eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
503 دنبال‌کننده
177 عکس
29 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهراه جهنم ✍نهج البلاغه/حکمت 323 - علل انحراف خوارج وَ قَالَ عليه‌السلام وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى اَلْخَوَارِجِ يَوْمَ اَلنَّهْرَوَانِ بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ و درود خدا بر او، فرمود: (در جنگ نهروان هنگامى كه از كنار كشتگان خوارج مى‌گذشت فرمود) بدا به حال شما! آن كه شما را فريب داد به شما زيان رساند. (پرسيدند چه كسى آنان را فريفت، اى امير المؤمنين عليه السّلام‌؟ فرمود) اَلشَّيْطَانُ اَلْمُضِلُّ وَ اَلْأَنْفُسُ اَلْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ شيطان گمراه كننده، و نفسى كه به بدى فرمان مى‌دهد غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِي وَ وَعَدَتْهُمُ اَلْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ اَلنَّارَ آنان را با آرزوها مغرور ساخت، و راه گناه را بر ايشان آماده كرد، و به آنان وعدۀ پيروزى داد، و سرانجام به آتش جهنّم گرفتارشان كرد https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
توصیف «جهنّم» از زبان امام علی(ع) پرسش : امام علی(علیه السلام) چگونه هولناک بودن «آتش جهنّم» را به تصویر می کشد؟ پاسخ اجمالی: امام علی(ع) در مورد عذاب هولناک دوزخ می فرماید: «پوست نازكِ تن طاقت آتش دوزخ را ندارد، بنابراين بر خويشتن رحم كنيد، آيا مشاهده كرده ايد ناراحتى کسی که ريگی داغ بدنش را آزرده ساخته؟ حال چگونه در طبقات آتش قرار می گيريد، هنگامی که مالك دوزخ بر آتش خشم مى گيرد، آتش ها بر روى هم مى غلتند و يكديگر را مى كوبند». این تعبيرات، آتش دوزخ را موجودى هوشيار دانسته که بر اثر خشم مالكِ دوزخ به وحشت در مى آيد. پاسخ تفصیلی: امام علی(علیه السلام) در بخشی از خطبه 183 «نهج البلاغه» اشارات تكان دهنده اى به كيفرهاى سخت آخرت و عذاب هاى هولناك دوزخ كرده، مى فرمايد: (بدانيد اين پوست نازكِ تن [انسان] طاقت آتش دوزخ را ندارد، بنابراين بر خويشتن رحم كنيد!)؛ «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ لِهذَا الْجِلْدِ الرَّقِيقِ صَبْرٌ عَلَى النَّارِ، فَارْحَمُوا نُفُوسَكُمْ». سپس با مقايسه اى ساده و روشن شدّت سوزش فوق العاده عذاب دوزخ را مجسّم مى سازد و مى فرمايد: (شما اين حقيقت را درباره خويش در مصائب دنيا آزموده ايد. آيا ناراحتى يكى از شما را كه خارى به بدنش فرو مى رود و يا زمين خوردنى كه او را كمى مجروح مى سازد و يا ريگ هاى داغ بيابان [در فصل گرما] كه او را آزار مى دهد، مشاهده كرده ايد؟ [شما با اين مصائب جزئى ناراحت مى شويد و گاه فريادتان بلند مى شود، حال فكر كنيد] چگونه خواهيد بود هنگامى كه در ميان دو طبقه از آتش در كنار سنگ هاى گداخته، در مجاورت شيطان قرار گيريد؟)؛ «فَإِنَّكُمْ قَدْ جَرَّبْتُمُوهَا فِي مَصَائِبِ الدُّنْيَا، أَفَرَأَيْتُمْ جَزَعَ أَحَدِكُمْ مِنَ الشَّوْكَةِ تُصِيبُهُ، وَ الْعَثْرَةِ تُدْمِيهِ، وَ الرَّمْضَاءِ تُحْرِقُهُ؟ فَكَيْفَ إِذَا كَانَ بَيْنَ طَابَقَيْنِ مِنْ نَارٍ، ضَجِيعَ حَجَرٍ، وَ قَرِينَ شَيْطَانٍ!». در تكميل اين سخن مى افزايد: (آيا مى دانيد آنگاه كه مالك [دوزخ] بر آتش [دوزخ] خشم مى گيرد، آتش ها بر روى هم مى غلتند و يكديگر را مى كوبند [و شعله هاى عظيم از درون آنها بر مى خيزد!] و آنگاه كه بر آتش فرياد زند از وحشت فرياد او قطعات عظيم آتش در ميان درهاى جهنم به هر سو پرتاب مى شوند!)