در وجود این طلبه چه کرد https://eitaa.com/a_fatemi24/1237 مردی که جهنم را خرید https://eitaa.com/a_fatemi24/1238 بدزبانی و ارتباط آن با جهنم https://eitaa.com/a_fatemi24/1239 آیا جهنم شیطان را می‌سوزاند https://eitaa.com/a_fatemi24/1240 بازار فرصتی برای یاد جهنم یا دنیا https://eitaa.com/a_fatemi24/1241 برات آزادی از جهنم https://eitaa.com/a_fatemi24/1242 چهار عامل جهنمی شدن https://eitaa.com/fatemi222/14534 بدترین جای جهنم https://eitaa.com/fatemi222/11362 رابطه جهنم و نیت‌ها https://eitaa.com/fatemi222/14654 خلود در جهنم https://eitaa.com/fatemi222/14716
امروز چهارشنبه و تفسیر نهج البلاغه بعد نماز مغرب فراموش نشه موضوع امروز سیری در دعای اول صحیفه و مسله توحید 👇
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِيدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ ، فَقَالَ دعای آن حضرت است که به سپاس و ثنای خدای عزّوجلّ شروع می‌کرد آن هنگام که در عرصه‌گاه دعا قرار می‌گرفت، پس می‌گفت: 1-حمد خدا https://eitaa.com/a_fatemi24/1246 2-خلق اول و آخر https://eitaa.com/a_fatemi24/1250 3-روئیت خدا https://eitaa.com/a_fatemi24/1253 4-خلق خدا https://eitaa.com/a_fatemi24/1256 🌹
﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ ، وَ الآْخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ (1) همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست؛ آن وجود مبارکی که اوّل است، بی‌آنکه اوّلی پیش از او بوده باشد؛ و آخر است، بی‌آنکه آخری پس از او باشد. 👇 امام صادق (علیه‌السّلام) نیز در حدیث مشابهی فرمود: «او اول است بدون اینکه چیزی قبل از او باشد و ابتدایی بر او پیشی گیرد و آخر است بدون اینکه پایانی داشته باشد... همواره بوده است و همیشه خواهد بود بدون اینکه آغاز یا پایانی داشته باشد.» بنابراین، اولیت و آخریت خداوند به معنای ازلی و ابدی بودن اوست در برخی آیات قرآن نیز در خصوص ابدیت و فناناپذیری خداوند تاکید شده است چنانکه فرمود: «کُلُّ شَیْ‌ءٍ‌هالِکٌ اِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُون‌ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می‌شود حاکمیت تنها از آن اوست و همه بسوی او بازگردانده می‌شوید!» و نیز: «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ همه کسانی که روی آن[زمین‌] هستند فانی می‌شوند، و تنها ذات ذو الجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند!». https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅حمد و ستایش خداوند 🔻دعای اول صحیفه با حمد و ستایش خداوند متعال آغاز شده است. خداوند، همان درک و است که قلب مؤمن، هرگاه که به یاد خدا می افتد، در آن غرق می شود؛ زیرا هستی او، فیضی از خداست و این خود، سپاسگزاری فراوانی را می طلبد. 🔻 اساساً انسان در هر لحظه و هر # چشم برهم زدن و هر گامی که برمی دارد، نعمتهای خداوند، سرشار و پیاپی، بر او فرو می ریزد، و از این روست که ستایش خداوند، در آغاز و انجام، یکی از های اساسی تفکر اسلامی در درست و ژرفِ کائنات هستی، و درک صحیح رابطه جهان متحوّل با مبدأ ثابت و پایدار جهان، و راه دریافتِ درست حکمت وجود انسان و رهایی او از پوچی و پوچ اندیشی، و بیانگر فلسفه حیات آدمی و تلاش او در این جهان است. 🔻ستایش خداوند و سپاسگزاری از او، از یک سو سرآغاز قرآن کریم و کلید گنجینه های یاد خدا و مایه افزونی نعمتهای اوست.[iii] و از سوی دیگر، واپسین دعای صالحان در بهشت است. ♦️«اَلْحَمدُ للَّهِ» که دعای اول با آن آغاز شده، ستایشی جامع و کامل است. هر کس با آن خدا را بستاید به طور جامع و کامل خدا را ستوده است.👈 امام باقر به مناسبتی فرمود: «اَلْحَمدُ للَّهِ». آن گاه به دنبال آن فرمود: ما تَرَکتُ وَ لا اَبْقَیتُ شیئاً جَعَلْتُ جَمیعَ اَنواعِ الْمَحامِدِ للَّهِ - عَزَّوجَّل - فَما مِنْ حَمْدٍ اِلّا وَ هُوَ داخِلٌ فیما قُلْتُ 🔺چیزی را در ستایش خداوند، باقی نگذاشتم. همه ستایش ها و سپاس ها را ویژه خدای عزیز و بزرگ، قرار دادم. بنا براین، سپاس و ستایشی نیست، جز اینکه در آنچه گفتم، آمده است. https://eitaa.com/a_fatemi24/1244