؛ «أَعَلِمْتُمْ أَنَّ مَالِكاً إِذَا غَضِبَ عَلَى النَّارِ حَطَمَ بَعْضُهَا بَعْضاً لِغَضَبِهِ، وَ إِذَا زَجَرَهَا تَوَثَّبَتْ بَيْنَ أَبْوَابِهَا جَزَعاً مِنْ زَجْرَتِهِ!». مرحوم «مغنيه» هنگامى كه به شرح اين بخش از خطبه مى رسد سخن جالبى دارد. وى مى گويد: «همه خطبه هاى نهج البلاغه دو يا سه اصل را همراه با هم تعقيب مى كنند، از يك سو حمد و ستايش و تعظيم پروردگار و شرح صفات جمال و جلال و اسماى حسناى او و از سوى ديگر، ثنا و تمجيد پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و نور و هدايتى كه براى جهان انسانيّت آورده از سوى سوم سخن از فكر و فريب دنيا و سكرات مرگ و وحشت قبر و حساب و عذاب هاى شديد الهى در قيامت، و شگفت آنكه با اين همه تكرار، چيزى مكرر در آن نيست؛ زيرا هر كدام اسلوب تازه و شكل جديد و بديعى دارد كه در قبل و بعد آن ديده نمى شود، چيزى كه شارحان نهج البلاغه را به زحمت مى افكند و در حيرت فرو مى برد». به هرحال امام(عليه السلام) در اين سخن ناتوانى و ناراحتى شديد انسان را در برابر مصايب كوچك دنيا شرح مى دهد و آن را با مسائل عظيم آخرت و عذاب هاى شديد آن مقايسه مى كند و به همگان هشدار مى دهد. شبيه اين سخن همان است كه در دعاى كميل مى گويد: «يا رَبِّ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَ عُقُوباتِها وَ ما يَجْرِي فِيهَا مِنَ الْمَكارِهِ عَلَى اَهْلِها عَلَى اَنَّ ذلِكَ بَلاءٌ وَ مَكْرُوهٌ قَليلٌ مَكْثُهُ يَسيرٌ بَقآئُهُ قَصيرٌ مُدَّتُهُ فَكَيْفَ احْتِمَالِي لِبَلَاءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِيلِ وُقُوعِ الْمَكَارِهِ فِيهَا وَ هُوَ بَلَاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقامُهُ وَ لَا يُخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ»؛ (پروردگارا تو ناتوانى مرا در برابر كمى از رنج و عذاب دنيا و ناراحتى هايى كه در دنيا به اهل دنيا مى رسد مى دانى با اينكه درد و رنجى است كه زمانش كوتاه و بقائش كم و مدتش ناچيز است، پس چگونه طاقت عذاب آخرت و ناراحتى هاى شديد آن را دارم؟ حال آنكه مدت آن طولانى و بقايش زياد است و تخفيفى به مجازات شدگان داده نمى شود). در ضمن از تعبيرات بالا چنين استفاده مى شود كه آتش دوزخ، موجودى هوشيار است و بر اثر خشم فرشته اى كه مالك دوزخ است به وحشت در مى آيد و به هر سو پرتاب مى شود، و نيز از تعبيرات فوق استفاده مى شود كه عذاب دوزخ هم جنبه جسمانى دارد كه سوزش آتش است و هم روحانى كه مجاورت و همنشينى با شيطان است. https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
گريه فاطمه عليها السلام به خاطر نزول آيه جهنم سيد بن طاووس از كتاب زهدالنى نقل مىكند: هنگامى كه آيات و ان جهم لمو عدهم اجمعين لها سبعة ابواب لكل باب منهم جزء مقسوم نازل شد، پيامبر (صلّى الله عليه وآله) گريه شديدى كرد، صحابه نيز از گريه آن حضرت به گريه افتادند. ولى كسى علت گريه آن حضرت را نمى دانست. پيامبر چنان منقلب بود كه كسى نمى توانست از او سؤال كند. عادت رسول خدا (صلّى الله عليه وآله) اين بود كه هرگاه فاطمه عليها السلام را مىديد خوشحال مىشد، از اين رو يكى از اصحاب به حضور فاطمه عليها السلام رفت تا او را نزد پيامبر بياورد، وقتى كه به خانه زهراء وارد شد ديد كه او مشغول آسيا كردن جو است و آيه و ما عندالله خير و ابقى را مىخواند آن مرد صحابى سلام كرد و جريان گريه رسول خدا را به او خبر داد. فاطمه عليها السلام بى درنگ برخاست و چادر كهنه اى كه دوازده وصله از ليف خرما داشت به سر گرفت و از خانه بيرون آمد. سلمان او را ديد و گريه كرد، و گفت: واحزناه دختران قيصر روم و كسرى (شاه ايران) لباسهاى سندس و حرير بپوشند، اما دختر پيامبر چادرى را كه دوازده وصله دارد و كهنه است به سر كند!! فاطمه عليها السلام به حضور پيامبر (صلّى الله عليه وآله) آمد و عرض كرد: پدر جان فدايت گردم: علت گريه تو چيست پيامبر دو آيه فوق را كه جبرئيل نازل كرده بود خواند. فاطمه عليها السلام وقتى كه نام جهنم را شنيد، با صورت به روى زمين افتاده و پى در پى مىگفت: الويل ثم الويل لمن دخل النار واى سپس واى بر كى كه وارد دوزخ گردد. https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✋تاثیر یاد جهنم 🌹🌹 🔻 و ✍شب طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود به ناگاه دختری وارد اتاق او شد در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دختر گفت : شام چه داری؟ 🔻طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از آن طرف چون این دختر فراری شاهزاده بود و بخاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا فرار کرده بود لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند ولی هر چه گشتند پیدایش نکردند. 🔻صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ... . محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. 🔻شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... . 🔻لذا علت را پرسید طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمان و شخصیتم را بسوزاند. 🔻شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. 🔸از مهمترین شاگران وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود. https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
🍂🌺🍂🌺🍂🌺 📝داستان مردی که جهنم را خرید! ✍در قرون وسطی کشیشان بهشت را به مردم می‌فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آنخود می‌کردند. 🔸فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می‌برد دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد تا اینکه فکری به سرش زد... 🔹به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت : قیمت جهنم چقدره؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟!مرد دانا گفت: بله جهنم. 🔸کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت : لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره ای نوشت: سند جهنم مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. 🔹به میدان شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم رو خریدم این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی‌دهم...! https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
💥 ✍یکی از بانوان مسلمان، روزها را روزه می‌گرفت و شبها را در نماز و عبادت به سر می‌برد. اما بد اخلاق بود و با زبانش همسایگان خود را اذیت می‌کرد. 🔹شخصی در محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از این بانو تعریف کرد که او اهل نماز و روزه است و تنها یک عیب دارد و آن این است که است و با زبانش همسایگان را می‌رنجاند. ✍رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : «لا خَيرَ فيها ، هِي مِن أهْلِ النّارِ» ▫️در آن زن هیچ خیری نیست، او اهل جهنم است. 📚بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۹۳ https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
عذاب جهنم و یک شبهه ✍ روزی داشت از کوچه ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می‌گوید: من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم. 1⃣ یک اینکه می گوید خدا دیده نمی‌شود. پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. 2⃣ دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. 3⃣ سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. 🔸بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. 🔹خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. 🔸بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. 🔹ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
🔴 و نگاه ب جهنم ✍روایتی است از حضرت امام صادق(ع) که می فرماید: روزی گذر سلمان در کوفه به بازار آهنگرها افتاد. یک مرتبه دید جوانی بیهوش شده و مردم اطراف او را گرفته اند. سلمان که از آن نزدیکی عبور می کرد، یکی از آن افراد دوید و به او گفت 🔸یا اباعبدالله این جوان مریض و بیهوش است بیا یک دعایی بالای سر او بخوان که بهوش بیاید. حضرت سلمان وقتی نزدیک شد و به بالین جوان رسید او چشم باز کرد. تا سلمان را دید سر خود را بلند کرد و گفت یا اباعبدالله اینطور نیست که مردم گمان می کنند من بیمار هستم. 🔹وقتی گذر من به بازار آهنگرها افتاد و دیدم که با چکش های آهنی به میله های سرخ می کوبیدند، یاد این آیه افتادم: نگهبانان جهنم با چکش های آهنین بر دوزخیان می زنند. در این حالت دیگر نفهمیدم و از هوش رفتم. 🔸سلمان دید این فرد با معرفت است با او دوست شد. بعد از یک مدتی این جوان مریض شد، سلمان به عیادت او رفت و دید که موقع مرگ او است. سلمان به حضرت عزرائیل(ع) خطاب کرد که یا ملک الموت این جوان برادر و دوست من است، لطفاً مراعات او را بکن. حضرت عزرائیل فرمود: 🔹یا اباعبدالله من مراعات این جوان و تمام مومنین را خواهم کرد و با آنها دوست هستم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
✅آزادی از جهنم ✍شیخ عباس قمی در فوائدالرضوی نقل می کند: کاروانی از سرخس آمدند به پابوسی امام رضا علیه السلام. پیرمرد نابینایی با آن کاروان بود، به نام حیدر قلی. آمدندحرم امام زیارت کردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در مشهد اُطراق کردند. به اندازه یک روز راه از مشهد دور شده بودند. 🍂شب جوانها گفتند برویم مقداری سر به سر این حیدر قلی بگذاریم، خسته ایم ، بخندیم و سر گرم بشیم! کاغذهای خالی برداشتند گرفتند جلو و تکان میدادند، بعد به هم می گفتند،تو از این برگه ها گرفتی؟ یکی می گفت: بله حضرت مرحمت کردند، فلانی تو هم گرفتی؟ گفت: بله من هم یکی گرفتم. 🍂حیدر قلی کنجکاو شد و گفت: چی گرفتید؟ گفتند: مگر تو نداری؟ گفت : نه من اصلا خبر ندارم! گفتند : امام رضا علیه السلام برگ سبز دست مردم می داد. گفت : این برگ سبزها چیست؟ 🍂گفتند : امان نامه از آتش جهنم است. ما این را می گذاریم در کفن هایمان قیامت دیگر نمی سوزیم، جهنم نمی رویم چون از امام رضا علیه السلام گرفته ایم. 🍂تا این را گفتند پیرمرد دلش شکست با خود گفت: امام رضا علیه السلام از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بگذاری، حتما من فقیر بودم، کور بودم و از قلم افتادم که به من اعتنایی نکردی! 🍂بلند شد و عصای خود را برداشت، راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه را نگیرم به سرخس نمی آیم باید بگیرم. 🍂گفتند: آقا ما شوخی کردیم ما هم نداریم! ولی هرچه کردند آرام نمی گرفت خیال می کرد که آنها برای دلداری به او این را می گویند. 🍂شیخ عباس نقل می کند: هنوز یک ساعت نشده بود که دیدند حیدر قلی دارد می آید یک برگه هم در دستش که با خط نور نوشته شده است «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این چیست که در دست داری؟ 🍂گفت: همین که یک مقدار از شما در بیابان فاصله گرفتم آقا را دیدم ایشان خودشان به استقبالم آمدند، گفتند حیدر قلی خسته ای برگرد این هم برگه برائت از آتش تو بگذار در کفنت شب اول قبر خودم می آیم پیشت. امام رضا علیه السلام به من هم برگ امان نامه دادند. https://eitaa.com/a_fatemi24/1227
🌸🍃﷽🍃🌸 ✍در شرح مَنْ أَشْفَقَ مِنَ اَلنَّارِ اِجْتَنَبَ اَلْمُحَرَّمَاتِ( حکمت ۳۱) نگاهی به جهنم در نهج البلاغه خیری که نهایت آن جهنم ست؟ https://eitaa.com/a_fatemi24/1230 ترس از جهنم در نهج البلاغه https://eitaa.com/a_fatemi24/1231 بیشترین حسرت قیامت https://eitaa.com/a_fatemi24/1233 شاهراه جهنم https://eitaa.com/a_fatemi24/1234 توصیف جهنم در خطبه ۱۸۳ https://eitaa.com/a_fatemi24/1235 ✅چند داستان در باره جهنم گریه فاطمه به خاطر نزول آیه جهنم https://eitaa.com/a_fatemi24/1236 یاد جهنم در وجود این طلبه چه کرد https://eitaa.com/a_fatemi24/1237 مردی که جهنم را خرید https://eitaa.com/a_fatemi24/1238 بدزبانی و ارتباط آن با جهنم https://eitaa.com/a_fatemi24/1239 آیا جهنم شیطان را می‌سوزاند https://eitaa.com/a_fatemi24/1240 بازار فرصتی برای یاد جهنم یا دنیا https://eitaa.com/a_fatemi24/1241 برات آزادی از جهنم https://eitaa.com/a_fatemi24/1242 چهار عامل جهنمی شدن https://eitaa.com/fatemi222/14534 بدترین جای جهنم https://eitaa.com/fatemi222/11362 رابطه جهنم و نیت‌ها https://eitaa.com/fatemi222/14654 خلود در جهنم https://eitaa.com/fatemi222/14716
امروز چهارشنبه و تفسیر نهج البلاغه بعد نماز مغرب فراموش نشه موضوع امروز سیری در دعای اول صحیفه و مسله توحید 👇
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِيدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ ، فَقَالَ دعای آن حضرت است که به سپاس و ثنای خدای عزّوجلّ شروع می‌کرد آن هنگام که در عرصه‌گاه دعا قرار می‌گرفت، پس می‌گفت: 1-حمد خدا https://eitaa.com/a_fatemi24/1246 2-خلق اول و آخر https://eitaa.com/a_fatemi24/1250 3-روئیت خدا https://eitaa.com/a_fatemi24/1253 4-خلق خدا https://eitaa.com/a_fatemi24/1256 🌹
﴿1﴾ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ ، وَ الآْخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ (1) همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست؛ آن وجود مبارکی که اوّل است، بی‌آنکه اوّلی پیش از او بوده باشد؛ و آخر است، بی‌آنکه آخری پس از او باشد. 👇 امام صادق (علیه‌السّلام) نیز در حدیث مشابهی فرمود: «او اول است بدون اینکه چیزی قبل از او باشد و ابتدایی بر او پیشی گیرد و آخر است بدون اینکه پایانی داشته باشد... همواره بوده است و همیشه خواهد بود بدون اینکه آغاز یا پایانی داشته باشد.» بنابراین، اولیت و آخریت خداوند به معنای ازلی و ابدی بودن اوست در برخی آیات قرآن نیز در خصوص ابدیت و فناناپذیری خداوند تاکید شده است چنانکه فرمود: «کُلُّ شَیْ‌ءٍ‌هالِکٌ اِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ اِلَیْهِ تُرْجَعُون‌ همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می‌شود حاکمیت تنها از آن اوست و همه بسوی او بازگردانده می‌شوید!» و نیز: «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقی‌ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ همه کسانی که روی آن[زمین‌] هستند فانی می‌شوند، و تنها ذات ذو الجلال و گرامی پروردگارت باقی می‌ماند!». https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅حمد و ستایش خداوند 🔻دعای اول صحیفه با حمد و ستایش خداوند متعال آغاز شده است. خداوند، همان درک و است که قلب مؤمن، هرگاه که به یاد خدا می افتد، در آن غرق می شود؛ زیرا هستی او، فیضی از خداست و این خود، سپاسگزاری فراوانی را می طلبد. 🔻 اساساً انسان در هر لحظه و هر # چشم برهم زدن و هر گامی که برمی دارد، نعمتهای خداوند، سرشار و پیاپی، بر او فرو می ریزد، و از این روست که ستایش خداوند، در آغاز و انجام، یکی از های اساسی تفکر اسلامی در درست و ژرفِ کائنات هستی، و درک صحیح رابطه جهان متحوّل با مبدأ ثابت و پایدار جهان، و راه دریافتِ درست حکمت وجود انسان و رهایی او از پوچی و پوچ اندیشی، و بیانگر فلسفه حیات آدمی و تلاش او در این جهان است. 🔻ستایش خداوند و سپاسگزاری از او، از یک سو سرآغاز قرآن کریم و کلید گنجینه های یاد خدا و مایه افزونی نعمتهای اوست.[iii] و از سوی دیگر، واپسین دعای صالحان در بهشت است. ♦️«اَلْحَمدُ للَّهِ» که دعای اول با آن آغاز شده، ستایشی جامع و کامل است. هر کس با آن خدا را بستاید به طور جامع و کامل خدا را ستوده است.👈 امام باقر به مناسبتی فرمود: «اَلْحَمدُ للَّهِ». آن گاه به دنبال آن فرمود: ما تَرَکتُ وَ لا اَبْقَیتُ شیئاً جَعَلْتُ جَمیعَ اَنواعِ الْمَحامِدِ للَّهِ - عَزَّوجَّل - فَما مِنْ حَمْدٍ اِلّا وَ هُوَ داخِلٌ فیما قُلْتُ 🔺چیزی را در ستایش خداوند، باقی نگذاشتم. همه ستایش ها و سپاس ها را ویژه خدای عزیز و بزرگ، قرار دادم. بنا براین، سپاس و ستایشی نیست، جز اینکه در آنچه گفتم، آمده است. https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅الْحَمْدُ لِلّهِ سپاس و ستایش مخصوص خداوند ست. 🔹* علاوه بر سوره حمد،چهار سوره ی انعام،کهف،سبأ وفاطر نیز با جمله «الْحَمْدُ لِلّهِ» آغاز گردیده،ولی فقط در سوره حمد بعد از آن «رَبِّ الْعالَمِینَ» آمده است. 🔹* مفهوم ،ترکیبی از مفهوم مدح و شکر است.انسان در برابر جمال و کمال و زیبایی، زبان به ستایش و در برابر نعمت و خدمت واحسان دیگران،زبان به تشکّر می گشاید. 🔹خداوند متعال به خاطر و جمالش،شایسته ی ستایش وبه خاطر احسان ها و نعمت هایش،لایق شکرگزاری است. 🔹* «الحمد لله»، نوع تشکّر از خداوند است.هر کس در هرجا،با هر زبانی،هرگونه ستایشی از هر کمال و زیبایی دارد،در حقیقت سرچشمه ی آن را ستایش می کند.البتّه حمد خداوند منافاتی با سپاسگزاری از مخلوق ندارد،به شرط آنکه به امر خداوند و در خط و مسیر او باشد. ♦️پیام ها: 1-همه ستایش ها برای اوست. «الْحَمْدُ لِلّهِ» 2-خداوند در تربیت و رشد هستی اجباری ندارد.زیرا حمد برای کارهای غیر اجباری است. «الْحَمْدُ لِلّهِ» 3-همه هستی زیباست و تدبیر همه هستی نیکوست.زیرا حمد برای زیبایی و نیکویی است. «الْحَمْدُ لِلّهِ» 4-دلیل ستایش ما،پروردگاری اوست. «الْحَمْدُ لِلّهِ ازلی و ابدی هست» 5-مؤمنان در آغاز کتاب(قرآن)با نیایش به درگاه خداوند متعال، «الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» می گویند و در پایان کار در بهشت نیز،همان شعار را می دهند که «آخر دعواهم أن الحمدللّه ربّ العالمین» ♦️امام سجّاد حضرت علىّ بن الحسين (عليه السلام) فرمود: مَنْ قالَ: الْحَمْدُلِلّهِ فَقَدْ أدّى‌ شُكْرَ كُلِّ نِعْمَةٍ لِلّه عَزَّوَجَلَّ عَلَيهِ. «» هر كس بگويد: الحمدللَّه، به حقيقت كه شكر تمام نعمت‌هاى حقّ را اداكرده است. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: لا إلهَ إلَّااللّهُ نِصْفُ الْميزانِ، وَالْحَمْدُ لِلّهِيَمْلَأُهُ. «» لا اله الّا اللّه نيمى از ميزان عمل را كفايت مى‌كند و الحمد للّهآن را پُر مى‌نمايد. https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅حمد واقعى‌ 🔺در مطالب گذشته بر اين حقيقت پافشارى شد كه: حمد به معناى ،قلبى و لسانى و جوارحى است، يعنى قلب به حضرت منعم و اظهار حمد به زبان بالفظ﴿الحمدللّه‌﴾ و اجرا شدن فرامين دوست باچشم و گوش و زبان و دست و پا و خوددارى از گناه و معصيت، روى هم رفته حمد است ورنه گفتن‌﴿الحمدللّه﴾ به زبان كار است وبرنامه‌اى است كه مى‌توان به بعضى از حيوانات تعليم داد، تا در برابر هر لطفى كه به آنان مى‌شود بگويند:﴿الحمدللّه.﴾ به حقيقت كه حمد مركّب از سه واقعيّت درونى و زبانى و جسمى است و اين معنايى است كه بهترينو پرقيمت‌ترين روايات، به آن دلالت مى‌كند: 🔻عَنِ ابْنِ نُباتَةَ قالَ: كُنْتُ أرْكَعُ عِنْدَ بابِأميرِالْمؤْمِنينَ (عليه السلام) وَأنَا أدْعُو اللّهَ، إذْ خَرَجَأميرُالْمؤْمِنينَ (عليه السلام) فَقالَ: يا أصْبَغُ! قُلْتُ: لَبَّيْكَ، قالَ: أىَّشَىْ‌ءٍ كُنْتَ تَصْنَعُ؟ قُلْتُ: رَكَعْتُ و أنَا أدْعُو، 🔻قالَ: افَلاأُعَلِّمُكَ دُعاءً سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ (صلى الله عليه و آله)؟ قُلْتُ:بَلى، قالَ: قُلْ: «الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى ما كانَ، و الْحَمْدُ لِلّهِ عَلى كُلِ‌ حالٍ. ثُمَّ ضَرَبَبِيَدِهِ الْيُمْنى عَلى مِنْكَبِىَ الْأيْسَرِ و قالَ: يا أصْبَغُ! لَئِنْثَبَتَتْ قَدَمُكَ، و تَمَّتْ وِلايَتُكَ، وَانْبَسَطَتْ يَدُكَ، اللّهُ أرْحَمُبِكَ مِنْ نَفْسِكَ! 🔺اصبغ بن نُباته مى‌گويد: كنار خانه أميرالمؤمنين ركوع مى‌كردم و بهپيشگاه حضرت حقّ به دعا و مناجات برخاسته بودم، در اين وقت حضرت اميرالمؤمنين ازدر خانه بيرون آمد و فرمود: اصبغ! عرضه داشتم: بله، فرمود: در چه كارى بودى؟ گفتم:در ركوع و دعا، فرمود: علاقه دارى دعايى كه از رسول خدا شنيدم به تو بياموزم؟ 🔻 پاسخ دادم: آرى، فرمود: بگو:الْحَمْدُ لَلّهِ عَلى ما كانَ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلى كُلِّ حالٍ؛سپاس خدا را بر آنچه بوده و سپاس خدا را بر هر حال.سپس با دست راستش بر شانه چپم زد و فرمود: اگر در راه خدا ثابت قدم باشى و با تمام وجود رهبرى پيشواى بر حق را قبول داشته باشى و در مسأله مال در راهخدا دست و دل باز باشى، خداوند مهربان از تو به وجود خودت مهربان‌تر است! 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅اوّلیت و آخرّیت حق تعالی 🔺امام سجاد (ع) در دعای اول می فرماید: «اَلحَمدُللهِ الاَوَّلِ بِلا اَوَّلٍ کانَ قَبلَهُ وَ الاخِرٍ بلا آخِرٍ یَکونُ بَعدَهُ» ستایش از آن خدایی اول است که هیچ اولی قبل از او نیست و مخصوص خدای آخر است که هیچ آخری بعد از او نیست. 🔺امام سجاد (ع) به این نکته اشاره می فرمایند که صفت اولویت برای خداوند متعال غیر از اولیّت زمانی و نسبی است که قبلیت دیگری را می پذیرد؛ اولیت او هرگز قبل پذیر نیست. 🔺توضیح آن که همه پدیده ها در نظام هستی معلول بوده و هیچ چیز نیست که از این قاعده خارج باشد و واضح است که هر معلولی از علت خود متأخر بوده و به آن وابسته می باشد. بنابراین هیچ چیز قبل از او وجود نخواهد داشت و هم چنین در این فراز از دعا بر این نکته تأکید دارند که خداوند متعال آخری است که پس از او آخر دیگری قابل تصور نیست زیرا: 🔹اولاً: هیچ موجودی نسبت به خداوند متعال استقلال ندارد تا بتوان آن را آخر دانست. 🔹ثانیاً: خداوند متعال غایت همه موجودات عالم است و غایب هر چیز غیر از خود آن چیز می باشد. امام سجاد (ع) در این باره در فرازی دیگر در دعای چهل وهفتم می فرماید: «وَ اَنتَ اللهُ لا اِلهَ اَنتَ الاَوَّلُ قَبلَ کُلِّ اَحَدٍ وَ ا لاخِرُ بَعدَ کُلِّ عَدَدٍ» تویی آن خدایی که جز تو معبودی نیست و تو قبل از هر چیز اولی و پس از همه اعداد آخر تویی. 🔹قرآن کریم در این باره به این نکته عمیق اشاره نموده و می فرماید: «هُوَ الاوَّلُ وَ الاخِرُ و َ الظّاهِرُ وَ الباطن وَ و هُوَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیِمٌ» اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به همه چیز داناست. و در جای دیگر می فرماید: «اِلی اللهِ المَصیرُ» بازگشت همه فقط به سوی خداست. 🔹این آیات حاکی از این حقیقت است که غیر از او چیز دیگری منتها الیه نیست زیرا او کمال مطلق است و همه عالم آگاهانه و غیرآگاهانه به طرف کمال مطلق در تکاپو هستند 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
✅کلاس درس توحید الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ. حمد ویژه خدایی که دیده کوتاه بین اهل نظر توان رؤیت و مشاهده او را ندارند و اوهام و اندیشه های واصفان را یارای وصف او نیست. 👇
دلایل ناممکن بودن رؤیت خدا ♦️دلایل عقلی 🔹به‌گفته شیخ جعفر سبحانی، اساس ادله عقلی این است که دیدن خدا مستلزم اثبات جسم یا صفات جسم برای خداست. برخی از ادله عقلی از این قرار است: 🔹دیدن با چشم ظاهری مستلزم آن است که خداوند دارای بُعد، مکان و زمان باشد؛ در حالی که خداوند منزه از این اوصاف است. از نظر علامه حلی اقتضای وجوب وجود خداوند، مجرد بودن خدا و نفی جهت و مکان از اوست. با نفی این موارد، رؤيت خدا با چشم ظاهری منتفی می‌شود. 🔹خداوند یا به تمام ذات قابل رؤیت است یا جزئی از ذاتش دیده می‌شود. صورت اول به متناهی و محدود بودن خدا می‌انجامد و صورت دوم مستلزم مرکب، مکانمند و جهت‌دار بودن خداست که هر دو صورت محال و باطل است. پس خدا قابل مشاهده و دیدن نیست. ♦️دلایل نقلی کتاب «رؤیة الله» اثر آیت‌الله سبحانی. 🔹از ادله نقلی مخالفان، یکی همان آیه ۱۴۳ سوره اعراف است که موافقان هم به آن استناد می‌کردند و در آن، خداوند به موسی می‌گوید تو نمی‌توانی مرا ببینی: «لَنْ تَرانِی». از آنجا که واژه «لَنْ» به معنای نفی ابدی است، «لَنْ تَرانِی» دلالت بر نفی ابدی رؤیت خدا و عدم وقوع آن دارد.خواجه طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد درباره این آیه می گوید: «و سؤال موسى لقومه»یعنی در خواست موسی برای دیدن خدا از جانب قومش بود نه از جانب خودش 🔹آیه دیگر این است: لَا تُدْرِ‌کهُ الْأَبْصَارُ‌ وَهُوَ یُدْرِ‌ک الْأَبْصَارَ‌؛ چشم‌ها او را درنمى‌یابند و اوست که دیدگان را درمى‌یابد».از دیدگاه متکلمان امامی و معتزلی آیه دلالت دارد که خدا با چشم دیده نمی‌شود؛ 🔹روایات منقول از امامان شیعه هم دلالت دارند که خداوند با چشم ظاهری دیده نمی‌شود.در روایتی، شخصی از امام علی(ع) می‌پرسد آیا خدا را دیده است و او پاسخ می‌دهد خدایی را که نمی‌بینم عبادت نمی‌کنم؛ اما او را با حقیقت ایمان می‌توان مشاهده کرد، نه با چشمان سر.
برخورد انتقادی قرآن با طرح رویت 🔺قرآن آن گاه که مسئله درخواست رویت را از سوی بنی اسرائیل مطرح می کند، به شدت به نقد آن می پردازد. اینک به سه آیه زیر توجه فرمایید: 1. «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُومِنَ لَک حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»[ بقره 56.]؛ «[به یاد آرید] آنگاه که به موسی گفتید: ما به نبوت تو ایمان نمی آوریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم، در نتیجه چنین درخواستی، صاعقه شما را در حالی که می نگریستید، فراگرفت». 2. «یسْئَلُک أَهْلُ الْکتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیهِمْ کتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسی أَکبَرَ مِنْ ذلِک فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً»[ نساء 153.]؛ «اهل کتاب از تو می خواهند برای آنان کتابی از آسمان فرود آوری - تعجب مکن- از موسی بزرگ تر از این را خواستند، به او گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده» 3. «وَ قالَ الَّذِینَ لا یرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَینَا الْمَلائِکةُ أَوْ نَری رَبَّنا لَقَدِ اسْتَکبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْ عُتُوًّا کبِیراً»[ فرقان 21.]؛ «کسانی که به روز رستاخیز ایمان ندارند، گفتند: چرا فرشتگان برای ما فرود نمی آیند و یا خدای خود را نمی بینیم. آنان در باطن تکبر ورزیدند و راه طغیان و عناد را پیش گرفتند». ذات اقدس الهی فراتر از آن است که در نقطه ای قرار گیرد و چشمان او را بسان ماه شب چهارده ببیند. اگر واقعاً رویت خدا حتی در آخرت امکان پذیر بود، نباید چنین برخورد تندی انجام بگیرد، بلکه باید در پاسخ گفته شود: این درخواست شما در این جهان عملی نیست، و در جهان دیگر او را مانند ماه شب چهاردهم خواهید دید. 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244
قدرت الهی امام سجاد (ع) در دعای اول می فرماید: «إِبتَدَعَ بِقُدرَتِهِ الخَلقَ اِبتَدَعاً وَ اختَرَعَهُم عَلی مَشِیَّتِهِ اختِرعاً» جهان آفرینش را با قدرت کامل و مشیت بالغ خویش بی آنکه الگویی در کار خلق آن وجود داشته باشد آفرید. از صفات ذاتی و ثبوتیه خدا «قدرت» و یکی از نام های او «قادر» است. قادر به فاعلی که کار خود را با اراده و اختیار انجام می دهد، می گویند؛ او در کار خود «قدرت» دارد. پس قدرت عبارت است از مبدئیت فاعل مختار برای کاری که ممکن است از او سر بزند و هر قدر فاعل از نظر مرتبه وجودی کامل تر باشد دارای قدرت بیشتری خواهد بود و طبعاً موجودی که دارای کمال بی نهایت باشد، قدرتش نامحدود خواهد بود. بنابراین گستره قدرت الهی، عام و مطلق و نامحدود است. قرآن کریم در این باره می فرماید: «اِنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ») همانا خدا بر هر چیزی تواناست. البته روشن است که قدرت خدا به اموری تعلق می گیرد که امکان تحقق دارد. از این رو آنچه ذاتاً ممتنع یا مستلزم امتناع و محال است، متعلق قدرت نخواهد بود چنین اموری در دایره شیء قرار نمی گیرند تا متعلق قدرت الهی باشند. امام سجاد (ع) در این باره در فرازی دیگر در دعای پنجاه و دوم می فرماید: «سُبحَانَکَ مَا اَعظَمَ شَأنَکَ وَ اَقهَرَ سُلطانَکَ وَ اَشَدَّ قُوَّتَکَ وَ اَنفَذَ اَمرَکَ» خدایا پاک و منزهی! چه قدر مقام تو بزرگ و سلطنت تو غالب و قدرت تو شدید و فرمان تو نافذ است.
✅خالقیت 🔺امام سجاد (ع) در دعای چهل وهفتم می فرماید: «أنتَ اللهُ لا إلّا أَنتَ الذّی أَنشَأتَ الأشیاءَ مِن غَیرِ سِنخٍ وَ صَوَّرتَ ما صَوَّرتَ مِن غَیرِ مِثالٍ وَ ابتَدَعتَ المُبتَدَعاتِ بِلا احتِذاءٍ» تویی آن خدایی که جز تو معبودی نیست، تو اشیاء را بدون الگو و نمونه ایجاد و خلق کردی و مخلوقات را بدون شبیه، تصویر کردی و پدیده های نو را بدون الگو گیری، وجود بخشیدی. 🔺با توجه به واجب الوجود بودن خداوند متعال به عنوان نخستین علت برای پیدایش موجودات ممکن الوجود در نظر گرفتن اینکه همگی آنها در هستی خودشان نیازمند به او هستند صفت خالقیت برای واجب الوجود، و مخلوقیت برای ممکنات انتزاع می شود. مفهوم (خالق) که براساس این رابطه وجودی به دست می آید مساوی با علت هستی بخش و موجد (ایجاد کننده) می باشد و همه موجودات ممکن و نیازمند طرف اضافه آن بوده، متصف به مخلوقیت می گردند. 🔺به هر حال، خلق کردن خدا مانند تصرفات انسان در اشیاء و ساختن مصنوعات نیست که نیازی به حرکت و بکار گرفتن اندامهای بدن داشته باشد و حرکت به عنوان «فعل» و پدیده حاصل از آن به عنوان «نتیجه فعل» تلقی شود و چنان نیست که «آفریدن» چیزی و «آفریده» چیز دیگری باشد زیرا علاوه بر اینکه خدای متعال از و خواص موجودات جسمانی، منزه است اگر آفریدن خدا مصداق عینی زائد بر ذات آفریده می داشت موجودی ممکن الوجود و مخلوقی از مخلوقات خدا به شمار می رفت و سخن درباره آفریدن آن، تکرار می شد. 🔺بنابراین خلق کردن خدا مانند انسان در اشیاء و ساختن مصنوعات نیست که نیازی به حرکت و به کار گرفتن اندام های بدن داشته باشد و حرکت به عنوان (فعل) چیزی (آفریدۀ) چیز دیگر باشد زیرا علاوه بر اینکه خدای متعال از حرکت و خواص موجودات جسمانی، منزّه است اگر آفریدن خدا مصداق عینی زائد بر ذات و سخن درباره آفریدن آن تکرار می شد. 📚توحید در صحیفه سجادیه https://eitaa.com/a_fatemi24/1244